در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب سریال The Sopranos یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون با ایفای نقش بینظیر جیمز گندولفینی خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.
در سینما میتوانیم چندین فیلم را بهعنوان بهترین فیلمهای ژانر مافیایی انتخاب کنیم ولی در میان سریالهای تلویزیونی کار بسیار راحتتری پیش رو خواهیم داشت. سریال The Sopranos نهتنها میتواند بهترین سریال این ژانر باشد که میتواند در میان بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون نیز قرار بگیرد. داستان خانواده مافیایی سوپرانو به رهبری تونی سوپرانو با ایفای نقش بینظیر و ماندگار جیمز گندولفینی فقید؛ ایفای نقشی که نام او را درکنار نام تونی سوپرانو برای همیشه در تاریخ تلویزیون حک خواهد کرد. به عقیده بسیاری از منتقدان، سریال The Sopranos باعث شد تا تاریخ سریالهای تلویزیونی به قبل و بعد از آن تقسیم شود و تمام سریالهای موفق بعد از آن از بازی تاج و تخت گرفته تا بریکینگ بد، همه و همه الهامهای زیادی از آن بگیرند.
ساخته دیوید چیس بهقدری واقعگرایانه جزییات یک خانواده مافیایی را بهتصویر میکشد که حتی نیروهای پلیس واقعی و خانوادههای مافیایی حاضر در جهان هم با تماشای این سریال شگفتزده شدند. نخستین قسمت سریال The Sopranos در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۹۹ (۲۰ دی ماه سال ۱۳۷۷) از شبکه HBO روی آنتن رفت و پس از پخش ۸۶ قسمت از آن در قالب ۶ فصل در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۰۷ (۲۰ خرداد ۱۳۸۶) به پایان راه خود رسید. این سریال که در کشور خودمان نیز طرفداران زیادی دارد بدون شک یکی از سریالهایی بهشمار میرود که باید در زندگی خود تماشا کنید. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالب سریال The Sopranos؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله ممکن است قسمتهای مهمی از داستان سریال سوپرانوها را برای شما اسپویل کند».
۱- تبدیل شدن این داستان به یک سریال تلویزیونی
دیوید چیس، خالق سریال The Sopranos اگر مسیر خودش را ادامه میداد هیچوقت این سریال تولید نمیشد و بهجای آن فیلم The Sopranos در سینماها اکران میشد. او با نوشتن فیلمنامه سوپرانوها قصد داشت تا داستان یک فرد مرتبط با مافیا را بهتصویر بکشد که با مراجعه به یک روانشناس درباره مشکلات بزرگ و مهمی که در زندگی خود با مادرش داشت، صحبت میکند. این توصیف یک خطی دقیقا همان روند اصلی داستان سوپرانوها را تعریف میکند که همه در این سریال آن را تماشا کردیم ولی با این تفاوت که درابتدا این داستان قرار بود در قالب یک فیلم سینمایی بهتصویر کشیده شود. تونی سوپرانو در این فیلم به مقام ریاست خانواده نمیرسید ولی مشکلات زیادی دررابطه با مافیا و خانواده برعهده او قرار میگرفت.
دیوید چیس تصمیم نهایی خود را گرفته بود و حتی تا پیشتولید فیلم The Soprano نیز پیش رفت. همه ما باید از لوید براون تشکر کنیم؛ مدیر رسانهای و بهعبارت دیگر رئیس دیوید چیس که در ملاقاتی با او سرنوشت تونی سوپرانو را برای همیشه تغییر داد. براون در این ملاقات با اشاره به پتانسیل بسیار بالای داستان سوپرانوها به چیس گفت که میتواند یک سریال ماندگار با این داستان خلق کند. دیوید چیس پس از بررسیهای گوناگون با ایده لوید براون موافقت کرد و داستان خودش را گسترش داد و داستان سوپرانوها را در قالب یک سریال تلویزیونی به تصویر کشید. فصل نخست این سریال همان داستانی بهشمار میرود که چیس برای فیلم خود درنظر داشت.
