انسان همیشه در جستوجوی کشف رازهای جهانی بوده که در آن زندگی میکند: لمس «جهان در پوست گردو»؛ به همین اختصار و تا این اندازه در دسترس. محیط پیرامون ما برای ما آشناست چون آن را شناختهایم. اما اگر بخواهیم از دریچهای بسیار بزرگتر به جهان نگاه کنیم، کافیست سرمان را بالا بگیریم و نگاهی به آسمان بالای سرمان بیندازیم. به نظر میرسد نه فقط زمین زیرپایمان، بلکه آنچه بالای سر ما بیانتها و ژرف به نظر میرسد، آنقدر بزرگ است که وسوسهی شناختن و هراس از وسعت بیاندازهاش لرزه بر انداممان میاندازد.
این یک وسوسهی مدرن و امروزی نیست و شاید تلاش برای شناختن جهانی فراتر از آنچه زیر پایمان حس میکنیم، به درازای عمر انسان ناطق باشد. علوم طیبعی، علم نجوم، اخترشناسی، فیزیک و آنطور که استیون هاوکینگ دانشمند معاصر ما دنبال میکرد، کیهانشناسی، جلوههایی از تلاشهای انسان برای واکاوی جهانی بوده است که حیات روی زمین را شگفتانگیز و پر از قواعد کشفناشده اما بسیار کوچک در دل کائنات نشان میدهد.
استیون هاوکینگ از کیهانشناسی برای عامه مردم میگوید
استیون هاوکینگ را تقریبا همه دنیا میشناسند. دانشمندی که پژوهشهایش در حوزه کیهانشناسی و گرانش کوانتومی، دستاوردهای چشمگیری را بهویژه در زمینه سیاهچالهها برای علم به ارمغان آورده است. بهعلاوه، شرایط سخت جسمانی و حتی زندگی شخصی او همیشه خوراکی برای نقل در محافلی حتی غیرعلمی از استیون هاوکینگ باقی میگذاشت. استیون هاوکینگ ۲۱ ساله بود که متوجه شد زمینخوردنهای گاهگاه در پلههای دانشگاه کمبریج و عدم تسلط در بستن بند کفشهایش، بهخاطر بیدستوپایی یا سیر کردن در عوالم دیگر نیست! او معروفترین کسی است که به بیماری نادر ALS دچار شده بود و عاقبتی جز فلج تدریجی و از کارافتادگی پیش روی خود نداشت. البته برای کسی که از کودکی از کتابهای درسی ایراد میگرفت و به همهچیز شک داشت، باور این که واقعا تا دو-سه سال دیگر بیشتر زنده نمیماند، زیر سوال بود. چه بسا که پزشکان هم اشتباه میکنند! چنین هم شد و او تا هفتاد و شش سالگی به زندگیاش ادامه داد و تا پایان عمر معروفترین دانشمندی بود که مردم عادی در زمان حاضر میشناختند.
چطور است که وقتی میخواهیم درباره یک موضوع پیچیده و غریب حرف بزنیم، غیرقابلفهم بودنش را به فیزیک کوانتوم تشبیه میکنیم اما در عین حال حرفهای یک دانشمند فیزیک کوانتوم را دنبال میکنیم و نهتنها تا حد زیادی از آن سر در میآوریم، بلکه گاهی آنها را در حکم جملات قصار در شبکههای اجتماعی انتشار میدهیم؟ این همان چیزی است که استیون هاوکینگ از سال ۱۹۸۸ با نوشتن کتاب «تاریخچهی مختصر زمان» در نظر داشت. او میخواست موضوعات پیچیدهی کیهانشناسی را با زبانی تا حد امکان دور از پیچیدگی و بدون کمک گرفتن از معادلات ریاضی برای مردم عادی شرح دهد. البته خودش هم فکر نمیکرد نگارش این کتاب تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد و با رکوردی ۲۳۷ هفتهای یعنی قریب به پنج سال پرفروشترین کتاب بریتانیا باقی بماند. پس از این کتاب، از استیون هاوکینگ خواسته شد که دنبالهای برای آن بنویسد و به این ترتیب در سال ۲۰۰۱ کتاب «جهان در پوست گردو» منتشر شد. البته خود هاوکینگ در مقدمه اشاره کرده این کتاب لزوما دنبالهای برای کتاب قبلی نیست.
