در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب فیلم Arrival یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی سینما به کارگردانی دنی ویلنوو خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.
فیلمهای علمی تخیلی مخصوصا فیلمهایی که به موجودات بیگانه مربوط میشوند، طرفداران زیادی درمیان دوستداران فیلمهای سینمایی دارند. بااینحال بسیاری از این فیلمها داستانی مشابه و معمولا کلیشهای را دنبال میکنند که در آنها با هجوم موجودات بیگانه، انسانها باید از خود و سیاره زمین دفاع کنند. دراینمیان فیلمهایی وجود دارند که با دغدغهمندی بیشتری به این ژانر نگاه میکنند و سعی دارند یک نظریه علمی یا داستانی را دنبال کنند که ممکن است در آینده زندگی ما را تحتتاثیر خود قرار دهند؛ بلاخره امکان رخ دادن این داستانها هرچقدر هم که کم باشد ولی بلاخره ممکن است به واقعیت تبدیل شوند. فیلمهایی که در دهه گذشته کم نبودند و میتوان درمیان آنها به فیلمهایی مانند فیلم Interstellar و همین فیلم Arrival اشاره کنیم.
فیلم Arrival به کارگردانی دنی ویلنوو سعی دارد نشان دهد که موجودات بیگانه صرفا موجوداتی خطرناک نیستند و چهبسا میتوانند به پیشرفت بشر کمک شایانی کنند. داستان این فیلم درباره ورود ۱۲ سفینه فضایی به کره زمین و استقرار آنها در نقاط مختلف این کره خاکی جریان دارد. افراد نظامی و رئیسجمهورهای کشورهای مختلف آنها را تهدیدی برای بشر میدانند و درمقابل آنها دانشمندانی حضور دارند که با آنها مخالف هستند و میدانند که حضور این بیگانگان ممکن برای پیشرفت بشر مفید باشد. این فیلم در سال ۲۰۱۶ با اقتباس از کتابی با نام Story of Your Life اثر تد چیانگ با بودجهای تقریبا ۵۰ میلیون دلاری تولید و توسط Paramount Pictures و سونی در جهان اکران شد و توانست فروش خوب ۲۰۵ میلیون دلاری را در گیشههای به نام خود ثبت کند. بهمناسبت پنج سالگیِ اکران این فیلم تصمیم گرفتیم تا در این مقاله نگاهی داشته باشیم به نکات و حقایق جالب فیلم Arrival؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمتهایی از داستان فیلم Arrival را برای شما اسپویل کند»
۱- داستان تولد فیلم و عنوان ابتدایی آن
همانطور که میدانید و در مقدمه مقاله هم به آن اشاره کردیم فیلم Arrival از روی کتابی با نام Story of Your Life اثر تد چیانگ اقتباس شده است. کتابی که به محبوبیت بسیار زیادی رسید و خیلیها منتظر اقتباس سینمایی از آن بودند. بااینحال هم خود شخص تد چیانگ و هم بسیاری از اهالی سینما به این موضوع واقف بودند که اقتباس از این کتاب و آوردن داستانش به سینما نهتنها کار سختی بهشمار میرفت که تقریبا غیرممکن بود. زمانیکه در سال ۱۹۹۸ این کتاب بهطور عمومی منتشر شد تا سال ۲۰۱۶ یعنی زمان اکران فیلم Arrival بارها و بارها ایده اقتباس از آن بین فیلمسازان مختلف مطرح شد و همگی آنها بهدلایل مختلف از انجام این کار صرفنظر کردند.
سالها زمان طول کشید تا یک استودیو فیلمسازی ریسک اقتباس از این کتاب را به جان بخرد و پس از آن بازهم چند سال طول کشید تا فیلمنامهای مناسب تهیه شود و یک شرکت فیلمسازی بودجه ساخت آن را تقبل کند. شخص تد چیانگ، خالق داستان Story of Your Life نیز برای اقتباس سینمایی این داستان بسیار هیجانزده بود ولی نمیتوانست منکر سخت بودن این کار شود. بااینحال او پس از تماشای فیلم نهایی به کارگردانی دنی ویلنوو بارها از آن تمجید کرد و به ستایش از فیلم Arrival پرداخت. او که سالها اخبار اقتباس از این فیلم و تلاش عده زیادی برای انجام این کار را دنبال میکرد، درنهایت توانست نسخه سینمایی داستانش را تماشا کند و صدالبته از آن لذت ببرد.
