تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی میتواند قدمی بزرگ و غیرقابلپیشبینی باشد. باوجود تجربۀ بهنسبت مناسبی که این دهه به دست آوردهاید، ایجاد تغییر در این مرحله از زندگی شما میتواند هم کاری پرریسک و هم هیجانانگیز باشد. تصمیم گیری برای ترک شغل کنونیتان و دنبالکردن شغلی جدید کاملا حق شماست. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید که پس از چندین سال کار و تجربه در یک رشته به فکر تغییر شغل افتادهاید، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا درباره زوایای پنهان این موضوع بیشتر بدانید.
تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی
بهطور مرسوم، وقتی بعد از ۲۰سالگی زندگی باشیم بهنوعی این اجازه را داریم که راهمان را گم کنیم یا فانتزیهای بیحدوحصاری برای خودمان بچینیم. تمامشدن تحصیلات، مکاشفه در میان گزینههای شغلی و فهمیدن این موضوع که در زندگی بهدنبال چه میگردیم همه و همه راه باز و بدون محدودیتی را پیش روی ما میگذارند. خلاصه دنبال کارهایی که در جوانی باید انجام داد، هستیم. اما زمانی که پا به ۳۰ سالگی میگذاریم، بهطور عمومی این انتظار از ما وجود دارد که در مسیر شغلی خود راههای ترقی و پیشرفت را طی کنیم. بااینحال، اگر بعد از دهه سوم زندگی متوجه شویم که شغلمان رضایتبخش نیست، مجبور نیستیم باقی عمرمان را به کوککردن ساعت برای بیدارشدن و رفتن سر این کار بگذرانیم. هنوز هم برای تغییرهای بزرگ در این مسیر فرصت هست.
اما شاید حرفه شما نیست که باعث نارضایتی شما شده است، بلکه محیط کار یا وظایفتان این نارضایتی را به وجود آورده است.
قبل از هر تصمیمی، بهتر است بهدنبال دلیل اصلی این موضوع باشید؛ مثلا آیا اتفاق خاصی باعث ایجاد خشم و بروز چنین واکنشی در شما شده است؟ اگر همچنان بر سر تغییر شغل خود پافشاری میکنید، زمانی را به درک موقعیتی که در آن هستید اختصاص دهید.
چند دلیل برای تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی
گاهی زمانی که از شغلمان متنفر میشویم، رؤیای تغییر مسیر شغلی به سرمان میافتد. شاید رابطه شما و رئیستان خوب نباشد یا تحمل همکاران پرسروصدا برایتان دشوار باشد. گاهی شرکت تصمیماتی میگیرد که با آن موافق نیستید، اما این تصمیمها روی شما اثرگذار نیستند. چنین مشکلاتی صرفا به شغل شما مربوط است نه لزوما مسیر حرفهایتان.
اگر شما و رئیستان رابطه خوبی دارید، شرکت در اوضاع خوبی به سر میبرد و همکارانتان را دوست دارید اما هر هفته از رسیدن صبح شنبه وحشتزده میشوید، پس احتمالا مشکل اصلی باید به حرفه شما مربوط باشد.
زمانی را به تجزیهوتحلیل شغل کنونیتان اختصاص دهید تا متوجه شوید چهچیز باعث آزار شما شده است. آيا امکان دارد بدون تغییر شغل آن موضوع را حل کنید؟ یا بهدنبال چیزی هستید که شغل کنونیتان هرگز نمیتواند برای شما تأمین کند؟
۱. نیاز به چالشهای جدید
شاید به شغلتان «خو» گرفتهاید. شما تمام مراحل و روشها را از بر هستید. درواقع، شما مراحل زیادی را سادهسازی کردهاید و نکته جدیدی دراینخصوص وجود ندارد. شما به محل کار میروید، مینشینید، وظایفی که باید انجام دهید را دقیقا میدانید، زمان استراحت و محل غذاخوری مشخص است و همهچیز دقیقا سر ساعت ۵ تمام میشود. خستهکننده است، نه؟
شاید چیزی که واقعا به آن نیاز دارید چالشهای جدید است. اگر حس میکنید تمام چیزهایی که باید در این شغل یاد میگرفتهاید را بلد هستید و مسئله جدیدی برای «حلکردن» وجود ندارد، پس زمان تغییر فرا رسیده است.
