حقایق جالب سریال BoJack Horseman | از ایده ساخت تا قوانین حاکم بر جهان سریال

حقایق جالب سریال BoJack Horseman | از ایده ساخت تا قوانین حاکم بر جهان سریال

در این مقاله به‌بررسی نکات و حقایق جالب سریال BoJack Horseman یکی از محبوب‌ترین سریال‌های انیمیشنی سال‌های اخیر خواهیم پرداخت. با میدونی همراه باشید.

انیمیشن‌های سریالی محبوب زیادی در دهه‌های گذشته پخش شدند و بسیاری از آن‌ها به محبوبیتی سرسام‌آور رسیدند؛ از فمیلی گای گرفته تا سیمپسون‌ها ولی در میان آن‌ها یک انیمیشن سریالی با رنگ‌وبوی جدید و روند داستانی تازه توانست نه به‌خاطر طنز خود که به‌خاطر مسائل مربوط‌به انسان‌شناسی و روانشناسی به محبوبیت زیادی در جهان دست پیدا کند. بله، درباره سریال BoJack Horseman حرف می‌زنیم. سریالی که باوجود المان‌های طنز در بعضی از قسمت‌هایش به‌قدری تاریک و ناراحت‌کننده می‌شود که احتمال دارد همان‌جا برای مدتی از تماشای آن دست بکشید. سریالی که اگر با آن ارتباط برقرار کنید بدون شک بیش از یک بار آن را تماشا خواهید کرد و بارها از آن لذت خواهید برد.

بوجک هورسمن داستان بازیگری معروف به‌نام بوجک را به‌تصویر می‌کشد که به تمام افتخارات ممکن رسیده ولی اکنون از دوران اوج خود فاصله گرفته و درحال فراموشی است. همین موضوع باعث شده تا او به‌شدت احساس تنهایی کند؛ احساسی که شاید بسیاری از ما در زندگی روزمره آن را با تمام وجود حس کنیم. اولین قسمت اثر بسیار محبوب رافائل باب واکسبرگ در تاریخ ۲۲ اوت ۲۰۱۴ از شبکه نتفلیکس پخش شد و پس از ۷۷ قسمت در قالب ۶ فصل در تاریخ ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ (۱۱ بهمن ۱۳۹۸) به‌انتهای خود رسید. در این مقاله نگاهی خواهیم کرد به نکات و حقایق جالب سریال بوجک هورسمن؛ حقایقی که شاید از آن‌ها اطلاعی نداشته باشید.

۱- دوست‌های قدیمی، ایده ساخت سریال

رافائل باب واکسبرگ، خالق بوجک هورسمن و لیسا هانوالت، تهیه‌کننده و طراح صحنه این سریال از زمان دبیرستان و در رشته تئاتر دوستان نزدیکی بودند و تقریبا تمام ایده ساخت این سریال در ذهن این دو دوست قدیمی قرار داشته است. رافائل از زمان دبیرستان علاقه زیادی به رشته انسان‌شناسی داشت و در همان زمان یک نمایش‌نامه درباره انسان‌شناسی نوشت. این نمایش‌نامه درباره پسری در جریان بود که یک غده بدخیم در بدن خود داشت و سعی می‌کرد خود را در جامعه اطرافش عادی جلوه دهد و با آدم‌های اطرافش ارتباط برقرار کند. زمانی‌که رافائل و لیسا به دانشگاه رفتند با کمک یکدیگر یک کتاب کمیک با عنوان Tip Me Over, Pour Me Out تهیه کردند که بازهم در زمینه انسان‌شناسی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.

سال‌ها بعد لیسا هانوالت برای طراحی‌های خود در جشنواره‌های زیادی نامزد کسب جایزه می‌شد؛ برخی از طراحی‌های لیسا درباره موجوداتی بود که بدن انسانی داشتند ولی سر آن‌ها سر حیوانات مختلف بود. و از طرف دیگر رافائل باب واکسبرگ دقیقا مانند شخصیت تاد در سریال بوجک هورسمن درحال زندگی کردن بود. رافائل در یکی از اتاق‌های یک خانه بزرگ در هالیوود ساکن بود؛ اتاقی که بیشتر به یک کمد شباهت داشت. این اتاق کوچک در خانه‌ای قرار گرفته بود که مدتی قبل جانی دپ صاحب آن به‌شمار می‌رفت. 

