در این مطلب به معرفی جف بریجز، بازیگر کهنهکار سینما خواهیم پرداخت و نگاهی به فعالیتهای هنری وی در زمینههای موسیقی و عکاسی میاندازیم.
جف بریجز با آن ظاهر مردانه و جذاب، صدایی بم و خشدار و چشمان شیشهای و گاهاً پنهان، از آن دست بازیگرانی است که در تمام طول دوران حرفهایش که به نوعی چیزی نزدیک به پنج دهه را در بر میگیرد، همواره وضعیت کیفی کم نوسانی را سپری نموده و در تمامی این سالها، به عنوان بازیگر سینمای بدنه، جایگاه مهم خود را حفظ کرده است. در ادامه با بیوگرافی این بازیگر نامدار سینما، همراه میدونی باشید.
جفری لئون بریجز (Jeffrey Leon Bridges) در چهارم دسامبر سال ۱۹۴۹ در لس آنجلس به دنیا آمد. او در خانوادهای کاملاً هنری پرورش یافته است؛ به طوری که پدرش لوید بریجز و برادر بزرگترش بیو بریجز، از بازیگران سرشناس زمان خود به حساب میآمدند و مادرش دوروتی سیمپسون و خواهرش سیندی بریجز نیز بازیگرانی کم نام و نشان بودند. جف کودکیش را در محلهی مرفه هلمبی هیلز سپری کرد. در این زمان چون پدرش دائماً سر پروژههای مختلف بود، بیو تلاش میکرد با نزدیک شدن به جف، نقش پدر را نیز برای وی ایفا کند.
پدرم از آنجایی که خودش در کودکی مورد بیاعتنایی پدرش قرار گرفته بود، همیشه سعی داشت تا به فرزندانش توجه کند. او عاشق حرفهاش بود و دوست داشت ما نیز راه وی را ادامه دهیم. دائماً تشویقمان میکرد تا با مردم رابطهی نزدیکی برقرار کرده و به دور دنیا سفر کنیم.
جف در ۱۷ سالگی پس از اتمام دوران دبیرستان به نیویورک رفت و در استودیو هربرت برگوف درس بازیگری خواند و یک سال بعد به عنوان نیروی رزرو به گارد ساحلی ایالت متحده پیوست و به مدت ۷ سال در آنجا خدمت کرد.
اگر چه مدتی به کلاسهای بازیگری رفتم ولی چیزهایی که از سینما آموختهام را مدیون والدینم و بیو هستم.
از راست به چپ: لوید بریجز ، دوروتی سیمپسون، جف بریجز و بیو بریجز
جف که برای نخستین بار در دو سالگی در برابر دوربین قرار گرفته بود، در اوایل دههی شصت، گاهاْ در نمایشهای تلویزیونی پدرش در شبکهی CBS ظاهر میشد. پس از آن نیز به عنوان بازیگر مهمان در چند مجموعهی تلویزیونی از جمله لاسی (Lassie) شرکت کرد اما مهمترین نقش آفرینی وی تا آن زمان، در سال ۱۹۷۱ و با بازی در فیلم آخرین نمایش مصور (The Last Picture Show) رقم خورد. جایی که او به واسطهی بازی در نقش یک جوان تگزاسی تندخو، در ۲۲ سالگی نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد. از این پس بود که فیلمسازان مختلف به سراغ جف آمدند و او برای همیشه، کار در تلویزیون را رها کرد.
در آن زمان از اینکه جزوی از فیلم آخرین نمایش مصور هستم بسیار هیجان زده بودم. علاوه بر پیتر بوگدانوویچ به عنوان کارگردان، دیگر عوامل کار و بازیگران نیز از کلوریس لیچمن گرفته تا الن برستین، همه و همه افراد بزرگی بودند. پس از اتمام تصویربرداری، همه این احساس را داشتیم که کار ویژه و منحصر به فردی را انجام دادهایم. در بین تمام فیلمهایم، این اثر جایگاه کاملاً متفاوتی دارد.