۲- براساس یک داستان واقعی
سریال The Sopranos یک سریال مافیایی بهشمار میرود ولی بااینحال یک سوی درام، پیچیده و تاریکِ بسیار تأثیرگذار دارد. درامی که بهطور ریشهای به مشکلاتِ پیچیده خانواده و روابط بین اعضای آن میپردازد. این سریال شخصیترین اثر ساخته شده توسط دیوید چیس بهشمار میرود چراکه قسمت زیادی از روند داستانی سریال از روی زندگی شخصی خود او ساخته شده است. البته او با مافیا هیچ ارتباطی ندارد و او مشکلات خانوادگی موجود در سریال را براساس مشکلات شخصی خود نوشته است.
دیوید چیس قصد داشت تا چهرهای از خودش و زندگیاش را ازطریق شخصیت تونی سوپرانو به مردم نشان دهد. چیس مشکلات زیادی با مادر خود داشت و رابطه بین آنها بهقدری بد بود که اصلا نمیتوان آن را تجسم کرد. رابطه تونی سوپرانو و مادرش یعنی لیویا براساس همین موضوع شکل گرفته، بااینحال مادر دیوید چیس هیچوقت قصد کشتن فرزند خود را نداشت و این قسمت از داستان مادر تونی سوپرانو زاییده ذهن سازندگان سریال به شمار میرود، حداقل امیدواریم که اینگونه باشد. نکته جالب درباره شخصیت لیویا این است که او اصلا قرار نبود به یک شخصیت مهم تبدیل شود و در فیلمنامه ابتدایی در فصل نخست جانش را از دست میداد ولی با پیشنهاد نویسندگان این شخصیت مدت بسیار بیشتری در این سریال باقی ماند.
دیوید چیس در زمانیکه مشکلات زیادی با مادر خودش داشت بهطور مداوم به یک روانشناس مراجعه میکرد و مشاورههای مختلفی از او برای حلوفصل این مشکلات میگرفت. شباهتهای سریال سوپرانوها و دیوید چیس به همینجا ختم نمیشود. شخصیت دکتر ملفی، روانشناس تونی سوپرانو نیز دقیقا براساس روانشناس شخصی دیوید چیس نوشته شده است و نکته جالب این قضیه به جایی مربوط میشود که روانشناس دیوید چیس برای نوشتن فیلمنامه مربوطبه شخصیت دکتر ملفی کمکهای زیادی را به نویسندگان این سریال کرده تا رابطه میان تونی سوپرانو با دکتر ملفی به رابطه میان دیوید چیس و دکترش شباهت زیادی داشته باشد.
۳- براساس یک خانواده واقعی
بعد از توضیحات شخصیت تونی سوپرانو و مشکلات شخصی او در زندگی که براساس مشکلات دیوید چیس، خالق این سریال خلق شدهاند به المان اصلی سریال یعنی خانواده مافیایی حاضر در آن میرسیم که از قضا این موضوع هم به زندگی شخصی دیوید چیس ربط دارد؛ در مورد قبلی اشاره کردیم که سریال سوپرانوها شخصیترین اثر ساخته شده توسط چیس قلمداد میشود. دیوید چیس در اطراف شهر نیوجرسی (مکانی که داستان سریال در آن جریان داشت) بزرگ شده و از نزدیک با خانوادههای مافیایی آن منطقه برخورد داشته است. طبق گفتههای دیوید چیس، او هیچوقت با این خانوادهها در ارتباط نبوده و فقط از دور شاهد فعالیتهای آنها بوده و رفتار آنها را تماشا میکرده است.
خانواده مافیایی سوپرانو براساس دو خانواده مافیایی واقعی که در این منطقه حضور داشتند، نوشته شده است. خانواده بویاردو نخستین خانواده مافیایی بهشمار میرود که دیوید چیس از آنها الهام گرفته است. خانوادهای در منطقه نیوآرک و به رهبری ریچارد بویاردو که منبع الهام اصلی دیوید چیس برای خلق سوپرانوها بهشمار میرود. پس از خانواده بویاردو، دیوید چیس برای خلق سوپرانوها از خصوصیات خانواده دِکَوالکانته نیز استفاده کرده است. این خانواده ایتالیایی-آمریکایی که در منطقه الیزابت فعالیت میکردند تنها حدود ۱۰ کیلومتر با محل زندگی دیوید چیس فاصله داشتند. بهاینترتیب از این دو خانواده میتوان بهعنوان ریشههای اصلی شکلگیری خانواده سوپرانو یاد کرد.
