در طول تاریخ فیلم های علمی تخیلی زیادی ساخته شدهاند که هرکدام از آنها مخاطبان و طرفداران خاص خودشان را دارند اما ممکن است شما بخواهید بدانید که بهترین فیلم های علمی تخیلی دنیا از گذشته تاکنون کدام فیلمها بودهاند. به این منظور میتوانید تا پایان این مقاله همراه ما باشید و با ۲۵ مورد از بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ سینما آشنا شوید.
تنوع فیلم های ژانر علمی تخیلی به گستردگی کل کیهان است. از زمانی که پیشرفت تکنولوژی در حد ساختن یک تلسکوپ ساده بود که میتوانست آسمان را برای ما بشکافد، ما همواره از پیشرفت تکنولوژی برای محقق کردن رؤیاها و کابوسهایمان استفاده میکردیم. امروزه یک یا دو سفینه فضایی میتواند یک فیلم ژانر وسترن را به یک فیلم علمی تخیلی تبدیل کند و یک فرایند تجربی تنها چیزی است که یک درام عاشقانه به آن نیاز دارد تا به یک داستان علمی جذاب تبدیل شود.
به این دلیل است که رتبهبندی بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ نهتنها کار دشواری است، بلکه حتی میتواند واکنشهای منفی نیز به همراه داشته باشد. احتمال اینکه فیلم موردعلاقه شما در این فهرست نباشد یا رتبه بالایی به خود اختصاص نداده باشد، زیاد است. بسیاری از فیلم های بسیار موفق تاریخ مانند فیلم آواتار در این فهرست قرار نگرفتهاند. فیلم های دیگری مانند لبه فردا با وجود اینکه ترکیبی فوقالعاده از مفاهیم مختلف و شخصیتپردازی قوی بودهاند، اما در فهرست ۲۵ فیلم برتر ما قرار نگرفتند. اگرچه برخی از کارگردانها مانند اسپیلبرگ فیلم های متعددی در ژانر علمی تخیلی ساختهاند، اما تنها امکان رأی دادن به یکی از کارهای آنها در این فهرست وجود داشته است. ۲۵ فیلمی که در ادامه معرفی میشوند، فهرستی از بهترین فیلم های این ژانر هستند.
۲۵. روزی که دنیا از حرکت ایستاد (۱۹۵۱) – The Day the Earth Stood Still
ما هنوز به وجود زندگی در میان ستارگان دیگر امیدوار بودیم که در این فیلم فضایی، نسبت به وجود سلاح اتمی هشدار داده شد. در فیلم روزی که دنیا از حرکت ایستاد، انسانها اولین برخوردشان را با بیگانگان تجربه میکنند و یک سفینه فضایی نقرهای بزرگ در واشینگتن فرود میآید. موجودی که شبیه به انسان است، همراه با یک ربات غولپیکر به نام گورت روی عرشه ظاهر میشود و یک درخواست ساده را مطرح میکند: «انسانها، انرژی اتمیای را که توسعه دادهاید کمی آرام کنید.» هیچکس از اینکه یک غریبه به آنها میگوید چهکار کنند، استقبال نمیکند. اوضاع زمانی که غریبه تغییر لباس میدهد و روی زمین، در میان مردم رفتوآمد میکند، بدتر میشود. خوشبختانه او در این اقدام دشوار ثابتقدم است و در نهایت موفق میشود هشدار لازم را به ما بدهد. رابرت وایز در فیلم خود از ماشینهای پرزرقوبرق و جذاب استفاده میکند تا به مخاطبان بفهماند که جایگاه ما در مقایسه با دیگر موجودات تکاملیافته در جهان بسیار پایین است.
۲۴. یک پوینده تاریک (۲۰۰۶) – A Scanner Darkly
ریچارد لینکلیتر یک انیمشین پرتلاطم و مهیج را که به روش روتوسکوپی ضبط شده، براساس رمان فیلیپ کی دیک ساخته است که به رابطه میان پلیسها، معتادها و تجارت مواد مخدر میپردازد. نتیجهی این کار یک فیلم شاهکار شد که نقدهای بسیار خوبی دریافت کرده است. در ابتدا تصور میشد که این فیلم با گذشت زمان جذابیت خود را از دست بدهد، اما تکنیک لینکلیتر شخصیتهایی را که وارد داستان میشدند، تقویت کرد و فیلم طوری ساخته شده که هرگز تازگی خود را از دست نداده است. کیانو ریوز با بازی خوب خود نقش پلیسی را دارد که به صورت ناشناس وارد باند تبهکاران میشود و خطر فراموشی هویت اصلیاش او را تهدید میکند. رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون و وینونا ریدر گروهی هستند که در تلاشاند با چنگ زدن به هر چیزی که پیدا میکنند، خود را نجات دهند.
