بیوگرافی کیسی افلک

بیوگرافی کیسی افلک

در این مطلب به بیوگرافی کیسی افلک، بازیگر موفق دنیای سینما، حقایق زندگی وی و بررسی کارنامه ی هنریش می پردازیم.

کیسی افلک را اغلب با بازی در نقش افرادی با شرایط روانی خاص و شخصیت‌هایی متزلزل به یاد می‌آوریم و در این میان، صدای گرفته‌ی وی و لحن حرف زدن نامنظمش هم بسیار کمک می کند تا او را در قالب اینچنین نقش‌هایی بپذیریم. کیسی که امسال به واسطه‌ی بازی بی نقصش در فیلم منچستر کنار دریا (Manchester by the Sea) نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شده‌است، بر خلاف چهره ی تجاری برادرش بن افلک، بیشتر در فیلم‌های مستقل و جمع و جور ظاهر شده و به نظر نمی رسد همچنان قصد دل کندن از این جنس سینما را داشته باشد. در ادامه با معرفی کامل این بازیگر پیشرو، همراه میدونی باشید.

 کالب کیسی مک گوائیر افلک، در دوازدهم آگوست سال ۱۹۷۵ در شهرک فالموت در ایالت ماساچوست به دنیا آمده است. نام خانوادگی وی از ریشه ی اسکاتلندی گرفته شده و خودش نیز اصالتی انگلیسی، ایرلندی، آلمانی و سوئیسی دارد. در زمان کودکی کیسی مادر او، کریستین آن بولت به عنوان یک فارغ التحصیل کالج رادکلیف و هاروارد، به تدریس در دبستان می‌پرداخت و پدرش نیز، تیموتی بایرز افلک به واسطه ی خلق و خوی خاصش از مکانیکی خودرو و نجاری گرفته تا متصدی بار و سرایداری در دانشگاه هاروارد، دائما در حال تجربه‌ی مشاغل متفاوت بود. تیموتی در اواسط دهه‌ی ۶۰ به عنوان مدیر صحنه، کارگردان، نویسنده و بازیگر با شرکت تئاتر بوستون نیز همکاری می‌کرد. او یک دائم الخمر تمام عیار بود و با همین عادت ها دوران تیره‌ای را در زندگی خانواده اش رقم زد.

در نخستین تجربه‌ی بازیگریم، برای خوب از آب در آمدن صحنه‌های پرتنش، سعی می‌کردم فضای ملتهب خانه خودمان را در ذهنم تداعی کنم.

کیسی در ۵ سالگی آنچنان استخوان بازوی چپش را شکست که پزشکان در ابتدا می خواستند دستش را قطع کنند. عمل جراحی وی ۱۲ ساعت به طول انجامید. او در سن ۹ سالگی خیلی زود طمع تلخ جدایی والدینش را چشید و از آن پس به همراه برادر بزرگترش بن،  در کنار مادرش زندگی کرد و در این بین، هفته ای یک بار نیز به دیدار پدر می‌رفت. یک سال بعد در جریان سفر خانوادگیش به مکزیک، به یادگیری زبان اسپانیایی پرداخت و در ادامه به آن تسلط یافت.

در دوران کودکی تمام وقتم را با بن می‌گذراندم. چون همسن نبودیم ناچاراً در دو کلاس متفاوت درس می‌خواندیم ولی خارج کلاس همیشه با هم بودیم و دوستان مشترکی داشتیم.

۵ سال پس از جدایی تیموتی از کریستین، پدر راه ایندیو در کالیفرنیا را پیش گرفت و در آنجا در یک مرکز بازپروری ساکن شد. در ادامه با موفقیت تیموتی در ترک اعتیادش، در همان جا استخدام شد تا شغل مشاوره ی اعتیاد نیز به فهرست بلند مشاغلی که تا به آن روز تجربه کرده بود اضافه شود. در همین هنگام کیسی نیز با سفر به کالیفرنیا، رابطه‌ی جدیدی را با وی آغاز کرد.

