حقایق جالب سریال Mindhunter | از بررسی داستان‌های واقعی تا وسواس دیوید فینچر

حقایق جالب سریال Mindhunter | از بررسی داستان‌های واقعی تا وسواس دیوید فینچر

در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب سریال Mindhunter یکی از بهترین سریال‌های جنایی سال‌های گذشته خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.

سریال‌های جنایی همیشه از محبوب‌ترین سریال‌های تلویزیونی به‌شمار می‌روند ولی احتمالا هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانسته‌اند داستان‌های واقعی قاتلین سریالی را مانند سریال Mindhunter به نمایش درآورند. سریال Mindhunter نه‌تنها در ژانر جنایی فوق‌العاده عمل می‌کند که در ژانر روانشانسی نیز حرف بسیار زیادی برای گفتن دارد. سریالی که نشان می‌دهد چگونه رشته روانشاسی می‌تواند به کمک نیروهای FBI بشتابد. سریالی که داستان شخصیت هولدن فورد و همکار او یعنی بیل تنچ را به تصویر می‌کشد که چگونه روشی جدید براساس پایه‌های روانشناسی ابداع می‌کنند تا با کمک آن مجرمین خطرناک را بهتر شناسایی کنند، الگوی رفتاری آن‌ها را بهتر بشناسند و درنهایت آن‌ها را دستگیر کنند.

ساخته دیوید فینچر به‌قدری جذاب است که قطعا می‌تواند یکی از بهترین سریال‌های جنایی سال‌های گذشته لقب بگیرد. ایفای نقش هنرمندانه جاناتان گراف و هولت مک‌کالانی بدون شک یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت و محبوبیت این سریال تلقی می‌شود. نخستین قسمت این سریال در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ (۲۱ مهر ۱۳۹۶) از شبکه استریم محور نتفلیکس پخش شد و در سال ۲۰۱۹ نیز فصل دوم آن روی آنتن رفت. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا نگاهی داشته باشیم به نکات و حقایق جالب سریال Mindhunter؛ حقایقی که شاید از آن‌ها اطلاعی نداشته باشید.

«توجه: برخی از قسمت‌های این مقاله به‌دلیل خشونت بسیار زیاد ممکن است برای همه مناسب نباشند»

۱- براساس شخصیت‌های واقعی

به‌احتمال زیاد طرفداران این سریال اطلاع دارند که شخصیت‌های حاضر در آن براساس شخصیت‌هایی واقعی خلق شده‌اند ولی بااین‌حال شاید از داستان آن‌ها اطلاعی نداشته باشند. شخصیت اصلی این سریال یعنی شخصیت هولدن فورد همان مامور جاه‌طلب نیروی علوم رفتاری در FBI که جاناتان گراف آن را ایفا می‌کند، براساس آقای جان داگلاس خلق شده است. داستان این سریال از روی کتابی با همین نام اثر آقای جان داگلاس اقتباس شده و داستان شخصیت اصلی این سریال براساس زندگی خالق آن گردآوری شده است. البته طبق برخی شایعات شخصیت مندی پتینکن در سریال Criminal Minds نیز برخی از خصوصیات جان داگلاس را در خود جای داده ولی بااین‌حال این شایعات هیچوقت تایید نشدند.

جان داگلاس افسر ۷۴ ساله بازنشسته که در زمان حضور در نیروی FBI SWAT یک تک‌تیرانداز به‌شمار می‌رفت، عقیده داشت طی صحبت کردن با مجرمان مهم و برجسته می‌توان یک الگوی رفتاری از نحوه رفتار آن‌ها به‌دست آورد. به‌همین‌دلیل به بخش روانشناسی جنایی FBI منتقل شد و تحقیقات خودش را در این زمینه آغاز کرد. او علاوه‌بر کتاب Mindhunter چند کتاب دیگر در زمینه روانشاسی جنایی نوشته است که در تمام آن‌ها به اهمیت موضوعات روانشانسی در تحقیقات یک پرونده جنایی می‌پردازد. پس از تلاش‌های بی‌وقفه جان داگلاس او از تیم FBI SWAT خارج و به‌عنوان یک مذاکره‌کننده با مجرمین به کار خود ادامه داد. دقیقا مانند مسیری که شخصیت هولدن فورد در این سریال پیش گرفت.