پس از نهایی شدن ساخت یک فیلم سینمایی براساس داستان کتاب Story of Your Life توسط دنی ویلنوو، این کارگردان برجسته که بارها از علاقه خودش به این کتاب صحبت کرده بود، قصد داشت برای ادای احترام به آن و نویسنده این کتاب نام فیلم خودش را هم Story of Your Life بگذارد. این اسم توسط تیم مارکتینگ این فیلم رد شد؛ چراکه آنها عقیده داشتند این عنوان بیشتر برای فیلمهای عاشقانه مناسب است تا یک فیلم علمی تخیلی با یک اتمسفر بسیار جدی، احتمالا شما هم مانند من با نظر آنها موافق هستید.
پس از رد شدن عنوان کتاب برای فیلم دنی ویلنوو بههمراه تهیهکنندگان فیلم Arrival برای انتخاب یک عنوان مناسب به مشکل خوردند و پس از پیشنهاد دادن بیش از ۱۰۰ عنوان مختلف هیچکدام را برای این فیلم سینمایی مناسب نمیدیدند. البته عنوان Arrival بهعنوان یکی از اولین عنوانهای پیشنهاد شده درمیان این حجم عظیم از نامها نیز قرار داشت که درابتدا با آن مخالف بودند. درنهایت و پس از بررسیهای فراوان و حذف یکییکی عنوانهای پیشنهاد شده، دنی ویلنوو و تیم سازنده این فیلم عنوان Arrival را برای نام این فیلم سینمایی انتخاب کردند که درمیان عنوانهایی مانند سفینه سیاه (The Black Ship) یا ناشناختهها عنوان بسیار جذابتری تلقی میشود.
۲- تغییر دادن پایان فیلم بهخاطر فیلم Interstellar
به احتمال بسیار زیاد فیلم Interstellar اثر کریستوفر نولان را تماشا کردهاید. اگر آن را هنوز تماشا نکردهاید و از فیلم Arrival لذت بردید، بدون شک از آن هم لذت خواهید برد. فیلمی که درباره کرمچالههای فضایی و احتمال زندگی انسان در سیارهها و منظومههایی بسیار دورتر از محل سکونت فعلی بشر جریان دارد و کریستوفر نولان هم به زیبایی هرچه تمامتر آن را بهتصویر کشیده است. احتمالا شما هم با تماشای یکی از این ۲ فیلم متوجه شباهتهای ریز و درشتی میان آنها شدهاید، موضوعی که اصلا بیدلیل نیست و توضیح جالبی درباره آن وجود دارد.
پایان اصلی فیلم Arrival درابتدا با چیزی که ما تماشا کردیم تفاوت زیادی داشت. برای مثال موجودات فضایی حاضر در فیلم در انتهای فیلم به هرکدام از آن ۱۲ کشور تکنولوژیهایی بسیار پیشرفته را هدیه میدادند که آنها بتوانند با کنار هم قرار دادن آنها باعث پیشرفت بسیار زیاد بشر شوند. مثلا در پایان این فیلم آنها به کشور آمریکا سفینههایی با سرعتی بیش از سرعت نور و به کشور چین ماشینهایی برای طولانیتر کردن عمر انسان هدیه دادند ولی هیچکدام از این اتفاقات در پایان فیلمی که ما مشاهده کردیم وجود نداشتند. مهمترین نکته در پایان اصلی فیلم به جایی مربوط میشود که این موجودات فضایی نهتنها به یک کشور که به تمام مردم جهان دستورالعمل ساخت سفینههایی را هدیه کردند که بشر با آنها میتوانست بین منظومههای مختلف بهراحتی جابهجا شود و این موضوع شباهت بسیار زیادی به داستان فیلم اینتراستلار داشت.
زمانیکه فیلم Interstellar در سال ۲۰۱۴ اکران شد، تهیهکنندگان فیلم Arrival تصمیم گرفتند تا برای جلوگیری از شباهت زیاد این ۲ فیلم پایان فیلم خودشان را تغییر دهند تا خیلی به داستان فیلم کریستوفر نولان شباهت نداشته باشد. بههمیندلیل آنها با کمک نویسندگان فیلم پایانی را برای آن طراحی کردند که در آن موجودات فضایی یک تکنولوژی پیشرفته را تنها به یک نفر هدیه دادند تا او بتواند آن را با سایرین به اشتراک بگذارد و آن تکنولوژی هم چیزی نبود به جز همان پایانبندی فیلم که ما آن را دیدیم. اگر از طرفداران فیلمهای علمی تخیلی باشید قطعا از پایانبندی و داستان این ۲ فیلم لذت بردید و نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که پایان تغییریافته فیلم Arrival نسبتبه پایان اصلی آن بهتر یا بدتر شده است؛ چهبسا پایانی که ما آن را تماشا کردیم از پایان اصلی آن زیباتر و جذابتر هم شده باشد.