در ادامه، جف با بازیش در فیلم شهر گنده (Fat City) به کارگردانی جان هیوستون، تحسین گستردهی منتقدان را بر انگیخت و با حضور در فیلم تاندربولت و لایتفوت (Thunderbolt and Lightfoot) به کارگردانی مایکل چیمینو، در نقش جوان آوارهای که به همراه گروهی از سارقان باتجربه، دست به سرقتی بزرگ میزند، به فاصلهی سه سال دوباره نامزد دریافت جایزهي اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد. جف در سال ۱۹۷۶ در بازسازی اول کینگ کونگ (King Kong) در برابر جسیکا لنگ قرار گرفت. این فیلم ۲۳ میلیون دلاری پس از نمایش، با فروش جهانی بیش از ۹۰ میلیون دلار به یکی از موفقترین فیلمهای سال بدل شد و در نهایت، جایزهی اسکار بهترین جلوه های ویژه را نیز از آن خود کرد.
حتی پس از موفقیتهای اولیهام در بازیگری نیز نمیتوانستم به این حرفه به عنوان شغلی دائمی نگاه کنم. در آن زمان من به موسیقی و نقاشی هم علاقه داشتم و انتخاب یکی از بین آنها، برایم کار دشواری بود.
یکی از نقش آفرینیهای مشهور بریجز، بازی در فیلم علمی تخیلی ترون (Tron)، در نقش یک برنامه نویس بازیهای کامپیوتری بود که وی این نقش را ۲۸ سال بعد، در فیلم ترون: میراث (Tron: Legacy) نیز دوباره تکرار میکند. جف برای بازیش در نقش یک موجود فضایی در فیلم مرد ستارهای (Starman) نامزد دریافت جایزهی اسکار و البته این بار در بخش بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شد. بسیاری از منتقدان، بازی وی در فیلم بی باک (Fearless) را در نقش مردی که پس از یک سانحهی هوایی دچار تغییر شخصیتی شده و احساس خدا بودن میکند، به عنوان بهترین حضور سینمایی وی و در حد شاهکار معرفی کردند تا جایی که منتقد سرشناس، پالین کیل در وصف بریجز نوشت: در بین تمام بازیگرانی که تا به امروز در این سینما نفس کشیدهاند، احتمالاً بازیهای بریجز از همه طبیعیتر و خودآگاهانهتر است.
یک سال بعد، جف با بازی در نقش ستوان جیمی داو در فیلم پرخرج Blown Away، برابر بازیگرانی چون تامی لی جونز و فارست ویتاکر قرار گرفت. این فیلم با وجود بودجهی هنگفتش، به دلیل اینکه همچون فیلم سرعت (Speed) دربارهی موضوع بمب گذاری بود و بلافاصله پس از اتمام اکران آن نیز به نمایش درآمد، از نظر اقتصادی شکست سنگینی را متحمل شد. جالب اینجاست که لوید بریجز در این فیلم، در نقش پدر جف ظاهر شده است.
در ادامه، در روز یازدهم جولای ۱۹۹۴، به واسطهی دستاوردهای جف بریجز برای صنعت سینما، یک ستاره به نام وی در پیاده روی مشاهیر هالیوود نصب گردید.
بریجز در سال ۱۹۹۸، در مشهورترین فیلم کارنامهاش، لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski) به کارگردانی برادران کوئن، نقش مرد بی کار و بی خیالی به نام جف لبوفسکی ملقب به دود (Dude) را بازی میکند که طی یک سوءتفاهم ساده، درگیر یک ماجرای جنایی بزرگ میشود. پس از نمایش لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)، شخصیت دود به قدری به محبوبیت رسید که در ادامه علاقهمندان این شخصیت، اصطلاح دودیسم را به وجود آورده و روز افتتاحیهی فیلم در آمریکا یعنی ششم مارس را به عنوان روز دود نامگذاری کردند. از سال ۲۰۰۲ نیز به طور سالانه، جشنوارهای به نام جشنوارهی لبوفسکی برگزار میشود که طی دو روز، طرفداران این اثر، با لباسهای شخصیتهای مختلف فیلم گرد هم جمع شده و علاوه بر نمایش فیلم و اجرای موسیقی زنده، دسته جمعی به بازی بولینگ میپردازند.