شخصیت هولدن فورد تنها شخصیت این سریال تلقی نمی‌شود که براساس یک مامور واقعی FBI خلق شده است. همکار او و دیگر شخصیت اصلی داستان سریال Mindhunter یعنی شخصیت بیل تنچ با بازی هولت مک‌کالانی دیگر شخصیت این سریال به‌شمار می‌رود که براساس یکی دیگر از افراد مهم و تأثیرگذار در زمینه روانشانسی جنایی خلق شده است. شخصیت بیل تنچ با الهام از فعالیت‌ها و خصوصیات اخلاقی مامور رابرت رسلر در داستان سریال حضور دارد. رابرت رسلر دقیقا مانند جان داگلاس از افراد بسیار تأثیرگذار در حوزه روانشانسی جنایی قلمداد می‌شود که کتاب‌های زیادی درباره این موضوع نوشته است.

رابرت رسلر یکی از افرادی بود که طرح ایجاد پروفایل برای مجرمین را راه‌اندازی کرد. طی سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ او با ۳۶ قاتل زنجیره‌ای در زندان مصاحبه کرد و با اطلاعاتی که به‌دست آورد توانست یک کامپیوتر کامل را از اطلاعات آن مجرمین پر کند؛ کامپیوتری که کمک بسیار زیادی به نیروهای پلیس برای دستگیری مجرمین کرده بود. نکته جالب درباره رابرت رسلر این است که طبق اطلاعات قدیمی او نخستین فردی به‌شمار می‌رود که از واژه «قاتل زنجیره‌ای» (Serial Killer) استفاده کرده است. اگر یادتان باشد شخصیت بیل تنچ در سریال Mindhunter که براساس خصوصیات اخلاقی رابرت هسلر خلق شده، در یکی از سکانس‌های سریال پیشنهاد استفاده از این عبارت را به هولدن فورد می‌دهد.

شخصیت وندی کار با بازی آنا تورو نیز براساس یک شخصیت واقعی خلق شده است. این شخصیت که یک استاد روانشانسی در دانشگاه بوستون به‌شمار می‌رفت برای کمک به هولدن فورد و بیل تنچ به تیم کوچک آن‌ها اضافه شد. خانم آن ولبرت برگس، پروفسور ۸۴ ساله که در زمان فعالیت جان داگلاس به او در پیشرفت روانشانسی جنایی کمک می‌کرد فردی است که شخصیت وندی کار با الهام از او خلق شده است. خانم آن ولبرت برگس با تحقیق روی خصوصیات اخلاقی قاتلان سریالی و متجاوزان سعی داشت به بازماندگان این جنایت کمک کند. وی همچنان در سن ۸۴ سالگی به‌عنوان پروفسور رشته روانشناسی در دانشگاه بوستون تدریس می‌کند.

۲- براساس مصاحبه‌های واقعی

از واقعی بودن شخصیت‌های سریال که بگذریم به داستان اصلی آن و جزییات داستانی سریال می‌رسیم. شاید باور این موضوع سخت باشد ولی تمام مصاحبه‌هایی که در زندان با قاتل‌هایی مانند دیوید برکوویتز، ادموند کمپر و چارلز منسن در سریال می‌بینید، همگی آن‌ها براساس مصاحبه‌های واقعی نوشته شده‌اند. اگر در فضای اینترنت به‌دنبال این موضوع بگردید ویدیوهای زیادی پیدا خواهید کرد که در آن‌ها سکانس‌های مربوط‌به به مصاحبه‌های موجود در سریال را با نسخه‌های اصلی آن مصاحبه‌ها مقایسه کرده‌اند. البته برای جذاب‌تر شدن روند داستان در سریال Mindhunter طبق گفته سازندگان در حدود ۱۰ درصد متن‌های واقعی تغییر ایجاد شده و همچنین برخی از نوشته‌ها که قابل پخش شدن نبودند، به‌این‌دلیل راهی به سکانس‌های سریال پیدا نکردند.