انگار تازه پدرم را شناخته بودم. این اولین بار بود که او را به طور کامل هوشیار می‌دیدم. مردی که من تا پیش از آن می‌شناختم خیلی با این فرق می‌کرد.

کیسی و بن از همان اوایل نوجوانی، با جو هنری و در کنار آن، فعالیت‌های سیاسی آشنا شدند و تا چشم بر هم زدند، اطرافشان پر شد از لیبرال‌ها و هنرمندان. در این بین کریستین نیز دائماً پسر‌‌ها را به تئاتر می برد و آنها را برای ساخت فیلم‌های خانگی و تجربی تشویق می‌کرد. دو برادر نیز به اعتبار مادرشان و رابطه‌ی نزدیک وی با پتی کولینج به عنوان مسئول انتخاب بازیگران، در کلیپ‌های تبلیغاتی محلی حضور پیدا کرده یا در حاشیه‌ی ساخت فیلم‌های مختلف، مسئولیت کوچکی را به جز بازیگری بر عهده می‌گرفتند. کیسی در ادامه در کنار تحصیلش در مدرسه کمبریج، در تئاتر‌های دبیرستانی متعددی شرکت کرد و در فیلم آسمان لیمویی (Lemon Sky) به کارگردانی همسر کولینج نیز به ایفای نقش پرداخت. با این وجود، این فعالیت ها برای وی حکم پر کردن اوقات فراغت را داشت تا اینکه آشنایی با جری اسپکا مسیر زندگیش را عوض کرد.

اگر معلم تئاتر دوران دبیرستانم، جری اسپکا نبود من هیچگاه بازیگر نمی شدم. او بود که ریزه‌کاری های بازیگری را به من آموخت و اینکه این حرفه چرا سرگرم کننده است و به چه علت ارزشمند؟

کیسی در سن هجده سالگی، برای تحقق رویاهایش در مسیر بازیگر شدن به لوس آنجلس نقل مکان کرد و در این شهر با بن و همینطور دوست دوران کودکیش و ستاره‌ی آینده ی سینما، مت دیمون هم خانه شد. او با اینکه با بازی در نقش یک نوجوان جامعه ستیز در فیلم به خاطرش مردن (To Die For) به کارگردانی گاس ون سنت، بهترین شروع ممکن را در دنیای سینما تجربه کرد اما همچنان برای کسب درآمد مجبور بود در رستورانی در پاسادنا پیشخدمتی کند. بازی او در نخستین تجربه‌ی جدیش، آنقدر خوب بود که پیتر تراورز، منتقد رولینگ استون وی را به خاطر تصویرسازی ماهرانه‌ی ترس ها و نگرانی‌های ناشی از بلوغ دوره‌ی نوجوانی بسیار تحسین کرد.

کیسی پس از یک سال اقامت در لوس‌آنجلس به واشینگتن دی‌سی رفت و در دانشگاه جورج واشینگتون درس سیاست خواند هر چند در ادامه خیلی زود به بی پدر و مادر بودن سیاست پی برد و پس از انصراف، این بار در دانشگاه کلمبیا و در رشته‌ی نجوم به تحصیل پرداخت اما دو سال طول کشید تا وی متوجه این نکته شود که سرنوشت شگفت انگیز وی نه در بین ستاره ها و کهکشان‌ها که در بین همین مردم رقم خواهد خورد و تقدیر بر این است که خود او نیز روزی به ستاره ای درخشان در آسمان سینما بدل شود. پس این گونه شد که وی این رشته را نیز بدون گرفتن مدرک رها کرد. وی پیش از ترک دانشگاه،  با بازی در فیلم ویل هانتینگ نابغه (Good Will Hunting) به نویسندگی بن افلک و مت دیمون، دومین همکاریش را با گاس ون سنت تجربه کرد. این فیلم پس از استقبال فوق العاده‌ی منتقدین و مخاطبان و نامزدی در 9 بخش مختلف اسکار، نهایتاْ جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای رابین ویلیامز و جایزه بهترین فیلمنامه‌ی اصیل را برای افلک و دیمون به ارمغان آورد. نقش کیسی در این فیلم به طور اختصاصی برای او نوشته شده بود و حتی تعدادی از دیالوگهایش نیز ایده‌ی شخص خودش بود. در ادامه با وجود موفقیت عظیم فیلم و ستاره شدن بن افلک و مت دیمون، وضعیت چندان شگفت انگیزی برای کیسی پیش نیامد و حرفه‌ی او محدود به بازی در نقش‌های مکمل در فیلم‌هایی شکست خورده شد. به طور کلی او در این سال ها با وجود توانایی‌های انکار ناپذیرش، همواره زیر سایه‌ی برادر سرشناسش به سر می‌برد و چندان شخصیت برون‌گرایی هم نداشت که مدام در برابر دوربین عکاسان ظاهر شده یا در رسانه ها خبرساز شود.

