بهترین فیلم های رابرت پتینسون | از Good Time تا The Batman

بهترین فیلم های رابرت پتینسون | از Good Time تا The Batman

به مناسبت اکران فیلم بتمن (The Batman) تصمیم گرفتیم تا در قالب یک مقاله، ۲۱ مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون، بازیگر نقش شوالیه تاریکی را به شما معرفی کنیم.

فیلم The Batman (بتمن) با تیم بازیگری رابرت پتینسون، زوئی کراویتز، پاول دانو، جفری رایت و غیره، مدتی پیش در سینماهای ایالات متحده به نمایش درآمد؛ اثری بسیار مورد انتظار که در آینده‌ای نزدیک هم در اختیار ما قرار خواهد گرفت. با اینکه پتینسون بازیگر بسیار ماهری محسوب می‌شود، اما طرفداران اصلا نمی‌خواستند او را به‌عنوان بروس وین/بتمن بپذیرند؛ دقیقا همان اتفاقی که بعد از انتخاب بن افلک به‌عنوان بتمن رخ داده بود. این ماجرا تا زمانی ادامه داشت که فیلم اکران شد و نظر منفی همه را کنار زد. حالا اسم این بازیگر محبوب حسابی روی زبان‌ها افتاده است و به واسطه‌ی نقش جدیدش طرفداران جدیدی پیدا کرده است.

او خیلی بیشتر از آن چیزی که سینما‌دوستان می‌دانند، آثار خوب و البته فوق‌العاده در رزومه کاری خود دارد؛ شاید برایتان عجیب باشد اما ادوارد کالن در سری فیلم Twilight (گرگ و میش)، تنها نقشی نیست که رابرت پتینسون ایفا کرده است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا در قالب مقاله‌ای ۲۱ مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون را به شما معرفی کنیم. الان، فرصت بسیار مناسبی است که به فیلم‌های گذشته‌ی رابرت پتینسون رجوع کنیم تا بلافاصله متوجه شویم که او خیلی بیشتر از یک خون‌آشام رنگ‌پریده در یک اثر فانتزی، رمانتیک و نوجوانانه است. اگر شما هم از طرفداران این هنرمند هستید، حتما این مقاله را تا انتها دنبال کنید.

فیلم‌ها براساس نظر تحریریه میدونی انتخاب و رتبه بندی شده‌اند.


بهترین فیلم های رابرت پتینسون

21. فیلم جدید رابرت پتینسون The Batman

فیلم بتمن

  • کارگردان: مت ریوز
  • نویسنده: مت ریوز و پیتر کریگ
  • بازیگران: رابرت پتینسون، زوئی کراویتز و پاول دانو
  • میانگین امتیازات The Batman در IMDB: ۸.۳
  • تاریخ انتشار: نسخه وب دی ال فیلم در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ به دستمان خواهد رسید و پس از آن در رتبه بندی مقاله لحاظ خواهد شد.

زمانی‌که یک قاتل سادیستی یک سری دنباله‌دار از سرنخ‌های مرموز را به جا می‌گذارد، بتمن تصمیم می‌گیرد که به دنیای زیرزمینی شهر گاتهام برود و این معما را حل کند. هرچه بتمن جلوتر می‌رود، سرنخ‌ها بیشتر برایش معنا پیدا می‌کنند و مقیاس نقشه‌های این مجرم، مشخص‌تر از قبل می‌شود. حالا او مجبور است ارتباط‌های جدیدی را شکل دهد، مقصر را آشکار کند و آنهایی را که از قدرت و فساد سوءاستفاده می‌کنند، به پای میز محاکمه و مجازات بکشاند؛ سوءاستفاده و فسادی که مدت‌ها است این کلان شهر را گرفتار خودش کرده است. در حال حاضر فیلم بتمن اولین و تنها اثر از رابرت پتینسون است که برای اکران در سال ۲۰۲۲ برنامه‌ریزی شده است. رابرت پتینسون قرار است در سال ۲۰۲۲ برای بزرگ‌ترین نقش خود به دنیای سینما بازگردد؛ بزرگ‌ترین نقش، بعد از سری فیلم Twilight (گرگ و میش).

از سال ۲۰۱۳ مراحل تولید این فیلم آغاز شد؛ زمانی‌که قرار بود بن افلک نقش بتمن را ایفا کند. او علاوه‌بر بازیگر، به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده و نویسنده هم قرارداد امضا کرده بود. اما بعد از گذشت مدتی خودش این پروژه را کنار گذاشت. ریوز بعد از آمدن به این پروژه، هرگونه ارتباط آن را با دنیای سینمایی دی سی قطع کرد؛ زیرا قصد داشت چند برابر بیشتر از آثار قبلی، به جنبه‌ی کاراگاهی بتمن بپردازد. فیلم بتمن که از بهترین فیلم های رابرت پتینسون است، ۲ بار به تأخیر خورد؛ با اینکه برای اکران در ماه ژوئن ۲۰۲۱ تنظیم شده بود، سرانجام در ماه مارس ۲۰۲۲ به روی صفحه نقره‌ای سینماها رفت. این فیلم با استقبال گسترده‌ی طرفداران تا به این لحظه، به پرفروش‌ترین اثر سینمایی سال تبدیل شد. منتقدان هم که از خوبی‌های آن سر به بیابان گذاشته بودند؛ دیگر نمی‌دانستند چطور هنرنمایی بازیگران، فیلم‌برداری، کارگردانی، صحنه‌های اکشن و داستان آن را تحسین کنند. البته نسبت به مدت زمان آن انتقاد ریزی داشتند که می‌توان آن را نادیده گرفت.


۲۰- فیلم عاشقانه رابرت پتینسون Remember Me

فیلم مرا به یاد داشته باش

  • کارگردان: آلن کولتر
  • نویسنده: ویل فترز
  • بازیگران: رابرت پتینسون، امیلی دی راوین و کریس کوپر
  • میانگین امتیازات Remember Me در IMDB: ۷.۱

«در لحظه‌ها زندگی کن.» مرا به یاد داشته باش که اولین مورد از فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون به شمار می‌رود، یک درام عاشقانه در شهر نیویورک است؛ اثری که داستان آن در تابستان سال ۲۰۰۱ جریان دارد. در این داستان عاشقانه، تایلر که پسر جوان شورشی است، در یک پیچ و تاب سرنوشت‌ساز، با آلی روبه‌رو می‌شود. روحیه‌ی دوست‌داشتنی تایلر به او کمک می‌کند تا بعد از یک تراژدی خانوادگی، درمان شود و حال خوبی پیدا کند. البته مدت خیلی زیادی طول نمی‌کشد که همه چیز تغییر می‌کند؛ همان شرایطی که آن‌ها را با یکدیگر آشنا کرد، حالا تهدیدشان می‌کند که آن‌ها را از هم جدا خواهد کرد. طبق گفته منتقدان، بازیگران اصلی خیلی دوست‌داشتنی هستند و پویایی جذابی بین آن‌ها وجود دارد.