۳- حضور بازیگران در این فیلم و برخی مشکلات آنها
انتخاب بازیگران مناسب برای شخصیتهای مختلف یک فیلم و سریال بدون شک از مهمترین مولفههای مراحل ساخت آن اثر بهشمار میرود. حالا اگر کارگردان فیلم دنی ویلنوو باشد بهخاطر وسواس بسیار زیاد او این مرحله ممکن است بسیار طولانیتر از حد معمول آن طول بکشد؛ موضوعی که در مراحل ساخت فیلم Dune نیز به وقوع پیوست و در مقاله مربوطبه حقایق جالب آن به این موضوع اشاره کردیم.
دنی ویلنوو در یک مصاحبه تلویزیونی درباره انتخاب بازیگران فیلم Arrival توضیح جالبی داد و گفت: «انتخاب بازیگران مناسب برای یک فیلم سینمایی مهمترین بخش مراحل ساخت آن فیلم برای من تلقی میشود و همه میدانید که روی این بخش چه وسواس زشتی دارم. برای نقش اصلی فیلم Arrival یعنی برای شخصیت دکتر لوییز بنکس انتخاب نخست من ایمی آدامز بود و خیلی امیدوار بودم که پیشنهاد من را برای حضور در این فیلم بپذیرد. زمانیکه فیلمنامه این فیلم را برای او ارسال کردم، در کمتر از ۲۴ ساعت پاسخ مثبت او برای حضور در این فیلم بهدست من رسید و واقعا از این موضوع خوشحال شدم که آدامز اینقدر فیلمنامه این فیلم را دوست داشت».
از ایمی آدامز که عبور کنیم به دیگر بازیگر اصلی این فیلم یعنی جرمی رنیر میرسیم. همانطور که اطلاع دارید رنیر در دهه گذشته در نقش شخصیت Hawkeye در سری فیلمهای دنیای سینمایی مارول حضور پررنگی داشت ولی بااینحال پس از مطالعه فیلمنامه فیلم Arrival پیشنهاد دنی ویلنوو را برای ایفای نقش شخصیت یان دانلی پذیرفت. تنها مشکل او برای حضور در این فیلم این بود که باید تا پایان مراحل فیلمبرداری فیلم Captain America: Civil War صبر میکرد و سپس به تیم سازنده فیلم Arrival ملحق میشد. دنی ویلنوو با شرایط او مشکلی نداشت و بههمیندلیل تیم سازنده این فیلم برای شروع مراحل فیلمبرداری آن تا تابستان سال ۲۰۱۵ صبر کردند.
۴- مراحل فیلمبرداری فیلم Arrival
با اینکه از ایده ساخت فیلم و مراحل پیشتولید تا مراحل ساخت فیلم سالها طول کشید ولی مراحل فیلمبرداری فیلم Arrival حدود ۵۵ الی ۶۰ روز زمان برد تا تمام فیلمبرداری این فیلم به اتمام برسد. پیدا کردن لوکیشن مناسب برای بهتصویر کشیدن تصاویر این فیلم هم یکی از مشکلاتی بود که سر راه سازندگان آن قرار گرفت و پس از بررسیهای فراوان توانستند یک لوکیشن مناسب پیدا کنند. تیم سازنده این فیلم بههمراه دنی ویلنوو اعتقاد داشتند با انتخاب یک لوکیشن کوهستانی و وجود پستیوبلندیهای زیاد در آن لوکیشن، برای تهیه تصاویر مربوطبه سفینه موجودات فضایی با محدودیت زیادی مواجه میشدند و نمیتوانستند اندازه این سفینه را همانطور که در ذهن داشتند، به تصویر بکشند.
بههمیندلیل آنها بهدنبال یک منطقه با زمینهایی بایر و صاف میگشتند که بتوانند بهخوبی آن سفینه را در آن محل به نمایش درآورند. این موضوع همچنین باعث میشد تا چشمانداز آن منطقه نیز خیلی بهتر به مخاطب نشان داده شود و هم در داستان سریال تاثیر بهتری داشته باشد. درنهایت تهیهکنندگان فیلم یک منطقه بسیار مناسب برای مراحل فیلمبرداری فیلم در کشور کانادا پیدا کردند که شباهت زیادی به زمینهای مونتانا داشت. اینکه داستان فیلم در مونتانا جریان دارد ادای احترامی هرچند کوچک به فیلم Star Trek: First Contact بهشمار میرود؛ جایی که نخستین ارتباط موجودات فضایی و انسانها در آن منطقه شکل گرفت.