در نهایت برای رهایی از این وضعیت، تصمیم گرفتم که گزینشی کار کنم.

از نقش‌های بعدی کارنامه‌ی کیسی می‌توان به نقش یک پانک راکر عاشق در 200 سیگار (200 Cigarettes)، نقش یک باغبان خجالتی مظنون به قتل در غرق شدن مونا (Drowning Mona) و بازی در شخصیت فورتینبراس در نسخه‌ی مدرن شده‌ی هملت (Hamlet) اشاره کرد اما بزرگترین موفقیت او در این مقطع را می توان همکاری وی با گاس ون سنت به عنوان دستیار و مشاور فنی در فیلم در جستجوی فارستر (Finding Forrester) عنوان کرد که نتیجه‌ی این مشارکت، پخته شدن افلک جوان بود.

آیا می‌توانید مدرسه‌ی فیلمی بهتر از این را تصور کنید؟ گاس تنها شخصی نیست که من بیش از اندازه دوستش دارم ولی احتمالاً او بیش از هر کس دیگری سینما را به من آموخته است.

یازده یار اوشن (Ocean's Eleven) و دو دنباله‌ی آن، تجاری‌ترین آثار کارنامه‌ی کیسی به حساب می‌آیند. او در این سه گانه به همراه اسکات کن در نقش برادران مالوی ظاهر می‌شوند که البته این دو نقش در ابتدا به صورت اختصاصی برای اوون ویلسون و لوک ویلسون نوشته شده بود. با وجود موفقیت این فیلم‌ها نیز همچنان ستاره نوپای افلک، در برابر درخشش خیره کننده‌ی ابرستاره‌هایی چون جورج کلونی، برد پیت و جولیا رابرتز نای روشن ماندن نداشت و سهم چندان زیادی از این موفقیت نصیب وی نشد. پروژه ی بعدی کیسی، بازی در فیلم تجربی جری (Gerry) به کارگردانی گاس ون سنت بود. او و مت دیمون علاوه بر بر نوشتن فیلمنامه‌ی این اثر، در نقش دو مردی ظاهر شده اند که پس از پیاده‌روی در بیابان گم می‌شوند آن هم در شرایطی که هیچ آب و غذایی به همراه ندارند. افلک، دیمون و ون سانت در شرایطی فیلمنامه ی این کار را با حداقل دیالوگ نوشته اند که در آن زمان در نیویورک در همسایگی هم زندگی می‌کردند. خود جری (Gerry) نیز با واکنش‌های کاملاً متفاوت منتقدان همراه شد به طوری که گروهی از آنها فیلم را ستایش می‌کردند و عده ای نیز از آن متنفر بودند. کیسی در این مقطع به همراه دیمون و همسر آینده اش، سامر فونیکس در نمایشی از کنت لونرگان تحت عنوان این جوانی ماست (This Is Our Youth) در تئاتر وست اند لندن به روی صحنه رفت. در هنگام تمرینات این نمایش بود که رابطه‌ی خوبی بین افلک و لونرگان شگل گرفت و از آن پس افلک در بسیاری از تولیدات کارگاه نمایش لونرگان در نیویورک به نقش آفرینی پرداخت.