البته باید به ایفای نقش بی‌نظیر بازیگران این سریال که نقش‌های زندانیان را ایفا می‌کردند نیز اشاره کنیم. وسواس بسیار زیاد دیوید فینچر که در ادامه مقاله به‌طور مفصل آن را بررسی خواهیم کرد، باعث شده بود تا بازیگران نقش‌های زندانیان تمام جزییات رفتاری آن زندانی را فرا بگیرند و دقیقا مانند او رفتار کنند. برای مثال الیور کوپر بازیگر نقش دیوید برکوویتز تمام جزییات و خصوصیات اخلاقی او مانند تن صدا، نحوه صحبت کردن و حرکت‌های فیزیکی او را طی ساعت‌ها تمرین کردن به‌خاطر سپرد تا نقش او را به طبیعی‌ترین شکل ممکن به تصویر بکشد. برخی از مامورین قدیمی FBI در مصاحبه‌هایی به این موضوع اشاره کردند و گفتند که زندانیان حاضر در این سریال به‌قدری واقعی بودند که گویا همان قاتل‌های زنجیزه‌ای واقعی در سریال Mindhunter ایفای نقش می‌کردند.

۳- وسواس عجیب دیوید فینچر

تقریبا تمام کسانی که فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی را دنبال می‌کنند از وسواس عجیب و غریب دیوید فینچر، کارگردان سریال Mindhunter و یکی از خالقان سریال House of Cards اطلاع دارند. دیوید فینچر یک کارگردان بسیار دقیق و وسواسی به‌شمار می‌رود که دقیقا می‌داند از بازیگران یک اثر چه می‌خواهد؛ از جزییات خط داستانی هر شخصیت گرفته تا جزییات اخلاقی و رفتاری آن‌ها. 

در مورد قبلی به تلاش بازیگران این سریال که وظیفه ایفای نقش در نقش قاتلین و مجرمین را برعهده داشتند، اشاره کردیم. این موضوع به‌دلیل وسواس دیوید فینچر انجام شده بود تا بازیگران این نقش‌ها با مجرمین و قاتل‌های واقعی شباهت زیادی داشته باشند. نکته بسیار جالب درباره این موضوع به ظاهر این شخصیت‌ها مربوط می‌شود. دیوید فینچر زمان زیادی را برای پیدا کردن بازیگرانی شبیه به افرادی مانند اد کمپر، چارلز منسون و وین ویلیامز صرف کرد تا بازیگرانی را پیدا کند که از لحاظ ظاهری با آن‌ها شباهت زیادی داشته باشند و این اقدام به‌هیچ‌وجه پایان راه نبود. طبق صحبت‌های برخی از آن بازیگرها، آن‌ها برای ایفای نقش ساعت‌ها در اتاق گریم حضور داشتند تا تیم گریم این سریال آن‌ها را از لحاظ ظاهری کاملا شبیه به آن تبهکاران واقعی گریم کنند. تلاش تیم سازنده سریال Mindhunter و تیم گریم این سریال در موضوع شبیه بودن این افراد به مجرمین واقعی واقعا تحسین‌برانگیز است.

همان‌طور که اطلاع دارید قبل از شروع مراحل ساخت یک سریال بازیگران آن دور یک میز جمع می‌شوند و فیلم‌نامه آن را با یکدیگر مطالعه می‌کنند ولی این موضوع درباره مراحل ساخت سریال Mindhunter به همین سادگی پیش نمی‌رفت. هولت مک‌کالانی، بازیگر نقش بیل تنچ در یک مصاحبه تلویزیونی با اشاره به این موضوع گفت: «تمرینات ما قبل از فیلم‌برداری هر قسمت دو یا سه برابر حد معمول بود. تمام جزییات یک سکانس بارها و بارها تمرین می‌شدند تا هر سکانس به طبیعی‌ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شود. زمانی‌که برای خواندن فیلم‌نامه جمع می‌شدیم، تنها به همین کار مشغول نبودیم، هر خط از فیلم‌نامه چندین بار خوانده می‌شد و دیوید فینچر از ما می‌خواست نظر خودمان را راجع‌به تمام جزییات فیلم‌نامه با او به اشتراک بگذاریم و البته او هم از بسیاری از ایده‌های ما در سریال استفاده کرد».

