کلمات، بهطرز عجیبی، قدرتمندترین نیروی در اختیار بشر هستند. انسان میتواند قدرت کلمات را در راستای سازندگی به کار ببرد، یا از آن برای ویرانی استفاده کند. کلمات با نیرو و انرژیِ خود قادرند زخمها را التیام ببخشند، از انجام کارها ممانعت کنند، دیگران را بیازارند، تحقیرکننده و بالعکس فروتنانه باشند. چه در گفتارهای درونی، چه در مراوده با سایرین، کلمات میتوانند راهگشا یا مانعی غیرقابل عبور برای ما باشد. لحظهای فکر کنید؛ به خودتان و دیگران چه میگویید؟ کلماتی که در گفتارتان بیش از همه تکرار میشوند کدامها هستند؟ باور غالبِ همراهیکنندهی این کلمات که به خودتان و دیگران انتقال میدهید چیست؟ اگر به قدرت کلمات باور داشته باشید، مراقبت از گفتارهای درونی و بیرونی برایتان جزو بدیهیات خواهد بود.
قدرت کلمات
گری چپمن (Gary Chapman) در کتاب خود با نام «عشق؛ شیوهای برای زیستن» برای توصیف کلمات استعارهی روشنگری را به کار برده است: کلمات یا گلولهاند یا دانه. اگر کلمات را با احساس خودبزرگبینی و محکوم کردن دیگران به سوی آنها روانه کنیم، یا اگر به شکلی واکنشی، گلولهی کلمات مخرب را به سوی آنها شلیک کنیم، نتیجهی به بارآمده برای شنونده سخت و نابودکننده خواهد بود.
در عوض اگر بهجای برخورد واکنشی، فارغ از موقعیتی که در آن قرار داریم، با کنترلِ قدرت و مطابق اصول اخلاقی، به شیوهای مثبت خودمان را بیان کنیم آنگاه کلمات را مانند دانههایی پرورده با احساس حمایتگری و نیت خوب در زمین رابطه کاشتهایم. کلمات این چنینی میتوانند به رابطه رنگ و بوی مثبت بدهند و جانِ دوبارهای به آن ببخشند.
مسئول کلماتی باشید که به کار میبرید
کلمات این قدرت را دارند که التیام بدهند و تعالی ببخشند و زمانی که با صداقت و راستی همراه باشند کلمات شما حتی میتوانند زندگیها را متحول کنند. به مراوداتتان بیندیشید: کلمات شما آدمهایی را تشویق کردهاند که به سمت اهدافشان پیش بروند، با کلمات از کسانی حمایت کردهاید و رنج دیگران را تسکین دادهاید؛ کلمات شما کودکانتان را پرورش دادهاند، به آنها پروبال دادهاند و الهامبخش آنها بودهاند. کلمات همچنین، نه حتی همیشه به عمد، رنجاندهاند، متوقف کردهاند، بنبست ساختهاند، زمین رشد و شکوفایی را بایر کردهاند و بر محیط و رابطهای سالم، گَرد مرگ پاشیدهاند.
برای حرف زدن، اصولی داشته باشید؛ همیشه حقیقت را بگویید، از اغراق کردن، گفتار متناقض یا سخن گفتن با استانداردهای دوگانه پرهیز کنید، از کلماتتان برای فریب و به بازی گرفتن دیگران استفاده نکنید و مهمتر از همه از کلمات برای توهین کردن یا تحقیر هیچکس استفاده نکنید. یکی از واضحترین نشانههای زندگیِ اخلاقی، گفتار نیک است. شاهکلید تعالیِ انسانی، تلاش برای به کمال رساندن گفتار است. کلام ما در همه حال باید صلح و شفقت را در شخصیتمان متبلور نماید.
