جزء از کل؛ کتابی که پدیده‌ی ادبیات استرالیا شد

جزء از کل؛ کتابی که پدیده‌ی ادبیات استرالیا شد

بعضی کتاب‌ها مدت‌ها در کتابخانه در صف انتظار مطالعه می‌مانند و دلیل این انتظار هم فقط وحشتی است که از عطف قطور کتاب به آدم منتقل می‌شود! کتاب «جزء از کل» یکی از همین کتاب‌هاست. تقریبا هر کسی که این کتاب را خوانده، با هیجان درباره‌ش حرف می‌زند یا حتی اگر اولین بار خودمان در کتابفروشی تورقش کرده باشیم، احتمالا با همان جملات اول در خریدش مصمم شده‌ایم. اما ممکن است زندگی شلوغ امروزی این کتاب حجیم را از ترس ناتمام ماندن و کمبود وقت، برای مدت‌ها ناخوانده در کتابخانه نگه دارد. حالا شاید آن وقت موعود برای کتاب جزء از کل فرا رسیده باشد و با تضمینی که از سخن بیشتر منتقدان برمی‌آید، بعید است از مدت‌زمانی که برای خواندن تراوشات ذهن استیو تولتز می‌گذاریم، پشیمان شویم.

کتاب جزء از کل؛ یک اثر کلاسیک مدرن

کتاب جزء از کل را یک اثر کلاسیک مدرن نامیده‌اند. در درجه اول چنین تعبیری شاید به خاطر حجم این رمان باشد که در دهه‌های اخیر کم‌سابقه است. در میان آثار قرن بیست‌ویکمی بیشتر رمان‌ها حجمی بسیار کمتر از رمان‌های کلاسیک دارند. نویسنده‌های امروزی با شناختی که از مخاطب دارند، دیگر به اندازه تولستوی و داستایفسکی و پروست نمی‌نویسند و البته جریان رمان‌نویسی مدرن هم به‌طور کلی به سمت کوتاه‌نویسی گرایش داشته است.

دلیل دیگر کلاسیک دانستن جزء از کل، وجه فلسفی کتاب است که در جزءجزء روایت‌های تودرتوی کتاب جاری می‌شود. اگرچه نویسنده به‌ شکل محسوسی طنز را بر زبان حاکم می‌کند، اما شخصیت‌پردازی‌های پر از جزئیات، روایت‌های پرشاخ و برگ، جملات پرکنایه و انتقادی –از آن دست جمله‌ها که می‌شود به‌عنوان یک طعنه تفکربرانگیز زیرشان خط کشید و جایی یادداشت کرد- یادآور همان سبکی است که در رمان‌های کلاسیک شاهدش بوده‌ایم.

از سوی دیگر زبان ساده و طنزآمیز و خلق شخصیت‌هایی در جهان امروزی و نزدیک به ما، جزء از کل را از تعریف یک اثر کلاسیک دور می‌کند و در همان سطرهای اول متوجه می‌شویم که با نویسنده‌ای مدرن (به احتمال زیاد با سابقه نوشتن برای رسانه‌های امروزی) طرف هستیم. استیو تولتز می‌گوید در زمان نوشتن جزء از کل تحت‌تاثیر نویسندگان متعددی از لویی فردینان سلین تا ریموند چندلر بوده است و همین اشاره توضیح می‌دهد که چطور این رمان «کلاسیک مدرن» خلق شده است.

یک شروع تاثیرگذار

استیو تولتز آن‌طور که خودش تعریف می‌کند، برنامه و آرزویی برای نویسنده شدن نداشته است و انتظار هم نداشته اولین رمانش نامزد جایزه بوکر شود؛ اما به شکل شگفت‌انگیزی این اتفاق می‌افتد و کتاب «جزء از کل»، استیو تولتز را بیش از هر شغل نصفه و نیمه دیگری که تجربه کرده، با نویسندگی‌اش به دنیا معرفی می‌کند. نویسنده‌ای که اولین کتابش یک اتفاق جدید در ادبیات استرالیا تلقی می‌شود و منتقدان زیادی زبان به تحسین آن می‌گشایند.