۴- شخصیت دیوید چیس
وظایف خالق یک سریال میتواند بسیار متفاوت باشد؛ برخی از خالقان سریالها یا به اصطلاح Showrunner، در مراحل ساخت آن سریال نسبتبه سایر شورانرها بیشتر دخیل هستند و برای ساخت اثر موردنظر خود تلاش بیشتری میکنند. برخی از شورانرها تنها به فیلمنامه نظارت میکنند، برخی از آنها فیلمنامه تنها چند قسمت ابتدایی را مینویسند و سپس ایده کلی را به سایر نویسندگان سریال میدهند و پس از آنها دیوید چیس قرار میگیرد. دیوید چیس بهخاطر دخیل بودن زیاد خود در مراحل ساخت یک فیلم یا سریال شهرت دارد و البته در ساخت بسیاری از این آثار بهطوری که شایسته است به کارهای او توجه نمیشود.
دیوید چیس تقریبا تمام فیلمنامه آثارش را خودش مینویسد و اگر فیلمنامه یک قسمت را نویسنده دیگری نوشته باشد، آن را بهطور کامل بازخوانی میکند و امکان ندارد بدون تغییر دادن فیلمنامه نوشته شده توسط سایر نویسندگان با آن موافقت کند، بااینحال هیچوقت در تیتراژ پایانی نامی به جز نویسنده اصلی در کار نخواهد بود و ما نام دیوید چیس را نمیبینیم. علاوهبر فیلمنامه او بر طراحی صحنه و طراحی لباسها نیز نظارت کرده و در زمان ساخت فیلم درکنار کارگردانهای هر قسمت به آنها کمک میکند. اگر سازنده یک فیلم یا سریال دیوید چیس باشد، مطمئن باشید تمام جزییات آن فیلم یا سریال با موافقت او به مرحله نهایی رسیدهاند.
۵- قسمت آزمایشی و شروع ساخت سریال
بعد از متقاعد شدن دیوید چیس درباره ساخت یک سریال تلویزیونی بهجای یک فیلم سینمایی درباره خانواده سوپرانو، او ساخت قسمت آزمایشی یا به اصطلاح Pilot این سریال را در سال ۱۹۹۷ شروع کرد. او پس از ساخت پایلت این سریال آن را نزد شبکههای مختلفی مانند شبکه Fox و شبکه HBO برد که درنهایت شبکه HBO به ساخت آن علاقه زیادی نشان داد. بااینحال مسئولان شبکه اچبیاو حدودا ۲ ماه ساکت ماندند و هیچ ارتباطی با دیوید چیس برقرار نکردند و همین موضوع نزدیک بود تا به یک فاجعه تبدیل شود؛ فاجعهای که همه ما خوشحالیم جلوی آن گرفته شد.
پس از سکوت مسئولان شبکه HBO دیوید چیس حس میکرد که آنها دیگر به ساخت این سریال علاقهای ندارند و بدتر از آن ممکن است کاملا این موضوع را فراموش کرده باشند. بههمیندلیل چیس تصمیم گرفت تا در ملاقاتی با مسئولان این شبکه از آنها تقاضا کند تا مقدار کمی پول در اختیار او قرار دهند تا او بتواند ۴۵ دقیقه دیگر از این داستان را تهیه کرده و با افزودن تصاویر جدید به نسخه پایلت همان فیلم سینمایی The Sopranos را که قبلا درنظر داشت، تهیه و اکران کند. قبل از این تقاضای فاجعهبار از سوی دیوید چیس مسئولان HBO در تماسی با او اجازه ساخت و بودجه موردنیاز برای ساخت دو فصل از سریال سوپرانوها را دراختیار او قرار دادند، تصمیمی که اگر چند روز دیرتر گرفته میشد، شاید اکنون خبری از این سریال تلویزیونی نبود.