به کلماتتان دقت کنید
بسیاری از مردم هر احساس، فکر یا گمانی را که از ذهنشان میگذرد بر زبان میآورند. آنها محتوای ذهنی خود را به صورت تصادفی، بدون رعایت اصل مفید بودن، تخلیه میکنند. زمانی که حرف زدن به مسائل مبتذل کشیده شود، مانند آنچه در غیبت کردن از دیگران اتفاق میافتد، توجه ما بر موارد فاقد اهمیت متمرکز میشود. فراموش نکنید که قدرت کلمات بیش از آن ارزش دارد که بخواهیم آن را صرف موارد بیهوده کنیم.
آنچه همراه با کلمات نثار خود و دیگری میکنیم باید با توجه، احترام، ملایمت، تشویق و تواضع همراه باشد. آگاهی از لحظهای که در آن به سر میبریم و مناسبت داشتن آنچه میگوییم با موقعیت، اهمیتی کلیدی دارد. کلمات قدرت تغییر همه چیز را دارند. پیش از بیان هر کلمه لحظهای درنگ کنید و به آن واژه و نحوهی بیان آن ژرف بیندیشید؛ همچنان که اثر کلامتان را بر شنونده یا شنوندگان مد نظر قرار میدهید. با همه مهربان سخن بگویید و کلماتی را به کار ببرید که مانند چراغِ هدایتگر به سوی الهام، اشتیاق و دلگرمی رهنمون شوند. کلماتی که باملاحظه بیان میشوند همانند موسیقی، گوشِ جان شنوندگان را نوازش خواهند داد.
وقتی میخواهیم دربارهی موضوعی دشوار، خالصانه با دیگری سخن بگوییم، باید با توجه و هدفی مشتاقانه روی مکالمه متمرکز شویم. در حین گفتوگو باید با شکیبایی گوش بدهیم، با نزاکت حرف بزنیم و حقیقت را همانطور که متوجه شدهایم بازگو کنیم. در گفتوگو باید کلمات، تکیه و لحن صدا، چشمها، زبان بدن و حرکاتمان را در تبادلی صادقانه با آگاهی درونیمان در یک راستا قرار بدهیم.
قدرت کلمات بر ضمیر ناخودآگاه
برای متحول کردن دنیایتان لازم است افکارتان را در تمامی سطوح زیرورو کنید. باید تمام افکار و گفتار درونی منفیای را که با خودتان دارید افشا کنید و آن را با کلماتی مثبتتر جایگزین نمایید. کلمات نقش مهمی در افکار شما دارند و یکی از مهمترین و البته دشوارترین سطوح برای بیرون راندن انرژیهای منفی و گرفتن مچ خودتان حین گفتارهای منفی است.
افکار شما که بهشکل گفتار درونی ظاهر میشوند ضمیر ناخودآگاهتان را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهند. ضمیر ناخودآگاه به شیوهای قدرتمندانه روی انتخابها و نحوهی زندگی شما کنترل دارد و البته همین بخش از وجودتان از کلمات و نشانههایی الهام میگیرد که شما در اختیارش میگذارید. اگر کلمات شما بیش از حد بار منفی داشته باشند نیروی ناخودآگاهتان آن انرژی منفی را جذب میکند و دنیایی را برای شما میسازد که انعکاسدهندهی همان انرژی باشد.
به عکس، در مواجهه با کلماتِ مثبت، ذهن ناخودآگاهتان شما را به سمت و سویی میبرد که آن انرژی مثبت را در زندگیتان متبلور کند. برای مثال عبارت: «حالم عالیه!» مسیرهای ذهنیای را فعال میکند که به شما کمک میکنند حال بهتری داشته باشید. کلمهی «عالی» بار معناییای دارد که ذهن و بدن شما برای رسیدن به آن معنا نیروی خود را بسیج میکند.
گفتارِ درونیِ مثبت
گفتار درونی مثبت قدمی حیاتی در دستیابی به عزت نفس و استراتژی خارقالعادهای برای کامیابی در تغییر است. کلمات مثبت برای سلامتی شما سودمندند، گفتار درونی مثبت:
- اعتماد به نفس شما را تقویت میکند؛
- حالتان را بهتر میکند؛
- استرس را از بین میبرد؛
- به سلامت قلب و بهزیستی شما کمک میکند.