یک دهه طول کشید تا افلک بالاخره نخستین نقش اصلی جدیش را در سینما تجربه کند. او در کمدی مستقل جیم گوشه گیر (Lonesome Jim) به کارگردانی استیو بوشمی، نقش نویسنده‌ی افسرده ای را بازی می‌کند که از نیویورک به ایندیانا بر‌می‌گردد تا دوباره در کنار والدینش زندگی کند و در این شرایط با دختری با بازی لیو تایلر نیز وارد رابطه‌ای عاشقانه می‌شود. بوشمی پس از تماشای جری (Gerry) بود که تصمیم گرفت نقش اصلی فیلمش را به او بدهد. استیون هانتر، منتقد واشینگتون پست در یادداشت خود بر فیلم جیم گوشه گیر، در توصیف افلک می‌نویسد: بازی وی بسیار جالب است. اگرچه احتمالاً او نمی تواند ستاره‌ی یک فیلم بزرگ باشد که آن هم به مدل صدایش و لحن ناله گونه‌ی وی باز می گردد، با این حال او همچنان توانایی درخشیدن در فیلم‌هایی مانند این را دارد. افلک بازیگر صد درصد قابل اعتمادی است. تای بر، منتقد بوستون گلوب نیز می‌نویسد: نقش‌آفرینی افلک بیش از آنچه که فکر کنیم زیرپوستی است. او با حرکات تند و تیز و نیمه جذابش، به نوعی دو حالت شجاعت و خشم شدید را به طور همزمان به نمایش می‌گذارد. در این میان استیون هولدن، منتقد نیویورک تایمز نظر متفاوتی دارد: فیلم می‌توانست خیلی قدرتمندتر باشد اگر آقای افلک کمی بیشتر خشونت منفعل و احساسات داخلیش را آزاد می کرد. نقش طوری بود که اگر بازیگر باهوش‌تری آن را ایفا می کرد، می‌توانست هزاران نکته از دل آن خارج کند.

کیسی در همین زمان با سامر فونیکس، خواهر خواکین فونیکس که از سال ۱۹۹۹ با وی وارد رابطه شده بود ازدواج کرد. او و سامر برای نخستین بار در اواسط دهه‌ی نود و به واسطه‌ی خواکین با هم آشنا شدند و پس از ۵ سال رابطه‌ی عاشقانه، ژانویه‌ی ۲۰۰۴ با هم نامزد شدند و نهایتاً در ژوئن ۲۰۰۶ در شرایطی که یک پسر به نام ایندیا آگوست داشتند، مراسم ازدواجشان را در ساوانا برگزار کردند. این زوج دو سال پس ازدواجشان صاحب پسری دیگر به نام آتیکوس شدند.