۶- ۲۷ بازیگر یکسان میان این سریال و فیلم Goodfellas
فیلم Goodfellas را میتوان نقطه اوج فیلمهای مافیایی و سریال The Sopranos را بهراحتی میتوان نقطه اوج سریالهای مافیایی دانست. دلیل این موضوع شاید به تعداد بازیگران مشترک این دو اثر ربط زیادی داشته باشد. نکته بسیار جالب این است که ۲۷ بازیگر مختلف هم در فیلم Goodfellas و هم در سریال The Sopranos به ایفای نقش پرداختند؛ عددی که میتوان از آن نتیجه گرفت تیم بازیگری این ۲ اثر تقریبا مشابه یکدیگر هستند. این موضوع زمانی جالبتر میشود که شخصیتهای سریال سوپرانوها بارها و بارها درباره فیلم Goodfellas صحبت و مثل ما از آن بهعنوان یک شاهکار در ژانر مافیایی یاد کردهاند.
از بازیگران مهمی که در این ۲ اثر ماندگار حضور داشتهاند میتوان به لورین براکو، بازیگر نقش دکتر ملفی در سوپرانوها و نقش کارن در Goodfellas، مایکل ایمپریولی بازیگر نقش کریستوفر در سوپرانوها و نقش اسپایدر در Goodfellas و همچنین به تونی سیریکو بازیگر نقش پاولی در The Sopranos و نقش تونی استاکس در Goodfellas اشاره کرد. این اسامی تنها سه نفر از فهرست ۲۷ نفره بازیگران مشترک این ۲ اثر را شامل میشوند و اگر بخواهیم از اسامی مهم دیگری در این فهرست نام ببریم میتوانیم به بازیگرانی مانند توبین بل، فرانک وینسنت، وینسنت پاستوره، فرانک پالگرینو و نیکول بوردتی اشاره کنیم. بسیاری اعتقاد دارند سریال The Sopranos نوعی گردهمایی دوباره بین بازیگران فیلم Goodfellas بهشمار میرود، موضوعی که پر بیراه نیست.
۷- داستان تونی سیریکو و جرائم او
تونی سیریکو قبل از اینکه وارد حرفه بازیگری شود بهعنوان یک مجرم کاردرست شناخته میشد. سیریکو بهخاطر اعمال غیرقانونی خود بهطور مداوم با قانون به مشکل برمیخورد و بارها در دادگاههای قضایی حاضر شده بود. نکته باورنکردنی درباره تونی سیریکو این است که او قبل از شروع حرفه بازیگری خود ۲۸ بار توسط نیروهای پلیس دستگیر و پروندههای قضایی مختلفی برای او تشکیل شده است. سیریکو در یکی از محلههای بروکلین که تحت فعالیت خانوادههای مافیایی قرار داشت بزرگ شد و بههمیندلیل در دوران نوجوانی و جوانی بهخاطر ارتباط داشتن با اعضای این خانوادهها با مشکلات قانونی زیادی دستوپنجه نرم میکرد.
اما برسیم به داستان ورود او به حرفه بازیگری. در زمانیکه تونی سیریکو در زندان حضور داشت، گروهی از بازیگران محلی برای ساخت یک برنامه مستندگونه از مجرمان مرتبط با فعالیتهای مافیایی به آن زندان آمدند تا با افرادی مانند تونی سیریکو مصاحبه کنند. سیریکو در زمان مصاحبه تصمیم گرفت واقعیت را به زبان نیاورد و به ایفای نقش بپردازد. نکته جالب اینجا است که خود سیریکو متوجه استعداد بالای خودش در بازیگری شد و فرد دیگری در این کار دخیل نبود. او فهمید در ایفای نقش شخصیتهای مافیایی استعداد بالایی دارد و بههمیندلیل پس از گذراندن دوران کوتاه محکومیت خود تمام تلاشش را بهکار گرفت تا به حرفه بازیگری وارد شود. تلاشهای بیوقفه او نهایتا نتیجه داد و او توانست در آثار ماندگاری مانند Goodfellas و The Sopranos هنرنمایی کند.