با وجود هنرنمایی برجسته‌ای که بازیگران اصلی ارائه دادند، مرا به یاد داشته باش، از فیلمنامه‌ای رنج می‌برد که بیش از حد ضعیف و احساسی است و پایان‌بندی آن هم آنقدر بد است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. با اینکه منتقدان نظرات منفی درباره آن داشتند، مخاطبان عادی استقبال خوبی از آن کردند و درآمدی ۵۶ میلیونی را در مقابل ۱۶ میلیون بودجه رقم زدند. پایان‌بندی این اثر باعث شد تا مخاطبان به دو دسته تقسیم شوند؛ آنهایی که پایان را دوست داشتند و آنهایی که از اتمام داستان نفرت داشتند. این فیلم نامزد دریافت ۹ جایزه شده بود که توانست ۴ مورد از آن‌ها را دریافت کند؛ از جمله بهترین فیلم به انتخاب مخاطبان و بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلم در رقابت بین‌المللی در جشنواره CinEuphoria و بهترین بازیگر مرد فیلم درام در جشنواره جوایز برگزیده نوجوانان.


۱۹- فیلم The Childhood of a Leader

فیلم کودکی یک رهبر

  • کارگردان: بردی کوربت
  • نویسنده: بردی کوربت و مونا فاستوولد
  • بازیگران: رابرت پتینسون، برنیس بژو و لیام کانینگهام
  • میانگین امتیازات The Childhood of a Leader در IMDB: ۶.۱

«شاهد تولد یک ایگوی وحشتناک باشید.» این افسانه ترسناک و هولناک درباره ظهور فاشیسم در قرن بیستم است. داستان این مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون حول محور یک پسر جوان آمریکایی می‌چرخد که در سال ۱۹۱۸ در کشور فرانسه زندگی می‌کند. پدر او در فرایند ایجاد معاهده ورسای برای دولت ایالات متحده کار می‌کند. چیزهایی که او مشاهده می‌کند، باعث می‌شود تا باورهای او شکل بگیرد. از طرف دیگر دیگر هم ما می‌توانیم با این فیلم، شاید تولد یک نفس، ضمیر یا همان ایگوی وحشتناکی باشیم. داستان این فیلم تا حدی با الهام از دوران کودکی بسیاری از دیکتاتورهای بزرگ قرن بیستم و تجربیاتی که آن‌ها در اوایل زندگی خود داشتند، نوشته شده است. دوران کودکی یک رهبر پرتره شومی از یک شر در حال ظهور است و همان ترسی را به مخاطب القا می‌کند که فیلم The Omen (طالع نحس) و فیلم The Others (دیگران) قبلا ایجاد کرده بود.

کودکی یک رهبر که سبکی درام، تاریخی و اسرارآمیز دارد، اولین اثر سینمایی و بلندی است که کارگردانی آن را بردی کوربت در اختیار داشت. تا حدودی براساس داستان کوتاه ژان-پل سارتر که با همین نام در سال ۱۹۳۹ در کتاب The Wall منتشر شده بود، ساخته شده است. در نسخه انگلیسی‌زبان و فرانسوی‌زبان هم ساخته شده است. این فیلم که برای اولین‌بار در جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز نمایش داده شده بود، توانست دو جایزه‌ی بهترین اولین فیلم و بهترین کارگردانی را از همان جشنواره بگیرد. با اینکه مخاطبان معمولی خیلی از آن استقبال نکردند و شکست بزرگی را در باکس آفیس برایش رقم زدند، منتقدان از خجالت آن درآمدند. منتقدان که نمرات بالایی را برایش ثبت کرده بودند، قریب به اتفاق نظر مثبتی روی فیلمنامه کوربت و کارگردانی او، هنرنمایی بازیگران تیم، موسیقی اسکات واکر و همچنین فیلم‌برداری بسیار زیبا، داشتند.


۱۸- فیلم Bel Ami

فیلم بل آمی

  • کارگردان: دکلان دانلان و نیک اورمراد
  • نویسنده: ریچل بنت
  • بازیگران: رابرت پتینسون، اوما تورمن و کریستین اسکات توماس
  • میانگین امتیازات Bel Ami در IMDB: ۵.۴

ژرژ دوروی یک سرباز بی‌پول است که در این فیلم از جنگ بازمی‌گردد. او به پاریس سفر می‌کند تا راه‌هایی برای بهبود وضعیت خود پیدا کند؛ حالا چه وضعیت اجتماعی و چه وضعیت مالی خود. او از هوش، شوخ‌طبعی و قدرت اغواگری خود استفاده می‌کند تا زنان ثروتمند را فریب دهد و به سمت خود جذب کند. داستان این مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون که سبکی درام دارد، براساس رمانی با همین نام است که توسط گای دو موپاسان در سال ۱۸۸۵ منتشر شده بود. این فیلم خارج از هیچگونه رقابتی در شصت و دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم برلین به نمایش درآمد. بل آمی هم آنطور که باید و شاید مورد استقبال قرار نگرفت؛ چه از طرف منتقدان و چه از طرف مخاطبان معمولی. منتقدان که حسابی آن را به توپ بستند و امتیازات کمی را برایش ثبت کردند.

درست مثل خیلی از پروژه‌های مختلف، منتقدان بازی بازیگران اصلی (خصوصا رابرت پتینسون) را خیلی دوست داشتند اما معتقد بودند که با وجود صحنه‌های لذت‌بخش گذرا و آبکی، در روایت داستان خیلی عجله شده است. چیزی که پتینسون را در این نقش متمایز می‌کند، این است که به‌طرز فوق‌العاده‌ای می‌تواند فردی را به تصویر بکشد که از درون پریشان و پر از دلهره است؛ اما از بیرون، ظاهری تقریبا (نه کاملا) آرام و متین را نمایش می‌دهد. یکی از علت‌هایی که باعث ضعف این فیلم می‌شود، این است که شخصیت‌های زن داستان، با اینکه دنیا دیده و باهوش هستند و از گذشته ژرژ خبر دارند، اما به سمت او جذب می‌شوند؛ در صورتی که ما، آن جذابیتی را که زنان در او می‌بینند، نمی‌بینیم. هم به نیکول کیدمن و هم به ماریون کوتیار برای ایفای نقش در فیلم بل آمی پیشنهاد شده بود اما به دلایل مختلف، همکاری را رد کردند.


۱۷- فیلم Harry Potter and the Goblet of Fire

فیلم هری پاتر و جام آتش

  • کارگردان: مایک نیوول
  • نویسنده: استیو کلاوز
  • بازیگران: دنیل ردکلیف، روپرت گرینت و اما واتسون
  • میانگین امتیازات Harry Potter and the Goblet of Fire در IMDB: ۷.۷

هری پاتر در چهارمین فیلم مجموعه خود، در یک مسابقه رقابتی گیر می‌کند؛ تورنمنتی که رقابت بزرگی را بین مدرسه‌های جادوگری مختلف به راه انداخته است. اما دراین‌میان، هری حواسش با کابوس‌هایی که مدام سراغش می‌آیند و تکرار می‌شوند، پرت می‌شود و هیچ تمرکزی ندارد. نقش رابرت پتینسون در این فیلم درست است که خیلی بزرگ نیست اما از مهم‌ترین‌ها به شمار می‌رود. سدریک دیگوری از قهرمانان هاگوارتز است: جذاب، محبوب، ورزشکار... با این توصیفات، چنین شخصیتی قطعا باید شما را آزار دهد. اما سدریک یک پسر مهربان، باهوش و نجیب هم است. حتی هری پاتر هم که سدریک را به‌عنوان یک رقیب می‌بیند؛ نمی‌تواند از او خوشش نیاید. این اولین نقش بزرگ پتینسون محسوب می‌شود که با جذابیت خود، یک قهرمان دوست‌داشتنی را به تصویر می‌کشد. کارگردان این اثر می‌دانست که فردی باید این نقش را ایفا کند که در کمترین زمان ممکن، دل بیننده را ببرد؛ تا وقتی به سرنوشت غمگینش دچار می‌شود، قلب همه شکسته شود. بازی بسیار زیبای پتینسون در این نقش هم باعث شد تا خاطره سدریک تا مدت‌ها در ذهن مخاطبان بماند و در قسمت‌های بعدی این مجموعه همچنان طنین‌انداز باشد.

