آخرین باری که با تمام وجود خواستهای داشتید، در خاطرتان هست؟ چه چیزی شما را به سمت رسیدن به این خواسته تشویق کرده است؟ و اگر به خواسته خود رسیدهاید، انگیزه پنهان در شکلگیری این تمایل چه بوده است؟ در هر حال انگیزههای بسیاری پشت هر هدف و خواستهای وجود دارد. در این مقاله شما را با انگیزه درونی و بیرونی و تفاوت بین آنها و راههای افزایش انگیزه درونی آشنا خواهیم کرد.
نیروی پنهان در پشت امیال چیست؟
اگر به پشت صحنه نمایش موفقیت بروید، متوجه خواهید شد که برای موفقیت در پایان این نمایش، اهداف و عوامل انگیزهدهندهای پنهان هستند. در واقع، انگیزه شما برای رسیدن به یک خواسته، نتیجه اهداف مشخصی است که در سر دارید. اهداف، مهمترین موتور محرکه برای تلاش بیشتر و سخت کار کردن، پیدا کردن روشها و راهحلها برای رسیدن به نقطهای بهخصوص هستند.
اهداف بلندمدت و کوتاهمدت بسیار مهم هستند. این اهداف باعث میشوند که به سمت تمایل و خواستهای کشیده شوید. میل به حرکت برای رسیدن به هدف و داشتن چیزی که رؤیایش را دارید، نیروی انگیزشی برای حرکت کردن را بهوجود میآورد. حالا با انواع انگیزه آشنا میشویم. انگیزه به ۲ بخش تقسیم میشود: انگیزههای درونی و بیرونی. هر چقدر اشراف بیشتری به این دو نوع از انگیزه داشته باشید، امکان کنترل و مدیریت رفتارهایتان بیشتر خواهد شد و بهتر میتوانید در مسیر رسیدن به رؤیاهایتان به خود انگیزه بدهید.
انگیزه بیرونی چیست؟
انگیزه بیرونی چیست؟ انگیزه بیرونی همان نیروی محرکهای است که باعث میشود برای دستیابی به پاداش یا جلوگیری از تنبیه شدن، طور خاصی رفتار کنیم یا کار خاصی انجام بدهیم. مثال این قضیه زمانی است که برای دریافت تأیید رئیس، اضافهکاری میکنید یا برای پرهیز از جریمه و تنبیه شدن، بهموقع سر کار حاضر میشوید. انگیزههای بیرونی در تلاش برای پیروزی در مسابقات و رقابتها و برای دستیابی به یک جایزه هم خود را نشان میدهند.
در تمامی مثالهایی که عنوان شد، فرد بهدنبال رسیدن به یک پاداش یا گریختن از تنبیه است. این سبک از انگیزهها به عوامل خارجی بستگی دارند و طبیعی است که گاهیاوقات، انگیزه پنهان پشت کارهای مختلف، پاداش و تنبیه باشد و نه دست یافتن به لذت و رضایت.
انگیزه درونی چیست؟
انگیزه درونی دقیقا نقطه مقابل انگیزه بیرونی است. این نوع از انگیزه بهخاطر رسیدن به رضایتی درونی در شما ایجاد میشود. در واقع، خود اعمال و رفتارها برایتان مهم هستند و به عاملی خارجی گره نمیخورند. مثلا برای تجربه حسی خوشایند، تصمیم میگیرید که به تماشای یک فیلم کمدی در سینما بنشینید یا برای دل خودتان آهنگی با گیتار بنوازید. انگیزههایی درونی، شما را به سمت انجام کاری خاص یا بروز رفتاری ویژه سوق میدهند.
بهعبارت بهتر، اعتبار انگیزههای درونی از عاملی خارجی مثل پاداش یا تنبیه وام نمیگیرند. زمانیکه هیچ نیروی خارجی برای رسیدن به اهداف و خواستهها وجود نداشته باشد، انگیزه انجام امور، انگیزهای درونی خواهد بود. انگیزههای درونی یعنی شوق انجام کارهای مختلف به نیت لذت بردن و کشف فرصتها، یادگیری یا شکوفا کردن استعدادهایی که در درونتان وجود دارند. آخرین باری که کاری را به هدف شادمانی و لذت بردن انجام دادهاید، بهخاطر دارید؟
تفاوت میان انگیزههای درونی و بیرونی چیست؟
همانطور که پیشتر هم گفته شد، انگیزههای درونی با هدف رضایت و لذتی انجام میشوند که نتیجه خود عمل یا رفتار است و انگیزههای بیرونی نتیجه میل به رسیدن به یک پاداش یا دور شدن از یک تنبیه هستند. حال بهتر است به گذشتهها مراجعه کنید و ببینید که عامل انگیزشی برای رسیدن به آرزوها و اهدافتان چه بوده است؟
یکی از دلایل فقدان یا کمبود محرک و نیروی انگیزشی پایدار در زندگی، تأکید و تکیه کردن بر عوامل محرک بیرونی است. انگیزههای درونی پایدارتر هستند و به مدتی طولانی، میل و انگیزه رسیدن به اهداف و خواستهها را در وجودتان بیدار نگه میدارند. اما علت چیست؟
دلیل این موضوع کاملا مشخص است. زیرا انگیزههای بیرونی، وابسته به پاداش و تنبیههای خارجی هستند. پس زمانیکه تنبیه و پاداش از بین برود یا به عبارت دیگر، خبری از عوامل خارجی نباشد، دیگر میلی برای رسیدن به خواسته یا هدفی خاص هم وجود نخواهد داشت. ضمن اینکه انگیزههای خارجی همیشه موقتی و غایی هستند و کنترلی بر آنها وجود ندارد.
