بیوگرافی سیرشا رونان

بیوگرافی سیرشا رونان

در این مطلب به معرفی کامل سیرشا رونان، یکی از  ستارگان جوان و آینده‌دار سینما و نامزد دریافت اسکار 2018 خواهیم پرداخت.

سیرشا یونا رونان (Saoirse Una Ronan) در دوازدهم آوریل ۱۹۹۴ به عنوان تنها فرزند خانواده‌ی رونان در محله‌ی برانکس در شمال نیویورک به دنیا آمد. نام کوچک رونان در زبان ایرلندی به معنای آزادی است. پدرش پل رونان، ابتدا در کار ساخت و ساز ساختمان بود و در ادامه به حرفه‌ی بازیگری روی آورد و مادرش یعنی مونیکا برنان هم در کودکی بازیگر بود. والدین سیرشا اهل شهر دوبلین هستند و او زمانی که سه ساله بود، به همراه خانواده‌اش به شهر دوبلین نقل مکان کرد. او در دوبلین ابتدا به یک مدرسه‌ی محلی رفت ولی در ادامه، در خانه و توسط معلم خصوصی تحت آموزش قرار گرفت. پس از مدتی به همراه خانواده برای ادامه‌ی زندگی به روستای هاث در حومه‌ی دوبلین رفت.

۹ ساله بود که در چند قسمت از سریال درمانگاه (The Clinic) به ایفای نقش پرداخت که این مجموعه از شبکه‌ی ملی ایرلند پخش شد و در ادامه در فصل دوم مینی سریال اثبات (Proof) حضور پیدا کرد. در همین زمان برای ایفای نقش شخصیت لونا لاوگود در فیلم هری پاتر و محفل ققنوس (Harry Potter and the Order of the Phoenix) تست داد اما این نقش نهایتا به ایوانا لینچ واگذار شد.

سیرشا نخستین حضور سینمایی خود را با فیلم I Could Never Be Your Woman به کارگردانی امی هکرلینگ تجربه کرد که کار فیلمبرداری آن در سال ۲۰۰۵ انجام شد اما در ادامه پس از نمایش در چند بازار بین المللی فیلم و عدم موفقیت در به دست آوردن پخش کننده‌ای مناسب، در سال ۲۰۰۷ به صورت فیلمی ویدئویی مستقیما برای تماشا در رسانه‌ی خانگی عرضه شد. او در این فیلم نقش دختری به نام ایزی منسفورث را ایفا می‌کند که به یکی از همکلاسی‌هایش علاقه‌مند است و مادرش با بازی میشل فایفر نیز گرفتار عشق یک مرد جوانتر از خود شده است. جو لیدون، منتقد ورایتی I Could Never Be Your Woman را کاملا ناامید کننده توصیف کرده با این حال، نقش آفرینی رونان و همینطور شیوه‌ی تقابل وی با فایفر را مورد ستایش قرار داده است.