۲۳. درخشش ابدی یک ذهن پاک (۲۰۰۴) – Eternal Sunshine of the Spotless Mind
عشق و عاشقی چیزی جز از دست دادن و اندوه به همراه ندارد و همه ما به دنبال این هستیم که آخرین خاطرات تلخ مربوط به عاشقیمان را دور بیندازیم. در این فیلم به جیم کری (جول) و کیت وینسلت (کلمنتاین) این فرصت داده میشود که خاطرات رابطه عاطفی تمامشدهشان را پاک کنند. آنها وارد این فرایند میشوند، اما در میان کار به این نتیجه میرسند که نمیتوانند اجازه دهند همهچیز بهسادگی از ذهنشان پاک شود. اگرچه داستان سازوکارهای بسیار دقیقی دارد، اما کارگردان فیلم، میشل گندری و نویسنده فیلمنامه چارلی کافمن با بازی کردن با قلب و ذهن کارکترها اجازه نمیدهند که جنبههای انسانی داستان نادیده گرفته شود.
۲۲. ورود (۲۰۱۶) – Arrival
اگر فیلم دنی ویلنوو تنها به تبادل زبانی میان انسانها و بیگانگان میپرداخت چیزی بیش از یک فیلم ساده نبود، اما این فیلم پلی است که تکامل انسان را در سطحی بالاتر به نمایش میگذارد؛ تکاملی که نتیجه دیالوگ برقرار کردن با موجوداتی است که مفهوم زندگی و زمان را به شیوهای کاملا متفاوت از ما تجربه میکنند. فیلم ورود بسیار هیجانانگیز است و امی آدامز بهخوبی از پسِ نقشآفرینی برآمده است. او دیالوگهای فوقالعادهی فیلم را که با دقت طراحی شده است با بازی درجهیک و جذابش ترکیب کرده است.
۲۱. اکس مشینا (۲۰۱۵) – Ex Machina
من میتوانم تماممدت فیلم، رقص اسکار ایزاک را با یک ربات تماشا کنم، اما این فیلم که اولین کار فیلمنامهنویس آن، یعنی الکس کارلند است، جذابیتهای بسیار بیشتری دارد و هیجانانگیزتر است. یک کارمند جزء در یکی از بزرگترین شرکتهای تکنولوژی فکر میکند که برنده یک هفته اقامت در جزیره مدیرعامل شرکت شده است. اما مشخص میشود که او انتخاب شده تا هوش مصنوعی یک ربات انساننما را که نقش آن را الیسا وکاندر بازی میکند، ارزیابی کند. با پیش رفتن داستان، شخصیتها روی هم تأثیر میگذارند و به این ترتیب کارلند موفق میشود بینندههایش را بهخوبی درگیر ماجرای فیلم میکند و اجازه میدهد فیلم ترسناک و پیچیدهاش رابطهٔ تنانهٔ میان انسان و هوش مصنوعی را به نمایش بگذارد.
۲۰. پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) – Jurassic Park
قطعا ساختن دایناسورها از روی DNA قدیمی آنها ایده خوبی نیست، اما چه کسی میتواند جلوی چنین وسوسهای را بگیرد؟ از نخستین روزهای ظهور فیلم های علمی تخیلی، انسان در آرزوی این بوده است که نقش خدا را بازی کند. اگر روزی برسد که بتوانیم حیات را خلق کنیم، چه چیزی میتواند مانع انجام این کار شود؟ هنگامی که مایکل کریکتون به ایده پارک ژوراسیک رسیده بود، ایده درست کردن موجودات زنده با استفاده از علم ژنتیک در مراحل جنینیاش به سر میبرد. همچنین زمانی که استیون اسپیلبرگ از کامپیوتر برای نشان دادن صحنههای بعلیده شدن استفاده میکرد، جلوههای ویژه بسیار ابتدایی بودند. دایناسورهای پارک همچنان باعث شگفتی ما میشوند و بهنظر میرسد که خطر آنها همیشه در کمین است و اینها همه بخاطر بازی فوقالعاده جف گلدبلام در نقش دکتر ایان ملکولم است.
