گاندی شادی را اینگونه تعریف میکند: «شادی زمانی بهوجود میآید که اندیشه، سخن و کردارتان با هم هارمونی داشته باشند.» مترادف واژهی هارمونی، «تعادل» است و تعادل کلیدِ پنهانی برای رسیدن به موفقیت است. تعادل، پایه و اساس رشد ما از کودکی است. با وجود تعادل است که ایستادن، راه رفتن و دویدن را میآموزیم. تعادل در حیطههای مختلفی از زندگی ما نقش دارد. باوجوداین تا عدمتعادل را در این حیطهها تجربه نکنیم، ممکن است نتوانیم به اهمیت آن پی ببریم. در این دنیای پُرفرازونشیب، بعید نیست اهمیتِ برخی از سادهترین مفاهیم را فراموش کنیم و گمراه شویم. در این مقاله با اهمیت برقراریِ تعادل در زندگی آشنا میشوید.
۱. تعادل در رها کردن و دست نکشیدن
بین رها کردن و دست نکشیدن، یک مرز باریک وجود دارد. «رها کردن» یک تصمیم کلیدی در زندگی است، اما همیشه انتخاب درستی نیست. برای مثال، خشم ویژگی خوبی نیست، اما گاهیاوقات کاملا موجه است، بهویژه زمانی که میخواهید در برابر خطر یا تهدیدی، از خودتان دفاع کنید و «تسلیم نشدن» را انتخاب میکنید.
هرگز بیاحترامی یا بدرفتاری دیگران را نسبت به خودتان تحمل نکنید. بدانید چه زمانی باید سکوت کنید و چه زمانی باید از حقتان دفاع کنید. مهربان، اما قوی باشید.
۲. تعادل در امید به تغییر کردن یا تغییر دادنِ دیگران
آیا ما قادر به تغییر نگرش، افکار یا رفتارهای انسانهای دیگر هستیم؟ این سؤالی است که بسیاری از ما از خودمان پرسیدهایم. در اصل، این ما هستیم که باید انتظاراتمان را از دیگران متعادل کنیم. بهترین کاری که میتوانیم انجام بدهیم این است که دیگران را آنگونه که هستند، بپذیریم و بگذاریم نقش خودشان را در زندگی ما بازی کنند.
به همه فرصت بدهید، اما برای رابطهای که میدانید پیشرفتی نخواهد کرد و فاصلهی زیادی با انتظارات شما دارد، زمان زیادی هدر ندهید. سعی کنید به دوستی و رابطهتان با دیگران، آنگونه که هست بیندیشید. انتخابِ ماندن در یک رابطه برای تغییر فرد مقابل با خود شماست.
«وقتی خودِ فرد آمادگی تغییر را داشته باشد، تغییر میکند، اما اگر آمادگی نداشته باشد، هرگز به تغییر تن نمیدهد، حتی تا پای مرگ. شما قادر نیستید کسی را که خودش مایل به تغییر نیست، تغییر بدهید، درست همانطور که اگر آمادگی تغییر را داشته باشد، نمیتوانید مانعِ او شوید.»
۳. تعادل در مغرور بودن
گاهیاوقات مغرور بودن لازم است. با بالا رفتن سن، تصمیم گیری براساس خواستهها و نیازهای خودمان (و نه دیگران) ضروری میشود. منظور ما تصمیمات کوچکی نظیر «چی بپوشم»، «کجا ناهار بخورم» یا «چه فیلمی ببینم» نیست. منظور ما تصمیمات بزرگی است که دربارهی شرایط زندگی، کار، اخلاقیات یا حتی نحوهی گذراندن تعطیلات میگیریم. تصمیمات ما بر میزان شاد بودن ما اثر میگذارند. ناامید کردن دیگران در کوتاهمدت، بهای اندکی است که گاهیاوقات باید برای رفاه خودمان بپردازیم.
۴. تعادل در اجتماعی بودن و تنها بودن
برقراریِ تعادل میان «اجتماعی بودن» و «تنها بودن» مهم است. کسانی که بین این دو تعادل برقرار نکنند، یا نمیتوانند تنها بودن را تحمل کنند یا دچار اضطراب اجتماعی میشوند. بدون شک، شما نمیخواهید جزو هیچیک از این دو گروه باشید.
ما در دنیای پرمشغلهی امروز، همیشه کاری برای انجام دادن داریم. برای قرارهای کاری و دوستانه، رویدادهای اجتماعی و دورهمیهای خانوادگی وقت میگذاریم، اما برای خودمان چگونه؟ بهتر است هرازگاهی، یک روز را بهتنهایی بگذرانید و به هیچچیز و هیچکس جز خودتان فکر نکنید.
علیرضا روشن چه ساده و زیبا میگوید:
باید خودم را ببرم خانه باید ببرم صورتش را بشویم ببرم دراز بکشد دلداریاش بدهم، که فکر نکند بگویم که میگذرد که غصه نخورد باید خودم را ببرم بخوابد «من» خسته است!