جو رایت که با کارگردانی فیلم غرور و تعصب (Pride & Prejudice)، مهارت خود را در ساخت عاشقانه‌های تاریخی با اقتباس از آثار ادبی به رخ کشیده بود برای فیلم جدید خود تحت عنوان تاوان (Atonement) بر اساس رمانی به همین نام، نوشته‌ی ایان مک‌یوون، به دنبال جذب بازیگران مد نظر خود بود و در این میان، سیرشا برای ایفای نقش کلیدی بوریونی تالیس تست داده و در نهایت آن را از آن خود کرد. او در این فیلم نقش دختری نوجوان را بازی می‌کند که همزمان با روزهای جنگ جهانی دوم، رویای تبدیل شدن به نویسنده‌ای بزرگ را در سر می‌پروراند ولی بر اثر اتفاقاتی، پسر خدمتکار خانه را که به خواهر وی علاقه مند است، به جرمی ناکرده متهم می‌کند. در ادامه همین موضوع باعث تغییر سرنوشت شخصیت‌های داستان می‌شود. سیرشا که هنگام فیلمبرداری Atonement تنها ۱۲ سال داشت، پس از نمایش فیلم در سن ۱۳ سالگی برای نخستین بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد تا بدین ترتیب، از این حیث به یکی از جوان‌ترین بازیگران تاریخ سینما تبدیل شود. او علاوه بر اسکار، نامزد دریافت چندین جایزه دیگر از جمله بفتا و گلدن گلوب شد. ایان مک‌یوون پس از تماشای Atonement، ضمن تحسین قدرت بازیگری رونان اعتقاد داشت که نقش آفرینی وی به گونه ای است که پیش از آنکه سخنی را بر زبان بیاورد، احساسات وی از طریق چشمانش به بیننده منتقل می‌شود و به نوعی فرآیندهای ذهنی وی از طریق بازی بدن قابل مشاهده است. در میان منتقدان نیز کریستوفر اُر، منتقد آتلانتیک اشاره کرده است که با نقش آفرینی جذاب رونان، شخصیت بوریونی تالیس، به طرز قابل باوری آمیخته‌ای از خودشیفتگی و همینطور تردید است. نقش ۱۸ سالگی بوریونی را در فیلم، رومالا گارای ایفا کرده و ونسا ردگریو افسانه‌ای نیز در نقش ۷۷ سالگی این شخصیت ظاهر شده است. سیرشا برای رسیدن به احساسی مشترک، مدت زیادی را در کنار گارای و ردگریو گذراند و به منظور یکپارچگی نحوه‌ی بیان نیز به همراه آنها تحت آموزش مربی صدا قرار گرفت. «تاوان» در نهایت پس از نمایش در سینماهای جهان، به فروشی ۱۲۹ میلیون دلاری دست یافت که این رقم نسبت به بودجه‌‌ی ۳۰ میلیون دلاری فیلم، موفقیتی بزرگ را برای سازندگان کار به ارمغان آورد.  

سیرشا در گام بعدی، در فیلم به مبارزه طلبیدن مرگ (Death Defying Acts) به کارگردانی جیلیان آرمسترانگ، نقش دختری به نام بنجی مک‌گاروی را ایفا می‌کند که به همراه مادرش با بازی کاترین زتا جونز، برای به دست آوردن جایزه‌ای که یک شعبده باز سرشناس برای ارتباط برقرار کردن با روح مادرش تعیین کرده، خود را به عنوان روانکاو و احظار کننده‌ی ارواح جا می‌زند.

او در ادامه، در فیلم شهر امبر (City of Ember) به کارگردانی گیل کینان در نقش نوجوان قهرمانی به نام لینا می‌فلیت ظاهر می‌شود که در صدد نجات مردم یک شهر زیرزمینی به نام امبر است. هر دو فیلم با امتیازات متوسط منتقدان روبرو شده و در گیشه نیز شکست خوردند.  با این وجود منتقدانی نظیر استفن هولدن، ضمن تحسین عملکرد رونان، مدعی شدند که استعداد وی در این آثار کاملا به هدر رفته است.