به‌همین‌ترتیب ایده شخصیت بوجک در ذهن رافائل شکل گرفت. شخصیتی که به تمام افتخارات ممکن رسیده ولی نمی‌تواند راهی برای خوشحال بودن در زندگی خود پیدا کند. شخصیتی که به‌طور همزمان در بهترین نقطه هالیوود زندگی می‌کند ولی به‌طرز ناراحت‌کننده‌ای تنها و غمگین است. لیسا و رافائل از زمان دبیرستان این هدف را داشتند که با یکدیگر در یک پروژه تلویزیونی همکاری کنند، همکاری‌ای که درنهایت با ایده‌های رافائل و طراحی‌های لیسا به مرحله نهایی رسید و نتیجه آن چیزی شد که ما آن را تحت عنوان سریال BoJack Horseman تماشا کردیم و از آن لذت بردیم.

۲- ایده طراحی شخصیت‌های مختلف و حضور رافائل

همان‌طور که اشاره کردیم رافائل باب واکسبرگ و لیسا هانوالت از زمان دبیرستان دوستانی صمیمی بودند و ایده ساخت این سریال در ذهن آن‌ها قرار داشت. همین موضوع باعث شد تا بسیاری از شخصیت‌های اصلی و فرعی این سریال هم زاییده ذهن آن‌ها باشد و برای انجام دادن آن از افرادی واقعی الهام گرفته‌اند. لیسا هانوالت در مصاحبه‌ای درباره این موضوع گفت: «یک روز درحالی‌که مشغول طراحی صحنه‌های یکی از قسمت‌های سریال بودم، ناگهان رافائل ازم پرسید: لیسا دختری که در کلاس زبان انگلیسی ما حضور داشت و به خوانندگی علاقه‌مند بود را یادت است؟ بیا و اون رو وارد سریال کنیم ولی با چهره یک دلفین». این‌طوری شد که خواننده معروف سریال بوجک هورسمن به‌وجود آمد.

رافائل باب واکسبرگ هم در مصاحبه‌های زیادی با اشاره به این موضوع تایید کرده که خیلی از شخصیت‌های سریال را براساس افرادی واقعی که آن‌ها را می‌شناسد طراحی کرده‌اند ولی جزییات بیشتری از آن‌ها در آن مصاحبه‌ها ارائه نکرد. یکی از نکات بسیار جالب درباره شخصیت‌های سریال حضور خود رافائل در نقش آن‌ها به‌شمار می‌رود. این موضوع اصلا عجیب نیست که سازندگان یک سریال در قسمت‌هایی از آن حضور کوتاهی داشته باشند؛ از سریال‌هایی بزرگ  مانند Game of Thrones گرفته تا همین سریال BoJack Horseman.

رافائل باب واکسبرگ به‌عنوان صداپیشه وظیفه صداگذاری شخصیت‌های مختلفی مانند پدر سارا لین، سیمون و چارلی ویترسپون را برعهده داشته ولی کار به همین‌جا ختم نمی‌شود. حضور او به‌عنوان صداگذار در تیتراژ پایانی ذکر می‌شود و خب مشخص است، نکته جالب درباره حضور او در این سریال ایفای نقش یک شخصیت بسیار مرموز در ساخته او به‌شمار می‌رود. اگر دقت کنید در تمام قسمت‌های سریال یک مرد با یک لباس قرمز و یک کلاه تخت را می‌بینید که معمولا در داستان نقشی ندارد و بیشتر اوقات حتی حرف هم نمی‌زند و تنها برای لحظاتی در سریال حضور دارد. این شخصیت بدون نام در سریال از روی رافائل باب واکسبرگ ساخته شده تا به‌این‌صورت خالق این سریال محبوب نقشی هرچند کوچک در آن داشته باشد.

۳- تصمیم نتفلیکس برای اتمام سریال

کاری به نحوه پایان‌بندی بوجک هورسمن نداریم؛ خوب یا بد این سریال به پایان خود رسید. بسیاری از علاقه‌مندان این سریال و طرفداران این ژانر عقیده دارند که تیم سازنده سریال تصمیم به تمام کردن آن گرفته‌اند. در باور بسیاری از آن‌ها تیم سازنده سریال به این نتیجه رسیده‌ بودند که BoJack Horseman به‌نهایت پتانسیل خود رسیده و دیگر داستانی برای تعریف کردن ندارد؛ این ایده از ریشه غلط است. تصمیم تمام کردن سریال تمام و کمال تصمیم شبکه Netflix بوده و سازندگان سریال به‌هیچ‌وجه چنین تصمیم نداشتند.

