در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب فیلم The Imitation Game خواهیم پرداخت؛ فیلمی که داستان زندگی آلن تورینگ و دستآوردهای مهم او در جنگجهانی را به تصویر میکشد. با میدونی همراه باشید.
در سالها و دهههای گذشته فیلم های تاریخی و بیوگرافی خوب زیادی در سینما ساخته شده که میتوانیم فیلم The Imitation Game را از لحاظ سخت بودن مراحل ساخت آن در رتبه بالایی درمیان آنها قرار دهیم. این فیلم به کارگردانی مورتن تیلدام زندگی شخصی را بهتصویر میکشد که خیلی سخت میتوان اطلاعات جامعی از جزییات زندگی وی پیدا کرد. فیلمی درباره زندگی شخصی و کاری آلن تورینگ که در دوران جنگ جهانی توانست با ابداع یک ماشین رمزنگاری کمک بسیار بزرگی به ارتش بریتانیا در این نبرد کند.
بهدلیل شرایط زندگی و حرفه کاری آلن تورینگ اطلاعات زندگی وی بهطور محرمانهای نگهداری میشوند و تیم سازنده این فیلم و بندیکت کامبربچ درنقش او کار بسیار سختی در بهتصویر کشیدن این شخصیت جلوی خودشان میدیدند. درنهایت این فیلم در سال ۲۰۱۴ به تهیهکنندگی نورا گراسمن و تدی شوارزمن با اقتباس از رمان Alan Turing: The Enigma اثر اندرو هاجز با بودجهای ۱۴ میلیون دلاری تولید و توانست فروش خوب ۲۴۰ میلیون دلاری را در سراسر جهان تجربه کند که این فیلم را به پرفروشترین فیلم مستقل سال ۲۰۱۴ تبدیل کرد. فیلم بازی تقلید در آن سال توانست نامزد کسب هشت جایزه اسکار، پنج جایزه گلدنگلوب و ۹ جایزه بفتا شود و همچنین دراینمیان جایزههای ارزشمند زیادی بهدست آورد. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالب فیلم The Imitation Game؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمتهایی از داستان فیلم بازی تقلید را برای شما اسپویل کند»
۱- ایده ابتدایی ساخت این فیلم با حضور لئوناردو دیکاپریو
قبل از اینکه فیلم سینمایی The Imitation Game با کارگردانی مورتن تیلدام توسط استودیو Black Bear Pictures ساخته شود و عنوان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۴ را به خودش اختصاص دهد، استودیو برادران وارنر قصد داشت تا داستان آلن تورینگ را در قالبی متفاوتتر از چیزی که تماشا کردیم روی پرده نقرهای ببرد. رسانه Deadline در گزارشی اختصاصی درباره این موضوع اطلاعات جالبی منتشر کرد و نوشت که قرار بود در سال ۲۰۱۱ برادران وارنر این داستان بسیار جالب را با نقشآفرینی لئوناردو دیکاپریو تهیه کند که درنهایت این تصمیم به واقعیت ختم نشد.
در این گزارش آمده است که استودیو برادران وارنر قصد داشتند تا وظیفه کارگردانی این فیلم را برعهده ران هاوارد قرار دهند و لئوناردو دیکاپریو، بازیگر محبوب هالیوود در نقش اصلی این فیلم هنرنمایی کند. در آن زمان استودیو برادران وارنر درنظر داشت تا حق اقتباس از رمان Alan Turing: The Enigma اثر اندرو هاجز را خریداری کند تا بتواند ایدههای خودش را برای ساخت این فیلم سینمایی بهتصویر بکشد.
در این گزارش نکته جالبی به چشم میخورد که در آن زمان قرار بود گراهام مور وظیفه نوشتن فیلمنامه را برعهده بگیرد؛ فیلمنامهنویسی که درنهایت فیلمنامه فیلم اکران شده The Imitation Game را نوشت. سرانجام بهدلیل مشکلات مختلفی در آن زمان مانند باور نداشتن هیئتمدیره برادران وارنر به موفقیت این داستان، ساخت این فیلم سینمایی لغو شد تا این فیلم توسط مورتن تیلدام توسط استودیو Black Bear Pictures و با حضور بندیکت کامبربچ ساخته و اکران شود. فیلمی که توانست نامزد کسب جایزه اسکار شود و کامبربچ نیز برای نقشآفرینی تحسینبرانگیز خود توانست علاوهبر نامزدی در مراسم اسکار برای کسب جایزه گلدنگلوب و چند جایزه دیگر یکی از نامزدهای اصلی کسب آنها شناخته شود.