این فیلم از آن دسته آثاری است که اصلا و ابدا نیاز به معرفی ندارد؛ کمتر کسی هم است که آن را دیده باشد. نه‌تنها مخاطبان خیلی زیادی از آن استقبال کردند و در مقابل بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری، درآمدی ۹۰۰ میلیون دلاری برایش رقم زدند، بلکه منتقدان هم حسابی آن را مورد تحسین قرار دادند. در میان تمام قسمت‌های این مجموعه، جام آتش دومین قسمتی بود که بیشترین نقدهای مثبت را دریافت کرد؛ نظرات مثبتی که حول محور سطح بالای بلوغ و پیچیدگی شخصیت‌ها، فیلمنامه، لحن و فضا، موضوعات مطرح شده و بازی بازیگران اصلی می‌چرخید. این فیلم نامزد دریافت ۵۷ جایزه شده بود (از جمله یک اسکار) که ۱۳ مورد آن‌ها را دریافت کرد (از جمله یک جایزه بفتا).


۱۶- فیلم Queen of the Desert

فیلم ملکه صحرا

  • کارگردان: ورنر هرتسوکنویسنده: ورنر هرتسوکبازیگران: رابرت پتینسون، نیکول کیدمن و جیمز فرانکومیانگین امتیازات Queen of the Desert در IMDB: ۵.۷

«یک زن می‌تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد.» فیلم ملکه صحرا که مورد دیگری از فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون به شمار می‌رود، حول محور شخصیتی به نام گرترود بل می‌چرخد و وقایع مختلف زندگی او را روایت می‌کند. گروترود بل یک جهانگرد، نویسنده، باستان‌شناس، کاشف، نقشه‌کش و یک نماینده سیاسی برای امپراطوری بریتانیا به شمار می‌رود؛ کسی که در اوایل قرن بیستم زندگی می‌کند. این فیلم داستان زندگی این جهانگرد را از اوایل ۲۰ سالگی تا مرگش را به تصویر می‌کشد. هرتسوک بعد از فیلم My Son, My Son, What Have Ye Done (پسرم، پسرم، چه کرده‌ای؟) در سال ۲۰۰۹، به مدت ۶ سال دیگر هیچ اثر سینمایی نساخت و ملکه صحرا اولین فیلم او بعد از این غیبت طولانی به شمار می‌رود. این اثر سینمایی که سبکی بیوگرافیکی و حماسی دارد، موانع زیاد و تاخیرات مختلفی را پشت سر گذاشت تا روشنایی روز را دید.

البته این سختی‌ها ارزش این را داشت که به‌عنوان یکی از رقیبان اصلی وارد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین شود و به رقابت بپردازد. جالب است بدانید که این اثر با وجود بازیگران، کارگردان و تیم هنرمندی که دارد، اکثرا نقدهای منفی‌ای از منتقدان مطرح جهانی گرفت. علاوه‌براین، مخاطبان معمولی هم خیلی از آن استقبال نکردند و همین اتفاق باعث شد تا شکست بزرگی را در باکس آفیس تجربه کند؛ این اثر با بودجه‌ای ۳۶ میلیون دلاری، تنها ۲ میلیون دلار آن را بازگرداند. منتقدان به این موضوع اشاره کردند که چطور کارگردان و سازندگان این اثر، با وجود چنین هنرمندان بزرگی نتوانستند یک اثر منسجم را تولید کنند؛ اصلا قابل درک نیست که چطور یک داستان جذاب واقعی، به چنین آش شله قلم‌کاری تبدیل شده است. اما اکثر آن‌ها قریب به اتفاق به این موضوع واقف بودند که بازیگران، خصوصا کیدمن و پتینسون به‌طرز فوق‌العاده‌ای نقش‌های خود را ایفا کردند.


۱۵- فیلم Water for Elephants

فیلم آب برای فیل‌ها

  • کارگردان: فرانسیس لارنس
  • نویسنده: ریچارد لاگراونیس
  • بازیگران: رابرت پتینسون، ریس ویترسپون و کریستوف والتز
  • میانگین امتیازات Water for Elephants در IMDB: ۶.۹

«زندگی شگفت‌انگیزترین نمایش روی زمین است» یاکوب یانکوفسکی بعد از مرگ والدینش بی‌پول و بی‌خانمان می‌شود. اتفاقات دست به‌دست هم می‌دهند تا او به‌عنوان یک دامپزشک به سیرک بپیوندد. او زیر نظر رئیس بی‌ثبات این سیرک یعنی اوت مشغول به کار می‌شود. اوت آنقدر رفتارها و کارهای خشونت‌آمیزی داشت که همه سعی می‌کردند اطراف او محتاط عمل کنند و سر به سر او نگذارند؛ همه، از جمله همسر زیبا و آرام خودش یعنی مارلنا. اوت نسبت به همسر خود بسیار تعصبی و با وسواس عجیبی رفتار می‌کند. مدت زیادی طول نمی‌کشد که یاکوب متوجه می‌شود عاشق این زن شده است. این مورد از فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون که سبکی درام و رمانتیک دارد، براساس رمانی با همین نام ساخته شده که سارا گروئن، آن را در سال ۲۰۰۶ منتشر کرده بود.

آب برای فیل‌ها از آن دسته آثاری محسوب می‌شود که حسابی در باکس آفیس مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت (درآمدی ۱۱۷ میلیون دلاری در سراسر دنیا، با بودجه‌ای ۳۸ میلیون دلاری) اما نظرات مختلفی از منتقدان دریافت کرد. اکثر آن‌ها به این موضوع اشاره کرده بودند که بازی هنرمندان فوق‌العاده، روایت داستانی بسیار زیبا و فیلم‌برداری چشمگیر بود اما هیچ پویایی و جذابیت خاصی بین بازیگران اصلی فیلم دیده نمی‌شد؛ چیزی که طعم تلخی را در دهان بیننده می‌گذارد. به جز بازیگران فعلی، هنرمندان مختلف زیادی برای ایفای نقش در این پروژه انتخاب شده بودند که نتوانستند رقیبان اصلی را کنار بزنند؛ به‌عنوان مثال شان پن برای نقش اوت، چنینگ تاتوم به همراه کایل گالنر، آنتونی فیتزجرالد، اندرو گارفیلد و امیل هرش برای نقش یاکوب و اسکارلت جوهانسون برای نقش مارلنا. هر کدام از این بازیگران به یک دلیل خاصی از تیم و پروژه بیرون رفتند تا درنهایت جا را برای پتینسون و ویترسپون خالی کنند؛ هرچند که این زوج هم آنچنان چنگی به دل نزدند.