سیرشا پیش از آغاز تولید فیلم استخوان‌های دوست ‌داشتنی (The Lovely Bones)، صحنه‌های مربوط به شخصیت اصلی داستان با نام سوزی سالمون را با اجرای خودش ضبط کرده و به پیتر جکسون فرستاد. جکسون نیز پس از تماشای فیلم، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و رونان را برای ایفای نقش انتخاب کرد. سوزی دختری ۱۴ است که مردی پس از شکنجه و هتک حرمت وی، او را به قتل می‌رساند. در ادامه، سوزی با زبانی کودکانه‌ به روایت اتفاقات پس از مرگ خود از جمله تاثیر آن روی خانواده‌اش، تلاش‌های قاتل برای نجات یافتن و همچنین توصیف بهشتی که دخترک در آن قرار گرفته می‌پردازد. در هنگام فیلمبرداری «استخوان‌های دوست‌ داشتنی»، سیرشا و خانواده‌اش نگران خشونت به تصویر کشیده شده در هنگام قتل سوزی و صحنه‌های پیش از آن بودند اما جکسون به آنها قول داد که هیچ صحنه‌ی صریحی در فیلم به تصویر کشیده نخواهد شد. حذف بخش مهمی از داستان فیلم که شامل جزئیات پیش از به قتل رسیدن شخصیت سوزی می‌شد، در ادامه با اعتراضات آلیس سبالد، نویسنده رمان «استخوان‌های دوست ‌داشتنی» همراه شد. چرا که او این قسمت از داستان را بر اساس تجربه‌های تلخ خودش که در سال نخست دانشگاه برایش رخ داده بود نوشته است و حذف آنها، باعث ناامیدی وی شد. پس از نمایش The Lovely Bones، بسیاری از منتقدان با داستان فیلم و پیام نهفته در آن به شدت مخالفت کرده و نمره‌های ضعیفی را به این اثر دادند. در این میان، ریچارد کورلیس، منتقد تایم اعتقاد داشت که رونان، در قلب داستانی مخوف، با تکیه بر معصومیت و وقار خود، نقش آفرینی بسیار موفقی را ارائه داده است و سوکدف ساندو، منتقد دیلی تلگراف نیز رونان را تنها نکته‌ی مثبت فیلم معرفی کرده و معتقد بود که بازی وی، بسیار فراتر از سن و سالش است. سیرشا به واسطه‌ی بازی در نقش سوزی سالمون، ضمن نامزدی دریافت جایزه بفتا در بخش بازیگر زن، جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین بازیگر جوان آکادمی فیلم‌های علمی داستانی، تخیلی و ترسناک (Saturn Award)، عنوان بهترین بازیگر زن جوایز فیلم و تلویزیون ایرلند (IFTA Award) و جوایز بهترین بازیگر جوان از طرف جامعه منتقدان فونیکس، انجمن منتقدان پخش‌کننده فیلم و جامعه منتقدان لاس وگاس را از آن خود کرد.  

راه بازگشت (The Way Back) درامی جنگی با تم بقا به کارگردانی پیتر ور سرشناس بود که در آن، رونان در نقش یک دختر لهستانی بی‌خانمان به نام ایرنا که در خلال جنگ جهانی دوم با گروهی از زندانیان فراری در سفری طولانی همراه می‌شود، همبازی بازیگرانی نظیر کالین فارل، جیم استرجس، مارک استرانگ و اد هریس شد. «راه بازگشت» که بیشتر صحنه‌های آن در بلغارستان، مراکش و هندوستان فیلمبرداری شده بود، علیرغم استقبال خوب منتقدان، در گیشه با شکست روبرو شد.

در همان سال، سیرشا برای بازی در نقش هانا هلر، در فیلم هانا (Hanna) انتخاب شد. در ابتدا قرار بود این فیلم را دنی بویل یا آلفونسو کوارون کارگردانی کنند ولی با اضافه شدن رونان به گروه، او خواستار انتخاب جو رایت برای هدایت فیلم شد و اینچنین بود که دومین همکاری او و رایت پس از فیلم «تاوان» شکل گرفت. سیرشا در «هانا» نقش دختری را بازی می‌کند که از سن دو سالگی، در قطب شمال توسط پدرش که یک مامور سابق سازمان سیا بود تعلیم داده شده و حالا در دوران نوجوانی، به یک قاتل حرفه‌ای بدل شده و زنی از سازمان سیا با بازی کیت بلانشت نیز در پی کشتن وی است. رونان برای ایفای این نقش، به مدت چندین ماه زیر نظر دان اینوسانتو، شاگرد ارشد بروس لی، به انجام تمرینات فیزیکی و همچنین فراگیری تکنیک‌های مبارزه و کار با چوب و چاقو پرداخت. فیلمبرداری بخش‌هایی از «هانا» در شرایطی در قطب شمال انجام شد که دمای هوا تا ۳۳ درجه سانتی گراد زیر صفر نیز کاهش پیدا می‌کرد.

سیرشا بلافاصله پس از فیلم «هانا» در فیلم وایولت و دیزی (Violet & Daisy) به کارگردانی جفری اس فلچر، یک بار دیگر در نقش یک قاتل حرفه‌ای نوجوان ظاهر شد. پس از نمایش «وایولت و دیزی» که با عدم استقبال تماشاگران نیز همراه شد، اریک گلدمن در نقد خود برای IGN، ضمن مقایسه این فیلم با آثار کوئنتین تارانتینو، نقش آفرینی رونان را چند سر و گردن از بازی سایر بازیگران و همینطور سطح کلی فیلم بالاتر عنوان کرد. در ادامه پیتر جکسون، سیرشا را برای بازی در نقش یکی از الف‌ها در سه گانه‌ی هابیت (The Hobbit) انتخاب کرد ولی از آنجایی که سیرشا پیش از آن برای ایفای نقش در فیلم بیزانتیوم (Byzantium) قرارداد امضا کرده بود، به دلیل تداخل در برنامه‌هایش از پروژه کنار کشید.