جف بریجز در نقش جف لبوفسکی (دود)
جف در ادامه، در فیلم رقیب (The Contender) با بازی در نقش رئیس جمهور دموکرات آمریکا، برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزهی اسکار شد. او در سال ۲۰۰۸، درنخستین فیلم از دنیای سینمایی مارول تحت عنوان مرد آهنی (Iron Man)، با گریمی متفاوت در نقش منفی داستان، شخصیتی به نام عوبدیا استین ظاهر شد. بریجز یک سال بعد، در فیلم قلب دیوانه (Crazy Heart) به کارگردانی اسکات کوپر، با بازی به جای شخصیت بد بلیک، خوانندهی کهنه کار موسیقی کانتری، توانست نظرات تماشاگران و منتقدان را به خود جلب کند. بد بلیک که زمانی خواننده ای مشهور بود، با گذر زمان محبوبیتش را از دست داده و حالا از طریق اجراهای کوچک در رستورانها و کلوپها گذر عمر میکند. قلب دیوانه (Crazy Heart) بالاخره جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی را برای بریجز در ۶۰ سالگی به ارمغان آورد.
بریجز در گام بعدی، در فیلم شجاعت واقعی (True Grit)، نقش مارشال تک چشم کهنه کار و بدنامی را بازی کرده که به دختری نوجوان کمک میکند تا انتقام قتل پدرش را از چند جانی بگیرد. جان وین، چهار دهه قبل به خاطر بازی در همین نقش، تنها اسکار دوران حرفهایش را تصاحب کرده بود و بریجز نیز که به نظر میرسد در ایفای چنین شخصیتهایی تبحر خاصی دارد، یک بار دیگر نامزد دریافت جایزهی اسکار شد که البته در نهایت، رقابت را به کالین فرث واگذار کرد. او در این سالهای اخیر، در عین کم کار شدن، بیشتر در آثار تجاری ظاهر شده است. البته به طور کلی، بخش عمدهی کارنامهی هنری وی را نیز همین فیلم های تجاری تشکیل میدهند. بریجز پس از بازی در دو فیلم پر هزینه و ناموفق آر. آی. پی. دی (R.I.P.D.) و هفتمین پسر (Seventh Son) پس از مدتی استراحت، با بازی در فیلم اگر از آسمان سنگ ببارد (Hell or High Water) دوباره نگاهها را به عنوان بازیگری با ارزش، به سمت خود خیره کرد. او در این اثر، نقش رنجر باهوش و کارکشتهای به نام مارکوس همیلتون را بازی میکند که همچون ژاور در بینوایان، سایه به سایه در تعقیب دو برادر سارق بانک است. نقش آفرینی دوبارهی بریجز به جای یک تگزاسی دیگر و ارائهی تصویری بسیار باورپذیر از این شخصیت، داوران آکادمی را بر آن داشت تا یک بار دیگر، وی را نامزد دریافت جایزهی اسکار، در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد کنند.
جف در طول دوران حرفهای بازیگری خود، همواره علاقهاش به موسیقی را حفظ کرده است. او در همان سنین جوانی با تشویقهای مادرش، طریقهی نواختن پیانو را فرا گرفت و در هنگام ساخت فیلم دروازه بهشت (Heaven's Gate) به کارگردانی مایکل چیمینو، در کنار ستارهی فیلم و خوانندهی مشهور، کریس کریستوفرسون به زدن گیتار پرداخت. جالب اینجاست که شخصیت بد بلیک در قلب دیوانه (Crazy Heart) هم علاوه بر شکل ظاهریش، از لحاظ صدا و خصوصیات اخلاقی، شباهتهای زیادی به کریستوفرسون داشت.
مردم میخواهند هرکسی را داخل جعبهای کوچک گذاشته و فقط محدود به یک چیزشان کنند. در حالی که بازیگری و موسیقی، هر دو بخشی از تواناییهای هنری من هستند. تمام هنر، حقیقت است. مردم سعی میکنند مسائل را تغییر داده و به شکلی درآورند که هضمش برای ذهنشان آسانتر باشد. از همان کودکی به موسیقی علاقه داشتم، اما در ادامه به خواست خانوادهام به سمت بازیگری رفتم.
بریجز نخستین آلبوم موسیقیاش را تحت عنوان Be Here Soon در اول ژانویهی سال ۲۰۰۰ منتشر کرد. او در خلال جشنوارهی لبوفسکی در سال ۲۰۰۵ به اجرای آهنگ Man in Me از باب دیلن پرداخت و با حضور در برنامهی شبانهی کانن اوبراین، آهنگ I Don't Know را از فیلم قلب دیوانه (Crazy Heart) اجرا کرد. بریجز برای فیلم رقیب (The Contender) نیز به همراه خوانندهی برنده ی دو جایزه گرمی، کیم کارنز آهنگ Ring of Fire از جانی کش را ضبط کردند که در تیتراژ ابتدایی فیلم پخش شد. او در سال ۲۰۱۰ در حمایت از زلزله زدگان هائیتی، به همراه بیش از ۸۰ موزیسین دیگر، به اجرای آهنگ We Are the World پرداخت. او در اکتبر همین سال، با حضور در کنسرت خیریهی نیل یانگ، در کنار نکو کیس آهنگی را اجرا کرد.