۱۴- فیلم Maps to the Stars

فیلم نقشه‌های ستاره‌های سینما

  • کارگردان: دیوید کروننبرگ
  • نویسنده: بروس ویگنر
  • بازیگران: رابرت پتینسون، میا واشیکوفسکا و اولیویا ویلیامز
  • میانگین امتیازات Maps to the Stars در IMDB: ۶.۲

«درنهایت ستاره‌ها آتش می‌گیرند» خانواده وایس از خاندان نمادین و برجسته هالیوود به شمار می‌روند. پدر خانواده به نام استافورد، یک تحلیلگر و مربی است که با کتابچه‌های خودیاری‌اش، ثروت زیادی را به‌دست آورده است. مادر خانواده که کریستینا نام دارد، بیشتر از هر چیزی مراقب حرفه‌ی پسر ۱۳ ساله‌شان به نام بنجی است که یک ستاره کوچک محسوب می‌شود. یکی از مشتریان استافورد به نام هاوانا، یک بازیگر جوان است که آرزو دارد یک فیلم خاص بازسازی کند و آن را بسازد؛ فیلمی که باعث شد مادرش کلاریس در دهه ۶۰ به یک ستاره تبدیل شود. با اینکه کلاریس اکنون مرده، اما تصاویری از او به سراغ هاوانا می‌آیند تا شب‌ها او را بترسانند. اما ماجرا سمی‌تر و بدتر از این حرفا است.

بنجی اخیرا از یک برنامه توانبخشی که در ۹ سالگی به آن ملحق شده بود، خارج شده است. از طرف دیگر هم خواهر او یعنی آگاتا اخیرا از آسایشگاه بیرون آمده است؛ جایی که به‌دلیل پیرومانیای تحت درمان قرار گرفته بود. او در طی این مدت، با یک راننده لیموزین به نام جروم دوست شده بود؛ کسی که خودش هم یک بازیگر مشتاق به شمار می‌رود. این دومین تجربه پتینسون با کروننبرگ محسوب می‌شود و این بار به‌جای مسافر، به‌عنوان راننده سوار لیموزین می‌شود. فیلم نقشه‌های ستاره‌های سینما یکی از رقیبان اصلی نخل طلایی در جشنواره فیلم کن بود؛ جشنواره‌ای که در آن جولیان مور برنده جایزه بهترین بازیگر اصلی زن شد. منتقدانی که این اثر را تماشا کردند، اکثرا امتیازهای بالایی را به آن دادند و به‌صورت گسترده هنرنمایی بازیگران را مورد تحسین قرار دادند. طبق گفته‌های نویسنده پروژه، انتخاب رابرت پتینسون برای نقش جروم بود که باعث شد بالاخره این اثر ساخته شود و روشنایی روز را ببیند.


۱۳- فیلم Life

فیلم زندگی

  • کارگردان: آنتون کوربین
  • نویسنده: لوک دیویس
  • بازیگران: رابرت پتینسون، دین دیهان و جوئل اجرتون
  • میانگین امتیازات Life در IMDB: ۶

این فیلم داستان پشت پرده تصویر خاصی را که در مجله لایف در سال ۱۹۵۵ توسط دنیس استاک گرفته و منتشر شده بود، به تصویر می‌کشد. این تصویر از ستاره نوظهور آن زمان یعنی جیمز دین گرفته شده بود. فیلم زندگی حین نمایش این ماجرا، نگاهی درونی به برخی از نمادینی‌ترین چهره‌های هالیوود و زندگی شخصی مردی بااستعداد اما مشکل‌دار را به ما ارائه می‌کند. دنیس استاک قرار است پیش از نمایش فیلم East of Eden (شرق بهشت) با بازی جیمز دین، از او عکاسی کند. همین موقعیت موجب ایجاد یک ارتباط دوستانه بین این دو هنرمند می‌شود؛ این دو همراه هم از لس آنجلس به نیویورک و ایندیانا هم سفر کردند. رابرت پتینسون که نقش همان عکاس را ایفا می‌کند، به‌طرز عجیبی در نقش خود می‌درخشد و غرش می‌کند؛ نه‌تنها استعداد و انگیزه‌ی بزرگ استاک را به تصویر می‌کشد، بلکه زشتی‌های جاه‌طلبی و بلند پروازی را هم به ما نشان می‌دهد.

این مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون، محصول مشترک آمریکا، انگلیس، آلمان، کانادا و استرالیا است. منتقدان علاوه‌بر تحسین ایفای نقش برجسته‌ی پتینسون و اجرتون، جاه‌طلبی ایده و نحوه‌ی اجرای آن، نسبت به خسته‌کننده بودنِ آن هم انتقاداتی داشتند. به‌صورت کلی این فیلم نظرات متنوعی را از منتقدان گرفت که یک سری از آن‌ها بد و یک سری دیگر خوب بودند. درکنار آن، آنطور که باید و شاید هم توسط منتقدان مورد استقبال قرار نگرفت؛ با بودجه ۱۰ الی ۱۵ میلیون دلاری خود، تنها ۱.۲ میلیون دلار درآمد داشت. دین دیهان در ابتدا نمی‌خواست نقش جیمز دین را ایفا کند (به خاطر محبوبیت و شهرت خیلی زیادی که این هنرمند داشت) و حتی ۵ بار این پیشنهاد را رد کرد اما به واسطه‌ی همسرش بالاخره متقاعد شد. نمایش این فیلم با ۶۰مین سالگرد درگذشت جیمز دین هم مصادف شد.


۱۲- فیلم Twilight

فیلم گرگ و میش

  • کارگردان: کاترین هاردویک
  • نویسنده: ملیسا رزنبرگ
  • بازیگران: رابرت پتینسون، کریستن استوارت و بیلی برک
  • میانگین امتیازات Twilight در IMDB: ۵.۳

شاید انتخاب این اثر به‌عنوان یکی از بهترین فیلم های رابرت پتینسون، آن هم در چنین جایگاهی، برای بعضی‌ها عجیب و بحث‌برانگیز باشد. اما اصلا نباید این را فراموش کنیم که ایفای نقش پتینسون به‌عنوان یک شخصیت رنگ‌پریده و یخ با صورتی بدون حس به اسم ادوارد کالن بود که نام این بازیگر را سر زبان‌ها انداخت و همه را مجبور کرد تا استعدادهای او را ببینند. به واسطه ۵ فیلمی که در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ در این مجموعه اکران شد، پتینسون از پسری که نقش سدریک دیگوری در فیلم Harry Potter ایفا کرده بود و هیچکس به او توجه نمی‌کرد، به چهره‌ای تبدیل شد که جامعه‌های طرفداری بزرگی برایش به وجود آمد. تمرکز اصلی داستان روی یک دانش‌آموز دبیرستانی به نام بلا سوان است؛ کسی که همیشه با جامعه‌ی دوستان اطرافش متفاوت بود. او از منطقه آفتابی آریزونا به ایالت بارانی واشنگتون نقل مکان می‌کند اما اصلا انتظار ندارد که زندگی‌اش تغییر آنچنانی داشته باشد.

او خیلی زود با ادوارد کالن، نوجوان جذاب اما مرموز مدرسه، آشنا می‌شود؛ به نظر می‌رسد که چشمان او، مستقیم به درون روح بلا نگاه می‌کند. ادوارد از آن دسته خون‌آشام‌هایی است که خانواده‌اش از خون تغذیه نمی‌کنند. بلا بعد از پی بردن به این ماجرا بدون اینکه هیچ ترسی از آن‌ها داشته باشد، پا به دنیای خطرناک اما عاشقانه‌ای با نیمه گمشده جاودانه‌اش می‌گذارد. این فیلم با وجود نظرات و امتیازهای مختلفی که از منتقدان دریافت کرد، بمبی در باکس آفیس بود و توانست با بودجه ۳۷ میلیون دلاری خود، بیش از ۴۰۷ میلیون دلار با فروش بلیط کسب درآمد کند. به‌دنبال موفقیت بسیار زیاد این اثر، سال بعد از اکران آن، فیلم New Moon (ماه جدید) و فیلم Eclipse (خسوف) ساخته شد و دو رمان جدید هم برای مجموعه کتاب محبوب آن، منتشر شد.