سال ۲۰۰۷ برای کیسی به شکل فوق‌العاده‌ای سپری شد و او با بازی در دو فیلم بسیار موفق، گام بزرگی را در نمایش توانایی‌هایش و اثبات جایگاه خود به عنوان بازیگری درجه یک برداشت. افلک در فیلم قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل (The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford) به کارگردانی اندرو‌ دومینیک، چنان نقش‌آفرینی پیچیده‌ای ارائه می‌دهد که ستارگان مقابلش از جمله برد پیت را بر صفحه‌ی نمایش کاملاً به حاشیه می‌کشد. دومینیک که بازی افلک را در فیلم جری (Gerry) پسندیده بود، دلیل اصلی انتخاب وی را تون صدای زیبایش عنوان می‌کند. با این حال او برای پذیرفته شدن در این نقش، بارها و بارها تست داد. درباره‌ی عملکرد افلک، منتقدان اعتقاد داشتند تصویرسازی این حجم از حماقت، فقط از یک بازیگر بسیار زیرک بر می‌آید. از طرفی او موفق شده بود تزلزل شخصیتی و اوج ترسو بودن را به صورت لایه به لایه به شخصیت داستانیش اضافه کند. در نهایت وی مزد بازی خوبش را با نامزدی در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اسکار و گلدن گلوب گرفت، هر چند در نهایت رقابت را به خاویر باردم برای فیلم جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men) واگذار کرد. کیسی در شرایطی که در کالگاری مشغول بازی در فیلم قتل جسی جیمز بود، پیشنهادی را مبنی بر بازی در نقش اصلی فیلم برادرش دریافت کرد. درام جنایی رفته عزیزم رفته (Gone Baby Gone)، نخستین اثر بلند داستانی بن افلک در مقام کارگردان بود که کیسی در آن، در نقش کارآگاهی ظاهر شده بود که برای یافتن کودکی گمشده، مشغول تحقیقات است. عملکرد کیسی در این فیلم بلافاصله پس از نمایش ترور جسی جیمز، موج جدیدی از تحسین‌ها را به سمت وی سرازیر کرد تا جایی که عنوان پدیده‌ی بازیگری سال از آن او شد.

 بسیار کنایه آمیز است که افلک، پس از این موفقیت‌ها و جلب نظر منتقدان، به مدت سه سال در هیچ فیلمی ظاهر نشد و به طور کامل از فضای هنر فاصله گرفت، اما نهایتاً در سال ۲۰۱۰ با کارگردانی و بازی در فیلم من هنوز اینجا هستم (I'm Still Here) دوباره به سالن سینماها بازگشت. کیسی در این فیلم در قالبی شبه مستند، زندگی موسیقیایی برادر همسرش، خواکین فونیکس را به تصویر می‌کشد. پس از نمایش من هنوز اینجا هستم، گمانه‌زنی‌های متفاوتی در رسانه‌ها و در بین هنرمندان شکل گرفت که افلک در این فیلم آیا چهره‌ای واقعی از فونیکس به نمایش گذاشته یا این تصاویر، همگی حالتی نمایشی و غیر‌واقعی دارند. کیسی در این میان، از توقف پیش آمده در تصویربرداری فیلمش نهایت استفاده را کرد و به مدت یک ماه در تصویربرداری فیلم قاتل درون من (The Killer Inside Me) به کارگردانی مایکل وینترباتم شرکت کرد. او در این اثر در نقش یک قاتل سریالی تگزاسی، در برابر بازیگرانی چون کیت هادسون و جسیکا آلبا قرار گرفت. اگرچه قاتل درون من، چه در بین منتقدان و چه از نظر تجاری شکست خورد ولی بازی افلک همچنان مورد توجه منتقدان قرار گرفت تا بیش از پیش، توانایی وی در بازی به جای شخصیت‌هایی با مشکلات روانی و بحران‌های روحی نمایان شود، هر چند خود افلک بعدها به خاطر نمایش خشونت بی‌پرده و صحنه‌های سادیسمی در طول فیلم، ابراز تأسف کرد.

افلک در دوران کار حرفه‌ایش، چندان هم بی سر و صدا نبود و حتی برای مقطعی، نامش در صدر خبرهای جنجالی هم قرار گرفت. در سال ۲۰۱۰ بود که وی به اتهام سوء توهین کلامی، از طرف تهیه کننده‌ی من هنوز اینجا هستم، آماندا وایت با شکایتی دو میلیون دلاری و از طرف تصویربردار همان کار، ماگدالنا گورکا با شکایتی دو میلیون‌ و دویست و پنجاه هزار دلاری روبرو شد.