تولتز آدم ماجراجویی است و این را فقط به استناد ریسک نوشتن رمانی قطور برای مخاطب کم‌حوصله امروزی نمی‌گوییم. او بارها شغل عوض کرده و از تدریس زبان و فیلمنامه‌نویسی تا عکاسی و فروشندگی به قول خودش نردبان ترقی چندین شغل را به سمت پایین طی کرده! در این مسیر به بن‌بست بی‌پولی هم رسیده و به نویسندگی که عادت معهود او از کودکی بوده، نه مثل یک شغل بلکه به‌عنوان بلیت بخت‌آزمایی در مسابقات داستان‌نویسی نگاه کرده است. زندگی در شهرهای مختلف از جمله پاریس، بارسلونا، نیویورک، ونکوور و مونترال هم بخش دیگری از شخصیت ماجراجوی استیو تولتز را بازگو می‌کند.

به‌هرحال این ماجراجویی‌ها به سال ۲۰۰۸ و انتشار کتاب «جزء از کل» می‌رسد. کتابی پرسروصدا که فقط ترجمه فارسی آن به چاپ پنجاهم رسیده و تنها معدودی از جمله یکی از منتقدان نیویورک تایمز آن را سزاوار این‌همه تحسین ندانسته‌اند! حتی کسانی که هنوز کتاب را نخوانده‌اند، به احتمال زیاد در نقل‌قول‌های شبکه‌های اجتماعی جملات اول کتاب به گوششان خورده است:

هیچ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟ من آزادی‌ام را از دست دادم…

این شروع پرکشش تا آنجا موردتوجه قرار گرفته که در بعضی نقدها به‌عنوان یکی از بهترین آغازها در میان رمان‌های معاصر شناخته شده است. راوی بخش اول کتاب که از همان ابتدا به زندانی بودن خود اشاره می‌کند، جسپر دین، یکی از راویان ماجراهای تودرتوی کتاب و نماینده نسل سوم خانواده دین است. داستان کتاب حول محور زندگی سه نسل در خانواده دین می‌گذرد و جسپر، بعد از پدر و پدربزرگش نمی‌خواهد دنباله‌ا‌ی از این زنجیره‌ی ناکامی و انزوای خانوادگی باشد. کودکی جسپر تحت تربیت پدر پوچ‌گرا و ناامیدش شرایط پیچیده و عجیب و غریبی داشته و حالا او را در زندان می‌بینیم که دور از چشم زندانبان‌ها تصمیم گرفته داستان زندگی‌اش را بنویسد.

درواقع زندگی جسپر خلاصه شده در تلاشی است برای فرار از تبدیل شدن به پدرش. او از همان ابتدا ابراز تاسف می‌کند که برای نوشتن یک داستان خواه‌ناخواه شخصیت ضدقهرمان باید بسیار پررنگ باشد. حال آن که جسپر می‌خواهد تا حد امکان به پدرش و آنچه با او گذرانده فکر نکند. قلم‌فرسایی جسپر شروع می‌شود و در همان حال که ناگزیر خاطراتش را با پدرش مرور می‌کند تا داستان زندگی پدربزرگش را بازگو کند، از آنچه در زمان حال برای خودش اتفاق می‌افتد، حرف می‌زند. جسپر پشت هر توصیف و نقل هر رویدادی یک تحلیل هم دارد. این عادت را (دوست داشته باشد یا نه) از پدرش به ارث برده که در ادامه کتاب بخشی از روایت داستان را برعهده می‌گیرد. وجه فلسفی مورد نظر منتقدان هم در همین تحلیل‌ها نمود پیدا می‌کند.

بعضی چیزها هستند که حاضرم گردنم را به خاطرشان به خطر بیندازم ولی یک تشک پاره پوره قطعا جزوشان نیست. همان طور که هرکدام یک طرف تشک را گرفته بودند، در آستانه‌ی در مکث کردند. زندانی قدکوتاه‌تر پرسید: نمی‌آی؟ – برای چی بیام؟ گفت: این تشک توئه. حق خودته که آتیشش بزنی. آه کشیدم. امان از آدم و این اصولش! حتی در دوزخی بی‌قانون هم باید برای خود شرافت قایل شود، تمام تلاشش را می‌کند تا بین خودش و بقیه‌ی موجودات فرق بگذارد. – نمی‌خوام.