۸- داستانهای مربوطبه حضور جیمز گندولفینی در این سریال
بهنظر شما میتوان شخصیت تونی سوپرانو را با ایفای نقش بازیگر دیگری تجسم کرد؟ جواب شما هم بدون شک منفی خواهد بود. قبل از سریال The Sopranos جیمز گندولفینی بهعنوان یک بازیگر نقش اصلی شناخته نمیشد و در فیلمهایی مانند فیلم بازسازی شده 12Angry Man، فیلم Get Shorty و فیلم Crimson Tide به ایفای نقش پرداخته بود. نقشآفرینیهای او همگی خوب بودند ولی مشکل اصلی بیشتر به انتخابهای او مربوط میشد. بااینحال پس از سریال سوپرانوها تمام جهان او را بهعنوان یک بازیگر صاحب سبک و درجه یک شناختند.
حضور گندولفینی در سریال The Sopranos به نقشآفرینی او در نقش شخصیت ویرجیل در فیلم True Romance مربوط میشود. این فیلم با اینکه یک فیلم کاملا معمولی بهشمار میرود ولی ایفای نقش جیمز گندولفینی در آن استادانه است. مسئول انتخاب بازیگران سریال The Sopranos با تماشای او در این فیلم خیلی سریع متوجه شد که گندولفینی میتواند بهترین تونی سوپرانو ممکن باشد و بههمیندلیل از او دعوت کرد تا در آزمونهای بازیگری این سریال شرکت کند. بنابر صحبتهای سوزان فیتزجرالد، مسئول انتخاب بازیگران این سریال تمام سازندگان سریال پس از آزمون بازیگری گندولفینی شگفتزده شده بودند و اصلا به بازیگر دیگری برای ایفای نقش تونی سوپرانو فکر هم نکردند.
پس از فصل چهارم سریال مراحل ساخت فصل پنجم با تاخیری چند ماهه آغاز شد. دلیل این تأخیر نسبتا طولانی مشاجره سازندگان سریال با بازیگران آن درباره دستمزدهای آنها اعلام شده است که درنهایت بهطرز شگفتانگیزی ختم به خیر شد. جیمز گندولفینی برای پیشگیری از جدلهای احتمالی تمام پاداش خود برای حضور در فصل چهارم سریال را بین بازیگران تقسیم کرد (دستمزد او برای این فصل بهصورت جدا از پاداشها محاسبه میگیردد) و به هرکدام از آنها مبلغ ۳۴ هزار دلار هدیه داد تا در فصل بعدی سریال حضور پیدا کنند. این مبلغ شاید برای بازیگران چنین سریالی خیلی رقم مهمی نباشد ولی بازیگران سریال The Sopranos پس از دیدن این حرکت جیمز گندولفینی بدون هیچ بحثی برای ساخت فصل پنجم سریال ابراز آمادگی کردند.
۹- ایفای نقش هنرمندانه جیمز گندولفینی (بررسی جامع ایفای نقش او)
ایفای نقش جیمز گندولفینی فقید در سریال The Sopranos نهتنها یکی از بهترین ایفای نقشها در ژانر مافیایی که بدون شک یکی از بهترین نقشآفرینیهای تاریخ تلویزیون بهشمار میرود. بازی استادانه گندولفینی در این سریال بهقدری جزییات جالب دارد که برای توضیح دادن آنها باید یک مقاله بلند نوشت و در چند پاراگراف نمیتوان حتی به نصف آنها پرداخت. در این سریال میتوان هزاران سکانس را بهعنوان نمایندهای از نقشآفرینی شگفتانگیز او انتخاب کرد. بااینحال ما تصمیم گرفتیم تا با بررسی یک سکانس مهم و حیاتی ایفای نقش جیمز گندولفینی در آن را زیر ذرهبین قرار دهیم و اینگونه میتوانیم به کلیت نقشآفرینی او در این سریال برسیم.