کتاب «جهان در پوست گردو» بهجز علاقهمندان به کتابهای علمی، برای آن دسته از کتابخوانهایی پیشنهاد میشود که شیفتهی دنیای کتابهای علمی-تخیلی هستند. اینبار نه برای این که یک داستان علمی-تخیلی جدید بخوانند، بلکه به این خاطر که بدون شک کنجکاوی و هیجان حاصل از گشتوگذار در دنیای تخیل، با داشتن زمینهای از علم شیرینتر است. میتوان تضمین کرد که اگر جزو کتابخورهای ژانر علمی-تخیلی باشید، دنیای کتابهای علمی با زبان ساده را حتما میپسندید.
درواقع برای هرکسی که یک بار هم شده به سفر به زمان فکر کرده یا از کشفهای عجیب انسان در فضا و فکر کردن به سفر با فضاپیما دود از کلهاش بلند شده، کتاب «جهان در پوست گردو» جالب و خواندنی خواهد بود.
ممکن است شما هم با انتخاب یک مسیر شغلی و تحصیلی کاملا دور از ریاضیات و فیزیک، آخرین مواجههی خود را با این حوزهها در دبیرستان به یاد بیاورید. اما فراموش نکنید این کتاب دقیقا مخاطبانی مثل شما را هم در نظر داشته است. ضمنا اینترنت هم که این روزها همهجا و همیشه همراه ماست، پس هرجا به مشکل خوردید، بهراحتی میتوانید جستوجو کنید. درست است که وقتی کتاب را در دست میگیرید، یک سری کلمات ناآشنا شما را از درک نکردن بقیهی موضوعات کتاب میترساند، اما این ترس را کنار بگذارید و خودتان را به لذت مکاشفه در کیهانشناسی مهمان کنید!
استیون هاوکینگ در مقدمهی این کتاب نوشته است:
من نمیخواستم دربارهی پسر «تاریخچهی مختصر زمان» یا تاریخچهی کمی طولانیتر زمان بنویسم ولی به این نتیجه رسیدم که برای کتابی متفاوت که درک آن متفاوت باشد، جایی وجود دارد. کتاب تاریخچهی مختصر زمان با روش خطی سازماندهی شده بود و بیشتر فصلها دنبالهی منطقی و وابسته به فصلهای پیشین بود. این برای برخی خوانندگان خوشایند بود ولی دیگران در همان فصلهای اول گیر کردند و هرگز به مطالب هیجانانگیزتر فصلهای بعد نرسیدند. در برابر، این کتاب بیشتر به یک درخت میماند. فصلهای یک و دو تنهی مرکزی را تشکیل میدهند و فصلهای دیگر از آن شاخه میشوند.
شاخهها کمابیش مستقل هستند و پس از تنه مرکزی میتوان به هرکدام از فصلها پرداخت. -بخشی از مقدمه کتاب-
تصاویر و همچنین توضیحات داخل ستونهای کنار مطالب راهنماهای خوبی هستند که تقریبا همه جای کتاب وجود دارند. یکی از شاخههای جذاب «جهان در پوست گردو» مربوط به نظریهی ریسمان و البته بررسی امکان سفر در زمان است. در یکی از امکانسنجیها، هاوکینگ با فرض وجود داشتن کرمچالهها درباره سفر به زمان اینطور میگوید:
دهها هزار سال به درازا میکشد تا در فضاپیمایی که سرعتی کمتر از سرعت نور دارد، بتوان از کهکشان گذر کرد ولی شما شاید از درون یک کرمچاله گذر کنید و به آن سوی کهکشان بروید و برای شام به خانه برگردید. میتوان نشان داد که اگر کرمچالهها وجود داشته باشند، شما همچنین میتوانید از آنها استفاده کرده و پیش از آغاز حرکت به جای اول خود بازگردید. پس شاید بیندیشید که برای جلوگیری از عزیمت خود موشک را روی سکوی پرتاب منفجر کنید. این ویرایش دیگری از «تناقض پدربزرگ» است. چه اتفاقی میافتد اگر به گذشته سفر کنید و پیش از تولد پدرتان، پدربزرگتان را بکشید؟ -قسمتی از کتاب-
کتاب «جهان در پوست گردو» (یا بنا به ترجمهی کورش زعیم، «کیهان در پوست گردو») چندین بار و توسط مترجمان متعدد به فارسی برگردانده و منتشر شده است.