«بیزانتیوم» به کارگردانی نیل جوردن، فیلمی ترسناک با تم گوتیک بود که در آن، سیرشا در کنار جیما آرترتون نقش دختر و مادری خون آشام را ایفا می‌کنند که پس از ورود به شهری ساحلی، باعث به وجود اتفاقاتی ناگوار می‌شوند. آنها دو قرن است که روی زمین زندگی کرده و با نوشیدن خون انسان‌ها به حیات خود ادامه می‌دهند. آلن جونز، منتقد رادیو تایمز در یادداشت خود، «بیزانتیوم» را داستان پری گونه‌ی قدرتمندی معرفی می‌کند که با استفاده از قراردادن خون آشام‌ها در جایگاه یک منشور، به منعکس کردن احساسات انسانی و اظهار نظر درباره‌ی انسانیت می‌پردازد. جونز در این بین، بازی رونان و آرترتون را نیز بسیار درخشان توصیف کرد.

سیرشا در فیلم بعدی خود به نام میزبان (The Host) به کارگردانی اندرو نیکول که اقتباسی از رمان استفانی میر، خالق مجموعه کتاب‌های گرگ و میش (Twilight) بود، در دنیایی که بیگانگان در آن روی کره‌ی زمین راه یافته‌اند نقش دختری به نام ملانی را ایفا کرده است که بدن وی میزبان انگلی به نام وندرا شده و همین موضوع، او را دچار شخصیتی دوگانه کرده است. «میزبان» با واکنش شدیدا منفی منتقدان همراه شد تا جایی که آنها فیلم را ملغمه‌ای از سایر آثار علمی تخیلی با یک خط داستانی غیر اوریجینال توصیف کردند ولی در این میان، باز هم رونان از گزند نیش منتقدان در امان مانده و با تکیه بر قدرت بازیگری‌اش، بسیاری از ضعف‌های شخصیت داستانی پرداخت نشده‌اش را پوشش داد.

کوین مک دونالد، فیلمساز اسکاتلندی که به واسطه‌ی ساخت فیلم آخرین پادشاه اسکاتلند (The Last King of Scotland) و مستند برنده‌ی جایزه اسکار یک روز در سپتامبر (One Day in September) به شهرت رسیده است، برای نقش اصلی اثر جدیدش تحت عنوان حالا چگونه زندگی می‌کنم (How I Live Now) بر اساس رمانی به همین نام، نوشته‌ی مگ روسف به دنبال یک دختر ۱۶ ساله‌ی آمریکایی بود ولی پس از تست گرفتن از رونان ۱۹ ساله، مصمم شد که این دختر ایرلندی را جایگزین شخصیت مد نظرش بکند. سیرشا در How I Live Now در نقش یک دختر سرکش نیویورکی ظاهر می‌شود که برای گذراندن تعطیلات تابستانی به خانه‌ی اقوامش در مزرعه‌ای دور افتاده در انگلستان می‌رود ولی پس از انفجار بمب هسته‌ای در لندن و کشته شدن صدها هزاران نفر، زندگی‌اش وارد مسیر جدیدی شده و حالا با آغاز جنگ جهانی سوم، باید برای بقا تلاش کند. رونان برای تمرکز بیشتر روی فیلمنامه‌ی کار، حاضر به خواندن رمان روسف نشد. How I Live Now در شرایطی با نقدهای متفاوت منتقدان همراه شد که همگی آنها روی بازی قدرتمند سیرشا اتفاق نظر داشتند.