نکته جالب دیگری درباره انتخاب کارگردان این فیلم سینمایی وجود دارد. تهیهکنندگان فیلم The Imitation Game قصد داشتند که کارگردان این فیلم حتما از میان کارگردانهای بریتانیایی انتخاب شود؛ موضوعی که بههیچوجه دور از انتظار نیست چراکه فیلم درباره اتفاقات تاریخی انگلستان جریان دارد، بازیگرانی کاملا انگلیسی در آن دیده میشود و قلب ارتش انگلستان را نشان میدهد. بههمیندلیل حضور یک کارگردان بریتانیایی میتوانست برای این فیلم مناسبتر باشد.
در مصاحبهای با رسانه Collider، تدی شوارزمن، تهیهکننده این فیلم سینمایی اطلاعات جالبی میدهد. او با اشاره به این موضوع گفت: «ما قصد نداشتیم با کارگردانی از کشورهای دیگر برای حضور در این فیلم مذاکره کنیم ولی با اصرار برخی از دوستانمان با مورتن تیلدام که اهل کشور نروژ است صحبت کردیم و پس از تماشای فیلم Headhunters از او متقاعد شدیم که او مناسبترین کارگردان برای این پروژه بهشمار میرود». تیلدام شخصا علاقه زیادی برای کارگردانی این فیلم داشت و پس از صحبت با تهیهکنندگان این فیلم سینمایی ازطریق برنامه اسکایپ موافقت خودش با حضور در این پروژه را به آنها اعلام کرد. شوارزمن و دیگر اعضای تیم سازنده این فیلم از ایدهها و دید تیلدام نسبتبه داستان این فیلم سینمایی شگفتزده شده بودند.
۲- شخصیت آلن تورینگ و نقشآفرینی بندیکت کامبربچ
از آن جایی که بیشتر جزییات زندگی آلن تورینگ بهدلیل گرایشهای او و از آن مهمتر بهخاطر اقداماتش در جنگجهانی بهصورت محرمانه نگهداری میشوند یا اطلاعات زیادی از او در طول تاریخ نیست و نابود شده است، اصلا نمیتوانیم اطلاعات زیادی از نوع رفتار، صحبت کردن و درکل درباره شخصیت او پیدا کنیم. همین موضوع کار را برای مورتن تیلدام و پس از آن برای بندیکت کامبربچ بسیار سخت کرده بود؛ چراکه قصد داشتند شخصیت آلن تورینگ را تا جای ممکن نزدیک به واقعیت به تصویر بکشند ولی نبود اطلاعات کافی سد بلندی درمقابل آنها بهشمار میرفت. بههمیندلیل مورتن تیلدام و تیم سازنده این فیلم باید اطلاعات بسیار کم موجود درباره آلن تورینگ را مانند یک پازل که قطعههای بسیار زیادی از آن گم شده، کنار هم قرار میدادند.
مورتن تیلدام در مصاحبهای با رسانه NPR دراینباره توضیحات جالبی داد و گفت:
من یک ماه را تنها برای تمرین شخصیتهای مختلف آلن تورینگ کنار گذاشتم. موضوعی که در ساخت فیلمهای سینمایی در این روزها خیلی سخت دیده میشود. در این یک ماه به معنای واقعی کلمه حتی زیر سنگ را هم برای بهدست آوردن اطلاعاتی هرچند کم از او گشتم. بهدنبال یک صدای ضبط شده، یک ویدیوی چند ثانیهای و هرچیزی که به ما کمک کند، میگشتم. بااینحال نتوانستم چیزی از او پیدا کنم. نه تصویری از او در دسترس است و نه صدای ضبط شدهای. هیچکس نمیداند او چگونه صحبت میکرد، هیچکس نمیداند او چگونه راه میرفت، هیچکس نمیداند او چگونه عکسالعمل نشان میداد، هیچکس هیچ چیز چشمگیری از او نمیدانست.
تنها چیزی که از آلن تورینگ بهدست آوردم فقط و فقط به چند توضیح اجمالی از ظاهر او ختم میشد. بههمیندلیل ما مجبور شدیم تنها چند تکه از این پازل چند صد تکهای را کنار هم قرار دهیم و ببینیم کدامیک از آنها بهتر است. بههمراه بندیکت کامبربچ چندین و چند بار خصوصیات شخصیتی آلن تورینگ را تغییر دادیم تا درنهایت بتوانیم به بهترین نسخه از او برسیم. بندیکت واقعا در این مسیر کمک بزرگی به من کرد.