سکانسی که قصد داریم به توضیح آن بپردازیم به قسمت نهم فصل پنجم این سریال مربوط میشود. سکانسی که در آن تونی سوپرانو در مطب دکتر ملفی دچار یک حمله عصبی میشود. تونی بهتازگی متوجه شده است که پسرعموی او یعنی تونی بی شخصیت جویی پیپس را به قتل رسانده، کاری که اصلا و ابدا نباید انجام میداده و همین موضوع باعث میشود تا تونی بی در معرض خطر بزرگی قرار بگیرد. در این چهار دقیقه جیمز گندولفینی بهقدری زیبا ما را با احساسات تونی سوپرانو همراه میکند که دقیقا میتوانیم خودمان را جای او قرار دهیم. فراموش نکنید که بهخاطر وزن شخصیت تونی سوپرانو او نمیتواند فعالیت فیزیکی زیادی داشته باشد ولی وقتی دست خود یا صورتش را تکان میدهد قطعا دلیلی پشت سر آن حرکت قرار دارد.
قسمت اول نقشآفرینی گندولفینی به حمله گفتاری او به دکتر ملفی مربوط میشود. پس از آن با حرکت دستش عرق روی پیشانی خود را پاک میکند تا نخستین جرقههای احتمال یک حمله عصبی پدیدار شوند. گندولفینی پس از این حرکت با یک ریتم مانند موزیکهای ایتالیایی و با یک لهجه ایتالیایی-آمریکایی مربوطبه شهر نیوجرسی شروع به خالی کردن عصبانیت خود میکند. پس از این صحبتها اگر دقت کنید برای یک لحظه صحبت خود را قطع کرده تا نقش عمیقی بکشد؛ دومین نشانه از یک حمله عصبی احتمالی. جیمز گندولفینی پس از این موضوع کمی به جلو خم میشود تا دلیل به زندان رفتن تونی بی را برای دکتر ملفی بازگو کند؛ او این صحبتها را باز هم با یک ریتم خاص بیان میکند. البته او دروغ میگوید و دلیل اصلی را نزد خود نگه میدارد. دروغی که تونی سوپرانو بارها و بارها تکرار کرده و بههمیندلیل این دروغ برای او به یک واقعیت تبدیل شده است و بیان کردن این داستان او را عصبانی میکند.
یکی از جزییاتی که بهصورت استادانه در این سریال بهکار رفته، استفاده بینظیر سازندگان از سکوت است. سکوتی که در دفتر دکتر ملفی بهطور محسوسی عیان است و هیچ موسیقی متنی نمیتواند مانند آن تأثیرگذار باشد. تونی از نقاط ضعف خود متنفر است و بیشتر از آن از این موضوع متنفر است که این نقاط ضعف باعث شرمندگی او جلوی دیگران میشوند. زمانیکه دکتر ملفی یکی از نقاط ضعف شخصیتی تونی سوپرانو را به او میگوید، سازندگان سریال با استفاده از سکوت ما را به بهترین شکل ممکن با شخصیت تونی سوپرانو همراه میکنند. به منفجر شدن این بمب برسیم. زمانیکه تونی به بیان حقیقتی که سالها نزد خود نگه داشته است فکر میکند، ناگهان دچار درد سینه و تنگی نفس میشود؛ مهمترین نشانههای یک حمله عصبی. پس از این لحظه با دقت تماشا کنید که او چگونه با بدن خود مبارزه میکند تا جلوی این حمله عصبی را بگیرد، یادمان نرفته که تونی سوپرانو از ضعیف بودن متنفر است. او سعی میکند تا حمله عصبی را انکار کند ولی موفق نمیشود. ایفای نقش گندولفینی در این لحظه بینظیر است.