در شانزدهم آگوست سال ۲۰۱۱، دومین آلبوم بریجز با نام Jeff Bridges منتشر شد. سومین آلبوم وی نیز تحت عنوان Sleeping Tapes که ترکیبی از دکلمههای بریجز با موسیقی خلسه بود، در سال ۲۰۱۵ به فروش رسید که تمام درآمد حاصل از آن، صرف امور خیریه شد.
عکاسی کردن، یکی دیگر از علاقه مندیهای دیرینهی بریجز به حساب میآید. او از دوران دبیرستان، عکاسی را به صورت آماتور آغاز کرد و در ادامه، با دوربین محبوبش، Widelux F8 در پروژههای مختلف سینمایی، شروع به ثبت تصاویر کرد که مجموعهی این عکسها، در قالب کتابی در سال ۲۰۰۳ عرضه شد. بریجز همچنین کتاب دیگری را با نام دود و استاد ذن در سال ۲۰۱۳ به چاپ رساند. او در این اثر، به طور کامل به شباهتهای شخصیت جف لبوفسکی (دود) و مکتب ذن در آئین بودایی پرداخته است. جف مطالعات زیادی در زمینهی بودا دارد و هر روز، پیش از آغاز تصویربرداری فیلم هایش به مدت نیم ساعت به مدیتیشن میپردازد.
نمونه عکسهای جف بریجز با دوربین Widelux F8
بریجز را باید مرد خانواده نامید. در شرایطی که دیده شده، معمولاً زندگی مشترک هنرمندان چندان دوام ندارد و این گروه از از افراد، با مسئلهی ازدواجهای متعدد چندان بیگانه نیستند، جف و همسرش سوزان گستون، ۴۰ سال است که در نهایت محبت، در کنار یکدیگر زندگی میکنند. حاصل ازدواج آنها سه دختر است به نام های ایزابل آنی (۱۹۸۱)، جسیکا لیلی (۱۹۸۳) و هیلی روزالویس (۱۹۸۵) و نوه ای به نام گریس (۲۰۱۱) که فرزند ایزابل است.
نکات جالب:
- از طرفداران جدی سریال پیکی بلایندرز (Peaky Blinders) است.
- بین فیلمهایی که خودش در آنها بازی کرده، قلب آمریکایی (American Heart) و بی باک (Fearless) را بیش از بقیه دوست دارد.
- نیک نولتی، جان کارپنتار، گری بیوزی و تری گیلیام از دوستان صمیمی وی هستند.
- از طرفداران کریس کریستوفرسون است.
- بیشترین فاصله بین دو نامزدی اسکارش، ۱۶ سال است.
- چهار فیلم با نقش آفرینی بریجز نامزد اسکار بهترین فیلم سال شدهاند که این آثار عبارت است از آخرین نمایش مصور (Last Picture Show)، سیبیسکوت (Seabiscuit)، شجاعت حقیقی (True Grit) و اگر از آسمان سنگ ببارد (Hell or High Water).
- بریجز در دوران طولانی بازیگریش، با پیشنهادات زیادی روبرو بوده که تعدادی از آنها را رد کرده و در تعدادی دیگر نیز، شرایط حضورش در فیلم فراهم نشده است. از مهمترین آن نقشها می توان به این موارد اشاره کرد: تراویس بیکل در راننده تاکسی (Taxi Driver)، داگلاس کواید در یادآوری مطلق (Total Recall)، بروس وین در بتمن (Batman)، الیور در داستان عشق (Love Story)، جاش در بزرگ (Big)، اسنیک پلیکسین در فرار از نیویورک (Escape from New York)، مت هوپر در آرواره ها (Jaws)، استیو مک کنا در مکانیک (The Mechanic)، بنیامین ویلارد در اینک آخرلزمان (Apocalypse Now)، سم ویت در روح (Ghost)، جیمز کول در دوازده میمون (Twelve Monkeys)، جک تراور در سرعت (Speed)، دن گالاگر در جذابیت مرگبار (Fatal Attraction)، نیک در شکارچی گوزن (The Deer Hunter) و وینسنت هانا در مخمصه (Heat).