۱۱- فیلم The Rover

فیلم ولگرد

  • کارگردان: دیوید می‌شد
  • نویسنده: دیوید می‌شد
  • بازیگران: رابرت پتینسون، گای پیرس و اسکوت مک‌نیری
  • میانگین امتیازات The Rover در IMDB: ۶.۴

«از آنهایی بترس که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند.» ده سال بعد از فروپاشی اقتصاد جهانی، یک ولگرد بی‌عاطفه و عبوس از صحرای دور افتاده‌ی استرالیا عبور می‌کند تا به یک مأموریت مهم برود؛ او در طی این مأموریت می‌خواهد مردانی را که آخرین دارایی باقیمانده‌اش، یعنی ماشینش، را دزدیده بودند، پیدا کند. او در طی همین مسیر، با یکی از اعضای این گروه که به‌طرز بدی آسیب دیده بود و جراحت داشت، برخورد می‌کند. به همین ترتیب هم تصمیم می‌گیرد که این مرد جوانِ آسیب‌پذیر و ساده‌لوح را با وجود میل خودش، به‌عنوان همدست خود انتخاب کند.

این فیلم توانست در مراسم جایزه آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی استرالیا که به اختصار جایزه اَکتا هم شناخته می‌شود، نامزد دریافت ۷ جایزه شود؛ از جمله بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر اصلی مرد، بهترین بازیگر مکمل مرد، بهترین طراحی تولید، بهترین موسیقی متن، بهترین بازیگر مکمل زن و بهترین صداگذاری (درنهایت در دو بخش آخر موفق به دریافت جایزه خود شد). رابرت پتینسون که به‌تازگی سری فیلم Twilight (گرگ و میش) را تمام کرده بود، می‌دانست که باید چنین نقش‌هایی را بازی کند تا در یک چرخه نقش‌های تکراری گیر نیفتد. او آنقدر این نقش را دوست داشت که حتی یک بار خواب شخصیت ری را دید. زمانی‌که برای تست بازیگری رفته بود، آنقدر استرس و اضطراب داشت که تا ۴۵ دقیقه نمی‌توانست شخصیت خود را بازی کند. اتفاقا از نظر منتقدان هم تنش خیلی زیاد و بازی دو بازیگر اصلی نقاط قوت بزرگ این اثر بود؛ تا حدی که توانست اشتباهات آن را بپوشاند.


۱۰- فیلم Damsel

فیلم دوشیزه

  • کارگردان: دیوید زلنر و نیتن زلنر
  • نویسنده: دیوید زلنر و نیتن زلنر
  • بازیگران: رابرت پتینسون، میا واشیکوفسکا و دیوید زلنر
  • میانگین امتیازات Damsel در IMDB: ۵.۵

مورد دیگر فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون، حول محور شخصیتی به نام ساموئل آلاباستر می‌چرخد که توسط خود او ایفا شده است. او مسافت زیادی را سفر می‌کند تا به عشق زندگی خود یعنی دختر جوانی به نام پنه لوپه برسد و سرانجام با او ازدواج کند. اما شرایط نه‌تنها راحت‌تر و قشنگ‌تر نمی‌شود، بلکه زندگی مدام خطرناک‌تر و خطرناک‌تر می‌شود. زمانی‌که این گروه از غرب عبور می‌کنند، سفری که زمانی آغازی ساده داشت، به یک ماجراجویی خائنانه تبدیل می‌شود؛ تا حدی که دیگر مرز بین قهرمانی، شرارت و دوشیزه اصلی ماجرا محو می‌شود. منتقدان آنقدرها هم از این فیلم با سبک وسترن و کمدی سیاه استقبال نکردند و انتقاد اصلی آن‌ها نسبت به سرعت پیش‌روی داستان بود که می‌تواند حوصله‌ی برخی بینندگان بی‌صبر را سر ببرد؛ اما به جز این یک مورد، قبول داشتند که فیلم دوشیزه بسیار زیبا فیلم‌برداری شده است و چاشنی لذت‌بخشی از طنز و پیچیدگی‌های غیرمنتظره را به ژانر وسترن تزریق می‌کند. رابرت پتینسون زمانی‌که برای اولین‌بار فیلمنامه این اثر را خواند، آن را رد کرد زیرا اعتقاد داشت که این پروژه اصلا بودجه‌ای دریافت نمی‌کند.

چند هفته بعد اتفاقی فیلم قبلی کارگردان را تماشا کرد و حسابی به آن علاقمند شد. بعد از کمی پرس‌وجو متوجه شد که فیلمنامه جدید او را چند هفته قبل خوانده بود. به همین ترتیب، هم خودش و هم میا واشیکوفسکا که قرار بود در اثر وسترنی دیگری ایفای نقش کنند، پیش از آغاز فیلم‌برداری از تیم بیرون آمدند تا بتوانند هر دو در فیلم دوشیزه حضور داشته باشند. بینندگانی که آن را تماشا کرده بودند، این فیلم را عجیب خواندند؛ انگار که دارید دو فیلم کاملا مجزا را تماشا می‌کنید. نکته‌ای که درباره این اثر وجود دارد، این است که نباید آن را با فیلم‌های وسترنی دیگر مقایسه کنید زیرا زلنرها سبک منحصربه‌فرد و متفاوتی در ساخت آثار این‌چنینی خود دارند.


۹- فیلم The King

فیلم پادشاه

  • کارگردان: دیوید می‌شد
  • نویسنده: دیوید می‌شد و جوئل اجرتون
  • بازیگران: رابرت پتینسون، تیموتی شالامه و جوئل اجرتون
  • میانگین امتیازات The King در IMDB: ۷.۳

هال که شاهزاده سرکش و وارث تاج و تخت انگلیس است، به زندگی سلطنتی پشت کرده تا در میان مردم عادی زندگی کند. اما وقتی پدر ظالمش می‌میرد، هال به‌عنوان پادشاه هنری پنجم تاج‌گذاری می‌شود و حالا دیگر مجبور است تا زندگی جدیدش را بپذیرد؛ همان زندگی‌ای که قبلا سعی کرده بود از آن فرار کند. حالا این پادشاه جوان باید سیاست‌های قرص، هرج‌و‌مرج و جنگی را که پدرش از خود باقی گذاشته، دنبال کند و یک سر و سامانی به آن‌ها بدهد؛ تمام این‌ها در حالی است که باید ارتباط‌ها و وابستگی‌های عاطفی‌اش با زندگی گذشته را مدیریت کند؛ از جمله ارتباطی که با نزدیک‌ترین دوست و مربی‌اش یعنی جان فالستاف داشت؛ یک شوالیه الکلی و سالخورده که ارتباط بسیار نزدیکی با او داشت. داستان این مورد از فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون که سبکی جنگی و حماسی دارد، براساس چند نمایش از ویلیام شکسپیر به نام Henriad نوشته شده است.