وقتی انگیزهای درونی، شما را به سمت انجام کاری میکشاند، در خود مسیر و حین انجام کار به لذت و رضایت دست پیدا میکنید. یعنی آنچه انجام میدهید، خودش پاداش و جایزه است. بنابراین اگر بهدرستی از عهده کار مورد علاقهتان برآیید، به منبعی از انگیزه دست خواهید یافت که تمامنشدنی است.
چگونه انگیزههای درونی را افزایش دهید؟
حالا که به اهمیت انگیزههای درونی واقف شدید، بهتر است به افزایش و پایدار نگه داشتن آنها در زندگی بیندیشید. همانطور که عنوان شد، انگیزههای درونی کلید رسیدن به اهداف پایدار و بلندمدت هستند. اما داشتن اهدافی معنادار در این مسیر کافی نیست. برای بهرهمندی تمام و کمال از انگیزههای درونی باید آنها را در خود پرورش بدهید. پرورش انگیزههای درونی بسیار مهم هستند، زیرا اگر بهدرستی به آنها توجه نشود، امکان دارد که ارزش و اهمیت خود را از دست بدهند. مثلا فرض کنید که در هوایی گرم، تشنه هستید و میل به خوردن یک نوشابه و لذت بردن از خنکی دلانگیز آن در وجودتان شکل گرفته است. با نوشیدن قوطی نخست، احساس خوبی به شما دست خواهد داد و لذتی را تجربه میکنید که برایتان شیرین و خوشایند است.
اما اگر قوطی دوم، سوم و حتی چهارم را هم بنوشید، دیگر خبری از آن میل و علاقهای که در ابتدا داشتید، در شما دیده نخواهد شد. پس انگیزههای درونی، درصورتیکه بهدرستی پرورش داده نشوند، کمرنگ میشوند و از بین خواهند رفت.
راههای افزایش انگیزه درونی چیست؟
عواملی در افزایش و پرورش انگیزههای درونی نقش دارند که در ادامه به آنها میپردازیم:
۱. چالش
اولین عامل پرورش و افزایش انگیزههای درونی، چالش است. در راه رسیدن به اهداف باید برای خود چالشهایی تعریف کنید. چالشها برای رسیدن به اهداف لازم هستند، اما کافی نخواهند بود. چالشها باعث میشوند تا با پشت سر گذاشتن هر مانع در مسیر اهداف خود، عزت نفستان تقویت شود.
۲. کنجکاوی
دومین عامل مهم برای افزایش انگیزههای درونی، تقویت حس کنجکاوی است. وقتی چیزی در محیط اطراف، توجه شما را به خود جلب میکند، در واقع حس کنجکاوی در وجودتان شکل میگیرد یا زمانیکه فعالیتی شما را برای یادگیری بیشتر تحریک میکند هم کنجکاوی شناختیتان تقویت میشود.
۳. کنترل
سومین عامل تقویت انگیزه درونی، کنترل است. کنترل خود و محیط اطراف باعث میشود بدانید که در حال دنبال کردن چه اهدافی هستید.
۴. همکاری و رقابت
در آخر هم باید به اهمیت همکاری و رقابت اشاره کرد. همکاری، رضایتی است که با کمک کردن به دیگران یا دنبال کردن هدفی مشترک از طریق حمایت و همراهی با یکدیگر به دست میآید. رقابت هم بهمعنای هیجان و رضایتی است که از تلاش برای رسیدن به سطحی از توانایی و مهارتی که دیگران دارند به دست میآید؛ در واقع، رقابتی که باعث پیشرفت همه افراد درگیر در آن میشود.
انگیزههای درونیتان را افزایش بدهید
حالا که با عوامل افزایش انگیزه درونی آشنا شدهاید باید شروع به تقویت هر یک کنید. در دنبال کردن اهداف مختلف، چگونه میتوانید هر یک از عوامل ایجاد انگیزه درونی را در خود تقویت کنید؟ با تقویت انگیزههای درونی دیگر اهمیت زیادی برای انگیزهها و عوامل بیرونی قائل نخواهید شد و با تکیه بر پشتکار و محرکهای درونی در راستای رسیدن به اهدافتان قدم برخواهید داشت. در این صورت مستقل و قوی عمل میکنید و متوجه میشوید که به هیچ منبع خارجی برای تأیید، به رسمیت شناخته شدن و پاداش نیاز ندارید. آنچه شما را راضی و شاد میکند، در درونتان رخ میدهد.