با اینکه بسیاری از ویژگیهای مربوط به کت و شلوار از زمان پیدایش آن تاکنون بدون تغییر باقی ماندهاند، بازهم تفاوتهایی در جزئیات کتوشلوارهای امروزی با کتوشلوارهای دوران گذشته وجود دارد. برای درک این تفاوتها با ما باشید تا تاریخچه کت و شلوار را از منشأ آن تا به دوران مدرن بررسی کنیم.
تاریخچه کت و شلوار
قبل از اینکه به تاریخچه کت و شلوار بپردازیم بیایید ابتدا ببینیم کتوشلوار دقیقا چه جور لباسی است.
اصطلاح کتوشلوار (suit) از اصطلاح فرانسوی suivre گرفته شده است که بهمعنای پیرویکردن است. درواقع دلیل این نامگذاری این بود که کت از سبک شلوار و برعکس، شلوار از سبک کت پیروی میکرد. بنابراین کتوشلوار در آن زمان، ترکیبی از یک کت و یک شلوار با پارچه یکسان و اغلب همرنگ بود. هرچند بعدها این ترکیب بارها تغییر کرد.
دهه ۱۶۶۰؛ دوران چارلز دوم، پادشاه انگلستان
بسیاری از کارشناسان مد، منشأ کتوشلوار را به دهه ۱۶۶۰ و چارلز دوم، پادشاه انگلستان، نسبت میدهند. ظاهرا او بود که جلیقه را هم به کت و شلوار روزمره افزود و با تجارت پشم انگلیسی، مد انگلیسی را از مد فرانسوی جدا کرد. این جلیقه تنگ از پشم تهیه میشد، بلندی آن تا روی زانو بود و با جلیقه توری یا موسلین که مردان در گذشته زیر کت میپوشیدند، متفاوت بود. بااینحال، هرچند پیشینه استفاده از کتوشلوار و جلیقه به دوران چارلز دوم برمیگردد، کسی که این لباس را محبوب کرد چارلز نبود. در اصل بو برومل بود که مدتی طولانی بعد از آن، در دهه ۱۷۹۰، کتوشلوار را محبوب کرد.
دهه ۱۷۹۰؛ بو برومل در دوران انقلاب فرانسه
مانند بسیاری از لباسهای مردانه کلاسیک، منشأ کتوشلوار را هم میتوان از اسطوره شیکپوشی تاریخ، بو برومل، پیگیری کرد. او اولین مرد خوشتیپ انگلستان در قرن هجدهم بود. محبوبیت فوقالعادهای داشت و با بسیاری از افراد طبقه بالای جامعه و اشراف دوست بود. او بههیچعنوان از مد پیروی نمیکرد، خودش بهوجودآورنده مد بود. بسیاری او را خالق کتوشلوار مدرن میدانند. تا قبل از برومل لباسهای مردانه بهشدت تحتتأثیر دربار فرانسه بودند و از پارچههای گلدوزیشده، مخمل، شلوارهای تا زانو و جوراب ساقبلند استفاده میکردند.
شاید برومل اولین کسی نباشد که مدل کتوشلوار فرانسوی را با مدل سادهتری جایگزین کرد. دلیلش این است که در همان زمان بهدلیل ارتباط لباسهای سنتی با انقلاب فرانسه، بسیاری دیدگاه منفی نسبت به این لباسها داشتند و حتی گاهی مردان بهدلیل پوشیدن آن کتوشلوارها به گیوتین سپرده میشدند. به همین دلیل افرادی بودند که آن کتوشلوارها را کنار گذاشته و مدلهای سادهتری پوشیدند. بااینحال، برومل اولین کسی بود که بهجای آن کتوشلوارهای پرتزئین، کتوشلواری کاملا جدید پوشید و آن را مد کرد. کتی سادهتر با دنباله بلند و شلواری ناهمرنگ که با یک جلیقه ظریف سفید آن را تکمیل میکرد. برومل جوراب ساقبلند را هم کنار گذاشت و بهجای آن، شلوار بلندی پوشید که آن را درون چکمه قرار میداد و ازآنجاکه این کتوشلوار بهکلی با لباسهای دیگران متفاوت بود، خیلی سریع توجه همه را به خود جلب کرد.