پادشاه عمدتا نقدها و امتیازات مثبتی را از منتقدان دریافت کرد. اما این در صورتی است که این فیلم توسط مورخان مورد انتقاد قرار گرفت؛ آن هم به خاطر مطابق نبودن داستان فیلم با نمایش‌های اصلی و واقعیت تاریخی. در یکی از صحنه‌های خاص این فیلم، دافین قصد مبارزه با هال را دارد و مدام با آن زره پر زرق و برق خود، در گل زمین می‌خورد؛ این صحنه هم با خود رابرت پتینسون فیلم‌برداری شد هم با بدلکار اما سرانجام نسخه‌ی خود پتینسون، قشنگ‌تر از آب درآمد. اینکه دافین انگلیسی خود را با لهجه غلیظ فرانسوی صحبت می‌کند، کاملا عمدی بوده تا به این شکل بهتر به پادشاه هنری توهین و بی‌احترامی شود. یکی از دلایل انتخاب پتینسون برای این نقش هم همین بود؛ زیرا می‌توانست خیلی جذاب‌تر از هر بازیگر دیگری این دیوانگی را به تصویر بکشد.


۸- فیلم The Lost City of Z

فیلم شهر گمشده زی

  • کارگردان: جیمز گری
  • نویسنده: جیمز گری
  • بازیگران: رابرت پتینسون، چارلی هونام و سینا میلر
  • میانگین امتیازات The Lost City of Z در IMDB: ۶.۶

«براساس داستان واقعی یکی از بزرگ‌ترین کاوشگران بریتانیایی» فیلم شهر گمشده زی که یکی دیگر از بهترین فیلم های رابرت پتینسون به شمار می‌رود، داستان واقعی و باورنکردی کاشف بریتانیایی به نام پرسی فاست را روایت می‌کند. او در سپیده دم قرن بیستم به آمازون سفر می‌کند و به شواهدی از تمدن پیشرفته و ناشناخته قبلی پی می‌برد؛ تمدی که احتمالا زمانی در این منطقه خاص ساکن بودند. وقتی فاست این موضوع را مطرح می‌کند، توسط نهادهای علمی مورد تمسخر قرار می‌گیرد؛ نهادهایی که مردم بومی را «وحشی» خطاب می‌کنند. با وجود این تمسخرها، فاست که بسیار مصمم است، با حمایت‌های همسر فداکار، پسر و دستیارش تصمیم خود را می‌گیرد تا حرفش را اثبات کند. او برای اثبات ادعای خود باری دیگر به جنگل محبوبش بازمی‌گردد؛ به این ترتیب همه چیز دست به‌دست هم می‌دهد تا ماجرا به اوج خود برسد و به‌طور مرموزی در سال ۱۹۲۵ او ناپدید شود.

این فیلم با اینکه حسابی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، اما خیلی از طرف مخاطبان عادی استقبال نشد و حتی نتوانست هزینه تولید خود را بازگرداند. با وجود این موضوع، مجله تایم آن را به‌عنوان یکی از بهترین آثار سینمایی سال ۲۰۱۷ عنوان کرد. منتقدان سرعت پیش‌روی داستان و جلوه‌های بصری چشمگیر آن را خیلی دوست داشتند که باعث شد این کاوشگری حماسی و کلاسیک، بسیار جذاب باشد. از طرف دیگر هم به این موضوع اشاره کردند که نمی‌توان بازی چارلی هونام را به‌عنوان پروتاگونیست پیچیده و هنرنمایی رابرت پتینسون به‌عنوان هم‌سفر و دستیار او را نادیده گرفت. در حقیقت بازی رابرت پتینسون در همین فیلم بود که باعث شد توجه مت ریوز به سمت او جلب شود و او را برای نقش اصلی فیلم بتمن انتخاب کند. فرانسیس فورد کوپولا وقتی درباره این پروژه فهمید به جیمز گری دو کلمه گفت: «انجام نده.» در صورتی که خودش هم موقع ساخت فیلم Apocalypse Now (اکنون آخرالزمان)، همین نصیحت را از راجر کورمن شنیده بود.


۷- فیلم Waiting for the Barbarians

فیلم در انتظار بربر ها

  • کارگردان: سیرو گوئرا
  • نویسنده: جی. ام. کوئتزی
  • بازیگران: رابرت پتینسون، جانی دپ و مارک رایلنس
  • میانگین امتیازات Waiting for the Barbarians در IMDB: ۶

در مرز یک امپراطوری ناشناس فردی به نام مجیستریت در یک پاسگاه مرزی ساکن است و به‌دنبال یک بازنشستگی آسان و راحت می‌گردد؛ این انتظار تا زمانی ادامه دارد که سرهنگ جول به آن‌جا می‌آید. این سرهنگ با ورود به این منطقه وظیفه دارد که فعالیت‌های بربرها را گزارش کند و وضعیت امنیتی مرزها را هم مورد بررسی قرار دهد. او در تلاش است که با استفاده از روش‌های وحشیانه و ظالمانه که حاکم را به ترس می‌اندازد، مردم محلی را بازجویی کند؛ آن هم درباره یک قیام قریب‌الوقوع که مشخص نیست چه زمانی قرار است رخ دهد. این اقدامات آنقدر ترسناک و وحشیانه هستند که کم کم مجیستریت نسبت به وفاداری خود به امپراطوری شک می‌کند و همه چیز را زیر سؤال می‌برد. مورد بعدی فهرست بهترین فیلم های رابرت پتینسون سبکی درام و اکشن دارد که اولین اثر سینمایی انگلیسی زبان سیرو گوئرا به شمار می‌رود.

این فیلم براساس رمانی با همین نام است که در سال ۱۹۸۰ توسط خود جی. ام. کوئتزی منتشر شده است. منتقدان تمایل خیلی زیادی به آن نشان ندادند و امتیازات نسبتا متوسطی را برای آن ثبت کردند؛ به نظر آن‌ها، ایده‌ی این فیلم روی کاغذ و به‌صورت تئوری تحسین‌برانگیز است اما اجرای آن ناامیدکننده بود. طبق گفته‌ی آن‌ها، فیلم در انتظار بربرها نتوانسته بازی‌های قدرتمند و همچنین موضوعات ارزشمند خود را به یک اثر درام تأثیرگذار تبدیل کند.


۶- فیلم The Devil All the Time

فیلم شیطان تمام وقت

  • کارگردان: آنتونیو کامپوس
  • نویسنده: آنتونیو کامپوس و پائولو کامپوس
  • بازیگران: رابرت پتینسون، تام هالند و بیل اسکاشگورد
  • میانگین امتیازات The Devil All the Time در IMDB: ۷.۱

«برخی افراد متولد می‌شوند که فقط زیر خاک دفن شوند.» در شهر ناکمستیف از ایالت اوهایو و در همسایگی جنگل‌ها، شخصیت‌های شیطانی مختلفی زندگی می‌کنند؛ یک واعظ بدنام و نامقدس، یک زن و شوهر عجیب و غریب و همچنین یک کلانتر گمراه. این شخصیت‌های شیطانی، اطراف پسر جوانی به نام آروین راسل می‌چرخند و اجازه نمی‌دهند که او کار خود را درست و حسابی انجام دهد؛ آروین در تلاش است که با نیروهای شروری که خود و خانواده‌اش را تهدید می‌کنند، مبارزه کند. داستان این مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون براساس رمانی با همین نام نوشته شده است که دونالد ری پولاک در سال ۲۰۱۱ آن را منتشر کرده بود. حالا جالب است بدانید که خود او هم نقش روایت‌گر داستان را در فیلم ایفا کرده بود. ماجرای عنوان فیلم از این قرار است که تمام شخصیت‌ها فکر می‌کردند که با خدا صحبت می‌کنند و از او راهنمایی می‌گیرند اما «شیطان تمام وقت» آن‌ها را هدایت می‌کرد.