تونی سعی میکند تا با خالی کردن عصبانیت خود و صحبت کردن حمله عصبی را پشتسر بگذارد ولی این موضوع هم کمکی نمیکند. تنها کافی است به علائم فیزیکی تونی سوپرانو در آن لحظه دقت کنید: سرگیجه، سخت نفس کشیدن، درد در سینه، عرق کردن و احساس بیهوش شدن. جیمز گندولفینی در آن سکانس تمام این حالات فیزیکی را به زیباترین شکل ممکن بهتصویر میکشد. همزمان با ایفای نقش این علائم او عصبانیت خودش را بازهم به زبان میآورد و تصمیم میگیرد حقیقت واقعی درباره زندانی شدن تونی بی را بازگو کند. توجه کنید چگونه جیمز گندولفینی از حالت عصبانی به یک حالت درماندگی و تسلیم شدن میرسد. او تسلیم حقیقت میشود و آن را برای دکتر ملفی تعریف میکند.
گندولفینی بهقدری زیبا میان احساساتی کاملا متفاوت قدم میزند که پس از رسیدن به حالت درماندگی پس از عصبانی بودن، قطرات اشک را نیز میتوانیم در چهره او ببینیم. او ناگهان از خودش عصبانی میشود و نمیتواند سرش را بالا بگیرد. باز هم تکرار میکنیم که تونی سوپرانو از ضعیف بودن متنفر است و اصلا دوست ندارد کسی او را به این شکل ببیند. بههمینخاطر در این لحظات به شخصیتی تبدیل میشود که دل همه ما برایش میسوزد و این موضوع و تغییر احساسات شخصیت تونی سوپرانو تنها و تنها به ایفای نقش استادانه جیمز گندولفینی برمیگردد. درانتها متوجه میشویم که هدف اصلی این سکانس خود تونی بوده است، او در یک سکانس از عرش به فرش میرسد و ما تغییرات احساسی او را در این مسیر بهخوبی میتوانیم با تمام جزییاتش لمس کنیم.
بازیگران سریالهای تلویزیونی معمولا با چنین فیلمنامه باکیفیتی روبهرو نمیشوند ولی زمانیکه چنین هدیهای از جانب یک نویسنده خوب دریافت میکنند نهتنها فرصت درخشش را بهدست میآورند که در قبال بهتصویر کشیدن آن فیلمنامه مسئولیت دارند. کاری که گندولفینی در این سکانس انجام میدهد و بیننده را میان احساسات مختلف خود که زمین تا آسمان فرق دارند همراهی میکند، کاری است بس دشوار، کاری که شاید بازیگران کمی از عهده انجام آن برآیند. گندولفینی نهتنها این کار را در این سکانس به بهترین شکل ممکن انجام داد که تقریبا در تمام سریال بهطور مدام درحال انجام این کار سخت و هنرمندانه است. این موضوع واقعا تحسینبرانگیز است و برای ما ناراحتکننده که دیگر قادر نخواهیم بود جیمز گندولفینی فقید را در فیلم یا سریال دیگری تماشا کنیم. توضیحات این قسمت را میتوانید در این لینک و بهصورت یک ویدیو تماشا کنید.
۱۰- مرگ نانسی مرشان در زمان ساخت سریال
شخصیت لیویا سوپرانو با بازی نانسی مرشان شاید یکی از منفورترین شخصیتهای سریال سوپرانوها قلمداد شود. نانسی مرشان در زمان ساخت سریال به تشخیص پزشکان متوجه شد که به سرطان ریه دچار شده است و بههمیندلیل در سال ۲۰۰۰ میلادی جان خود را از دست داد. در ملاقاتی میان او و دیوید چیس، خالق سریال The Sopranos، چیس به او قول داد که بهخاطر مریضی او فرقی میان مرشان و سایر بازیگران قائل نشود و تا روزهای آخر زندگی به او اجازه ایفای نقش در این سریال را بدهد. طبق خواسته نانسی مرشان او تا روزهای آخر زندگی خود در این سریال هنرنمایی کرد و دقیقا قبل از فیلمبرداری آخرین سکانس حضور خود در این سریال جان سپرد.