از اقدامات مورتن تیلدام که عبور کنیم به نقشآفرینی شگفتانگیز و تعهد قابل تحسین بندیکت کامبربچ میرسیم که وظیفه مهمی برعهده داشت تا جهان را با آلن تورینگ آشنا کند. تورینگ درکنار این موضوع که یک نابغه بهشمار میرفت و دستآوردهای فوقالعادهای در زندگی خودش داشته ولی بهعنوان یک مرد با گرایشها خاص خودش در آن زمان به یک مرد گوشهگیر و معذب تبدیل شده بود و نمیتوانست بهخوبی با دیگران صحبت کند که البته میتوانیم بگوییم که حق داشته است. دراینمیان بندیکت کامبربچ باید این شخصیت را بهتصویر میکشید؛ شخصیتی که اطلاعات کمی از او در دست بود و او تنها میتوانست چند توضیح کوتاه از آلن تورینگ پیدا کند. حتی افراد نزدیک به خانواده تورینگ هم اطلاعات بهدردبخوری از آلن تورینگ دراختیار نداشتند.
بااینحال بندیکت کامبربچ بهدلیل تعهد فوقالعاده خود به این نقش تصمیم گرفت تا تمام کتابها و مقالههایی که درباره این شخصیت وجود دارد، مطالعه کند و با افرادی که اطلاعاتی هرچند بسیار کم از او دارند صحبت کند. کامبربچ علاوهبر این اقدامات در مصاحبهای گفت که در دوران نوجوانی مانند آلن تورینگ فردی گوشهگیر و معذب بوده که بهطور کل این خصوصیت اخلاقی خودش را از بین برده است ولی برای نقشآفرینی در این فیلم بار دیگر سعی کرده تا از تجربیات هرچند ناراحتکننده شخصی خودش در زمان نوجوانی استفاده کند تا بتواند به بهترین شکل ممکن شخصیتی گوشهگیر و معذب را در این فیلم به تصویر بکشد.
از المانهای اخلاقی و خصوصیات شخصیتی آقای آلن تورینگ که عبور کنیم به المانهای ظاهری او میرسیم که به عقیده بسیاری گریم بندیکت کامبربچ شباهت بسیار زیادی به او داشت که دلیل اصلی همین موضوع هم به تعهد و تلاش تحسینبرانگیز بندیکت کامبربچ مربوط میشود. کامبربچ برای هرچه شبیهتر شدن به آلن تورینگ به مدت ۲ ماه هر روز ۱۰ کیلومتر میدوید تا لاغرتر شود. همچنین برای مراحل فیلمبرداری او بهجای استفاده از کلاه گیس تصمیم گرفت موهای خودش را رنگ کند تا واقعیتر به تصویر کشیده شوند و مهمتر از همه در تمام مدت فیلمبرداری از دندانهای مصنوعی استفاده میکرد تا فک و دهانش شبیه به آلن تورینگ شود.
اقدامات و تلاشهای مورتن تیلدام و بندیکت کامبربچ درنهایت جواب داد و هرکس که کوچکترین اطلاعاتی از آلن تورینگ داشت و این فیلم را تماشا کرده بود اذعان میکرد که شخصیت حاضر در این فیلم میتواند نزدیکترین شخص به آلن تورینگ قلمداد شود. درنهایت در سال ۲۰۱۳ آلن تورینگ از سوی ملکه انگلستان مشمول عفو سلطنتی شد و بندیکت کامبربچ در مصاحبهای با رسانه USA Today گفت: «این آلن تورینگ است که باید ما را ببخشد. امیدوارم توانسته باشیم به مردم نشان دهیم او چه انسان بزرگی بوده و چگونه توسط برنامههای سلامتی دولت نابود شد. این موضوع واقعا یکی از اتفاقات ننگین تاریخ ما بهشمار میرود».
۳- نامهای از سمت خالق جیمز باند
همانطور که پیشتر توضیح دادیم تقریبا تمام اطلاعاتی که درباره دستآوردهای آلن تورینگ و تیم همراه او موجود بودند بهخاطر طبیعت کار آنها بهصورت محرمانه نگهداری میشوند و بههمیندلیل گراهام مور، فیلمنامهنویس فیلم بازی تقلید و سایر اعضای تیم سازنده این فیلم کار سختی را برای خلق این شخصیت جلوی خودشان میدیدند. یکی از اصلیترین منابعی که گراهام مور توانست در آن توضیحاتی هرچند کوتاه درباره آلن تورینگ پیدا کند به نامهای مربوط میشود که ایان فلمینگ، خالق داستانهای جیمز باند نوشته بود. نویسندهای که کتاب او بعدها بهعنوان محل اقتباس یکی از بهترین و محبوبترین مجموعههای جاسوسی سینما شناخته شد.