این فیلم نظرات مختلف و متنوعی را از منتقدان دریافت کرد؛ اکثر آن‌ها بازی تام هالند و رابرت پتینسون را مورد تحسین قرار دادند و حسابی از آن‌ها تعریف کردند اما نسبت به لحن و فضای تاریک آن انتقاداتی داشتند؛ البته باتوجه‌به موضوع و ماهیت کلی اثر، لحن تاریک را نمی‌تواند نقطه ضعف آن دانست. کار جالبی که رابرت پتینسون در این پروژه انجام داد، این بود که هیچ مربی‌ای را برای گویش خود نپذیرفت و تمام و کمال خودش روی لهجه و بیانش کار کرد. تک تک بازیگران از گویش و بیان خود فایل‌های صوتی برای کارگردان فرستادند؛ به جز رابرت پتینسون. او را روز فیلم‌برداری مهارت خود را از همه پنهان کرد و ترجیح می‌داد که تنهایی با خودش تمرین کند و در آخر با این واکنش کارگردان روبه‌رو شد: «نابغه‌ی دیوانه‌ای که می‌تواند هر کاری انجام دهد.»


۵- فیلم Cosmopolis

فیلم جهان شهر

  • کارگردان: دیوید کروننبرگ
  • نویسنده: دیوید کروننبرگ
  • بازیگران: رابرت پتینسون، پاول جیامتی و سامانتا مورتون
  • میانگین امتیازات Cosmopolis در IMDB: ۵.۱

اریک پکر، یک مولتی میلیاردر خودساخته منهتنی بیست و هشت ساله است. او به‌صورت کاملا ناگهانی تصمیم می‌گیرد که به آن سر شهر برود و پیش آرایشگر قدیمی و همیشگی خود، موهایش را کوتاه کند. او بدون هیچ برنامه قبلی‌ای این تصمیم را گرفت و نمی‌دانست که چه ماجراجویی سختی را در پیش دارد؛ زیرا در آن روز ترافیک سنگینی اتفاق افتاده بود. در آن روز سه رویداد برجسته اما کاملا متفاوت در این منطقه برگزار شده بود که باعث رخ دادن چنین ترافیکی شد؛ از جمله یک اعتراض آنارشیستی سیار که به‌صورت گسترده از موش‌های مرده به‌عنوان نماد اعتراضی خود استفاده می‌کردند. اریک در طی این سفر طولانی خود که عمدتا در لیموزین اتفاق میفتد، با چندین همکار تجاری و آشنایان خودش، ملاقات می‌کند. آغاز روز اریک با پایان آن بسیار متفاوت است و زمین تا آسمان فرق می‌کند؛ از یک طرف ثروت شخصی‌اش در وضعیت ثابت و مورد اعتمادی قرار ندارد و از طرف دیگر هم متوجه می‌شود که یک نفر قصد کشتن او را دارد (بدون اینکه هویت قاتل و علت این اتفاق را بداند).

این فیلم براساس رمانی با همین نام ساخته شده که در سال ۲۰۰۳ دان دیلیلو نوشته و منتشر کرده بود. فیلم جهان شهر به جهت رقابت برای نخل طلا در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد اما برخلاف انتظار با انتقاد منتقدان زیادی روبه‌رو شد. از یک طرف آن‌ها بازیگران و سبک کارگردانی را مورد تحسین قرار دادند و یک سری‌های دیگر نسبت به فیلمنامه انتقاداتی داشتند؛ البته خیلی بعید هم نبود زیرا کروننبرگ تنها در عرض ۶ روز این فیلمنامه را نوشت. با اینکه امتیازات متوسطی از منتقدان دریافت کرد و در بخش‌هایی انتقادهایی از آن شد، اما بازی رابرت پتینسون آنقدر در این اثر چشمگیر بود که می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های او حساب کرد.


۴- فیلم Tenet

فیلم تنت

  • کارگردان: کریستوفر نولان
  • نویسنده: کریستوفر نولان
  • بازیگران: رابرت پتینسون، جان دیوید واشنگتون و الیزابت دبیکی
  • میانگین امتیازات Tenet در IMDB: ۷.۴

«زمان به پایان می‌رسد». یک مامور ناشناس سازمان سیا به نام پروتاگونیست (با بازی جان دیوید واشینگتون) تلاش می‌کند که برای بقای کل جهان و مردم آن مبارزه کند. او توسط سازمانی مرموز که با نام تنت شناخته می‌شود، استخدام شده تا در یک مأموریت جهانی، شرکت کند. او برای محقق کردن این هدف وارد یک ماجراجویی می‌شود و به دنیای گرگ و میش جاسوسی بین‌المللی می‌رود. پروتاگونیست وارد ماموریتی می‌شود که در چیزی فراتر از زمان واقعی آشکار خواهد شد. این ماجرا درباره سفر در زمان نیست؛ بلکه وارونگی است. مأموریت: جلوگیری از شروع جنگ جهانی سوم، با متوقف کردن یک فرد قدرتمند روسی به نام آندری سیتور که قدرت‌های پیش‌شناختی هم دارد. پروتاگونیست خیلی زود بر هنر «وارونگی زمان» تسلط پیدا می‌کند تا به واسطه‌ی آن بتواند با تهدیدی که در راه است، مقابله کند.

۵ سال طول کشید تا نولان بتواند فیلمنامه این اثر را بنویسد؛ آن هم بعد از اینکه چیزی بیش از ۱۰ سال روی ایده اولیه آن فکر کرد و وقت گذاشت. باتوجه‌به موفقیت بزرگ و جایزه‌هایی هم که برنده شده (از جمله یک جایزه اسکار در بخش بهترین جلوه‌های ویژه و نامزدی جایزه بهترین طراحی تولید)، خیلی دور از ذهن نبود که یکی از بهترین فیلم های رابرت پتینسون به شمار برود. تاریخ اکران این فیلم سه بار به خاطر پاندمی کرونا تغییر کرد و سرانجام بعد از اکران، با استقبال گسترده مخاطبان روبه‌رو شد؛ استقبالی که آن را به پنجمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۰ تبدیل کرد. فیلم تنت تحسین منتقدان زیادی را به‌دنبال داشت؛ کسانی که اکثرا جاه‌طلبی کارگردان، صحنه‌های اکشن و همچنین بازی واشنگتون را مورد تحسین قرار دادند. اما نسبت به داستانی که بیش از حد پیچیده شده بود، عدم وجود احساس و همچنین شخصیت‌های تعریف نشده، آن را مورد انتقاد قرار دادند.


۳- فیلم High Life

فیلم حیات والا

  • کارگردان: کلیر دنیس
  • نویسنده: کلیر دنیس و ژان پول فارگیو
  • بازیگران: رابرت پتینسون، ژولیت بینوش و آندره لارن بنجامین
  • میانگین امتیازات High Life در IMDB: ۵.۸

داستان این مورد از بهترین فیلم های رابرت پتینسون در فضایی فراتر از منظومه شمسی رخ می‌دهد؛ در آینده‌ای که به نظر می‌رسد همین حالا در حال اتفاق افتادن است. قصه درباره گروهی از جنایتکاران است که ماموریتی را در فضا قبول می‌کنند تا به نمونه‌های زنده‌ای برای یک آزمایش مهم تبدیل شوند؛ آزمایش تولید مجدد انسان. آن‌ها بعد از یک طوفان پرتوهای کیهانی که با کشتی‌شان برخورد کرده بود، در غیرقابل تصورترین شرایط ممکن قرار می‌گیرند. حیات والا، اولین اثر سینمایی انگلیسی زبان کلیر دنیس محسوب می‌شود که فیلمنامه را هم با همکاری دوست قدیمی‌اش نوشته است. برای ساخت چنین اثری، یکی از فیزیک‌دانان بسیار ماهر و متخصص سیاهچاله‌ها به نام اورلین بارائو استخدام شده بود تا سازندگان بتوانند در مباحث علمی با او مشورت کنند. از طرف دیگر هم یکی از هنرمندان خوب به نام اولافور الیاسون استخدام شده بود تا سفینه فضایی این پروژه را طراحی کند.