این تغییر لزوما به معنی شروعکردن شغل جدید نیست. به ماندن در شرکت و جابهجایی به بخش دیگر فکر کنید. این کار باعث شکلگیری مجموعهای از چالشهای جدید میشود. اگر بخش جدیدی برای انتقال شما در شرکت وجود ندارد، پروژههای جدید خارج از وظایف معمولیتان میتوانند همان چالشی باشند که برای تقویت رشد در مسیر شغلیتان به آن نیاز دارید.
۲. داشتن اولویتهای جدید؛ یکی از دلایل تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی
شاید بهتازگی صاحب فرزند شدهاید، قرار است مراقب والدینتان باشید، موقعیت جدیدی در زندگی همسرتان به وجود آمده است یا هزاران موضوع دیگر که میتواند باعث تغییر اولویتهای زندگی شما شود. شاید نشستن پشت میز کار در گوشهای از اداره دیگر هدف شما نباشد یا مسیری که موقعیت شغلی کنونیتان شکل میدهد را دوست نداشته باشید. هرچه هست، اولویتهای جدید و شغل کنونیتان دیگر با یکدیگر همسو نیستند.
۳. دنبال کردن علایق
شاید شما هم جزو آن دسته از بچههایی بودهاید که شغلهای رنگووارنگی را برای خودتان متصور میشدید. اما هر اندازه که بزرگتر میشدید، از خیلی از آن ایدههای جذاب دست کشیدید و گزینههای عقلانیتری را جایگزین کردید.
اما انتخاب یک گزینه معقول به معنی این نیست که علاقه زیادی به آن دارید. شاید در عمق وجودتان همیشه میخواستید کتابهای کمیک بنویسید یا استندآپکمدین شوید. مهم نیست به چه چیزی علاقه دارید، مهم این است که بیش از این وقتتان را تلف نکنید و سراغ کاری که دوست دارید بروید.
۴. نارضایتی
گاهی اوقات، برای خودتان حرفهای را در نظر میگیرید و تصور میکنید که این کار شما را به تمام چیزهایی که میخواهید میرساند. وقتی در آن کار به اوج میرسید، متوجه میشوید که این کار دیگر شما را راضی نمیکند.
هرچند این تفکر که شغل شما مایه شادی شما خواهد بود تفکری اشتباه است، اما باید از کاری که انجام میدهید لذت ببرید. اگر از رسیدن شنبه صبح وحشتزده میشوید و با انزجار به سر کار میروید، زمان آن رسیده است که مسیر شغلیتان را دوباره ارزیابی کنید.
هنگام تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی چه چیزهایی در انتظارتان خواهد بود؟
اگر تا اینجا خواندن این مقاله را ادامه دادهاید، پس احتمالا نسبت به انجامدادن این کار مطمئن هستید. ممکن است مایل باشید درباره موقعیت جدیدتان با دوستان و نزدیکان صحبت کنید و نظر آنها را بدانید. اما صادقانه میگوییم که احتمالا با استقبال آنها مواجه نمیشوید.
در ادامه به پنج مورد از واکنشهای منفی که، بر اساس باورهای اشتباه، در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفته اشاره میکنیم و به شما توصیههای مفیدی برای تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی ارائه میدهیم.