با این حال گفتار درونی منفی آنچنان به روال معمول گفتوگوهای درونی در میآید که فرد نسبت به تکرار دفعات آن ناآگاه است. ممکن است حتی شما نسبت به انجام این کار آگاه نباشید. شاید وقت آن رسیده که در ۲۴ ساعت آینده با دقت افکارتان را پایش کنید و ببینید با خودتان چگونه صحبت میکنید؟ گفتوگوی درونی شما از چه نوعی است؟
ردیابی گفتارِ درونیِ منفی
توجه داشته باشید که ممکن است ردیابی الگوهای منفی در گفتار درونی کار آسانی نباشد؛ شما سالهاست که با آنها زندگی کردهاید و بسیاری از این الگوها را به صورت ناخودآگاه به کار میبرید. برای تبدیل گفتار ناخودآگاه درونی به گفتار نیمهآگاه، در وهلهی اول لازم است به خودتان گوش بدهید. همانطور که در یک مکالمه به دیگران گوش میدهید به خودتان گوش بدهید؛ این کار کمک میکند نسبت به روال گفتار درونیتان آگاهتر شوید. بعد از گفتوگو با دیگران، مکالمه را در ذهنتان دوباره بازسازی کنید، بیشتر به ساختار آنچه گفتهاید توجه کنید تا معنای کلی صحبتتان. این سؤالها را از خود بپرسید:
- چه لغاتی را به کار بردم؟
- چرا آن لغات را به کار بردم؟
- آن کلمات و عبارات بر چه احساساتی دلالت دارند؟
- آیا طبیعت این کلمات غالبا مثبت بوده است یا منفی؟
یک هفته را به این تمرین اختصاص بدهید که به گفتارهای درونی و بیرونیتان و کلماتی که در آنها به کار میبرید گوش کنید و آنها را بررسی نمایید. میتوانید صدای خودتان را در برخی مکالمهها ضبط کنید و بعدا به آن گوش بدهید. در طی هفتهی مکاشفهی گفتوگوها، از عبارات پرکاربردتان نتبرداری کنید؛ منظور کلمات و ترکیباتی هستند که به نظر میرسد در هر گفتوگویی آنها را به کار میبرید. این عبارات پرتکرار را بیابید و در دو دستهی مثبت و منفی طبقهبندی کنید. برای مثال: «این عالیه!» عبارتی مثبت است و «این یک مشکله!» عبارتی منفی است.
در این مرحله دقت کنید که هر عبارت منفی که استفاده از آن برای شما به یک عادت تبدیل شده میتواند مشکلآفرین باشد. این عبارات منفی راه خود را به تمام گفتوگوها، درونی و با دیگران، باز میکنند. آنقدر به صورت دائمی از آنها استفاده کردهاید که از آنها آگاه نبودید. از همهی اینها گذشته، آنچه عبارات منفی را تا این حد مهلک میکند این حقیقت است که ذات چنین عباراتی «خودشکن» است. اگر این عبارات منفی شامل حال شما باشد، ویرانی ناخواستهای را در زندگیتان میآفرینید. اگر این عبارت در مورد فرد دیگری باشد میتوانید با القای باور منفی به آن شخص، همین ویرانی را به واقعیت زندگی آنها نیز تحمیل کنید.
تغییر گفتارِ درونیِ منفی
فراموش نکنید که شما تا اندازهای میتوانید و قادرید بر زندگی دیگران تأثیر بگذارید. در حکایتها داستانی را میخوانیم از کودکان بازیگوش یک مکتب که با نسبت دادن مکرر علائم بیماری به آموزگارشان توانستند به او بقبولانند که بیمار است. فرافکندن کلمات منفی به دیگران میتواند مانع پیشرفت آنها بشود یا حتی بدتر، وقوع موقعیت منفی فرافکنی شده را در زندگی آنها تسریع کند.