سازندگان سریال پس از مراسم ودا با نانسی مرشان تصمیم گرفتند تا از یک بازیگر خانم با اندامی شبیه به او استفاده کنند و صورت شخصیت لیویا سوپرانو را با استفاده از جلوههای ویژه بهتصویر بکشند تا آخرین سکانس مربوطبه شخصیت لیویا را نیز ضبط کنند . پس از انتشار خبر این تصمیم جمعی از منتقدین و عدهای از طرفداران این سریال انتقاد شدیدی نسبتبه این تصمیم از خود نشان دادند و معتقد بودند این کار از جانب سازندگان سریال بیاحترامی به نانسی مرشان بهشمار میرود. بااینحال پس از خواندن وصیتنامه این بازیگر و زمانیکه منتقدان از خواسته او (ایفای نقش تا آخرین روزهای زندگی خود) آگاه شدند، انتقاد خود را پس گرفتند و به خواسته نانسی مرشان و تصمیم سازندگان سریال احترام گذاشتند.
۱۱- نظرات مافیای واقعی درباره سریال
سریال سوپرانوها هر هفته در روز یکشنبه (آخرین روز هفته) روی آنتن میرفت. یکی از مامورین نیروهای FBI در مصاحبهای بسیار جالب درباره این سریال به تیم سازنده آن گفت: «زمانیکه دوشنبه به سرکار برمیگشتیم تنها درباره سریال The Sopranos صحبت میکردیم. باورمان نمیشد این سریال چقدر طبیعی ساخته شده است. نکته جالبتر جایی است که اعضای خانوادههای مافیایی هم این موضوع را باور نمیکردند. همانطور که در سریال میبینید ما در خانه برخی از این افراد وسایل شنود کار گذاشتهایم و برخی اوقات میشنیدیم که آنها هم درباره سوپرانوها صحبت میکردند. حتی یکی از رئیسهای یکی از این خانوادههای مافیایی فکر میکرد یک نفر بهعنوان جاسوس در میان آنها قرار دارد و اطلاعات این خانواده را به پلیس و پس از آن به سازندگان سریال میفروشد. این موضوع که رئیس یک خانواده مافیایی بهخاطر واقعی بودن یک سریال چنین فکری میکند، واقعا شگفتانگیز است».
۱۲- پایانبندی سریال
در پایان سریال چه اتفاقی افتاد؟ یا بهتر بگویم، چه اتفاقی میافتد؟ تونی سوپرانو به ضرب گلوله کشته میشود؟ تونی سوپرانو دستگیر میشود؟ یا تونی سوپرانو و خانواده او پس از صرف غذا بدون هیچ مشکلی به خانه خود برمیگردند و همه چیز خوش و خرم پیش میرود؟ سیاه شدنِ تصویر در انتهای سریال The Sopranos یکی از مهمترین کلیفهنگرهای تاریخ تلویزیون بهشمار میرود که هیچکس نمیتواند بهطور حتم از اتفاق پس از آن صحبت کند؛ البته نه هیچکس که دیوید چیس میتواند ولی هیچوقت درباره این موضوع صحبتی نکرده است. بااینحال مایکل ایمپریولی بازیگر نقش شخصیت کریستوفر در مصاحبهای با رسانه Vanity Fair در سال ۲۰۱۲ توضیحات جالبی درباره پایان سریال داد.
او در این مصاحبه گفت: «تونی کشته میشود، خیلی واضح است، من فکر میکنم تونی کشته میشود. حس میکنم دیوید چیس قصد داشت ما را با آخرین لحظاتی که تونی در زندگی خود میبیند روبهرو کند. وقتی یک گلوله به سر شما برخورد میکند در همان لحظه میمیرید. لحظهای که صفحه سیاه میشود دقیقا همان لحظهای است که چشمان تونی برای همیشه بسته میشود. وقتی تونی میمیرد، سریال هم به پایان خود میرسد، اینطور نیست؟ تونی تصاویری را در اطراف خود تماشا میکند و بعد از آن صفحه سیاه میشود و تمام. برای من پایان سریال همیشه اینگونه خواهد بود مگر اینکه خود دیوید چیس خلاف این را ثابت کند و پایان سریال را توضیح دهد».
«به یاد جیمز گندولفینی عزیز»
نظر شما همراهان همیشگی و عزیز سایت میدونی درباره سریال The Sopranos چیست؟ بهنظر شما در پایان این سریال چه اتفاقی میافتد؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این سریال در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.