۱. این کار کاملا غیرواقعبینانه است؛ تو باید بدانی میخواهی چه کار کنی
ترس از تغییر باعث شکلگیری این باور غلط و بسیار رایج شده است. این ترس باعث میشود به تصمیمهایی که تاکنون گرفتهاید بچسبید و، درعینحال، تصوری از شادی و رضایت داشته باشید. فراموش نکنید که تغییردادن عقیده بهطور کامل پذیرفتنی است. بکا شلتون (Becca Shelton) دستیار بخش سرویس کاریابی دانشگاه ریچموند میگوید: «در ۵سالگی، در جواب سؤال “میخواهی در آینده چهکاره شوی” چه پاسخی میدادید؟ آیا هنوز هم خواستار همان شغل هستید؟ به احتمال خیلی زیاد نه».
شلتون با دانشجوهای بزرگسال، دانشآموخته و حرفهایهای باتجربهای که قصد تغییر شغل دارند و نیازمند راهنمایی هستند کار میکند. او اینچنین ادامه میدهد: «ایدههای ما تغییر میکنند، دید ما درباره خودمان در طی سالها عوض میشود و این یکی از زیباییهای انسانبودن است». اکثر مردم حداقل ۴۰ ساعت در هفته سر کار هستند که این زمان در یک سال به بیش از ۲۰۰۰ ساعت میرسد. شلتون میگوید: «با درنظرگرفتن میانگین طول عمر، این زمانی بسیار دراز است. بنابراین، باید از خودتان بپرسید آیا شغلتان اجازه استفاده از قدرت هایتان را به شما میدهد و یا کمک میکند که بهترین نسخه خودتان باشید یا نه».
کورتنی مکدرمات (Cortney McDermott) یکی از سخنرانهای TEDx و نویسنده کتاب «شروع تغییر از درون شماست» میگوید: «زمانی که بهتدریج صدای درونیمان را میشنویم (نیروی درونیای که ما را بهسمت رشد و تغییر سوق میدهد)، باید خودمان را برای روبهروشدن با ترسهای دیگران و همچنین ایدههای سفتوسخت خودمان درباره «کاربردی» یا «واقعبینانه» بودن هر چیزی آماده کنیم. اگر این باور غلط شما را آزار میدهد، بهدنبال استفاده از منابع اطلاعاتی دیگر (مثل پادکست یا کتاب) یا آدمهایی باشید که باعث تقویت اعتمادتان میشوند».
مکدرمات میگوید بارها از این تکنیک برای بازآفرینی خودش استفاده کرده است: «یادتان باشد که واقعگراها دنیا را عوض نمیکنند. آدمهای غیرواقعگرا هستند که این کار را انجام میدهند».
۲. برای این کار زیادی پیر شدی؛ دیگه خیلی دیر شده!
چه کسی تعیین میکند که تغییر شغل برای ما دیر شده است؟ مکدرمات میگوید زمانی که در ونتیفر کار میکرده، در سرش رؤیای نویسنده شدن داشته است. او به چند دوست نزدیکش درباره این ایده گفته بود و آنها همیشه درباره چنین تغییر بزرگی شک داشتند. مدام به او میگفتند که باید به کاری که مشغول انجامدادن آن بود بچسبد. اما او میگوید: «خوشبختانه من دیگر ادامه ندادم. کاری که کردم این بود که صبحها پیش از شروع کار و عصرها بعد از کار، زمانی را به فکرکردن درباره این موضوع اختصاص میدادم». بهباور کورتنی مکدرمات، داستان او ثابت میکند که هیچوقت برای تغییر شغل دیر نیست.
۳. هیچکس تو را استخدام نخواهد کرد
تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی یک موضوع است و تغییر مسیر شغلی موضوعی دیگر. نظر کارفرماها درباره متقاضیانی که در این گروه سنی برای اولین بار در یک رشته جدید درخواست میدهند چیست؟ احتمالا نظر متفاوتی نسبت به دیگر متقاضیان نخواهند داشت و حتی ممکن است مسئول استخدام تحتتأثیر شجاعت شما برای دنبالکردن رؤیاهایتان قرار گیرد.