گراهام مور در مصاحبهای با رسانه Polygon در سال ۲۰۱۵ درباره این موضوع توضیحات جالبی داد و گفت: «زمانیکه به سختی دنبال اطلاعات محدودی درباره آلن تورینگ میگشتم با نامهای مواجه شدم که توسط ایان فلمینگ، خالق داستانهای جیمز باند نوشته شده بود. نامهای که به من اطلاعاتی از آلن تورینگ منتقل کرد که در هیچکدام از زندگینامهها و مقالههای درباره او ندیده بودم. فلمینگ در آن زمان با سازمان MI6 همکاری میکرد و قصد داشت یک فیلمنامه جاسوسیِ جعلی بنویسد تا بهوسیله آن بتواند نیروهای آلمانی را گمراه کند و در این مسیر از آلن تورینگ نیز کمک گرفت. درنهایت بهخاطر دلایلی که مشخص نشدند آلن تورینگ از این همکاری کنار کشید و کار نوشتن فیلمنامه نیز نیمهتمام باقی ماند».
در این نامه نسبتا کوتاه از سمت ایان فلمینگ اطلاعاتی محدود ولی بسیار ارزشمند درباره شخصیت آلن تورینگ وجود داشت که درنهایت به همراه چند مقاله و نوشتههای کوتاه دیگر به اصلیترین منابع برای خلق شخصیت آلن تورینگ برای تیم سازنده فیلم The Imitation Game تبدیل شدند. همچنین ساختمانی که از آن بهعنوان بلچلی پارک، یعنی محل اقامت آلن تورینگ و همراهان او استفاده شده است در حقیقت خانه کودکی ایان فلمینگ بهشمار میرود.
۴- ایفای نقش کیرا نایتلی در نقش جون کلارک
هروقت درباره بهترین فیلمهای کیرا نایتلی صحبت کنیم بدون شک فیلم The Imitation Game یکی از سه رتبه برتر را خواهد داشت و این موضوع علاوهبر نقشآفرینی مثالزدنی او داستان جالب دیگری هم دارد. از ایفای نقش قدرتمند و فوقالعاده او در نقش جون کلارک که عبور کنیم به داستان جالبی میرسیم که سالها قبل از تولید این فیلم درباره کیرا نایتلی وجود داشته و آن را میتوانیم مهمترین دلیل برای این نقش فراموشنشدنی در فیلم بازی تقلید قلمداد کنیم. نیم دهه قبل از تولید The Imitation Game کیرا نایتلی درباره زندگی آلن تورینگ بسیار کنجکاو شد و تحقیقات زیادی درباره این شخصیت مهم انجام داده بود.
وی در مصاحبهای با رسانه Collider درباره این موضوع گفت: «پنج سال قبل از تولید فیلم بازی تقلید و قبل از اینکه خبری از تولید این فیلم باشد، مقالهای درباره آلن تورینگ خواندم که ذهن من را بسیار درگیر خود کرد. پس از مطالعه این مقاله و تحقیقات بسیار مدام از خودم میپرسیدم چطور ممکن است مردم انگلستان درباره آلن تورینگ بهایناندازه اطلاعات کمی داشته باشند؟ چگونه ممکن است او بهعنوان یکی از مهمترین قهرمانهای ملی شناخته نشود؟ بلافاصله پس از اینکه خبر ساخت این فیلم منتشر شد با خودم گفتم که باید در آن حضور داشته باشم و کمک کنم تا داستان او و همراهانش به بهترین شکل ممکن تعریف شوند تا افراد بیشتری او را بشناسند».
همین کنجکاوی نایتلی درباره زندگی آلن تورینگ و تحقیقات گسترده او قبل از تولید این فیلم سینمایی و همچنین تعهدی که در بیشتر شناخته شدن این شخصیت مهم در جامعه روی دوش خودش احساس میکرد باعث شد تا نقشآفرینی او در نقش شخصیت جون کلارک تاایناندازه موردتوجه قرار بگیرد و یکی از اصلیترین نامزدهای کسب جایزه اسکار، گلدنگلوب و جایزههای زیاد دیگری بهشمار رود.
۵- کریستوفر؛ ماشینی که آلن تورینگ آن را ابداع کرد
قبل از اینکه به توضیحات این بخش بپردازیم باید به این نکته اشاره کنیم که درباره اسم دستگاهی که آلن تورینگ در زمان جنگجهانی دوم ابداع کرد، بحث و گمانهای زیادی وجود دارد. برخلاف فیلم که نام این دستگاه در آن کریستوفر بود در واقعیت نام کلی آن نوع از دستگاهها Bombe که معنای پیروزی میدهد، تلقی میشد و تنها نام یکی از آن دستگاههای Bombe، کریستوفر بود. نام کریستوفر از روی نام صمیمیترین دوست آلن تورینگ برداشته شده است و وی برای زنده نگه داشتن نام و یاد دوست صمیمی و قدیمی خود نام او را روی مهمترین دستآورد خود گذاشته بود.