رونان در سال ۲۰۱۴ در دو فیلم هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel) و رودخانه گمشده (Lost River) به ایفای نقش پرداخت که نتیجه‌ی نهایی این دو اثر در بازخوردشان در بین منتقدان و همچنین استقبال تماشاگران قابل مقایسه با هم نبود. او در «هتل بزرگ بوداپست» به کارگردانی وس اندرسون، با انبوهی از ستارگان بزرگ سینما همچون رالف فاینس، تیلدا سوئینتن، ویلم دافو، ادوارد نورتون، جود لا، بیل موریريال اوون ویلسون و آدرین برودی همبازی شد که این اثر ضمن دریافت ۴ جایزه اسکار، با بودجه‌ی ۲۵ میلیون دلاری خود به فروش جهانی بیش از ۱۷۴ میلیون دلار دست یافت. این نخستین بار بود که سیرشا بدون حضور والدینش در فیلمبرداری یک فیلم سینمایی شرکت می‌کرد. «رودخانه گمشده» نیز که نخستین تجربه‌ی رایان گاسلینگ در مقام نویسنده و کارگردان به حساب می‌آمد، پس از نمایش در جشنواره کن با حمله‌ی تند منتقدان روبرو شده و در ادامه نیز در آمریکا تنها به صورت محدود به نمایش درآمد.

سیرشا در فیلم بعدی‌اش یعنی تریلر روانشناسانه ی استکهلم، پنسیلوانیا (Stockholm, Pennsylvania) به نویسندگی و کارگردانی نیکول بکوید، نقش دختری جوان به نام لیا دارگون را ایفا می‌کند که ۱۷ سال پس از ربوده شدنش، نزد خانواده‌ی اصلی خود باز می‌گردد که از آنها خاطراتی در ذهن ندارد. این فیلم با الهام از داستان واقعی یک دختر اتریشی به نام ناتاشا کامپوش ساخته شده که به مدت ۸ سال در زیرزمین خانه‌ای محبوس بود و به طور ویژه به تشریح موضوع سندروم استکهلم (پدیده‌ای است روانی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگان گیر پیدا می‌کند) می‌پردازد.

رونان در ادامه در فیلم تحسین شده‌ی بروکلین (Brooklyn) به کارگردانی جان کرولی و بر اساس رمان نیک هورنبی، نقش دختری ایرلندی به نام ایلیس لیسی را ایفا می‌کند که در دهه‌ی پنجاه میلادی و در روزهای پس از اتمام جنگ جهانی دوم، برای یافتن آینده‌ای بهتر، از مادر و خواهر بزرگترش که از بدو تولد در کنار آنها زندگی می‌کرده جدا شده و از شهر کوچکش در جنوب شرقی ایرلند، راهی آمریکا و محله‌ای ایرلندی نشین در بروکلین می‌شود. این نخستین بار بود که سیرشا در اثری سینمایی، در نقشی با اصالت واقعی‌اش ظاهر می‌شد و از این لحاظ، نگران بازخوردهای جهانی فیلم و از طرفی، واکنش هموطنان خود بود ولی پس از موفقیت «بروکلین» در جشنواره ساندنس، او به گفته‌ی خودش مطمئن شد که این اثر در بین عموم تماشاگران پذیرفته خواهد شد. او در ادامه به واسطه‌ی نقش آفرینی چند وجهی خود، نامزد دریافت جوایز اسکار، بفتا و گلدن گلوب شد ولی در نهایت، پشت سد بری لارسون و بازی درخشانش در فیلم اتاق (The Room) باقی ماند.

در سال ۲۰۱۶ سیرشا به نیویورک نقل مکان کرده تا تمرینات خود را برای نخستین حضور خود در برادوی، در نمایش بوته آزمایش (The Crucible) نوشته‌ی آرتور میلر آغاز کند. «بوته آزمایش» روایتگر داستان نمادین مجموعه‌ای از محاکمه‌های بین فوریه ۱۶۹۲ تا می ۱۶۹۳ در شهر سیلیم ایالت ماساچوست به جرم افسونگری بود و رونان در نقش منفی اصلی نمایش، شخصیتی به نام ابیگیل ویلیامز که به عنوان عامل دستگیری و زندانی شدن ۲۵۰ فرد بیگناه به شهرت رسیده است، ۱۲۵ مرتبه روی صحنه رفت. او برای کسب آمادگی بیشتر برای ایفای این نقش، به مطالعه‌ی کتاب ساحره‌ها: سیلم، ۱۹۶۲ (The Witches: Salem, 1692) نوشته‌ی استیسی شیف پرداخت و با همکاری نزدیک با ایو ون هوو، کارگردان نمایش، تحقیقات بسیاری را روی ابعاد مختلف شخصیت داستانی‌اش انجام داد. به همین دلیل بود که تصویری که رونان از شخصیت ابیگیل ویلیامز به تصویر کشید با تمام آنچه که تماشاگران به واسطه‌ی آنچه پیش از آن با اجرای بازیگران دیگر به یاد داشتند تفاوتی آشکار داشت و همین عامل، تحسین گسترده‌ی منتقدان را برانگیخت.