رافائل باب واکسبرگ در مصاحبه‌ای کوتاه خیلی واضح اعلام کرد که عقیده داشته این سریال حداقل برای دو یا سه فصل دیگر می‌توانست ادامه داشته باشد ولی نتفلیکس در تصمیمی قاطع به آن‌ها اعلام کرد که اکنون زمان مناسبی برای به پایان رساندن سریال تلقی می‌شود. آرون پال، بازیگر بسیار محبوب سریال ‌Breaking Bad که ایفای نقش شخصیت تاد را برعهده داشت با تایید این موضوع گفت: «این تصمیم از جانب نتفلیکس بود. سازندگان، بازیگران و تمام عوامل اجرایی سریال حاضر بودند هرکاری که از دستشان برمی‌آمد را انجام دهند تا این سریال به پایان خود نرسد. در طول این سال‌ها همه ما عاشق BoJack Horseman و شخصیت‌های حاضر در آن بودیم و واقعا از پایان یافتن آن ناراحت شدیم».

خلاصه اینکه اگر به‌دنبال مقصر برای پایان یافتن این سریال هستید، شخص یا اشخاص موردنظر شما سازندگان سریال نیستند و مقصر اصلی و تنها مقصر این موضوع شبکه نتفلیکس به‌شمار می‌رود.

۴- تیتراژ ابتدایی 

تیتراژ‌ ابتدایی سریال BoJack Horseman بدون شک یکی از ماندگارترین تیتراژ‌های تلویزیون و صدالبته یکی از مهم‌ترین المان‌های خود سریال قلمداد می‌شود. اگر شما یک سریال را مستقیما از نتفلیکس تماشا کنید این شبکه گزینه‌ای برای بیننده قرار داده است که بیننده می‌تواند تیتراژ آن اثر را رد کند و مستقیم به بعد از آن برسد. بسیاری از بینندگان بوجک هورسمن از این گزینه استفاده نمی‌کنند و تقریبا همیشه تیتراژ ابتدایی آن را می‌بینند. موضوعی که در میان دیگر سریال‌های شبکه نتفلیکس یه رکود به‌شمار می‌رود و تیتراژ هیچ سریالی به‌اندازه سریال BoJack Horseman تماشا نشده است. حالا می‌رسیم به ایده و چگونگی ساخت این تیتراژ.

در تیتراژ ابتدایی این سریال ما صورت بوجک را مشاهده می‌کنیم که ثابت قرار دارد و تصاویر پیرامون او دست‌خوش تغییر می‌شوند. این تصاویر وابسته به محتوای هر فصل و گاها هر قسمت تغییرات کوچکی می‌کنند. تغییرات صورت بوجک نیز می‌توانند اشاره‌ای داشته باشند به روند زندگی او در سال‌های اخیر. احتمالا شما هم با من موافق هستید که این تیتراژ بدون موسیقی آن به این اندازه ماندگار نمی‌شد؛ موسیقی‌ای که به‌طور کاملا تصادفی ساخته شده است. زمانی‌که پاتریک کارنی، درامر آمریکایی با عموی خود در حال کار روی یک قطعه موسیقی بودند، خیلی تصادفی موسیقی‌ای را نواختند که رافائل باب واکسبرگ عاشق آن شد و همان قطعه را با تغییراتی بسیار کم به‌عنوان موسیقی تیتراژ ابتدایی سریال استفاده کرد.

درباره محتویات تیتراژ ابتدایی بهتر است به این موضوع هم اشاره کنیم که در فصل دوم سریال تیتراژ ابتدایی شامل تصویری از طراحی صحنه فیلم Secretariat می‌شود و در فصل سوم تصویری از فرش قرمز افتتاحیه این فیلم به‌نمایش درمی‌آید. این موضوع در فصل چهارم پا را یک قدم فراتر گذاشته و در هر قسمت جزییات آن تغییر می‌کند. تیتراژ آغازین در هر قسمت از فصل چهارم نمایان‌گر رابطه شخصیت بوجک با شخصیت‌های حاضر در آن لحظه از سریال به‌شمار می‌رود.