حالا چارهی کار چیست؟ به محض پیدا کردن کلمات منفی در گفتارتان باید آنها را تغییر بدهید. برای مثال به جای «با مشکل روبهرو شدیم!» بگویید: «با یک چالش روبهرو هستیم!» مشکلات دردناکاند و غلبه بر آنها دشوار است. در عوض، چالشها مفرحاند و بنابراین پیروزی در آنها آسانتر است. زمانی که مشکلی را از سر میگذرانید، آهی از سر آسودگی میکشید. اما در سرور فائق آمدن بر چالشها، هورای شادی میکشید. نمونهی دیگر عبارت منفی «او مریض است.» که میتوان با عبارت مثبت «حال او خوش نیست.» جایگزین کرد؛ عبارت مریض دلالت بر وضعیتی ناخوشایند و غیرقابل تغییر دارد، درحالی که وضعیت خوش نبودنِ حال به این اشاره دارد که فرد معمولا حال خوشی دارد، اما در حال حاضر کسالت دارد.
ببینید! با جایگزین کردن کلمات مثبت چگونه میتوانید قدرت کلمات را برای هدایت ضمیر ناخودآگاه خود به کار بگیرید، ضمیر ناخودآگاه افکار و کلمات شما را تفسیر میکند. شاید تغییر کلمات در دنیای بیرونی ناچیز به نظر برسد اما دنیای درون شما (و به دنبال آن افکار و اعمالتان) به غایت تحت تأثیر این دگرگونی قرار خواهد گرفت و تغییر به دنیای بیرون سرایت خواهد کرد.
نکتهی بسیار مهم این است که توجه داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه به هیچ وجه منفی کردن افعال را درک نمیکند. به عنوان نمونه: برای ضمیر ناخودآگاه، معنی عبارت «من سردرگم نیستم.» دقیقا با عبارت: «من سردرگم هستم.» برابر است. کلمهای که ذهن آن را به خود جذب میکند «سردرگم» است و همین کلمه را در مسیر تحقق بخشیدن به دنیای فکر و اعمال شما صادر میکند. راه بهتر بیان سردرگمی این است که بگوییم: «امروز شفاف فکر نمیکنم.» با کاربرد این عبارت مثبتتر، این کلمهی «شفاف» است که به ذهن شما رخنه میکند و در مسیر تبلور در زندگیتان قرار میگیرد.
البته لازم نیست به یکباره در این تغییرات زیادهروی کنید! تمرکز اصلی را به کلمات و عبارات منفی پرتکرار بدهید. اگر یکی دوبار بگویید: «افتضاحه!» تغییر محسوسی ایجاد نمیشود. اما استفادهی روزانه ده مرتبه یا بیشتر از چنین تکیه کلامهای منفیای، میتواند از طریق هدایت اعمالتان به صورتی «افتضاح» بر زندگیتان اثر بگذارد.
با جایگزینی کلمات و عبارات مثبت، قدرت کلمات به کمک شما میآیند تا بتوانید سمت و سوی زندگیتان را مثبت کنید. به مرور زمان فرایند تأثیرگذاری قدرت کلمات مثبت با همان شتاب و قدرت کلمات منفی، که به آن عادت کرده بودید، در زندگی شما جانشین میشود.