مانند همیشه، این بار هم مردان درصدد تقلید از سبک لباسپوشیدن او برآمدند. شاید اگر فرد دیگری بود، این موضوع برایش دردسرساز میشد؛ اما برومل با شاهزاده جورج دوست بود و مشکلی برایش پیش نمیآمد. به این ترتیب، این سبک کتوشلوار بهسرعت بین مردان محبوبیت یافت.
برومل در سال ۱۸۴۰ درگذشت؛ اما روندهای مد و استایل را تا حداقل ۲۰۰ سال بعد تعیین کرد.
دهههای ۱۸۱۰ و ۱۸۲۰؛ محبوبیت کتوشلوارهای ساده
در این دهه مطابق سبک بو برومل، کتوشلوارهای ساده بدون تزئینات مد شدند. جنس آنها از پشم بود و بیشتر در رنگهای آبی یا مشکی وجود داشتند. یقههای آنها را بهشکل منحنی و گاهی صاف طراحی میکردند. جلوی آنها کوتاه و پشتشان بلندتر بود و با شلواری ست میشدند که رنگ آنها معمولا متفاوت با رنگ کت بود و حلقههایی داشتند که زیر پا قرار میگرفت. رنگ جلیقهها هم معمولا روشن انتخاب میشد.
در دهه ۱۸۲۰، کتها کمی بلندتر بودند و شلوارها همچنان حلقههای زیر پا را داشتند. باز هم رنگ کت و شلوار از هم متفاوت بود و آن را با جلیقه سفید میپوشیدند. ازآنجاکه این جلیقه بهراحتی کثیف میشد، مردان نهایت دقت را در تمیز نگهداشتن آنها به کار میبردند. پیراهنها ریشریش یا حاشیه داشتند، یقه آنها بزرگ بود و همه اینها را با کراوات تکمیل میکردند.
کتوشلوارهای دوران ویکتوریا ازجمله فراک
با شروع دوران ویکتوریا که از سال ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ ادامه داشت، اولین و مهمترین لباسی که یک مرد میپوشید، کت فراک بود. این کت در اصل در قسمت کمر باریک بود و بلندی آن به زانو میرسید و بیشتر شبیه اورکت بود تا کت. معمولا در پشت فراک یک چاک با دو دکمه طراحی میکردند که نشستن روی اسب راحتتر باشد. این کت در دو مدل دودکمه یا چهاردکمه وجود داشت و بیشتر از پارچههایی با رنگهای تیرهتر مانند مشکی، آبی، سبز، قرمز شرابی و قهوهای تهیه میشد. بهطورکلی فراک دودکمه رایجتر بود؛ اما فراک چهاردکمه که شاهزاده آلبرت آن را مد کرد رسمیتر بود. مردان برای تکمیل ظاهرشان با فراک از عصا و کلاه استفاده میکردند.
بعدها در دوره ویکتوریا، کت فراک به دو دسته تقسیم شد: کتوشلوار مورنینگ و کتوشلوار لونژ (lounge suit).
۱. کتوشلوار مورنینگ
این فراک یک دکمه بیشتر نداشت، دنباله آن بلند بود و رسمیتر از فراک استاندارد بود. در آن زمان این کت فراک را بهعنوان لباس رسمی روزانه میپوشیدند؛ اما امروزه خیلی رسمیتر از آن است که روزانه آن را بپوشند و بنابراین فقط در عروسیهای سلطنتی یا مراسم عروسی طبقات اشرافی جامعه آن را میبینیم. البته در انگلستان ممکن است هنوز هم یک مرد معمولی برای عروسیاش این کت را بپوشد؛ اما در آمریکا و کشورهای دیگر این کت را فقط مردانی ترجیح میدهند که از استایل لباسهای کلاسیک مردانه پیروی میکنند یا جایگاه خاصی در جامعه دارند.
۲. کتوشلوار لونژ
این کتوشلوار نوعی فراک بود که برای اولین بار در دهه ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۰ در اسکاتلند طراحی شد. دنباله این کت حذف شده بود و برخلاف فراکِ مورنینگ، پارچه کت و شلوار در آن هردو از یک پارچه مشابه تهیه میشد. به همین دلیل گاهی در اصطلاح عامیانه آن را دیتو (dittoes) مینامیدند. پارچه بهکاررفته در این کتوشلوار بسیار سنگین و ضخیم بود که باعث میشد برای آبوهوای سرد اسکاتلند مناسب باشد.