 افلک پس از بازی در فیلم سرقت از برج (Tower Heist)، برای دو سال از سینما فاصله گرفت. در این زمان بود که او یک بازنگری در نگرشش به سینما انجام داد و اینکه دلیل رفت و آمد‌های متعددش چیست؟ اینگونه شد که وی تصمیم گرفت سینما را بیش از گذشته جدی بگیرد. آنها بی گناهند (Ain't Them Bodies Saints) به کارگردانی دیوید لاوری با فضایی عاشقانه در دهه‌ی هفتاد تگزاس، یکی از نخستین نقش‌های کارنامه‌ی افلک بود که وی در آن، نقش انسانی نرمال را بازی می‌کند. او و رونی مارا در این فیلم که حال و هوایی شبیه به قتل جسی جیمز دارد، در نقش دو قانون شکن عاشق هم ظاهر شده‌اند که در تلاشند تا با وجود موانع خارجی، دوباره به هم برسند. کیسی در ادامه، در فیلم خارج از کوره (Out of the Furnace) به کارگردانی اسکات کوپر، با بازی در نقش یک کهنه سرباز جنگ که دچار اختلال استرسی پس از ضایعه روانی شده است، به قول خودش دوباره به یاد آورد که چرا همیشه از بازیگری لذت می‌برده است. مرد پریشانی که با سخت گرفتن به خود، هم در پی تطهیر روحی خود است و هم به دست آوردن پول. مایکل فیلیپس، منتقد شیکاگو تریبون، پس از تماشای فیلم می‌نویسد: خشم افلک، سرشار از حس درنده خویی و البته اصالت است. او شبیه هیچکدام از بازیگران فیلم‌های آمریکایی دیگر نیست.

سال ۲۰۱۶ هم از آن سال‌های پربار کارنامه‌ی افلک و شاید ویژه ترین آنها بود. او در این سال در سه فیلم به نقش آفرینی پرداخت. اولی تریپل ناین (Triple 9) به کارگردانی جان هیلیکات استرالیایی بود که کیسی در آن، نقش پلیسی را بازی می‌کند که سعی در مبارزه با دستگاه فاسد دارد و فیلم بعدی، بهترین ساعات (The Finest Hours) بود که وی در آنجا نقش یک مهندس کم حرف را بازی می‌کند که به همراه تعدادی دیگر، در داخل یک کشتی در حال غرق شدن گیر افتاده‌اند. اما هر چقدر که این دو فیلم، مجال زیادی را به کیسی، برای نمایش توانایی‌هایش نمی‌دهند، منچستر کنار دریا (Manchester By the Sea) با فیلمنامه‌ی دقیق و سرشار از جزئیاتش، بستری را فراهم می‌کند که او بهترین نقش‌آفرینی تمام عمرش را ارائه دهد. منچستر کنار دریا (Manchester By the Sea) در ابتدا قرار بود با کارگردانی کنت لونرگان و با تهیه کنندگی و بازی مت دیمون در نقش اول ساخته شود. اما پس از اینکه برنامه‌ریزی‌های دیمون برای حضور در این فیلم به نتیجه نرسید، شخصاً کیسی افلک را جانشین خودش کرد. لونرگان نیز که پیش از این، به واسطه‌ی همکاریش با کیسی رابطه‌ی نزدیکی با وی داشت، خیلی ساده با این تغییر موافقت کرد. افلک نیز بازی شگفت‌انگیزش در نقش مردی خسته دل و زخم خورده، جواب این اعتماد را به بهترین شکل ممکن داد تا بدین ترتیب، مهمترین اثر کارنامه‌ی لونرگان و افلک شکل گرفته و فیلم علاوه بر استقبال بسیار خوب تماشاگران و منتقدان، نامزد دریافت ۶ جایزه‌ی اسکار، از جمله جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای افلک و جوایز بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه‌ی اصیل برای لونرگان شود. این در حالی است که افلک پیش از این به واسطه بازی در این اثر، جوایز بهترین بازیگر مرد مراسم مهمی همچون گلدن گلوب، بفتا و حلقه منتقدین لندن، بوستون، سان فرانسیسکو، سن دیه گو، دنور، دیترویت، فلوریدا، جورجیا، هیوستون، کانزاس سیتی و لاس وگاس را از آن خود کرده است.