بسیاری از افرادی که در تیم سازنده سریال شکارچی ذهن حضور داشتند همگی از وسواس دیوید فینچر صحبت کردند. جاناتان گراف، بازیگر نقش هولدن فورد نیز در مصاحبه‌ای گفته بود که از وسواس دیوید فینچر لذت می‌برد که چگونه به جزییات اهمیت می‌داد و قصد داشت سریال در واقعی‌ترین و بهترین شکل خودش ساخته شود. یکی از المان‌های مهمی که در زمان تماشای این سریال با آن روبه‌رو خواهید شد همین طبیعی بودن سکانس‌های آن به‌شمار می‌رود که بدون هیچ بحثی یکی از مهم‌ترین دلایل کیفیت بالای این سریال همین وسواس شدید دیوید فینچر تلقی می‌شود.

همچنین داستان جالبی درباره پشت صحنه ساخت این سریال میان جاناتان گراف و دیوید فینچر وجود دارد. جاناتان گراف شخصیتی بسیار منظم است و در سریال Mindhunter نیز این خصوصیت اخلاقی را به‌همراه دارد. طبق صحبت‌های جاناتان گراف، دیوید فینچر به او گفته بود که در زمان فیلم‌برداری سریال کمی از جدی بودن خود را کم کند و کمی راحت‌تر برخورد کند. بااین‌حال یک خصوصیت اخلاقی بد در جاناتان گراف وجود دارد که باعث می‌شد به‌‌طور مدام یک لبخند روی دهان او ظاهر شود و این موضوع برای شخصیت هولدن فورد به‌هیچ‌وجه مناسب نبود. او وظیفه داشت کمی خودمانی‌تر رفتار کند ولی در زمان صحبت با قاتل‌های سریالی نیازی به لبخند زدن نداشت. به‌همین‌دلیل طبق صحبت‌های او، دیوید فینچر در هر سکانس مجبور می‌شد بارها به او تذکر دهد که لبخند نزند و جدی‌تر باشد.

۴- محل فیلم‌برداری سکانس‌های درون هواپیما

شخصیت‌های هولدن و تنچ برای رفت‌وآمد میان شهرهای مختلف و برای صحبت با مجرمان مجبور بودند بارها به‌وسیله هواپیما میان آن شهرها در رفت‌وآمد باشند. برای مثال آن‌ها برای صحبت کردن با قاتلی در شهر آتلانتا که کودکان را به قتل می‌رساند مجبور بودند در زمان تحقیقات پلیس مدت زمان زیادی در آن شهر باشند. به‌همین‌دلیل سکانس‌هایی که این ۲ شخصیت در هواپیما هستند و به سمت مقصد خود می‌روند، به سکانس‌های مهم این سریال تبدیل شده‌اند و دیوید فینچر از این سکانس‌ها برای دیالوگ‌های بسیار مهم میان هولدن و بیل استفاده می‌کند. 

این سکانس‌ها در روند داستانی سریال مخصوصا در فصل نخست اهمیت بسیار زیادی دارند. بااین‌حال بسیاری از طرفداران سریال تصور می‌کردند که باتوجه‌به وسواس دیوید فینچر این سکانس‌ها در هواپیماهای واقعی فیلم‌برداری شده‌اند. این موضوع اصلا صحت ندارد ولی بازهم رد پای وسواس دیوید فینچر در آن‌ها دیده می‌شود. تمام صحنه‌های فیلم‌برداری مربوط‌به این سکانس‌ها در استودیو ساخته شده‌اند ولی صندلی‌ها، پنجره‌ها و جزییات محیط همگی واقعی هستند و به هواپیماهای واقعی تعلق دارند. برخی هواپیماها به‌مدت چند ماه برای رسیدگی به آن‌ها زمین‌گیر می‌شوند و دیوید فینچر با انتقال برخی از محتویات آن‌ها به استودیو فیلم‌برداری باعث شد تا این سکانس‌های به‌قدری طبیعی ساخته شوند که برخی از مخاطبان فکر کنند که این سکانس‌ها واقعا در هواپیما فیلم‌برداری شده‌اند. 