۱۹. متروپلیس (۱۹۲۷) – Metropolis
قدیمیترین فیلمی که در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ میبینید، فیلم متروپلیس محصول سال ۱۹۲۷ میلادی است. داستان این فیلم جدال میان ۱٪ جامعه با سایر بخشهای جامعه است. این فیلم داستان شهری در آینده را به تصویر میکشد که در آن بخش ثروتمند جامعه مدیریت بخش صنعتی را بر عهده دارد و بخش فقیر جامعه را کارگرانی تشکیل دادهاند که کارهای شهر را انجام میدهند. نزاعی که بین طبقات وجود دارد با فعالیتهای زنی که دنبال یکپارچه کردن طبقات است و جفت رباتش که برای رفع تعارضها و آشوبها ساخته شده، شعلهور میشود. فیلم در زمان نمایشش بسیار ناموفق بود و حتی توسط پدر فیلم های علمی تخیلی، اچ جی ولز، بهشدت تحقیر شد؛ اما تصویرسازی بدیع و نگاه عمیق آن باعث شد که به یکی از بنیانهای فیلم های علمی تخیلی تبدیل شود.
۱۸. نابودگر (۱۹۸۴) – The Terminator
نابودگر نخستین فیلم مهم جیمز کامرون است که در آن هنر خود را بهخوبی بهنمایش گذاشته است. این فیلم تصویر خشنی را از نافرمانی ماشینهایی که در زمان سفر کردهاند، بهنمایش میگذارد. داستان کامرون فوقالعاده و جذاب است و حتی بدون کاریزمای آرنولد شوایتزنگر یا جنون مرد جیوهای، با بازی ستان وینستون و جلوههای ویژه نیز میتوانست به موفقیتهای خوبی دست پیدا کند. اما حضور همه این عوامل باعث شد تا فیلم تحسینبرانگیزی ساخته شود و این کاری بود که تنها از دست کامرون برمیآمد.
۱۷. مکس دیوانه: جاده خشم (۲۰۱۵) – Mad Max: Fury Road
چند سال قبل قرار بود که قسمت دوم فیلم مد مکس با عنوان مبارزه جاده ساخته شود، اما این موضوع، مربوط به قبل از این بود که جاده خشم با سکانسهای اکشن و فوقالعادهاش همه انتظارها را بالا ببرد. کارگردان این فیلم، جورج میلر، به ایده خود درباره ساکنان زمینهای بایر که در سالهای پس از جنگ بر سر نفت، زنده ماندهاند، بازگشته است و اینبار سلطه جنسی و تبعیض را بهتصویر کشیده است.
۱۶. پیشتازان فضا ۲: خشم خان (۱۹۸۲) – Star Trek II: The Wrath of Khan
خشم خان که با آهنگسازی خوب جیمز هورنر همراه است، باعث شد همکاری میان کریک و اسپاک گسترش پیدا کند و خان را که یکی از شخصیتهای مجموعهتلویزیونی پیشتازان فضا بود، به یک شخصیت برجسته سینمایی تبدیل کرد. پیشتازان فضای ۲ فیلمی فوقالعاده دربارهٔ فضا است که جنبههای عالی سریال تلوزیونی اصلی را نیز بهخوبی حفظ کرده است. پیشتازان فضا یک فیلم علمی تخیلی قوی و خوب است، و خشم خان یکی از بهترین فیلم های سینما است که بازی قوی لئوتارد نیموی جذابیتهای آن را دو چندان کرده است.
۱۵. بلید رانر (۱۹۸۲) – Blade Runner
کارگردان این فیلم، ریدلی اسکات سال ۲۰۱۹ لسآنجلس را بهصورت مکانی وحشتناک بهتصویر میکشد، اما این جهان چنان دلفریب بهنظر میرسد که همچنان مشتاق رسیدن به چنین دنیایی هستیم. داستان فیلم نیز همینگونه است؛ بلید رانر یک داستان کاراگاهی عالی دارد که هریسون فورد نقش یک کاراگاه خشن را در آن بازی کرده است. اما میتوانیم در این فیلم نشانههای رنج و سردرگمی انسانهای مصنوعی را ببینیم که متوجه شدهاند در برابر تقدیر از پیش نوشتهشدهشان هیچ قدرتی ندارند. این فیلم جهانی را به تصویر میکشد که هنوز هم پس از گذشت ۲۵ سال، بینندگان و فیلمسازان را تحتتأثیر قرار میدهد.