 پس از اینکه کیسی پیشنهاد بازی در فیلم اژدهای پیت (Pete's Dragon) به کارگردانی دیوید لاوری را رد کرد، در فیلم بعدی وی تحت عنوان داستان یک شبح (A Ghost Story) در کنار رونی مارا به ایفای نقش پرداخت تا دوباره با حضور این سه تن، مثلث موفق فیلم  آنها بی گناهند (Ain't Them Bodies Saints) شکل بگیرد. در این درام تجربی که اخیراً در جشنواره‌ی ساندنس هم برای نخستین بار به نمایش درآمد، افلک نقش مردی به نام سی را بازی می‌کند که به طور ناگهانی کشته می‌شود و پس از آن در قالب یک شبح دوباره به خانه‌اش باز می‌گردد.

 کیسی به همراه سامر فونیکس سالهاست که گیاهخوارند و فعالیت‌های زیادی را هم در این زمینه انجام داده‌اند. آنها با وجود بیش از ۱۶ سال رابطه‌ی عاشقانه و ۱۲ سال زندگی مشترک، نهایتاً اوایل سال ۲۰۱۵ از هم جدا شده و در مارس ۲۰۱۶، این خبر را رسانه‌ای کردند. کیسی اخیراً با بازیگر تلویزیون، فلورینا لیما وارد رابطه شده است.

سامر بهترین است. ما دوستان بسیار خوبی هستیم و من هنوز عاشقشم. او مانند فیلم یا کتابی است که پس از دیدن یا خواندنش، هیچگاه آن تجربه را فراموش نخواهید کرد.

 افلک در حال حاضر مشغول کارگردانی فیلم روشنایی زندگی من (Light of My Life) با فیلمنامه‌ای از خودش است که این پروژه مراحل تصویربرداری را سپری می‌کند. ستاره درخشان دوردست (Far Bright Star) دیگر پروژه‌ی فیلمسازی افلک خواهد بود که خواکین فونیکس در آن به ایفای نقش خواهد پرداخت. کیسی در ادامه فعالیتش به عنوان بازیگر نیز در فیلم پیرمرد و تفنگ (The Old Man and the Gun) به کارگردانی دیوید لاوری، با دو بازیگر کهنه کار سینما، رابرت ردفورد و سیسی اسپیسک همبازی خواهد شد.

 برخی نقل قول ها:

 در مورد همکاریم با کریستوفر نولان در فیلم بین ستاره‌ای (Interstellar)، بسیار باورنکردنی بود که با کسی کار می‌کردم که سرآمد حرفه‌ی خود به حساب می‌آید. او نه تنها بسیار با استعداد است، بلکه شخصیت اساساً موفقی هم دارد. از هر ابزاری که در دسترسش باشد نهایت استفاده را می‌کند، از هر ابزاری که دلش بخواهد. گاهی دوست داشتم فقط به نوع کار کردنش خیره شوم. لحنش در طول کار با افراد مجموعه واقعاً خوب بود. طوری که همه در آرامش بودند.

وقتی پیشنهاد بازی در فیلم‌های ترسناک را رد می‌کنم، دلیلش آن نیست که من از این نوع فیلم ها بدم می‌آید. اتفاقاً من عاشق فیلم های ترسناکم ولی احساس می‌کنم به حد کافی برای حضور در آنها خوب نیستم.

بیش از همه دوست دارم با جسیکا آلبا، خواکین فونیکس، مورگان فریمن و کریسپین گلاور همبازی شوم.

در داخل فیلم‌هایم سعی می‌کنم، احترام به حقوق حیوانات را فراموش نکنم. من در فیلم‌ها نه سوارکاری می‌کنم، نه سگ دست‌آموزی دارم، نه شیری و نه خرسی.