جسپر حتی وقتی مشغول روایتی از ایده‌های پدرش است، تعبیر خودش را هم ضمیمه‌ی روایت می‌کند و اغلب با انزجار خودش را از آنچه نقل کرده، دور نشان می‌دهد. این عبارات ضمیمه تبدیل به همان طعنه‌های تاثیربرانگیز می‌شوند که زیرشان خط می‌کشیم: «ما پدر و پسری بودیم با موهایی نامرتب و و مجنون؛ تجسم یکی از ایده‌های پدرم که بعدها معنای حقیقی‌اش را فهمیدم: رهایی در این است که شبیه دیوانه‌ها باشی.»

از بخش اول کتاب که بگذریم، به روایان دیگر کتاب می‌رسیم و باز هم همان طعنه‌ها را در قالب همان زبان ساده‌ی کتاب لابلای روایت‌ها می‌خوانیم. داستان خانواده‌ی دین، از گره خوردن به جنگ و مهاجرت با طعم تلخ تبعیض و مرگ شروع می‌شود و با هراس از مرگ ادامه پیدا می‌کند. به همین بهانه نویسنده پشت جملات کتاب کنایه‌هایی نثار زندگی اجتماعی انسان و انتخاب‌هایش در طول تاریخ می‌کند و در بعد عمیق‌تر، روح انسان را می‌کاود و از فلسفه‌ی زندگی او حرف می‌زند.

ما در زمینی قابل اشتعال زندگی می‌کنیم. همیشه آتش هست. همیشه خانه‌ها از دست می‌روند و زندگی‌ها گم می‌شوند. ولی هیچکس چمدانش را نمی‌بندد و به چراگاهی امن‌تر نمی‌رود. فقط اشک‌شان را پاک می‌کنند و مردگان‌شان را دفن می‌کنند و بچه‌های بیشتر می‌آورند و پایشان را در زمین محکم‌تر می‌کنند. –بخشی از کتاب-

طولانی اما پرکشش، سرگرم‌کننده اما فلسفی

کتاب جزء از کل به جز مایه‌های فلسفی، در میانه‌ی داستان رنگی از ژانر پلیسی و جنایی به خود می‌گیرد که این هم ریشه در علایق و ماجراجویی‌های استیو تولتز دارد. از طرفی همین رنگ جنایی، تعلیق و کشش را بالاتر می‌برد و تلاش نویسنده را برای آسان‌تر کردن مطالعه‌ی یک رمان طولانی و پر از توصیف جزئیات نشان می‌دهد.

پیمان خاکسار، مترجم «جزء از کل» به زبان فارسی، کتاب را در مقدمه بسیار تحسین کرده و تا آن‌جا پیش می‌رود که هیچ توصیفی را برای این کتاب کافی نمی‌داند. او می‌گوید در هر صفحه این کتاب جمله‌ای وجود دارد که می‌توانید نقلش کنید. کاوشی‌ست ژرف در اعماق روح انسان و ماهیت تمدن. سفر در دنیایی است که نمونه‌اش را کمتر دیده‌اید. رمانی عمیق و پرماجرا و فلسفی و ماه‌ها اسیرتان می‌کند.

در مقابل نقدهایی هم بر این کتاب وجود دارد که اصولا آن را سرگرم‌‌کننده -و نه بیشتر- دانسته‌اند؛ ضمن آن‌که گاهی در هجو افراط می‌کند و حوصله‌سربر می‌شود.

اما چیزی که مسلم است، زبان کتاب می‌تواند مخاطب را دنبال خود بکشاند و طنز تلخ جاری بر آن، تاثیرگذاری کلام نویسنده را دوچندان کرده است. هنگام خواندن جزء از کل همزمان می‌شود گریه کرد و خندید، می‌شود از شخصیت‌ها بیزار شد و همزمان همذات‌پنداری کرد، می‌شود سرگرم شد و در عین حال به عمیق‌ترین تفکرات فرو رفت.

خجالت‌آور است تماشای کسی که آخر عمری خود را موشکافی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد تنها چیزی که با خود به گور می‌برد شرمِ زندگی نکردن است. –بخشی از کتاب-

به‌هرحال خاطره شاید تنها چیز روی زمین باشد که ما می‌توانیم آن را به نفع خودمان دستکاری کنیم، به این منظور که وقتی به عقب نگاه کردیم به خودمان نگوییم عجب عوضی بی‌شرفی! –بخشی از کتاب-

ترجمه فارسی کتاب جزء از کل اولین بار در سال ۱۳۹۴ توسط نشر چشمه به چاپ رسید و تا امروز بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است. این کتاب را می‌توانید از سایت میدونی تهیه کنید.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 3 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.