۱۴. ماتریکس (۱۹۹۹) – The Matrix
فیلم هایی که درباره انتقال انسان توسط تکنولوژی به مکانهای جدید هستند، معمولا جلوههای ویژه یکسانی دارند. جلوه ویژه مربوط به گلولهها در فیلم ماتریکس یکی از چیزهایی است که بارها کپی شده است. واچوفسکیها برای ساختن این فیلم کتابهای کمیک، مفاهیم علمی تخیلی و مذهبی را با هم ترکیب کردند تا این فیلم فوقالعاده را که یک جامعه اسیر در تکنولوژی را نشان میدهد، به تصویر بکشند.
۱۳. پلیس آهنی (۱۹۸۷) – RoboCop
داستان رمانهای فوقالعادهی علمی تخیلی معمولا در فضایی طنزآلود اتفاق میافتند. تکنولوژی جدید از یک سو و طبیعت انسانی منحصربهفرد ما از سوی دیگر موضوعات جذابی هستند. پاول فرهوفن در فیلم پلیس آهنی دقیقا به سراغ این دو موضوع میرود و ترکیب آنها را با طنز و خشونت بسیار زیاد به تصویر میکشد. فیلم بسیاری از شرکتهای جهان را که امیدوارند با نظارت دقیق تکنولوژی به آیندهای امنتر دست پیدا کنیم، به سخره میگیرد. با بازی فوقالعاده پیتر ولر این فیلم جذابیت بیشتری پیدا کرده و برخی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم های علمی تخیلی در این فیلم وجود دارد.
۱۲. موجود (۱۹۸۲) – The Thing
جان کارپنتر در این فیلم ترسناک که در قطب جنوب اتفاق میافتد روی ترس ما از موجودات ناشناخته انگشت میگذارد. بیگانگان؟ ممکن است. موجوداتی انگلی که تغییر شکل میدهند و از جایی بیرون از کره زمین وارد شدهاند و این شرایط را بسیار بدتر میکند. این موجود بیگانه پس از چند دهه مدفون بودن در قطب جنوب زنده مانده است و اکنون در جایی قرار دارد که انسانها و موجودات زنده کمی در آن زندگی میکنند و میتوانند نقش میزبان را برای آن بازی کنند. کارپنتر از کورت راسل، کیت دیوید و مجموعهای از شخصیتهای ترسناک استفاده کرده است. در این محیط منجمد هیچ کس نمیتواند بفهمد افراد آلوده شدهاند یا خیر. جلوههای ویژه ترسناک این فیلم را بسیار زنده و صحنههای درگیری و جنونآمیز جذابیت فیلم را بیشتر کرده است.
۱۱. برخورد نزدیک از نوع سوم (۱۹۷۷) -Close Encounters of the Third Kind
داستان این فیلم یکی از قویترین داستانهای علمی تخیلی است که به ساخت یک فیلم فوقالعاده درباره اجسام فضایی ناشناخته منجر شده است. در این فیلم نورهای عجیبی که در آسمان شب دیده میشوند واقعا از جهان دیگری آمدهاند و با خود عدم قطعیت، ترس، تعجب و امید را به همراه آوردهاند. ریچارد دریفوس جوانی است که از نزدیک با این موجودات فرابشری برخورد دارد و در اینجا است که اشتیاق به جنون تبدیل میشود. اسپیلبرگ به آرامی اما با مهارت بسیار زیاد شخصیتها را به محل برج شیطان در ایالت ویومینگ میبرد، جایی که توانایی انسان برای ارتباط برقرار کردن آزمایش میشود و در نهایت در یک ارتباط بیکلام با یک هوش برتر به تایید میرسد.