۵- داستان کامرون بریتون در نقش شخصیت اد کمپر

ایفای نقش کامرون بریتون در نقش شخصیت اد کمپر، قاتلی سریالی که آرامش زیادی در رفتار خود دارد، واقعا بی‌نظیر است. او نه‌تنها شخصیت اد کمپر را به بهترین و واقعی‌ترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد که ایفای نقش خودش را به یکی از جذاب‌ترین المان‌های سریال تبدیل می‌کند. نکته جالب درباره کامرون بریتون این است که او قبل از ورود به حرفه بازیگری معلم یک مهدکودک بوده است. دانش‌آموزان او که اجازه تماشای این سریال را ندارند ولی خانواده آن بچه‌ها احتمالا با تماشای معلم بچه‌های خود در نقش یکی از خطرناک‌ترین قاتلین تاریخ کمی جا خواهند خورد.

کامرون بریتون در یک مصاحبه تلویزیونی با اشاره به این موضوع گفته بود که تجربه او در شغل یک معلم مهم‌ترین کمک را به او در نقش‌آفرینی در این سریال کرده است. او در این مصاحبه گفت: «تجربه حضور من در مهدکودک بهترین کمکی بود که برای حضور در این سریال از آن استفاده کردم. در آن زمان من وظیفه داشتم رفتار آرامی را در شخصیت خودم به وجود آورم تا بتوانم در کمال آرامش با کودکانی که معمولا در آن سن خیلی حوصله ندارند، ارتباط برقرار کنم و بتوانم به خوبی وظیفه خودم را به‌عنوان معلم آن‌ها انجام دهم. شاید تصور این موضوع جالب نباشد ولی همان آرامش باعث شد تا بتوانم در نقش یک قاتل سریالی بی‌رحم و البته آرام که به‌هیچ‌وجه از کارهای خود پیشمان نیست، ایفای نقش کنم».

۶- داستان‌های واقعی و ناراحت‌کننده سریال 

همان‌طور که در مقدمه اشاره کردیم برخی از توضیحات این مقاله به‌دلیل خشونت زیاد ممکن است برای همه مناسب نباشند. واقعی بودن داستان‌های سریال Mindhunter نه‌تنها ناراحت‌کننده که می‌تواند برای بعضی افراد اذیت‌کننده نیز تلقی شوند. یکی از داستان‌های واقعی سریال به شخصیت ریچارد اسپک مربوط می‌شود که ایفای نقش این شخصیت برعهده جک اردی قرار داشت. در سریال به این موضوع اشاره می‌شود که او در طی زندگی خود هشت دانشجوی رشته پرستاری را پس از شکنجه و تجاوز به قتل رسانده که این موضوع کاملا صحت دارد. پس از اینکه یکی از قربانی‌های او زنده مانده بود توانست او را شناسایی کند و به‌همین‌دلیل مجازات مرگ ریچارد اسپک به حبس ابد تغییر پیدا کرد.

داستان جالبی درباره ریچارد اسپک وجود دارد که در سریال نیز به آن اشاره کوچکی شده است. در سریال مشاهده می‌کنیم که او از پرنده کوچکی مراقبت می‌کند تا در طول دوران حبس خود تنها نباشد. جان داگلاس در کتاب Mindhunter این داستان را به این شکل بیان کرده که وقتی به ریچارد اسپک گفته شده بود که نمی‌تواند این پرنده را نزد خود نگه دارد، ناگهان آن پرنده کوچک را به سمت پنکه پرتاب کرد و باعث کشته شدن این موجود دوست‌داشتنی شد. اسپک پس از این کار گفت: «اگر من نتوانم از او مراقبت کنم، پس هیچ‌کس نباید از او مراقبت کند». ریچارد اسپک پس از گذراندن ۲۵ سال از دوران محکومیت خود در سن ۴۹ سالی در سال ۱۹۹۱ به‌دلیل حمله قلبی در زندان جان خودش را از دست داد.