این لباس برخلاف مورنینگ، راحتی بود و در اصل آن را برای مناسبتهای کژوال ورزشی و تفریحی در فضای باز طراحی کرده بودند. ازآنجاکه در آن زمان رسمیبودن کتوشلوار منوط به داشتن دنباله، بلندبودن و ناهمرنگبودن کت با شلوار آن بود، این کت که دنباله نداشت، کوتاه بود و پارچههایش همسان بودند، غیررسمی به حساب میآمد. بنابراین کتوشلوار لونژ بهویژه در حومه بریتانیا لباسی برای راحتی بود.
دهه ۱۸۶۰ تا ۱۸۸۰؛ تغییراتی ناچیز در کتوشلوار
در دهه ۱۸۶۰، تفاوت خاصی در کتوشلوارها ایجاد نشد. همچنان کتوشلوارهای باریک و دودکمه که بلندی آنها تا میانههای ران میرسید مد بودند. مردان این کتوشلوارها را که بیشتر از رنگهای تیره تهیه میشد با جلیقه سفید یا روشن میپوشیدند. در این دوره شلوار راهراه هم محبوبیت زیادی داشت.
دهه ۱۸۷۰
در دهه ۱۸۷۰، دکمه کتها بالاتر قرار میگرفت و بنابراین بازی یقه کمتر میشد. نوک یقهها کمی بهسمت پایین برگشته و برگردان آن کوتاه بود. یقه پیراهن زیر آن باید حتما با دکمه بسته میشد.
در این دهه، سارا برنهارت، یکی از مشهورترین بازیگران جهان، کتوشلواری پوشید که بهشکلی زنانه طراحی شده بود. این احتمالا اولین باری بود که یک زن بهدلیل پوشیدن کتوشلوار موردتوجه قرار میگرفت؛ اما مسلما آخرین آنها نبود. بهگفته مجله آلور، برنهارت با این کار، نقشهای جنسیتی را شکست؛ زیرا تا آن زمان کتوشلوار نمادی از لباسهای مردانه بود. اوج مبارزه برنهارت با شکافهای جنسیتی در سال ۱۸۹۹ اتفاق افتاد که این بازیگر در نقش هملت که یک مرد بود روی صحنه ظاهر شد. بعد از آن بود که کتوشلوارهای زنانه به بخش بزرگی از دنیای مد تبدیل شدند. در زیر عکس سارا برنهارت را میبینید:
دهه ۱۸۸۰
در دهه ۱۸۸۰، کتوشلوارها همچنان باریک بودند ولی دیگر دکمه آنها را نمیبستند. به این دلیل که در آن دوره ساعتهای جیبی تازه مد شده بود و مردان، بیشتر از قبل از جلیقه استفاده میکردند. بنابراین بازگذاشتن دکمه کت، راهی بود که با آن میتوانستند زنجیر ساعت جیبیشان را به نمایش بگذارند.
جلیقهها در نیمه اول این دهه کوتاه بودند و شکل یقه آنها V باز بود؛ اما در نیمه دوم بیشتر حالت U داشتند و همگی چهاردکمه بودند. در این دهه شلوارهای راهراه بسیار شیک مد شده بودند؛ مخصوصا شلوارهایی که راهراههای آنها برجسته بود.
در این دوره ساسبندها هم مد شدند و هیچ مرد خوشپوشی بدون ساسبند بیرون نمیرفت.
دهه ۱۸۹۰
در این دوره کتها کوتاه و چسبان بودند، آستینها و یقهها باریکتر بودند و کتها تا بالا دکمه داشتند. یقه پیراهنها را کوچک میدوختند و در دو طرف آنها هم دکمههای کوچکی قرار میدادند. رنگ کتها تیره و رنگ شلوارها روشن بود.
کتوشلوارهای قرن بیستم
در قرن بیستم، کتوشلوار دیگر جایگاهش را پیدا کرده بود و شکل کلی آن مشخص شده بود. از این دوره به بعد فقط جزئیات آن ازجمله مدل برگردان یقه، طول کت، مدل چیدمان دکمه، نقطه شروع دکمه، جنس پارچه و یکسری ویژگیهای دیگر تغییر میکرد. ولی در نهایت همه آنها روی شکل کلی کتوشلوار پیاده میشدند.