۱۰. سولاریس (۱۹۷۲) – Solaris
دانشمندان درون یک ایستگاه فضایی که دور سیاره سولاریس میچرخد، مشکلاتی را مانند عدم تعادل روانی و مرگ تجربه میکنند. هنگامی که یک روانشناس وارد ایستگاه فضایی میشود، درمییابد که این خودِ سیاره است که روی ایستگاه تأثیر میگذارد و با استفاده از حافظه افراد درون ایستگاه، افراد دیگری را خلق میکند. زن فوتشده روانشناس نیز از جمله افرادی است که توسط سیاره خلق میشود. البته این افراد دقیقا کپیشده فرد اصلی نیستند. هم نسخه اصلی فیلم که تارکوفسکی آن را ساخته است و هم نسخه بازسازیشده آن که در سال ۲۰۰۲ توسط استیون سودربرگ ساخته شده، زیبا و جذاب هستند، اما مهارت تارکوفسکی در فیلمسازی، نسخه اصلی فیلم را خاصتر کرده است.
۹. فرزندان انسان (۲۰۰۶) – Children of Men
مهارت استثنایی آلفونسو کوارون در پرداخت این داستان که در آن انسانها به بیماری ناباروری دچار شدهاند، یک داستان خشک و بیروح را به یک داستان ترسناک و پرهیجان تبدیل کرده است. کلایو اوون که نقش یک فعال اجتماعی را بازی میکند، وظیفه حفاظت از اولین زنی را برعهده دارد که پس از حدود ۲۰ سال باردار شده است. قدرت داستانپردازی کوارون در نمایش جهانی است که حول این شخصیتها شکل میگیرد؛ جهانی که پر از درد است، اما هنوز از امید خالی نشده است.
۸. جنگ ستارگان (۱۹۷۷) – Star Wars
این فیلم قطعا یک فیلم وسترن است که در فضا اتفاق میافتد، اما هیچکدام از فیلم های وسترن نتوانستهاند مانند جنگ ستارگان کسبوکار فیلمسازی را متحول کنند. تأثیری که جورج لوکاس روی فیلم های دیگر داشته، بهخاطر عشق او به داستانهای کلاسیک و تواناییاش در طراحی شخصیت قاتل بوده است. سالهای نخست تولید جنگ ستارگان دورهای بود که موانع زیادی در راه خلاقیت و موفقیت مالی وجود داشت، اما لوکاس همه انرژیاش را بهکار گرفت تا این فیلم مهیج فضایی را بسازد و آن را به یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ تبدیل کند.
۷. بیگانه (۱۹۷۹)- Alien
در این فیلم از ریدلی اسکات چند فضانورد در حال برگشت به خانه هستند و مانند بسیاری دیگر از فیلم های علمی تخیلی عواملی وجود دارد که به هیجان این فیلم اضافه میکنند. اما این عوامل عبارتاند از یک سفینه دودگرفته که نشاندهنده این است که آینده، چندان هم درخشان نیست و یک ماشین کشتار وحشتناک که روی یک سیاره سرد و مرده وجود دارد. حضور بیگانهای با مجموعهای از فعالیتهای خشن و دلهرهآور، جنگ و تلاش برای زندهماندن را بهتصویر میکشد.
۶. فرانکنشتاین (۱۹۳۱) – Frankenstein
هنگامی که مری شلی داستان پزشکی را مینوشت که با وصل کردن اجزای بدن مردگان، حیات خلق میکند، علم پزشکی جدید در دوران جنینیاش بود. رمان وهمآلود او نمونهای مثالی برای همه فیلم های علمی تخیلی است. چه چیزی بیش از تکنولوژی الکتریکی که میتواند قدرتی خداگونه به انسان عطا کند و نتایج فاجعهبار آن میتواند علمی تخیلی باشد؟ فیلم جیمز وال که در سال ۱۹۳۱ ساخته شد، اولین فیلم فرانکنشتاین نیست، اما هنوز هم یکی از بهترینها است. فیلمی که با بهتصویر کشیدن یک هیولا و تکنولوژیای که آن را خلق کرده است، هنوز هم بعد از گذشت یک قرن، اغواکننده بهنظر میرسد.
۵. ایتی، موجود فرازمینی (۱۹۸۲) – E.T. the Extra-Terrestrial
این فیلم یکی از بهترین فیلم های اسپیلبرگ است که در آن به یک موجود بیگانه آسیبپذیر حیات داده شده است. شما ممکن است زیباییها و ویژگیهای منحصربهفرد ایتی را در خاطرتان داشته باشید. یکبار دیگر این فیلم را ببینید تا متوجه شوید که این فیلم چقدر شگفتانگیز و عجیب بوده است. هنری توماس و درو بریمور در نقش دو کودکی که با ایتی در ارتباط هستند، فوقالعاده بازی میکنند؛ اما این احساس امید اسپیلبرگ است که این فیلم را به یکی از فیلم های کلاسیک تاریخ سینما بدل کرده است.