سینتیا ساندرزـچاتهام (Cynthia Saunders-Cheatham) معاون مرکز مدیریت شغلی در دانشگاه کرنل میگوید: «زمانی که برای مصاحبه آماده میشوید، تواناییهای قابلانتقالتان را که با حرفه هدف شما مرتبط هستند شناسایی کنید و آمادگی صحبتکردن درباره چگونگی استفاده از آنها را داشته باشید».
پیشنهاد ساندرزـچاتهام این است که برای پیدا کردن شغل، از روش شبکه سازی استفاده کنید: «از حداکثر ظرفیت شبکه دوران تحصیلتان استفاده کنید. یک قرار اطلاعاتی ترتیب دهید. همکلاسیهایتان را به نوشیدن قهوه دعوت کنید و درباره فعالیتهایشان، گرایشهای جدید در هر رشته، هدفهای شرکت و چالشها بپرسید».
استفاده از سایت لینکدین را فراموش نکنید. ساندرزـچاتهام معتقد است ساختن پروفایلی با اطلاعات ابتدایی در این سایت کافی نیست: «شما باید مشخصات خود را متناسب با وظایف و حیطه کاری موردنظرتان تنظیم کنید. کلمات کلیدی مربوط به حرفهتان را هایلات کنید تا استخدامکنندگان بتوانند شما را پیدا کنند».
چند نکته درباره لینکدین؛
- دریافت هشدار و نوتیفیکیشن را فعال کنید؛
- شرکتهای مرتبط را دنبال کنید؛
- عضو گروههای مرتبط درزمینه تحصیل و کارتان شوید؛
- یاد بگیرید که چگونه با آدمهایی که در رشته خاصی فعالیت میکنند تماس برقرار کنید و از آنها در زمینهای که به اطلاعات بیشتر نیاز دارید سؤال کنید؛
- از پلتفرم جدید مشاوره سایت استفاده کنید.
۴. اگر استخدام شوی، باید از صفر شروع کنی
افراد منفی گرا به شما میگویند که بعد از تغییر شغل مجبور میشوید بهعنوان مبتدی کار کنید؛ پس دوباره از صفر شروع خواهید کرد و سالها زمان میبرد تا به چیزی برسید که الان رسیدهاید. شلتون میگوید: «هرچند احتمال استخدام مستقیم شما در موقعیت کاری ارشد پایین است، هرگز تجربهها، مهارتها و استعدادهایی را که در طول حرفه کاریتان به دست آوردهاید نادیده نگیرید. مهارتهایتان را یک جعبهابزار در نظر بگیرید. در جعبهابزارتان چه دارید و چگونه میتوانید به کارمندان در حل مشکلات کمک کنید؟»
۵. باید دوباره تحصیلات آکادمیک را از سر بگیری که هزینه زیادی دارد و وقتگیر است
شکی نیست که تغییر شغل به تحصیل و کارآموزی در رشته جدید نیاز دارد، اما لزوما بهمعنای تحصیل ۴ساله در دانشگاه نیست. شلتون میگوید: «شاید بتوانید در دورههای کوتاهی که گواهینامه ارائه میدهند شرکت کنید یا شاید دورههای آموزشیای که شما را متمایز میکنند برایتان مناسب باشند؛ اما همه انسانها داستان خاص خودشان را دارند. اینها بخشی از وجود، موقعیت و پیشینه شماست. مهم است که موقعیت خودتان را بشناسید تا بتوانید آن را بهخوبی برای دیگران تعریف کنید».
اگر مطمئن هستید که نیاز است بهصورت تماموقت سر کلاسهای درس بنشینید، پیشنهاد شلتون این است که برای آن برنامه ریزی کنید. او میگوید: «برنامههای آموزشی منعطف بسیار زیادی وجود دارد که مناسب کسانی است که تماموقت کار میکنند و خواستار گسترش اطلاعات و قابلیت بازاریابی برای مهارتهایشان هستند».
برخی دورهها بهصورت آنلاین ارائه میشوند و برخی در روزهای آخر هفته یا بعدازظهرها تشکیل میشوند. برنامهریزی برای شرکت در چنین برنامههایی بسیار ایدئال خواهد بود. برخی از این دورهها باتوجهبه رشته، محل، سن و دیگر عوامل به دانشجوها وام بلاعوض یا کمکهزینه اختصاص میدهند.