دهه ۱۹۱۰؛ عصر ادوارد
ده سال اول سده ۱۹۰۰، بهعنوان عصر ادواردی شناخته میشود. در آن زمان هنوز کتوشلوار لونژ محبوب بود. فراکهای رسمی دنبالهدار هم همچنان وجود داشتند؛ اما بیشتر مردان مسنتر آنها را میپوشیدند و به همین دلیل خیلی سریع از مد افتادند.
در دوران ادوارد، کتوشلوارها از پارچههای بسیار سنگین و زمخت تهیه میشدند. از سوی دیگر، این پارچهها بسیار گرانقیمت بودند و گرمایش مرکزی هم که وجود نداشت، بنابراین مردان بهناچار در داخل خانه باید کتوشلوار میپوشیدند. ازآنجاکه بسیاری از خانهها را با ذغالسنگ گرم میکردند، شهرها عموما کثیف و پر از دوده بودند؛ به همین دلیل کتوشلوار شهری را معمولا از پارچههای تیرهتر طراحی میکردند.
برخلاف شهریها، کتوشلوارهایی که روستاییها میپوشیدند معمولا دارای طرح و رنگ قهوهای بود. این کتوشلوارها غیررسمیتر هم بودند.
در این دهه کتوشلوار سوفراژت (Suffragette) هم مد شد. این کتوشلوار را انجمن خیاطهای بانوان آمریکا طراحی کرد. این لباس شامل پیراهن، کت و دامن بلند تا مچ پا بود که شبیه شلوار به نظر میرسید. این اولین طرح کتوشلواری بود که بهصورت انبوه برای زنان تولید شد.
دهه ۱۹۲۰؛ عصر جاز
در دهه ۱۹۲۰، درست بعد از جنگ جهانی اول، کتوشلوارها باریکتر و اندامیتر شدند و تزئیناتی مانند جیب با نقاب روی آنها میدوختند. شلوار آن کاملا باریک و نسبتا کوتاه بود و لبه آنها برگردان داشت. در پایان این دهه، کتوشلوارهای نرمتری به بازار آمد که در قسمت سینه و شانهها حجیم بود، کمری نسبتا تنگ داشت و شلوار آن گشاد بود. این کتوشلوار در دهه ۱۹۳۰ در انگلستان و آمریکا محبوب شد.
در پایان این دهه شیکترین کتوشلوارها آنهایی بودند که گشادی پاچه آنها به ۲۵ سانت میرسید. البته نمیتوان آن را کلوش دانست و بیشتر حالت راسته داشت، یعنی از بالا تا پایین به یک اندازه گشاد بود. البته برخی از انواع آنها مخروطی هم بودند که راحتی بیشتری برای آقایان به ارمغان میآوردند.
ازآنجاکه دهه ۱۹۲۰ به عصر جاز هم معروف است، کتوشلوارهای شیکتر و پرزرقوبرقتر با رنگها و طرحهای متنوعتری به بازار آمده بودند و بهطورکلی همهچیز سرزندهتر بود. در مقایسه با کتوشلوارهای نسل قبل، این نسل جدید بیشتر به جزئیات مانند دستمال جیب یا پیراهن با سنجاق یقه توجه داشت. درنهایت، میتوان گفت این نسل میخواست با کتوشلوارهای سنتی تیره که طرحهای خنثا داشتند مقابله کند. یکی از نمونههای خوب آنها، کتوشلوار صورتیرنگ گتسبی در فیلم گتسبی بزرگ است.
دهه ۱۹۲۰ بهخاطر جلیقههای چهاردکمهاش هم معروف بود. آقایان این جلیقهها را زیر کتهای دودکمه با برگردان یقه شکافدار میپوشیدند. البته امروزه کمتر کسی جلیقه چهاردکمه میپوشد؛ اما اگر بپوشد هم باید با کتی که یکی دو دکمه بیشتر ندارد آن را ست کند و نباید دکمههای کت را ببندد.
دهه ۱۹۳۰؛ عصر طلایی لباس مردانه کلاسیک
مشخصه دهه ۱۹۳۰، کتوشلواری بود که شانههای پهن و گشاد داشت و کمر آن تنگ و مشخص بود، شلوارهای فاقبلند و کمی مخروطی بهسمت کفشها نیز این کتها را تکمیل میکردند. این سبک، انتخاب اول مردان در انگلستان و آمریکا و شهرهایی مانند وین بود.