سیرشا در همان سال، در انیمیشن ونسان دوست داشتنی (Loving Vincent) به کارگردانی دوروتا کوبیلا و هیو ولچمن به عنوان صداپیشه حضور پیدا کرد. «ونسان دوست داشتنی» که به زندگی و مرگ نقاش سرشناس هلندی، ونسان ون گوک می‌پردازد، شامل ۶۵ هزار فریم است که هر کدام از آنها نقاشی‌هایی با رنگ روغن بر روی بوم هستند که نتیجه‌ی کار، حاصل تلاش یک تیم ۱۲۰ نفره از نقاشان است. بدین ترتیب «ونسان دوست داشتنی» تنها انیمیشن تاریخ سینما است که تمام تصاویر آن، از در کنار هم قرار گرفتن نقاشی‌های متفاوت شکل گرفته که تعداد دقیق آنها بدون در نظر گرفتن نقاشی‌های تکرار شده در طول فیلم، ۸۵۳ نقاشی منحصر به فرد است. البته رونان در این انیمیشن یک صداپیشه‌ی صرف نبود و تک تک سکانس‌ها در ابتدا توسط بازیگران اجرا شده و سپس به صورت نقاشی درآمدند.

رونان با بازی در فیلم در ساحل چزل (On Chesil Beach) به کارگردانی دومینیک کوک، پس از تجربه‌ی موفق فیلم «تاوان»، یک بار دیگر در اثری با اقتباس از رمان‌های ایان مک‌یوون ظاهر شد. در واقع این خود مک‌یوون بود که سیرشا را برای بازی در نقش اصلی این فیلم انتخاب کرد و در ادامه، سیرشا با اینکه احساس می‌کرد برای این نقش جوان است اما در نهایت آن را پذیرفت.

سیرشا در گام بعدی در فیلم مستقل لیدی برد (Lady Bird) به عنوان دومین تجربه‌ی گرتا گرویگ در مقام کارگردان، نقش دختری به نام کریستین مک‌فرسون را بازی می‌کند که سال آخر دبیرستان را در یک مدرسه‌ی کاتولیک در ساکرامنتوی کالیفرنیا سپری کرده و در رویای حضور در یکی از دانشگاه‌های عضو لیگ آیوی در شهری با فرهنگ غنی‌تر است. این در حالی است که خانواده‌ی وی به دلیل بی‌کار بودن پدر، با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه شده و رابطه‌ی کریستین نیز با مادرش بسیار پرخاشگرانه است. در چنین شرایطی، کریستین با انتخاب نام مستعار لیدی برد، به دنبال یافتن هویت خود و همچنین به دست آوردن جایگاه مناسب اجتماعی و فرهنگی در گیر و دار رسیدن به بلوغ است.