جنبههای مثبت تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی
پیش از انجام هر کاری بهتر است تمام جنبههای مثبت و منفی تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی زندگی را در نظر بگیرید. هرچند نباید اجازه دهید جنبههای منفی شما را از تصمیمگیری در این جهت بازدارد، اما فراموش نکنید که با درنظرگرفتن هر دو جنبه میتوانید تصمیم بهتری بگیرید.
۱. هیچوقت دیر نیست
زمانی که پس از ۳۰ سالگیتان به فکر تغییر شغل میافتید، این نکته را فراموش نکنید که هنوز سالهای کاری زیادی پیش روی شما قرار دارد. اگر بعد از دهه چهارم زندگی کاری جدید انتخاب کنید، میتوانید حداقل ۱۰ سال تجربه بیشتر در حرفه جدیدتان به دست آورید. همچنین، باوجود تمام تجربههایی که از قبل داشتهاید، احتمالا در حرفه جدیدتان بسیار موفقتر از تازهکارها و کمتجربههایی که بهتازگی تحصیلات دانشگاهی را به پایان رساندهاند ظاهر خواهید شد.
۲. با تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی میتوانید از حقوق و مزایای بیشتری برخوردار شوید
این احتمال وجود دارد که با تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی بتوانید افزایش درآمد داشته باشید. ممکن است حقوق پایه در یک شغل از حقوق افراد باتجربه در شغلی دیگر بیشتر باشد. اگر قرار است در بخش دیگری مربوط به شغل خودتان استخدام شوید، احتمالا حقوق و مزایای بیشتری هم خواهید داشت یا شاید قرار باشد در حرفه پولساز دیگری مشغول کار شوید.
۳. مهارتهای متنوعی عرضه میکنید
ممکن است درزمینه خاصی دارای تجربه نباشید، اما شاید مهارتهای خاصی داشته باشید که تنها شما قادر به ارائه آنها باشید. ازآنجاکه حداقل ۱۰سال یا بیشتر تجربه کاری دارید، تجربه «زندگی» شما از افراد تازهکار بیشتر خواهد بود.
همچنین ممکن است سوابقی داشته باشید که نشان دهد کارمند قابلاطمینان و وفاداری بودهاید. گاهی اوقات وجود جنبههای اینچنینی در رزومه هر شخص از هر تجربه کاری دیگری باارزشتر خواهد بود.
۴. تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی میتواند به زندگی کاریتان انرژی ببخشد
یکی از متداولترین دلایل برای تغییر شغل، نداشتن رضایت شغلی است. اگر با حس خوبی سر کار نمیروید، احساس ملال میکنید یا جایی برای رشد تخصصی در شغلتان نمیبینید، تغییر شغل میتواند انرژی شما را بالا ببرد. شروع یک کار جدید، هرچند میتواند ترسناک باشد، درکل انگیزه بخش خواهد بود. این کار میتواند سرعت شما را تغییر دهد و باعث شود بهجای حس نفرت و تحمل شغلتان عاشق آن شوید.
مراحل تغییر شغل بعد از ۳۰ زندگی
اگر دیگر نمیتوانید حتی یک روز دیگر شغل فعلیتان را تحمل کنید، زمان آن رسیده است که برای تغییر حرفهتان برنامهریزی کنید.
۱. در حرفه کنونیتان شغل جدید پیدا کنید
اگر از زمینه شغلی فعلیتان راضی هستید و آن را دوست دارید اما سمت شغلی خاصی که دارید را نمیپسندید، گزینه تغییر شغل جانبی را در نظر بگیرید. بهدنبال شغلی باشید که بتوانید از تجربههای فعلیتان در آن استفاده کنید اما بتوانید تجربههای جدیدی هم به دست آورید.