در این دوره، کتها معمولا کمی بلندتر بودند و چاک در پشت نداشتند تا هنگام ایستادن شیک بمانند. پارچه این کتوشلوارها بسیار سنگین بود و خیلی چروک نمیشد. ظاهر این لباس واقعا مردانه بود؛ از نمونههای خوب آن میتوان به کلارک گیبل و کری گرانت اشاره کرد که با این کتوشلوارها ابهتی دوچندان مییافتند.
بهطورکلی، کتوشلوارهای دهه ۱۹۳۰ درمقایسهبا کتوشلوارهای اواخر دهه ۱۹۲۰، کمی ظریفتر بود و بهسمت ساق پا مخروطی میشد. حتی امروزه هم دهه ۱۹۳۰ را اغلب بهعنوان عصر طلایی لباسهای مردانه کلاسیک میشناسند که تا حد زیادی بهدلیل نحوه طراحی کتوشلوارهای آن دوره است. در این دوران بود که تاکسیدوها هم مد شدند؛ کتوشلواری رسمی که در لبه یقهها و آستین آنها و نیز درز شلوار آن نوار ساتن دوخته شده است.
دهه ۱۹۴۰؛ دوران جیرهبندی بعد از جنگ جهانی دوم
در این دهه تغییرات زیادی در کتوشلوارها ایجاد شد. جنگ جهانی دوم باعث شده بود همهچیز جیرهبندی شود و بنابراین پارچه که بهسختی گیر میآمد نباید صرف کتوشلوارهای گشاد میشد. به همین دلیل است که کتوشلوارهای دهه ۱۹۴۰ را مینیمال میدانند. در آن زمان، ریون جای پشم و تویید را گرفته بود و کتوشلوار فلانل خاکستری اولین گزینه برای لباس کار روزمره بود. این کتوشلوار دودکمه بود و برای صرفهجویی در پارچه، یقه آن را باریک درست میکردند. شلوار هم باریک بود و لبه آن برگردان نداشت. اگر به کتوشلوار دهه ۱۹۴۰ نگاه کنید، به مد لباس ۲۰۲۰ نزدیکتر است؛ هرچند پارچه آنها سنگینتر بود و بافت ضخیمتری داشت.
درست به همین دلایل، جلیقهها هم محبوبیت خود را از دست دادند.
کتوشلوار زوت
کتوشلوار زوت (Zoot) تنها استثنا در آن زمان بود. این کتوشلوارها اغلب گشاد بودند. کتها بلند و شانههای آنها حجیم بود و پارچه زیادی برای آنها مصرف میشد. شلوارهای آنها هم بسیار گشاد با فاق کوتاه بود. بااینکه زوت در دهه ۱۹۴۰ محبوب شد، در اصل از لباسهای گشاد سالنهای رقص نیویورک در دهه ۱۹۳۰ سرچشمه گرفته بود. این لباسهای گشاد برای رقصیدن راحت بود. با فشار شدید زمان جنگ و کمبود پارچه، مردم از این کتوشلوارها انتقاد میکردند و آنها را دور از وطنپرستی میدانستند. اغلب افرادی را که زوت میپوشیدند به بزهکاران و گنگها در لسآنجلس ارتباط میدادند.
دهه ۱۹۵۰؛ طغیان دربرابر پوشیدن کتوشلوار
در طول دهه ۱۹۵۰، برخی از افراد به سبک کتوشلوار قبل از جنگ برگشتند؛ بنابراین یقهها باز هم بزرگتر شدند و شلوارهای ساسوندار دوباره مد شد؛ البته بهگشادی کتوشلوارهای دهههای قبل از جنگ نبود. این شلوارها محبوب بودند؛ زیرا راهرفتن و نشستن را آسانتر میکردند. جلیقه باز هم طرفدار نداشت؛ زیرا در این دوره گرمایش مرکزی اختراع شده بود و مردان دیگر لزومی نمیدیدند آن را بپوشند.
در این دهه هم عدهای تصمیم گرفتند با سبک سنتی کتوشلوار مخالفت کنند. حالا فقط کتوشلوار زوت نبود که شورشی به شمار میرفت؛ بسیاری از مردان جوان ترجیح میدادند بهجای کتوشلواری که پدران و پدربزرگهایشان میپوشیدند تیشرت و جین یا کت چرمی بپوشند. یکی از آنها گروه آیوی لیگ بود که کتهای تکدکمه در وسط و شلوار بدون چین و پیلی میپوشیدند. این کتها پد شانه نداشتند یا اگر داشتند خیلی کوچک بود. در این دوران کتهای اسپرت بهدلیل تنوع بیشتر در بافت و رنگ محبوبیت بیشتری پیدا کردند.