۵- میز مطالعه فیلم‌نامه

بوجک هورسمن نه‌تنها در داستان، محتوا و شخصیت‌های خود با سایر آثار این ژانر متفاوت است که در بسیاری از مراحل ساخت و پردازش نیز تفاوت‌های زیادی با انیمیشن‌های دیگر دارد. یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های این سریال با سایر آثار این ژانر به مراحل قبل از تولید آن مربوط می‌شود. صداگذاری تمام انیمیشن‌های سریالی به‌طور جدا انجام می‌شود و سپس صداگذاری شخصیت‌ها را به نسخه نهایی اضافه می‌کنند. به‌این‌صورت صداپیشگان و بازیگران آن سریال یکدیگر را زیاد نمی‌بینند و با یکدیگر تعامل زیادی ندارند. این موضوع در سریال BoJack Horseman کاملا متفاوت انجام شده است.

قبل از شروع ساخت هر فصل از بوجک هورسمن تمام بازیگران و صداگذاران این سریال دقیقا مانند کاری که تمام سریال‌های غیرانیمیشنی جهان انجام می‌دهند، دور یک میز جمع می‌شدند و فیلم‌نامه قسمت‌های مختلف را با یکدیگر خوانده و مرور می‌کردند. البته صداگذاری شخصیت‌ها پس از آن به‌صورت جدا ضبط و در نسخه نهایی استفاده می‌شد. واکسبرگ با اشاره به این موضوع گفت: «دلیل این کار این بود که بازیگران سریال یکدیگر را بهتر بشناسند و اتمسفر بین آن‌ها طبیعی‌تر شود. این کار سبب شد تا ایفای نقش آن‌ها و نحوه حرف زدن آن‌ها به‌جای شخصیت‌های سریال بسیار واقعی‌تر به‌نظر برسد و بیننده راحت‌تر بتواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند».

۶- حضور افراد معروف در سریال

داستان سریال BoJack Horseman در نسخه‌ای از هالیوود جریان دارد و حضور چهره‌های معروف در آن امری طبیعی خواهد بود. بااین‌حال بسیاری از بازیگران و افراد معروف دنیای سینما اجازه استفاده از نامشان را به سازندگان سریال ندادند و به‌همین‌دلیل در بسیاری از قسمت‌های سریال نام برخی از بازیگران با کمی تغییر ادا می‌شود. برای مثال نام برد پیت را در سریال «برد پوت» و نام جورج کلونی را «جرج کلونرز» می‌شنویم. مثال برای این موضوع در سریال بسیار زیاد است و نکته اصلی درباره چهره‌های برجسته‌ای به‌شمار می‌رود که اجازه استفاده از نامشان را به سازندگان سریال داده‌اند. رافائل باب واکسبرگ، خالق سریال در مصاحبه‌ای درباره این موضوع گفت:

بسیاری از چهره‌های معروف حاضر در سریال توسط خود آن‌ها صداگذاری شده‌اند و برخی از آن‌ها تنها اجازه استفاده از نامشان را به ما دادند و پیشنهاد حضور در سریال را رد کردند. چهره‌های سرشناسی که از آن‌ها برای حضور در سریال دعوت کرده بودیم، معمولا پس از متوجه شدن آینده شخصیتشان درباره حضور یا عدم حضور در سریال تصمیم می‌گرفتند. برای مثال شخصیت اندرو گارفیلد توسط پال تامپکینس ایفا شده است، فردی که وظیفه بازی در نقش آقای پینات‌باتر را برعهده داشت. درابتدای سریال اندرو گارفیلد با شخصیت سارا لین رابطه دارد و درانتهای فصل شاهد افتادن او درون یک گودال هستیم. به‌احتمال زیاد اندرو گارفیلد پس از متوجه شدن این موضوع که قرار است اتفاق بدی برای شخصیتش رخ دهد، از حضور در سریال انصراف داده‌.

۷- شخصیت اصلی داستان؛ بوجک هورسمن

رافائل باب واکسبرگ و لیسا هانوالت توضیحات جالبی درباره پروتاگونیست اصلی داستان یعنی بوجک ارائه کردند. رافائل درباره ایده نام او گفت: «نام بوجک تنها نامی بود که من را به یاد یک اسب می‌انداخت. هیچ نام دیگری اندازه «بوجک» برای من نمایان‌گر یک شخصیت با صورت اسب نبود. شاید باور این موضوع سخت باشد ولی من به‌هیچ‌وجه یادم نیست کجا این اسم را شنیده‌ام و مهم‌تر از آن اصلا و ابدا نمی‌دانم چگونه این اسم در ذهن من قرار گرفته است. تنها چیزی که می‌دانم این است که نام بوجک به یک طریقی همیشه در ذهن من قرار داشته تا سرانجام از آن در یک پروژه مهم استفاده کنم و بسیار خوشحالم که این نام نتیجه خوبی در پی داشت».