مثلا اگر همیشه در قسمت تجارتی حرفهتان کار کردهاید، درخواست شغل در بخش مشتریان را مدنظر قرار دهید. شما مهارتهای تازهای کسب میکنید و درباره حرفهتان بینش جدیدی خواهید داشت. این فرصت باعث میشود تا در بازه طولانی به یک کارمند مطلوب تبدیل شوید.
بهعنوان پاداش با چالشهای جدیدی روبهرو میشوید. این چالش میتواند همان تغییری باشد که در آرزوی آن بودهاید اما نیازی به یادگیری مهارت های جدید در حرفه جدید هم نیست.
۲. بهصورت موقت آن را امتحان کنید
فرقی نمیکند که میخواهید بهکل تغییر شغل دهید یا همچنان در حرفه فعلیتان بمانید؛ پیش از متعهدشدن به شغل جدید، بهصورت موقت در آن شغل موردنظر مشغول کار شوید. شاید فکر کنید مسیر شغلی جدیدتان بسیار فریبنده به نظر میرسد، اما حتما شما هم این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید: «آواز دهل شنیدن از دور خوش است» و این مسئله میتواند درباره کار جدید شما هم صادق باشد.
ابتدا بهصورت داوطلبانه وارد شغل جدید خود شوید. شاید تنها نیاز باشد چند شب در طول هفته یا آخر هفتهها این کار را انجام دهید، اما آزمودن شغل جدید بهمدت چند هفته یا چند ماه میتواند کمک کند تصمیم درستی در این زمینه بگیرید.
اگر امکان کار داوطلبانه وجود ندارد، بهصورت فریلنسر وارد شغل موردنظرتان شوید. برخی شغلها (نویسندگی، طراحی گرافیک و شغلهایی ازایندست) برای کار آزاد بسیار گزینههای خوبی خواهند بود. احتمالا با این روش درآمد زیادی هم نخواهید داشت (و مثل کار دواطلبانه خواهد بود)، اما راه مناسبی برای آشنایی با شغل جدید و تکمیلکردن نمونه کار برای پورتفولیوی شما خواهد بود که اگر واقعا تصمیم به تغییر شغل بگیرید، حسابی به دردتان خواهد خورد.
۳. به سفر کاری بروید
گاهی نه کار داوطلبانه و نه فریلنسری گزینه مناسبی نخواهند بود. در چنین موقعیتی به سفر کاری (working vacation) فکر کنید.
مرخصی و زمانی که برای سفر دارید را به کشف حرفه جدیدتان اختصاص دهید. قرار مصاحبههای اطلاعاتی را تنظیم کنید، در برنامههای نتورکینگ شرکت کنید و درباره شغل جدیدتان تحقیق کنید. از این زمان برای شکلدهی روابط جدید استفاده کنید و درباره هر چیزی که نیاز دارید جستوجو کنید.
بسته به روابطی که دارید، ممکن است بتوانید در کسوت «کارآموز» وارد شغل موردنظرتان شوید و ببینید آیا واقعا به آن علاقه دارید یا نه. اگر امکان رسیدن به چنین فرصتی را ندارید، نگران نباشید! شرکتهایی وجود دارند که تخصصشان کمک به افرادی است که خواستار تغییر شغل هستند و روابط و امکانات لازم را برای آنها فراهم میکنند.
۴. دوباره تحصیل کنید
اگر به تحصیل مجدد و کسب مدرک نیاز دارید، حین تحقیق درباره حرفه جدیدتان این نکته را هم در نظر بگیرید: گاهی دورههای کوتاهمدت، آنلاین یا ورکشاپها میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند.
سخن آخر
ممکن است تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی کار آسانی به نظر نرسد، اما قطعا قابلانجام است. حالا که به واقعیتها و باورهای غلط در این زمینه پی بردهاید، میتوانید با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید.
نظر شما خوانندگان گرامی درباره این موضوع چیست؟ آیا شما هم در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید؟ با تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی و شروع دوباره موافق هستید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.