در پایان دهه ۵۰ میلادی، خرده فرهنگ دیگری به نام مد (Mod) روی کار آمد. کتوشلوارهای موردپسند این خردهفرهنگ، یقهای باریک داشت و آن را با کراوات باریک و شلوار صاف و نازک بدون ساسون میپوشیدند. فرانک سیناترا و رت پک (Rat Pack) از طرفداران این سبک بودند.
دهه ۱۹۶۰؛ کتهای اسپرت و پارچههای مصنوعی
در طول دهه ۱۹۶۰، کتوشلوارها کاملا متناسب بودند و روی شانه پدهایی داشتند. معمولا آنها را با کراواتهای باریک میپوشیدند. شلوار این لباس هم نسبتا باریک و کوتاه بود. همچنان پارچه آنها سنگین و ضخیم بود ولی پارچههای جدید مانند نایلون و الیاف مصنوعی ازجمله پلیاستر هم برای دوخت این کتوشلوارها به کار میرفت.
در همین دهه کتهای اسپرت با طرحهای برجستهتر و رنگهای خنثا مد شدند. برای نمونه این سبک را میتوان در سریال مردان دیوانه (Mad Men) دید که کتهای چهارخانه و شلوارهای تنگ و باریک را در دفتر کار میپوشیدند. این استایل در دهه ۱۹۷۰ از مد رفت که میتوان آن را نقطهضعفی در تاریخ کتوشلوار و مد مردانه در نظر گرفت.
دهه ۱۹۷۰؛ دوران کتوشلوارهای بدترکیب
در این دهه هنوز کتوشلوارها تنگ بودند؛ اما یقهها واقعا بزرگ بود و زرقوبرق بیشتری داشتند. جالب اینجاست که دهه ۱۹۷۰، دوباره کتوشلوار سهتکه را برگرداند؛ اما اصلا رسمی نبود. کتوشلوار سهتکه نسبتا کژوال بود و بخشی از فرهنگ دیسکو به شمار میرفت. از نمونههای بارز آن استایل جان تراولتا در «تب شنبهشب» است.
در لباسهای دهه ۱۹۷۰، علاوه بر رنگهای روشن بیشتر از پارچههای مصنوعی استفاده میشد که ویژگی خاصی به این لباسها اضافه نمیکرد و همان بهتر که کتوشلوارهای این دهه از یادها رفت.
دهه ۱۹۸۰؛ دوران کتوشلوارهای جسورانه
هرچه دهه ۷۰ میلادی بدترین کتوشلوارها را ارائه کرد، دهه ۱۹۸۰، برای کتوشلوار بسیار بهتر بود. محبوبیت کتوشلوارهای این دهه را باید مدیون ریچارد گر در فیلم ژیگولوی آمریکایی و جورجیو آرمانی، طراح معروف پوشاک و صاحب برند جورجیو آرمانی، دانست. آرمانی اساسا کتوشلوارهای نرمتری را به بازار ارائه کرد؛ ولی همچنان شانههای کت بزرگ و محکم و سیلوئت آن جسورانه بود. کتوشلوارها هنوز رنگهایی روشن داشتند؛ ولی بیشتر از رنگهای ملایم پاستلی و سفید روشن استفاده میشد.
یکی دیگر از نمونههای عالی کتوشلوار در این دهه، کتوشلواری بود که مایکل داگلاس در فیلم وال استریت میپوشید. لباسهای آن فیلم را آلن فلوسِر، طراح معروف، طراحی کرده بود.
بهطور خلاصه، در دهه ۱۹۸۰، لباسهای چهار دکمه و شلوارهای بلند و راهراه دوباره مد شدند. کتوشلوارهای کژوال با یقههای پیراهن باز و آستینها بالازده هم از مدهای این دوران بود و ظاهری زیبا به مردان میداد؛ حداقل خودشان آن را باحال میدانستند!