جف بریجر و همسرش، سوزان گستون
برخی نقل قول ها:
بخش بزرگی از بازیگری، صرفاً تظاهر کردن است. من به جای تمام شخصیتها بازی کردهام، از قاتلان روانی گرفته تا مردان عاشق پیشه.
بدبین ترین انسانها کسانی هستند که در گذشته بیشترین ضربه را از احساساتشان خوردهاند و حالا تبدیل به افرادی حساس شدهاند. بدبینی آنها همچون پوستهای است که از معدود احساساتی که همچنان در درونشان زنده مانده، محافظت میکند.
سخت ترین قسمت بازیگری وقتی است که نخستین شکست حرفهایت رقم بخورد. من خودم از آنجایی که با پارتی بازی به سینما آمدم، هیچگاه با این موضوع روبرو نشدم. از همان دوران کودکی، هر جا که میرفتم در را برایم باز میکردند و پیش از اینکه تصمیم بگیرم واقعاً دوست دارم چه کاره بشوم، در چند فیلم بازی کردم. به همین دلیل، احساس میکردم که گناهکارم و باعث ضایع شدن حق دیگران شدهام.
بسیاری از هنرپیشگان، ارتباط با بازیگر نقش مقابلشان را صرفاً محدود میکنند به زمان تصویربرداری و فاصلهی میان اکشن و کات گفتنهای کارگردان. وقتی به همراه کوین اسپیسی مشغول بازی در فیلم کی-پکس (K-PAX) بودیم، ارتباط بسیار خوبی را با هم برقرار کردیم و حتی در بیرون کار نیز کاملاً در تعامل بودیم. این روش کمک میکند تا به شخصیتهای مورد نظرتان در فیلم بیشتر نزدیک شوید و به نوعی آنها را غنی کنید. اگر این دو نقش در تضاد با هم باشند که چه بهتر. اما بسیاری از هنرپیشگان از این میترسند که حس را گم کنند یا با کارهای اضافه، تمرکزشان را روی نقش از دست بدهند.
در سینمای امروز، یک فیلمنامنهی خوب به کالایی کمیاب یا حتی نایاب تبدیل شده است. در حال حاضر میانگین سنی افرادی که به سینما میروند به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده و تهیه کنندگان نیز، فقط نوجوانان و جوانان را هدف آثارشان قرار میدهند. اما هنوز هم اگر داستان خوبی پیدا شود، میتواند تمامی گروه سنی را به سینما بکشاند. یادم هست وقتی که در جوانی به سینما میرفتم، اطرافم پر بود از افراد میانسال و مسن.
بسیار خوشحالم که تا اینجای کار، جان سالم به در بردهام. مسیری که من آمدهام، خطرناک اما سرگرم کننده بود. هر تجربهای در زندگی، چیز جدیدی را به شما میآموزد.
فهرست فعالیتهای هنری جف بریجز:
زمینه | نام | سال |
فیلم سینمایی | The Company She Keeps | ۱۹۵۲ |
سریال | Sea Hunt | ۱۹۵۸ |
شوی تلویزیونی | The Lloyd Bridges Show | ۱۹۶۲ |
سریال | The Loner | ۱۹۶۵ |
سریال | The F.B.I | ۱۹۶۹ |
سریال | Lassie | ۱۹۶۹ |
فیلم تلویزیونی | Silent Night, Lonely Night | ۱۹۶۹ |
فیلم سینمایی | Halls of Anger | ۱۹۷۰ |
سریال | The Most Deadly Game | ۱۹۷۰ |
فیلم سینمایی | The Yin and the Yang of Mr. Go | ۱۹۷۰ |
فیلم تلویزیونی | In Search of America | ۱۹۷۱ |
فیلم سینمایی | The Last Picture Show | ۱۹۷۱ |
فیلم سینمایی | Fat City | ۱۹۷۲ |
فیلم سینمایی | Bad Company | ۱۹۷۲ |
فیلم سینمایی | Lolly-Madonna | ۱۹۷۳ |
فیلم سینمایی | The Last American Hero | ۱۹۷۳ |
فیلم سینمایی | The Iceman Cometh | ۱۹۷۳ |
فیلم سینمایی | Thunderbolt and Lightfoot | ۱۹۷۴ |
فیلم سینمایی | Rancho Deluxe | ۱۹۷۵ |
فیلم سینمایی | Hearts of the West | ۱۹۷۵ |
فیلم سینمایی | Stay Hungry | ۱۹۷۶ |
فیلم سینمایی | King Kong | ۱۹۷۶ |