هانوالت نیز در مصاحبه‌ای دیگر درباره بوجک گفت: «بوجک آسان‌ترین شخصیت تمام سریال از لحاظ طراحی کردن بود. به‌محض اینکه اخلاق بد و احساس تنها بودن او را از رافائل شنیدم تنها چند ساعت طول کشید تا طراحی او را به سرانجام برسانم. خیلی سریع سویشرت، کفش و شلوار او را طراحی و همان طرح را برای رافائل ارسال کردم. اولین طراحی شخصیت بوجک دقیقا همان نسخه‌ای به‌شمار می‌رود که در سریال از آن استفاده شده و همه شما او را تماشا کرده‌اید».

۸- شخصیت‌های انسانی سریال

برای لیسا هانوالت طراحی شخصیت‌های غیرحیوانی و آن‌هایی که واقعا انسان بودند، بسیار سخت‌تر از سایر شخصیت‌ها تلقی می‌شد. هانوالت در ادامه صحبت‌های خود درباره طراحی شخصیت‌های سریال گفت: «همان‌طور که گفتم طراحی شخصیت بوجک بسیار آسان بود و این موضوع برای طراحی سایر شخصیت‌های غیرانسانی هم صدق می‌کند ولی طراحی‌های کاراکترهای انسانی بسیار سخت بودند. ما انسان‌ها عادت داریم به‌طور مرتب در زندگی روزمره چهره انسان‌ها را آنالیز و به آن‌ها نگاه کنیم و این موضوع کار من برای طراحی آن‌ها را بسیار سخت‌تر کرده بود».

او در ادامه افزود: «در میان شخصیت‌های انسانی طراحی کاراکتر تاد چاوز و دایان بسیار سخت‌تر از سایر کاراکترها بودند. آن‌ها درمیان تعداد زیادی از شخصیت‌های حیوانی در تمام قسمت‌ها حضور داشتند و کوچک‌ترین جزییاتی در طراحی آن‌ها می‌توانست تاثیر زیادی در روند داستان و تعامل بیننده با آن‌ها از خود برجای بگذارد. برای طراحی شخصیت تاد من بیش از ۱۰ بار او را از صفر کشیدم، بیش از ۱۰ بار او را به‌طور کامل و با تمام جزییان طراحی کردم و در تمامی آن‌ها با مشورت رافائل بازهم تغییراتی دادم تا درنهایت به نسخه نهایی شخصیت تاد رسیدیم. وقتی محبوبیت شخصیت تاد را می‌بینیم تمام خستگی خود را فراموش می‌کنیم».

۹-صداگذاری شخصیت‌های مختلف

سریال BoJack Horseman برخلاف بسیاری از سریال‌های انیمیشنی صداگذارهای زیادی ندارد و بسیاری از صداگذارهای این سریال وظیفه حرف زدن به‌جای چند شخصیت را برعهده گرفته‌اند. برای مثال ویل آرنت درکنار صداگذاری شخصیت بوجک صداگذاری پدر بوجک را نیز انجام داده است. آلیسون بری یکی از افراد مهم در تهیه سریال وظیفه صداگذاری شخصیت‌های مهمی مانند دایان، وینسنتِ بالغ و جول کلارک را برعهده داشته، همچنین خود رافائل باب واکسبرگ، خالق سریال همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم صداگذاری شخصیت چارلی ویترسپون و چند شخصیت دیگر را برعهده گرفته بود. 

۱۰- شکل‌گیری برخی ایده‌ها

همان‌طور که احتمالا می‌دانید «جک‌های ریشه‌ای» یکی از انواع مختلف جک و شوخی‌هایی به‌شمار می‌روند که در سریال‌های طنز می‌توان آن‌ها را مشاهده کرد. بااین‌حال این موضوع در سریال بوجک هورسمن خیلی محسوس و خیلی وسیع به آن پرداخته می‌شود و بسیاری از جک‌های سریال در قسمت‌های دیگری از آن ریشه دارند. برای مثال می‌توان به داستان عطسه کردن بوجک روبه‌روی صورت ماریسا تومی اشاره کرد. رافائل باب واکسبرگ درباره این موضوع توضیحات جالبی داد و گفت:‌ «هنگام ساختن فصل نخست ایده عطسه کردن بوجک رو‌به‌روی صورت ماریسا در ذهن ما شکل گرفت ولی زمانی‌که به قسمت ۱۱ سریال رسیدیم با خودمان گفتیم چرا این داستان را به‌صورت یک عکس نمایش ندهیم که همه بوجک را با آن بشناسند؟».