این فیلم نامزد دریافت ۳۰ جایزه شده بود که ۵ مورد از آن‌ها را دریافت کرد. منتقدان که حسابی تماشای این فیلم را دوست داشتند، امتیازات بالایی برایش ثبت کردند؛ کسانی که جلوه‌های بصری آن را جذاب، چالش‌برانگیز، مبهوت‌کننده و درنهایت چشم‌نواز خواندند و اعتقاد داشتند که این اثر هر چیزی را که یک فیلم‌دوست انتظار دارد، ارائه می‌کند. کلیر دنیس از سال ۲۰۰۲ این ایده را در سر داشت و رابرت پتینسون برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۴ درباره آن شنیده بود. او که حسابی برای ملاقات کاری‌اش با دنیس استرس داشت، تا می‌توانست مقاله‌های مختلفی درباره نظریه ریسمان و سیاهچاله‌ها خواند که هم آماده شود و هم به این درک برسد که چرا شخصیتش در اعماق فضا پیر نمی‌شود.


۲- فیلم The Lighthouse

فیلم فانوس دریایی

  • کارگردان: رابرت ایگرز
  • نویسنده: رابرت ایگرز و مکس ایگرز
  • بازیگران: رابرت پتینسون، ویلم دفو و والریا کارامن
  • میانگین امتیازات The Lighthouse در IMDB: ۷.۴

«در نور افسون‌هایی وجود دارد» زمانی‌که فریاد متزلزل مه‌فنگ فضا را پر می‌کند، چوب‌بر سابق و کم حرفی به نام افرایم وینسلو به همراه فانوس‌دار سالمندی به نام توماس ویک، به جزیره‌ای منزوی و متروکه در سواحل نیوانگلند که همیشه خاکستری است، پا می‌گذارند؛ داستانی که در اواخر قرن نوزدهم روایت می‌شود. چهار هفته‌ای که این افراد در آن‌جا حضور دارند، شرایط بسیار نامساعد و کارها کمرشکن است. در چنین موقعیتی، این مردان کم حرف و آرام، هیچکس را جز یکدیگر ندارند و مجبور هستند که رفتارهای عجیب و غریب، کینه‌توزی و نفرتی را که روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند، تحمل کنند. در طی این داستان، این دو نگهبان کم کم در این جزیره در تنهایی خود غرق می‌شوند؛ همین اتفاق باعث می‌شود که عقل و هوش خود را از دست بدهند و توسط بدترین کابوس‌های خود تهدید شوند.

فیلم فانوس دریایی که به‌صورت سیاه و سفید فیلم‌برداری شده، داستان هیپنوتیزمی و توهم‌آور دو نگهبان فانوس دریایی (با بازی ویلم دفو و رابرت پتینسون) را حکایت می‌کند. جالب است بدانید که این فیلم نامزد دریافت ۱۷۳ جایزه از جشنواره‌های مختلف شده بود (از جمله جایزه بهترین فیلم‌برداری در مراسم آکادمی اسکار) که سرانجام ۳۴ مورد از آن‌ها را دریافت کرد (از جمله جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم در جشنواره فیلم کن). منتقدان بعد از تماشای این فیلم عقل و هوش خود را از دست داده بودند و حسابی آن را برای کارگردانی و بازی هنرمندان مورد تحسین قرار دادند. پتینسون و دفو با وجود علاقه‌ای که به هم دارند، حتی یک کلمه هم سر صحنه با هم صحبت نمی‌کردند و آنقدر شرایط و آب‌و‌هوا ناجور بود که بعد از همان روز اول، خستگی فیزیکی و روانی زیادی به آن‌ها وارد شده بود. پتینسون شب‌ها در هتل با دیگر اعضای تیم می‌خوابید و دفو در کلبه‌ی خالی یک ماهیگیر؛ از طرف دیگر پتینسون در صحنه فیلم‌برداری تنها می‌گشت و غذا می‌خورد و دفو مدام با دیگر اعضای گروه بود.


۱- فیلم Good Time

فیلم اوقات خوش

  • کارگردان: جاش سفدی و بنی سفدی
  • نویسنده: رونالد برانستاین و جاش سفدی
  • بازیگران: رابرت پتینسون، بنی سفدی و بادی دورس
  • میانگین امتیازات Good Time در IMDB: ۷.۳

مقاله بهترین فیلم های رابرت پتینسون را با اوقات خوش به پایان می‌رسانیم؛ اثری جنایی و دلهره‌آور که حول محور پسر جوانی به نام کانی نیکاس می‌چرخد. کانی برادر خود به نام نیک را که ناتوانی رشدی دارد، به زور از یکی از جلسات درمانی خود بیرون می‌کشد. این دو نفر به بانک شهر نیویورک دستبرد می‌زنند و مبلغ ۶۵۰۰۰ هزار دلار را می‌دزدند. هنگامی که در حال فرار بودند، یک بسته رنگ در کیسه پول‌ها منفجر می‌شود و باعث تصادف راننده‌ی ماشین در حال فرار می‌شود. کانی و نیک با پای پیاده فرار می‌کنند و به سرویس بهداشتی یک رستوران می‌روند تا رنگ را از روی لباس‌های خود پاک کنند. زمانی‌که آن‌ها توسط پلیس متوقف می‌شوند، نیک وحشت می‌کند و پا به فرار می‌گذارد. کانی تلاش می‌کند تا به کمک وثیقه‌ای نیک را از زندان آزاد کند اما متوجه می‌شود که ۱۰۰۰۰ دلار پول بیشتر برای نجات او نیاز است.

نیک حالا بیشتر از هر زمان دیگری به برادر خود نیاز دارد چون به خاطر دعوا و درگیری‌ای که با زندانی دیگری داشته، در بیمارستان بستری شده است. بماند که فیلم اوقات خوش چقدر توسط منتقدان مورد تحسین قرار گرفت؛ خصوصا که اکثرا هم بازی پتینسون، کارگردانی، داستان و موسیقی متن آن را تحسین کرده بودند. این فیلم برای رقابت در جشنواره فیلم کن انتخاب شده بود تا یکی از مدعیان نخل طلا باشد. این فیلم نامزد دریافت ۵۷ جایزه شده بود اما درنهایت فقط ۸ مورد آن‌ها را دریافت کرد. جالب است بدانید که در یکی از صحنه‌ها، از پلیس‌های واقعی در پاساژی با مشتریان واقعی فیلم‌برداری شده بود؛ جایی که پلیس‌ها بازیگران را تحت تعقیب قرار داده بودند و ترس و وحشت ایجاد شده در مردم، کاملا واقعی بود؛ حتی برخی از مشتریان در تلاش بودند که پلیس‌ها را از تعقیب بازیگران متوقف کنند.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
7 + 9 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.