۴. برزیل (۱۹۸۵) – Brazil
این فکر که میتوانیم سیستمهایی بسازیم که باعث حرکت آرام جامعه یا ساختن زندگیهایی بهتر و امنتر میشوند، بسیار جالب است. اگر تری گیلیان درست گفته باشد، چنین سیستمهایی در نهایت همه ما را نابود خواهند کرد و این اتفاق نه بهخاطر طراحی این سیستمها، بلکه بهدلیل خطاها و کاغذبازیها به چنین سرانجامی منتهی میشوند. فیلم برزیل آیندهای منحط را نمایش میدهد که در آن تکنولوژی و دولت به یک زندان اجتماعی تبدیل شدهاند که در آن انسانها از هم بسیار دور شدهاند. «اشتباهی که توسط پلیس رخ میدهد»؛ این چیزی است که داستان فیلم را رقم میزند. نگاه گیلیان در این فیلم جذاب و ترسناک است، چراکه بروکراسی خفهکنندهای را که میتواند همه ما را دربر بگیرد، بهتصویر میکشد.
۳. مگس (۱۹۸۶) – The Fly
دیوید کراننبرگ از آغاز کارش با ایجاد همدلی با مخلوق عجیبوغریبش بهشدت درخشید. او یکی از مستحکمترین رابطهها را میان مخاطبان و جف گلدبلوم ایجاد کرده است. جف برای آزمایش کردن یک دستگاه انتقال سریع عجله زیادی داشت و همین باعث شد در اثر یک جهش، DNAاش به DNA یک مگس خانگی تغییر کند. تبدیل شدن او به یک مگس بسیار دردناک و عجیب است و نقطهقوت فیلم در انتقال این درد نهفته است؛ نه اینکه شما را با هیولایی مواجه کند که در آرزوی نابودی آن باشید.
۲. سیاره میمونها (۱۹۶۸) – Planet of the Apes
بیاید با این واقعیت روبهرو شویم: ما در نهایت همهچیز را نابود خواهیم کرد. فیلم سیارهی میمونها یکی از سناریوهای ممکن، درباره نابودی تمدن بشری را بهتصویر میکشد. چهار فضانورد، زمین را در سال ۱۹۷۲ ترک میکنند و به یک سیاره ناشناخته پا میگذارند. آنها در این سیاره متوجه وجود زندگی عادی انسانی و حاکمیت نوعی از هوش میشوند. در این سیاره میمونهای ستیزهجویی زندگی میکنند که باور دارند خودشان را از انسانهای کودن بالاتر کشیدهاند. شما احتمالا نسخه بازسازیشده فیلم را بهتر میشناسید، اما قدرت این فیلم در جزئیات آن و بهویژه شخصیتپردازی قوی و ملموسِ میمونها نهفته است. سیاره میمونها به داستان حضور انسان روی کره زمین اشاره میکند تا پیشفرضهایی را که درباره جایگاه ما در جهان وجود دارد، آشکار کند.
۱. ادیسه فضایی: ۲۰۰۱ (۱۹۶۸) – 2001: A Space Odyssey
این ساخته استنلی کوبریک که شاهکاری از خلاقیت و تخیل است، هدفی جز بهتصویر کشیدن فرایند تکامل انسان ندارد. فیلم که با استفاده از جلوههای ویژه اولیه ساخته شده، حتی در حال حاضر نیز فوقالعاده بهنظر میرسد. بهطوریکه، افرادی که همیشه توهم توطئه دارند، ادعا میکنند که کوبریک در جعل کردن فرود انسان روی ماه دست داشته است. این فیلم با نشان دادن استفاده از یکتکه استخوان و بلافاصله یک ایستگاه فضایی در سال ۲۰۰۱ قصد دارد نشان دهد که تفاوت چندانی میان این دو وجود ندارد و برای رسیدن به آگاهی ناب باید از تکنولوژی عبور کرد. ایده بهترین فیلم علمی تخیلی که معرفی کردیم این است که ما در نهایت به تکنولوژی احتیاجی نخواهیم داشت.