او در ادامه گفت: «به‌همین‌دلیل ما به طراحی‌های قسمت دوم سریال برگشیم و عکس مربوط‌به این داستان را دوباره ویرایش کردیم و یک فلش‌بک درباره آن در قسمت ۱۱ قرار دادیم. بسیاری از جک‌های سریال و شوخی‌های آن در تمام طول یک فصل پراکنده هستند و ایده نهایی شدن آن‌ها در طول یک فصل به ذهن ما رسیده است».

بسیاری از پیچش‌های داستانی و شخصیت‌های مختلف حاضر در سریال از همان ابتدا وجود نداشتند و با گذشت زمان به نسخه نهایی اضافه شدند. بسیاری از آن‌ها در هنگام خواندن فیلم‌نامه به ذهن سازندگان و حتی بازیگران رسیده و این‌گونه به داستان سریال پیوستند. برای مثال می‌توان به پرنده‌های خبرنگار اشاره کرد که در تمام سریال حضور دارند. ایده حضور آن‌ها در قسمت‌های انتهایی سریال به ذهن یکی از صداپیشگان سریال رسید و پس از موافقت به داستان سریال اضافه و با ویرایش دوباره قسمت‌های ابتدایی در آن قسمت‌ها هم حضور پیدا کردند.

اینگونه داستان‌ها و ایده‌هایی که در طول ساخت سریال به ذهن سازندگان آن خطور کرده کم نیستند و درکنار پرنده‌های خبرنگار می‌توان به داستان‌هایی مانند اجرای اوپرای راک شخصیت تاد اشاره کرد. شاید مهم‌ترین ایده در میان ایده‌هایی که از قبل وجود نداشتند مربوط‌به شخصیت‌ها دایان و آقای پینات‌باتر مربوط شود. رابطه آن‌ها درابتدا قرار نبود خیلی پیشروی کند و در فیلم‌نامه ابتدایی قرار بود پس از مدت کوتاهی از یکدیگر جدا شوند. بااین‌حال در زمان مطالعه فیلم‌نامه این ایده به ذهن سازندگان سریال رسید که آن‌ها مدت زمان بسیار بیشتری در رابطه باشند تا این‌گونه یک غم جدید به هزاران غم موجود در شخصیت بوجک اضافه شود.

۱۱- تنفر بوجک از خربزه

شخصیت بوجک در سریال به‌طور بسیار واضح و صریحی درباره تنفر خود از خربزه صحبت می‌کند تا جایی که در سریال به‌عنوان جرد لتو در میان میوه‌ها از آن یاد می‌شود. باب واکسبرگ در سال ۲۰۱۷ در مصاحبه با یاهو گفت: «خربزه خوب واقعا خوش‌مزه است و من هیچ مشکلی با آن ندارم ولی به‌خاطر تنفر شدید بوجک از آن بسیاری از علاقه‌مندان سریال فکر کرده‌اند که این تنفر ریشه در علایق من دارد. واقعا باور این موضوع سخت است که به‌خاطر خربزه اعتبار حرف‌های من زیر سؤال می‌رود. تنها به‌خاطر خربزه هزاران نفر با برنامه تماس گرفتند و از این میوه دفاع کردند. من به‌هیچ‌وجه نمی‌دانستم مردم سر این میوه اینقدر حساس هستند. جا داره همین‌جا اعلام کنم که من اصلا از خربزه متنفر نیستم و این موضوع تنها یک خصوصیات اخلاقی برای بوجک به‌شمار می‌رود».

۱۲- داستان حضور دنیل رادکلیف در سریال

دنیل رادکلیف را همه ما به‌خاطر نقش‌آفرینی ماندگار او در نقش هری پاتر می‌شناسیم. در قسمت هشتم از فصل دوم سریال زمانی‌که آقای پینات‌باتر یک مسابقه تلویزیونی برگزار می‌کند ما شاهد حضور رادکلیف به‌عنوان مهمان برنامه هستیم. در فیلم‌نامه اصلی تنها قرار بود مهمان برنامه به‌عنوان یک «آدم سرشناس مهم» خطاب شود و فرد خاصی برای آن نقش درنظر گرفته نشده بود. قسمتی که بعد از انتشار به یکی از بهترین و محبوب‌ترین قسمت‌های سریال بوجک هورسمن تبدیل شد.