دیگر داستان واقعی سریال به شخصیت جری برودوس مربوط می‌شود. یکی از وحشتناک‌ترین قاتلین سریالی که بین سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰ چهار خانم را به قتل رساند. در روند داستانی سریال به این موضوع اشاره می‌شود که برودوس در کودکی به‌دلیل عشق خود به یک دختر، توسط مادر خودش مورد آزار و اذیت واقع می‌شد و این داستان نیز واقعیت دارد. همچنین داستانی که درباره نگه‌داری او از اجساد قربانی‌هایش در گاراژ خانه خود نقل می‌شود، کاملا واقعی است. او سال‌ها به همسر خود اجازه نمی‌داد به گاراژ خانه‌شان وارد شود. جری برودوس در سن ۶۷ سالگی در سال ۲۰۰۶ در اثر  سرطان کبد درگذشت.

داستان شخصیت برکوویتز با ایفای نقش اولیور کوپر از دیگر داستان‌های واقعی به‌شمار می‌رود که در سریال به آن اشاره می‌شود. یکی از مشهورترین قاتل‌های سریالی تاریخ که در خیابان راه می‌رفت و خیلی ساده با شلیک گلوله ۶ نفر را به قتل رساند و هفت نفر دیگر را به‌شدت مجروح کرد. او را با نام مستعار پسرِ سم (Son of Sam) نیز می‌شناسند؛ دلیل این موضوع این است که او ادعا کرده بود صداهایی در مغزش وجود دارد که به او دستور قتل مردم عادی را می‌دهند. البته برکوویتز بعدها در یک کنفرانس خبری این موضوع را رد کرد و گفت این حرف‌ها تنها زاییده ذهن او بوده‌اند. در سریال نیز او این موضوع را به هولدن فورد و بیل تنچ می‌گوید. برکوویتز هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد و درحال گذران ۶ حکم حبس خود است.

از دست ندهید

  • حقایق جالب سریال House of Cardsحقایق جالب سریال Mr. Robotنقد فصل دوم سریال Mindhunter

یکی دیگر از داستان‌های واقعی سریال به اعتراف ژن دیویر با ایفای نقش آدام زاسترو مربوط می‌شود. شخصیت دیویر به نخستین مجرمی تبدیل شد که هولدن فورد قصد داشت از استراتژی‌های جدید خود که پس از مصاحبه با چندین قاتل حرفه‌ای ابداع کرده بود، علیه او استفاده کند. هولدن فورد برای انجام این کار چیدمان اتاق بازجویی را به شکلی تغییر داد که باعث ناراحتی و معذب شدن دیویر شود. سپس یک پوشه قلابی ساخت که ادعا می‌کرد اطلاعات زیادی علیه او در این پوشه وجود دارد. پس از این کارها او یک لباس فرم مدرسه که متعلق به یک دختر ۱۲ ساله بود را جلوی او قرار داد؛ دختری که طبق اطلاعات پرونده، ژن دیویر پس از شکنجه و تجاوز او را به قتل رسانده بود.

تیر آخر هولدن فورد یک تکه سنگ به‌شمار می‌رفت که آن‌ها تصور می‌کردند دیویر از آن برای کشتن آن دختر نوجوان استفاده کرده بود. فورد آن تکه سنگ را دقیقا جلوی دیویر قرار نداد ولی آن را جایی گذاشته بود که دیویر آن را ببیند. تمام این بازی‌های ذهنی باعث شد تا درنهایت ژن دیویر نه‌تنها به تجاوز و قتل آن دختر ۱۲ ساله اعتراف کند که پس از آن به کشتن پنج خانم دیگر نیز اعتراف کرد. تمام این بازی‌های ذهنی که توسط هولدن فورد در سریال انجام شد، در واقعیت توسط جان داگلاس طراحی و انجام شده بودند و نتیجه هم دقیقا باب میل او رقم خورد. ژن دیویر پس از اعتراف‌های خود به مرگ محکوم و در سال ۱۹۹۵ اعدام شد.

نظر شما همراهان همیشگی و عزیز سایت میدونی درباره سریال Mindhunter چیست؟ به‌نظر شما این سریال توانسته است داستان‌های واقعی را به خوبی به تصویر بکشد؟ نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 15 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.