فیلم سینمایی | Somebody Killed Her Husband | ۱۹۷۸ |
فیلم سینمایی | Winter Kills | ۱۹۷۹ |
فیلم سینمایی | The American Success Company | ۱۹۸۰ |
فیلم سینمایی | Heaven's Gate | ۱۹۸۰ |
سریال | Great Performances | ۱۹۸۱ |
فیلم سینمایی | TRON | ۱۹۸۲ |
فیلم سینمایی | The Last Unicorn | ۱۹۸۲ |
فیلم سینمایی | Kiss Me Goodbye | ۱۹۸۲ |
سریال | Faerie Tale Theatre | ۱۹۸۳ |
فیلم سینمایی | Against All Odds | ۱۹۸۴ |
فیلم سینمایی | Starman | ۱۹۸۴ |
فیلم سینمایی | Jagged Edge | ۱۹۸۵ |
فیلم سینمایی | 8 Million Ways to Die | ۱۹۸۶ |
سریال | Walt Disney's Wonderful World of Color | ۱۹۸۶ |
فیلم سینمایی | The Morning After | ۱۹۸۶ |
فیلم سینمایی | Nadine | ۱۹۸۷ |
فیلم سینمایی | Tucker: The Man and His Dream | ۱۹۸۸ |
فیلم سینمایی | See You in the Morning | ۱۹۸۹ |
فیلم سینمایی | The Fabulous Baker Boys | ۱۹۸۹ |
فیلم سینمایی | Texasville | ۱۹۹۰ |
فیلم سینمایی | The Fisher King | ۱۹۹۱ |
فیلم سینمایی | American Heart | ۱۹۹۲ |
فیلم سینمایی | The Vanishing | ۱۹۹۳ |
فیلم سینمایی | Blown Away | ۱۹۹۴ |
فیلم سینمایی | Wild Bill | ۱۹۹۵ |
فیلم سینمایی | White Squall | ۱۹۹۶ |
فیلم سینمایی | The Mirror Has Two Faces | ۱۹۹۶ |
فیلم تلویزیونی | Hidden in America | ۱۹۹۶ |
فیلم سینمایی | The Big Lebowski | ۱۹۹۸ |
فیلم سینمایی | Arlington Road | ۱۹۹۹ |
فیلم سینمایی | The Muse | ۱۹۹۹ |
فیلم سینمایی | Simpatico | ۱۹۹۹ |
فیلم سینمایی | The Contender | ۲۰۰۰ |
سریال | Scene by Scene | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | Scenes of the Crime | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | K-PAX | ۲۰۰۱ |
فیلم سینمایی | Masked and Anonymous | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | Seabiscuit | ۲۰۰۳ |
فیلم سینمایی | The Door in the Floor | ۲۰۰۴ |
فیلم سینمایی | The Amateurs | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | Tideland | ۲۰۰۵ |
فیلم سینمایی | Stick It | ۲۰۰۶ |
فیلم سینمایی | Surf's Up | ۲۰۰۷ |
فیلم سینمایی | Iron Man | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | How to Lose Friends & Alienate People | ۲۰۰۸ |
فیلم سینمایی | The Open Road | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | A Dog Year | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | The Men Who Stare at Goats | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | Crazy Heart | ۲۰۰۹ |
فیلم سینمایی | TRON: Legacy | ۲۰۱۰ |
فیلم سینمایی | True Grit | ۲۰۱۰ |
فیلم کوتاه | Tron: The Next Day | ۲۰۱۱ |
فیلم سینمایی | Pablo | ۲۰۱۲ |
فیلم سینمایی | R.I.P.D | ۲۰۱۳ |
فیلم کوتاه | The Giver: To See Beyond | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | The Giver | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | Seventh Son | ۲۰۱۴ |
فیلم سینمایی | The Little Prince | ۲۰۱۵ |
فیلم سینمایی | Hell or High Water | ۲۰۱۶ |
فیلم سینمایی | The Only Living Boy in New York | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | Granite Mountain | ۲۰۱۷ |
فیلم سینمایی | Kingsman: The Golden Circle | ۲۰۱۷ |