حضور دنیل رادکلیف در این قسمت از سریال داستان جالبی دارد. او دراین‌باره توضیحات جالبی داد و گفت: «من یکی از طرفداران سرسخت این سریال هستم و تمام قسمت‌های آن را بیش از ۲ بار تماشا کردم. وقتی مدیربرنامه‌های من داستان این قسمت را برای من تعریف کرد، تمام تلاشم را به‌کار گرفتم تا در آن قسمت در نقش مهمان آن برنامه تلویزیونی حضور داشته باشم. حتی پس از موافقت سازندگان سریال صداگذاری شخصیتم را در لندن انجام دادم و فایل آن را برای رافائل باب واکسبرگ ارسال کردم. نکته جالب درباره این قسمت جایی است که من تمام جوک‌ها درباره هری‌پاتر را شنیده‌ام و سازندگان سریال بامزه‌ترین جوک‌ها درباره این شخصیت را انتخاب کردند. واقعا ممنونم از آن‌ها که اجازه دادند در برنامه‌ای که دوستش دارم، حضور داشته باشم».

۱۳- قوانین حاکم بر جهان سریال

مثل تمام فیلم‌‌ها، سریال‌ها، بازی‌های ویدیویی و کتاب‌های تخیلی، جهان BoJack Horseman نیز قوانین مخصوص به‌خودش را دارد. قوانینی که پیروی از آن‌ها باعث می‌شود سریال روی یک ریتم منظم حرکت کند و از منطق خود خارج نشود. به‌این‌دلیل که دنیای این سریال پر شده از حیوانات انسانی و در یک جهان تخیلی جریان دارد، احتمالا برای بسیاری از بینندگانش این سؤال پیش خواهد آمد که مرز بین انسان‌ها و حیوانات انسان‌نما چگونه مشخص می‌شود؟ 

جواب این سؤال به طراحی شخصیت‌ها مربوط می‌شود. موضوع مهم در این رابطه جایی به‌شمار می‌رود که هیچ‌کدام از شخصیت‌های سریال دُم ندارند. شاید توجه به این نکته هنگام تماشای سریال سخت باشد ولی اگر با دقت سریال را تماشا کنید متوجه می‌شوید که هیچ‌کدام از شخصیت‌ها حتی شخصیت مار که ۹۰ درصد بدنش را دُم تشکیل می‌دهد، دم ندارند. مار حاضر در قصه روی دو پای خود می‌ایستد و با دستانش وسایل مختلف را حمل می‌کند. داشتن بدن انسانی برای تمام حیوانات حاضر در سریال باعث می‌شود تا این طراحی یک‌پارچه برای همه شخصیت‌ها اعمال شود و همه آن‌ها از یک مسیر مشخص عبور کنند؛ حتی با وجود اینکه در واقعیت گونه‌هایی بسیار متفاوت هستند ولی زیر قوانین سریال شبیه‌به هم تلقی می‌شوند.

قانون بعدی سریال بوجک هورسمن که خیلی قانون جالبی به‌شمار می‌رود این است که تمام شخصیت‌های حیوانی حاضر در آن ترکیبی از انسان و حیوان هستند و هیچ‌کدام از آن‌ها حیوان خانگی ندارند. تصمیمی که شاید کمی عجیب باشد ولی در دنیایی که پر شده از حیوانات مختلف حتی یک حیوان خانگی هم نمی‌بینیم و کنترل هیچ‌کدام از شخصیت‌های حیوانی سریال دراختیار شخص دیگری قرار ندارد. این تصمیم خیلی قبل‌تر از شروع ساخت سریال گرفته شده و در همین راستا رافائل باب واکسبرگ، خالق آن در توصیف جهان سریال BoJack Horseman می‌گوید: «این جهانی است پر از افراد احمق و دیوانه ولی جهانی نیست که کنترل افراد حاضر در آن در اختیار فردی دیگر باشد».

نظر شما همراهان همیشگی سایت میدونی درباره سریال BoJack Horseman چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این سریال می‌دانید که در این مقاله به آن اشاره‌ای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت میدونی به اشتراک بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.