در خلال جشنواره فیلم تورنتو در سال ۲۰۱۵ بود که رونان و گرویگ یکدیگر را ملاقات کرده و بحث ساخت فیلم به صورت جدی مطرح شد. در ادامه آنها به هتل رفته و در آنجا گرویگ از رونان خواست که نقش کریستین را اجرا کند و خود او نیز دیالوگ‌های مربوط به شخصیت‌های دیگر را اجرا کرد. در همان اجرای صفحه‌ی دوم فیلمنامه بود که گرویگ به این یقین رسید که سیرشا بهترین گزینه برای ایفای نقش کریستین است. «لیدی برد» پس از نمایش در سینماها، ضمن دستیابی به فروشی بسیار خوب، با استقبال گرم منتقدان روبرو شده و در ادامه موفق به دریافت جوایز گلدن گلوب بهترین فیلم و همینطور بهترین بازیگر زن در بخش کمدی/ موزیکال شد. سیرشا به واسطه‌ی نقش آفرینی خود، در کنار دریافت نخستین جایزه‌ی گلدن گلوبش، در بیست و سه سالگی برای سومین بار نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد. تاد مک‌کارتی، منتقد سرشناس هالیوود ریپورتر، ضمن توصیف «لیدی برد» به عنوان فیلمی کوچک اما به شدت بلند پروازانه، در ستایش رونان اظهار کرد که او، فیلم به فیلم در حال پیشرفت است. علاوه بر مک‌کارتی، سایر منتقدان مطرح نیز در کنار ستایش فیلمنامه‌ی حساب شده‌ی گرویگ، به بازی بسیار تأثیر گذار سیرشا اشاره کرده و از او به عنوان یکی از کارآمدترین بازیگران حال حاضر سینما نام بردند. گرتا گرویگ در مصاحبه‌ای اشاره کرده که به دلیل زیبایی وصف ناشدنی سیرشا، دوست داشت که تمام فیلم شامل کلوزآپ‌هایی از چهره‌ی وی باشد.

نقش آفرینی در فیلم‌های مرغ دریایی (The Seagull) به کارگردانی مایکل میر و بر اساس نمایشنامه‌ای از آنتوان چخوف و مری، ملکه اسکاتلند (Mary Queen of Scots) به کارگردانی جوزی رورک، آخرین فعالیت‌های رونان در دنیای سینما هستند که این آثار، در ادامه‌ی سال ۲۰۱۸ روی پرده خواهند رفت.

سیرشا در سال ۲۰۱۰، به عضویت آکادمی علوم و هنرهای سینما درآمد و در ادامه به عنوان سفیر انجمن ایرلندی مقابله با خشونت علیه کودکان انتخاب شد. او در سال ۲۰۱۳، خانه‌ی دوران کودکی‌اش در روستای هاث را خریداری کرده اما در حال حاضر در شهر گریستونز ایرلند سکونت دارد. سیرشا در گذشته، برای مدتی با جورج مک‌کی، همبازی‌اش در فیلم How I Live Now وارد رابطه‌ی عاشقانه شد.

فهرست فعالیت‌های هنری سیرشا رونان

سمتزمینهکارگرداننامسال
بازیگرسریال تلویزیونیمختلفThe Clinic۲۰۰۴ - ۲۰۰۳
بازیگرسریال تلویزیونیمختلف  
بازیگرفیلم سینماییامی هکرلینگ  
بازیگرفیلم سینماییبیل کلارک  
بازیگرفیلم سینماییجو رایت  
بازیگرفیلم سینماییجیلیان آرمسترانگ  
بازیگرفیلم سینماییگیل کنان  
بازیگرفیلم سینماییپیتر جکسون  
صداپیشه (نسخه انگلیسی)انیمیشن سینماییهیروماسا یونبایاشی  
بازیگرفیلم سینماییپیتر ویر  
بازیگرفیلم سینماییجو رایت  
بازیگرفیلم سینماییجفری اس فلچر  
بازیگرفیلم سینمایینیل جوردن  
بازیگرفیلم سینماییآندره نیکول  
بازیگرفیلم سینماییکوین مک‌دونالد  
صداپیشهانیمیشن سینماییمنوئل سیسیلیا  
بازیگرفیلم سینماییوس اندرسون  
بازیگرفیلم سینماییجیمز بابین  
بازیگرفیلم سینماییرایان گاسلینگ  
صداپیشهانیمیشن سریالیزب ولز  
بازیگرفیلم سینمایینیکول بکوید  
بازیگرفیلم سینماییجان کرولی  
بازیگرفیلم سینماییاستفن سینگر  
بازیگرتئاترایو ون هوو  
بازیگر و صداپیشهفیلم سینماییدوروتا کوبیلا و هیو ولچمن  
بازیگرفیلم سینماییگرتا گرویگ  
بازیگرموزیک ویدئوجیمز کونینگ  
بازیگرفیلم سینماییدومینیک کوک  
بازیگرفیلم سینماییمایکل میر  
بازیگرفیلم سینماییجوزی رورک  

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
8 + 6 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.