گراهام مور در یک مصاحبه تلویزیونی درباره این موضوع گفت: «در یادداشتهای کوتاهی که از آلن تورینگ بهدست آوردم متوجه این موضوع شدم. آلن تورینگ نهتنها قصد داشت نام دوست صمیمی خودش را زنده نگه دارد که قصد داشت این پیام را به همه برساند که مرگ یک انسان نمیتواند ایدههای ماندگار او را از بین ببرد. من حس میکنم تمام تلاشهای او برای ساخت آن ماشین به این دلیل بود که قصد داشت بار دیگر کریستوفر را به زندگی برگرداند و ببیند که دوست او تاثیر مهمی در روند جنگ داشته است».
علاوهبر نام و عنوان ماشینی که آلن تورینگ بههمراه همتیمیهای خود ابداع کرده بود درباره ظاهر آن در فیلم The Imitation Game نیز نکات جالبی وجود دارد. از ظاهر ماشین اصلی خلق شده توسط آلن تورینگ در آن زمان تنها تعداد زیادی دیسک معلوم بود که بهطور مداوم درحال چرخش بودند ولی در این فیلم سینمایی این ماشین ظاهری بسیار بازتر دارد و مخاطب بهراحتی میتواند سایز اجزای آن را ببیند. این موضوع با تصمیم ماریا جورکویچ، طراح صحنه فیلم بازی تقلید به این صورت بهتصویر کشیده شده است تا مخاطب این فیلم بهتر بتواند متوجه کارکرد این ماشین بشود و درک بهتری از آن داشته باشد.
تصمیم بسیار جالبی که سازندگان این فیلم گرفتند این بود که در اطراف این ماشین سیمهای بزرگ ضخیمی به رنگ قرمز قرار دادند که آن ماشین ازطریق آنها کار میکرد. آنها قصد داشتند تا این موضوع را مانند رگهای یک انسان نمایش دهند که خون در آنها جاری است و بهخاطر جاری بودن خون است که بدن انسان کار میکند. این تصمیم برای ادای احترام به آلن تورینگ و دوست صمیمی او کریستوفر گرفته شد تا با این نمادپردازی زیبا نشان دهند که این دو نفر هنوز در یاد مردم زنده هستند. ماشین رمزنگاری ساخته شده توسط آلن تورینگ هماکنون در موزهای در بلچلی پارک نگهداری میشود.
۶- خودکشی آلن تورینگ
- حقایق جالب سریال Sherlock
- بهترین فیلم های بیوگرافی
در نسخه اکران شده فیلم The Imitation Game در سینماها و همچنین در نسخهای که ما تماشا کردیم به خودکشی آلن تورینگ اشاره کوچکی میشود ولی قبل از اکران فیلم قرار بود که صحنه خودکشی آلن تورینگ بهطور کامل به مخاطب نشان داده شود. بندیکت کامبربچ، بازیگر نقش آلن تورینگ در مصاحبهای با رسانه هالیوود ریپورتر درباره این موضوع گفت: «مورتن تیلدام سکانس خودکشی آلن تورینگ را بهطور تمام و کمال فیلمبرداری کرده بود و قرار بود که در نسخه نهایی و اکران شده فیلم وجود داشته باشد. سکانسی که در آن افسران نیروی پلیس وارد خانه آلن تورینگ میشوند و جسد او را بههمراه یک سیب گاز زده در کف خانه پیدا میکنند که خودش را کشته است ولی درنهایت تصمیم بر این شد تا این سکانس درمیان تصاویر حذف شده فیلم باقی بمانند».
سکانسی در انتهای فیلم بازی تقلید وجود دارد که آلن تورینگ روبهروی ماشینی که خلق کرده میایستد و طوری با او صحبت میکند که گویا درحال صحبت کردن با یک شخص واقعی و درحال صحبت کردن با کریستوفر واقعی است و گویا قرار است بهزودی دوباره او را ببیند. همین موضوع به خوبی به خودکشی آلن تورینگ اشاره میکند؛ اتفاقی که درابتدا قرار بود آن را در فیلم مشاهده کنیم ولی اینگونه نشد.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت میدونی درباره فیلم The Imitation Game چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.