جا دارد به این موضوع هم اشاره داشته باشیم که دنی ویلنوو و فیلمبردار اصلی این فیلم یعنی بردفورد یانگ قصد داشتند فیلم Arrival در سبک Dirty Sci-Fi بهتصویر بکشند ولی درنهایت از این تصمیم خود روی برگرداندند. دنی ویلنوو در مصاحبهای از عبارت جالبی استفاده کرد و گفت: «درابتدا قرار بود اتمسفر فیلم مانند زمانی باشد که شما در کودکی در یک هوای بارانی در یک روز دلگیر اول هفته در اتوبوس مدرسه نشستهاید و هنگام تماشای ابرهای آسمان درحال رویاپردازی هستید». این تصویرپردازی ویلنوو شاید کمی ناراحتکننده باشد ولی امکان داشت میزان تاثیرگذاری داستان و جهان فیلم Arrival با این اتمسفر دستخوش تغییرات زیادی شود.
۵- آخرین کلمات همسر ژنرال شنگ
اگر داستان فیلم را بهخوبی و بهطور کامل متوجه شده باشید میدانید که در مهمترین لحظه آن شخصیت دکتر لوییز بنکس ۱۸ ماه پس از اتفاقات فیلم با ژانرال شنگ دیدار میکند و این دیدار باعث میشود تا او در زمان رخ دادن داستان اصلی یعنی در گذشته بتوانند این ژنرال کشور چین را برای همکاری متقاعد کند. توضیح دادن داستان فیلم شاید کمی ساخت باشد ولی بهطور حتم میدانید در آن لحظه چه اتفاقی رخ داد. لحظهای که ژانرال شنگ آخرین کلمات همسر خودش قبل از مرگ را برای دکتر بنکس بازگو کرد تا این کلمات در ذهن او قرار بگیرند تا وی در گذشته بتواند از آنها استفاده کند. اما این کلمات چه عبارتی را شکل میدادند؟
مهمترین جمله فیلم نهتنها به زبان انگلیسی در فیلم بهکار نمیرود که حتی زیرنویس انگلیسی هم برای آن درنظر گرفته نشده است تا هیجان آن لحظه کم نشود. دنی ویلنوو از فیلمنامهنویس خود یعنی اریک هیزرر درخواست کرد تا متوجه شود آخرین کلمات همسر ژنرال شنگ قبل از مرگش چه کلماتی بود. اریک هیزرر پس از فهمیدن این جمله بسیار تعجب کرد و اعتقاد داشت این جمله نهتنها جمله زیبایی است که متاسفانه واقعیت هم دارد. همسر ژنرال شنگ قبل از مرگش به وی گفت: «نتیجه جنگ پیروزی نیست، بیوه شدن زنها نتیجه یک جنگ است». اریک هیزرر پس از اکران فیلم در یک مصاحبه این جمله را بازگو کرد.
۶- خلق یک زبان نوشتاری جدید برای فیلم
قبل از توضیحات این مورد باید به اقدام بسیار جالب ایمی آدامز برای نقشآفرینی هرچه بهتر در این فیلم نیز اشاره کنیم. وی برای آشنا شدن با تخصص دکتر لوییز بنکس، شخصیتی که قرار بود آن را ایفا کند با یک متخصص زبانشناسی در دانشگاه مکگیل ملاقات کرد. پروفسور جسیکا کُن، زبانشناس برجسته آمریکایی در ملاقات با ایمی آدامز مشاورههای بسیار ارزشمندی به او داد و حتی یکی از دیالوگهای شخصیت دکتر بنکس مربوطبه این رشته را او به سازندگان فیلم پیشنهاد کرد. پروفستو کن در مصاحبهای با اشاره به این موضوع گفت که فیلم Arrival درباره رشته زبانشناسی بسیار خوب عمل میکند و طبیعت این رشته را بسیار خوب و واقعی به تصویر میکشد.
اما به توضیحات این مورد بپردازیم. قبل از شروع مراحل فیلمبرداری این فیلم دنی ویلنوو و اریک هیزرر با کمک یکدیگر ماهها زمان صرف کردند تا بتوانند یک زبان نوشتاری و گفتاری کاملا مخصوص برای این فیلم و برای موجودات بیگانه خلق کنند. آنها در این مسیر از پروفسو جسیکا کن نیز کمک گرفتند. آنها بههمراه تیم طراحی فیلم توانستند زبانی ابداع کنند که شامل بیش از ۱۰۰ عبارت تصویری بود که این زبان را شکل میدادند و از این تعداد حدود ۷۰ عدد از آنها در نسخه نهایی فیلم استفاده شدند. تمام کلمات و عباراتی که بهصورت اشکالی دایرهای شکل در فیلم Arrival مشاهده کردیم واقعی هستند و نتیجه ماهها تلاش سازندگان فیلم برای خلق یک زبان مخصوص بهشمار میروند.
نظر شما همراهان عزیز سایت میدونی درباره فیلم Arrival چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.