منفی: سردرگمم؛ مثبت: فکرم شفاف نیست
منفی: داغونم؛ مثبت: امروز سرحال نیستم
منفی: دارم خسته میشم؛ مثبت: به استراحت احتیاج دارم
منفی: تو آدم بیملاحظهای هستی؛ مثبت: آدم متفاوتی هستی
منفی: دوباره داره دیرم میشه؛ مثبت: کاش میتونستم سروقت برسم
منفی: ازم متنفره؛ مثبت: ازم خوشش نمیاد
منفی: این یک شکسته؛ مثبت: این عدم موفقیته
منفی: این کار بدی بود؛ مثبت: این کار نامناسبی بود
اینها تنها برخی از مثالهایی هستند که به شیوهای بهتر اصطلاح شدهاند. عبارتهایی وجود دارند که شما و فقط شما از آنها استفاده میکنید. آنها را خودتان باید کشف کنید، هدف این است که همهی کلماتتان را زیر نظر بگیرید. هر روز بیشتر انرژی شما صرف بقای فیزیکی بدنتان میشود، با این حال ذهن هم از این انرژی برای سازگار کردن زندگی شما با نیازهایی که دارید استفاده میکند، استفادهی مکرر از کلماتی که به خلق واقعیت دلخواه شما کمک نمیکنند، هدر دادن قدرت ارزشمند شماست. با اینکه بیحاصلیِ کاربرد عبارات خنثی خیلی بهتر از نتایج مخربی است که با کاربرد کلمات منفی پدید میآید، بهترین کار این است که قدرت کلمات را به شیوهای ثمربخش در اختیار بگیریم. به همین دلیل اگر به عبارات بیمعنیای برخوردید که دائما آن را به کار میبرید باید آن را با عبارتی معنیدار و مثبت جایگزین کنید یا به جای بیان آنها سکوت اختیار کنید، مزیت سکوت این است که انرژی را هدر نمیدهد.
به خاطر داشته باشید که علیرغم افزایش آگاهی شما نسبت به گفتارهای درونی و بیرونیتان، فرایند اکتشاف و بررسی هیچگاه به اتمام نمیرسد و هر از گاهی لازم است از این خانهتکانی ذهنی بهره ببرید. به همان سرعتی که میتوانید از کلمات منفی رها شوید آنها میتوانند به زندگیتان بازگردند. باید از هر روز و هر لحظه برای کشف خویشتن و رشد شخصی استفاده کرد. آموختن نحوهی در خدمت گرفتن قدرت کلمات تنها یکی از مسیرهای این رشد است.
به منتقد درونیتان بپردازید
به صدای منتقد درونیتان مانند گفتارهای منفی، دقت کنید. یادداشت کردن گفتارهای درونیِ منفی که جنبهی انتقادی دارند قدمی ضروری برای از میان بردن این عادت مخرب است.
این سؤالها را از خودتان بپرسید:
آیا با بهترین دوستم اینطور حرف میزنم؟
با کسی که عاشقش هستم چگونه حرف می زنم؟
آیا میتوانم موقعیتهایی که تا این اندازه موجب آزارم شده است را تغییر بدهم؟
نتایج گفتن چنین کلمات و عبارات منفیای به خودم چیست؟
مراقب نکوهشگر درونیتان باشید. اگر این صدا زیادی بلند و خارج از کنترل است زمان ساکت کردن آن فرا رسیده است. گفتار منفی درونی روی عزت نفس شما، نگاهتان به زندگی، سطح انرژی، رابطهها و حتی سلامتتان اثر مخرب میگذارد.
همانند ترک هر عادت بد دیگر برای متوقف کردن انتقادهای درونی باید تعهد داشته باشید و تصمیم بگیرید. برای کنار گذاشتن گفتارهای منفی درونی نیازمند صرف زمان، پایداری، توجه و قدرت هستید. زیرا این گفتارها چنان عمیق در وجودمان ریشه میزنند که به طبیعت ثانویهی ما تبدیل میشوند. زمانی که آنها را کشف کردید زمان آن است که از تکرار آن خودداری کنید و آنها را با گفتارهای مثبتتری جایگزین کنید. آگاهی به تنهایی کلیدی برای تغییر است.
ذهن مانند یک زمین است، اگر دانههای قدرتمند و مثبت را در آن بکارید تمام وجودتان شکوفا خواهد شد. انتخاب با شماست میخواهید گل بکارید یا علف هرز؟ کلمات قدرت دارند. از آنها به درستی استفاده کنید.
برگرفته از: huffpost lifehack wisdomsdoor