دهه ۱۹۹۰؛ دوران زشتترین کتوشلوارهای تاریخ
این دهه هم جزو نقطهضعفهای تاریخ کتوشلوار به شمار میرود. در این دهه، طراحان بدترین جنبههای کتوشلوار از دهه ۸۰ میلادی گرفتند و با تأکید بیشتر کتوشلوارهای بسیار زشتی به بازار عرضه کردند. کتوشلوارهای دهه ۹۰ میلادی رسما لباسی بود که مردان را به افرادی لوده شبیه میکرد. کتهای دودکمه گاهی سه یا چهاردکمه داشتند، چهاردکمهها شش دکمه داشتند، ولی فقط آخرین دکمههای آن را میبستند و شلوارها جعبهای و گشاد بود، بیش از حد بلند بودند و دور قوزک پاها جمع میشد. البته این بدان معنا نبود که همه مردان از این کتوشلوارها استفاده میکردند؛ همیشه در تاریخ افرادی بودهاند که بیتوجه به مد بهترین لباسها را میپوشیدند.
دوران هزاره؛ بازگشت به اوج
برخلاف دهه ۹۰، در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، کتوشلوارهای باریک و مینیمالیستی دهه ۴۰ میلادی به عرصه مد بازگشتند. البته برخی عقیده دارند کتوشلوارهای این دوره به سبک کتوشلوارهای دهه ۱۹۶۰ بیشتر شباهت دارد.
در این دهه کتها باریکتر و کوتاهتر بودند، یقههای آنها باریک بود و بازی یقه کوتاهتر از قبل بود. برخی افراد ترجیح میدادند کتوشلوار مشکی بپوشند که راهی آسان برای داشتن یک لباس رسمی مینمالیستی بود. شلوارها اغلب کوتاه بودند. نمونه کامل آن را در کتوشلوارهای طراحیِ تام براون (Thom Browne) میتوان دید. تام فورد، طراح نابغه آمریکایی، هم کتوشلوارها را باریکتر طراحی میکرد ولی در این کار افراط نمیکرد. به همین دلیل کتوشلوار برند تام فورد را هنوز در این دوره میتوان پوشید؛ درحالیکه معمولا کسی ترجیح نمیدهد کتوشلوارهای تام براون را بهعنوان کتوشلوار روزانه بپوشد.
دهه ۲۰۱۰؛ محدودشدن کتوشلوار به موقعیتهای رسمی
در این دهه، مردان کاملا عادیتر لباس میپوشیدند و کمتر کسی بهدنبال کتوشلوار بود. پوشیدن کتوشلوار دیگر یک ضرورت نبود، بنابراین فقط کسانی آن را میپوشیدند که ظاهر آن و احساسی را که ایجاد میکرد دوست داشتند.
کتوشلوارهای این دوره هم اندامی بودند ولی دکمه اول یقه خیلی پایین قرار میگرفت و بنابراین یقه بازتر بود. برخی از کتها بسیار کوتاه بودند؛ بهطوریکه کلا بدن را نمیپوشاندند.
در اواخر این دهه، کتوشلوارهای خلاقانهتری به بازار آمد؛ کتوشلوارهای ساختارمند با رنگهای روشن و پارچههای نرمتر که با پارچههای پشمی و لیننِ گذشته و رنگهای تیره تضاد داشت.
دهه ۲۰۲۰؛ کتوشلوار فقط برای افراد خاص و شیکپوش
امروزه بازهم کتوشلوارها باریکتر شدهاند و طول آنها بین کمر و باسن قرار دارد. کمر کتها تا حدودی متناسب است و آستینها صافاند. برگردان یقهها باریک و نازک است و دکمهها پایینتر قرار میگیرند. دستمال جیبی که زمانی جزء لاینفک کتوشلوار مردانه بود، دیگر رایج نیست. اندازه یقه پیراهنی که با کت میپوشند هم نه زیاد بزرگ است و نه زیاد کوچک. یکی از شیکترین کتوشلوارهای مدرن، کتوشلوار خاکستری دودکمه است و همه مردان شیکپوش، مخصوصا هنرپپشههای هالیوود، حتما یکدست از این کتوشلوار دارند.
به پایان مطلب رسیدیم. حالا شما برایمان بگویید؛ اگر اهل کتوشلوارپوشیدن هستید، از دلایلی که برای پوشیدن آن دارید صحبت کنید. آیا مزیت خاصی برایتان دارد یا در محل کارتان اجباری است؟ لطفا دیدگاههایتان را با ما به اشتراک بگذارید.