رفتار ما با هنرمندان و افراد مشهور، حالت عقده گشایی دارد. در ابتدا آنها را تبدیل می‌کنیم به چیزی که در واقع نیستند و از آنها یک اسطوره می‌سازیم و در ادامه به نابودیشان می‌کشانیم. نمی دانم معنی این کار چیست ولی به هر حال کاری است که انجام می‌دهیم. در بسیاری اوقات، این موضوع را درباره‌ی خودم حس می‌کنم.

من دچار اختلالات گفتاری هستم و زبانم تنبل است. به خاطر همین، صبح‌ها تمرین گفتار و آواز می‌کنم.

تماشای چهار فیلم را در دوران کودکیم هیچگاه فراموش نمی‌کنم. مرد فیل نما (The Elephant Man)، هفت دلاور (The Magnificent Seven)، خوب، بد، زشت (The Good, the Bad and the Ugly) و مد مکس (Mad Max).

نمی‌دانم مردم درباره‌ی خواکین فونیکس چه فکری می‌کنند، ولی به اعتقاد من او یک نابغه است. خواکین، با استعدادترین بازیگر نسل ماست.

در دوران مدرسه، همیشه به تمام اتفاقاتی که در کلاس می افتاد توجه می‌کردم و بسیار به درس علاقه‌مند بودم. در طول شبانه‌روز، گاهاْ ۱۵ ساعت از وقتم را در کتابخانه صرف مطالعه و انجام تکالیفم می کردم.

من عاشق این هستم که خودم را برای تصویربرداری یک صحنه آماده کنم یا درباره‌ی آن فکر کنم یا صحبت کنم، اما در اوقات استراحتم بسیار عصبی و وسواسی‌ام. دائماً با خودم کلنجار می‌روم و نگران هر چیزی می‌شوم.

وقتی یک نقش آفرینی خوب از آب در‌ نمی‌آید، معمولاً دلیلش این است که آن بازیگر در تلاش است تا چیزی را به نمایش بگذارد که قادر به انجام آن نیست.

فهرست فیلم های کیسی افلک:

سمتنام فیلمسال
بازیگرA Ghost Story۲۰۱۷
بازیگرTriple 9۲۰۱۶
بازیگرThe Finest Hours۲۰۱۶
بازیگرManchester by the Sea۲۰۱۶
بازیگرInterstellar۲۰۱۴
بازیگرOut of the Furnace۲۰۱۳
بازیگرAin't Them Bodies Saints۲۰۱۳
صداپیشهParaNorman۲۰۱۲
بازیگرTower Heist۲۰۱۱
بازیگر، فیلمنامه نویس، کارگردان،تدوینگر، تصویربردار، تهیه کنندهI'm Still Here۲۰۱۰
بازیگرThe Killer Inside Me۲۰۱۰
بازیگرGone Baby Gone۲۰۰۷
بازیگر  
بازیگرOcean's Thirteen۲۰۰۷
بازیگرThe Last Kiss۲۰۰۶
بازیگرLonesome Jim۲۰۰۵
بازیگرOcean's Twelve۲۰۰۴
بازیگر، فیلمنامه نویس، تدوینگرGerry۲۰۰۲
بازیگرOcean's Eleven۲۰۰۱
بازیگرSoul Survivors۲۰۰۱
بازیگرAmerican Pie 2۲۰۰۱
بازیگرAttention Shoppers۲۰۰۰
بازیگرHamlet۲۰۰۰
بازیگرCommitted۲۰۰۰
دستیار کارگردانFinding Forrester۲۰۰۰
بازیگرDrowning Mona۲۰۰۰
کارگردانThe Book of Charles۱۹۹۹
بازیگرAmerican Pie۱۹۹۹
بازیگر200 Cigarettes۱۹۹۹
بازیگرDesert Blue۱۹۹۸
بازیگرGood Will Hunting۱۹۹۷
بازیگرFloating۱۹۹۷
بازیگرChasing Amy۱۹۹۷
بازیگرRace the Sun۱۹۹۶
بازیگرTo Die For۱۹۹۵
بازیگرLemon Sky۱۹۸۸

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 14 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.