۵. تعادل در استفاده از تلفن همراه
کارِ ما از وابستگی به تلفن همراه گذشته است، باید بپذیریم که معتادِ آن شدهایم. قبل از خواب و پس از بیداری به سراغش میرویم، در زمان استراحت، در مسیر رفتوآمد، در جمع دوستان و هر جا که فکرش را بکنید، این وسیله همانطور که از نامش پیداست، همراه ماست، حتی حین رانندگی هم به آن سرک میکشیم. اغراق نیست اگر بگوییم آن را در هیچ شرایطی از خودمان جدا نمیکنیم. این حالت عادی نیست، بیشتر شبیه فرو رفتن در خلسه است و تفاوت زیادی با زندگی کردن در زمان حال دارد.
رسانههای اجتماعی، زندگی ما را به شیوههای مختلفی بهسوی بهتر شدن سوق دادهاند و ارتباط ما با دنیا و بهاشتراک گذاشتن اخبار و تجربیاتمان را با یکدیگر میسر ساختهاند. اما این پیشرفتها خالی از آسیبهای فرهنگی نبودهاند. بهراستی ما چه اطلاعات باارزشی را با مردم دنیا به اشتراک میگذاریم؟ آیا هر روز به پُست گذاشتن یا دیدن عکسِ غذاهای یکدیگر نیاز داریم؟! دیدن تصاویر یا خواندن اخبار «سلبریتیها» یا ستارگان دنیای سینما، ورزش و موسیقی چقدر برای ما ضرورت دارد که ساعتهای زیادی را صرف آن میکنیم؟
گاهیاوقات باید از فناوری فاصله بگیریم. تلفن همراه را چند ساعت از خودمان دور کنیم و ارزش هر لحظه از عمرمان را که تکرارشدنی هم نیست، به یاد بیاوریم.
۶. تعادل در خواندن کتاب و تماشای تلویزیون
در پایانِ یک روز سخت و طولانی، احتمالا لَم دادن روی مبل و تماشای تلویزیون، تنها کاری است که بیشتر ما انجام میدهیم، اما کتابهای خوب زیادی وجود دارند که میتوانیم هرازگاهی جایگزین تماشای تلویزیون کنیم. بهتر است در برابر وسوسهی تماشای تلویزیون کمی مقاومت کنیم و لذت خواندن یک کتاب خوب را تجربه کنیم. فراموش نکنید که هدف ما باید ایجاد تعادل بین این دو سرگرمی باشد.
گروچو مارکس، کمدین و هنرپیشهی امریکایی دربارهی نقش تلویزیون در زندگیاش گفته است: «تلویزیون برای من بسیار انگیزهبخش است، چون هربار که کسی آن را روشن میکند، میدانم وقت آن رسیده است به اتاق دیگری بروم و کتاب بخوانم.»
۷. تعادل در انجام کار بهخاطرِ پول و انجام کار بهخاطرِ عشق
اگر دنیا ایدهآل بود، هیچکس بیکار نبود و همهی ما کاری را که واقعا دوست داشتیم، انجام میدادیم، اما در دنیای واقعی هیچ چیز بیعیبونقص نیست. از یکسو، برخی از ما مجبوریم کارهایی انجام بدهیم که علاقهای به آنها نداریم و صرفا بهخاطر تأمین هزینههای زندگی به آنها تن میدهیم، اما مگر تا چند سال میتوانیم بهخاطر پول، کاری را انجام بدهیم که هیچ علاقهای به آن نداریم؟ از سوی دیگر نیز بعضی از ما به دریافت کمترین حقوق راضی میشویم تا در عوض، کاری را انجام بدهیم که آرزویش را داشتهایم، اما تا چند سال میتوانیم بهخاطر عشق به کار، امنیت مالیمان را به خطر بیندازیم؟
هرگز دست از آرزوهایتان برندارید، اما بدانید اگر دستتان خالی است، در راهِ رسیدن به آرزوهایتان، باید کارهایی انجام بدهید که علاقهای به آنها ندارید. وقتی صحبت از زندگی حرفهای میشود، چارهای جز برقراری تعادل نداریم.
۸. تعادل در دوستی
زندگی به ما میآموزد که همهی دوستیها پایدار نیستند و افراد با بودن یا رفتنشان، ما را از آنچه هستیم، قویتر میکنند. اگر دوستی دارید که مانع زمین خوردن شما میشود، پیوندهای خانوادگی شما را محکم میکند و با او احساس امنیت میکنید، قدر وجودش را بدانید. اگر دوستی دارید که اشتهای ریسکپذیری شما را بالا میبرد، افق دید شما را باز میکند و کاری میکند که استعدادهایتان را کشف کنید، بدانید فرصت دوستی با چنین فردی تکرارنشدنی است.
دوستی با مردم دانا چو زرین کاسه اســــــــت
نشکند ور بشکند با هم توان پرداختن
دوستی با مردم نادان سفالین کاسه است
بشکند ور نشکند دورش توان انداختن
برگرفته از: Elitedaily