اختتامیه جایزه ادبی نوفه پنجشنبه چهارم بهمن ماه در باغ موزه قصر برگزار و برندگان نهایی این جایزه در سه بخش معرفی شدند.
بخش اول
در بخش اول که به بخشی از آثار منتشر نشده اختصاص داشت، جایزه نهایی به «محمد سوری» برای «سمساره» تعلق گرفت و «النا رهبری» برای «هیولایش»، «محمد فائزی فرد» برای «نابود شدن مردی که از خواب بیدار شده است»، «مهراد ارشادی نیا» برای «ساعت گرد» و «علیرضا برازنده» برای کتاب «دریاچه» تقدیر شدند.
بخش دوم
در بخش کودک و نوجوان هیات داوران این جایزه هیچ اثری را شایسته جایزه برگزیده سال ندانست و تنها از کتاب «خرسی که چپق میکشید» از «سید جواد رهنما» از نشر هوپا تقدیر کرد.
بخش سوم
در بخش اصلی جایزه کتاب، «ما-و-را؛سلسله جنایات بین کهکشانی» نوشته «محمدرضا ایدرم» از نشر پیدایش کتاب برگزیده شد.
از چهار اثر دیگر که به بخش نهایی راه یافته بودند نیز تقدیر شد؛ این آثار به:
- رامبد خانلری با سورمه سرا از نشر بان
- ضحی کاظمی با کاج زدگی از نشر چشمه
- لاله زارع با بی تابوت از نشر هیلا
- بهزاد قدیمی با خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی از نشر پیدایش تعلق داشتند.
کتاب ما-و-را
ما-و-را داستان اول مجموعه داستان سلسله جنایتهای بین کهکشانی است که داستان سیارهی «را» و داستان پیدایش «فرقهی زمانیه» را بازگو میکند. در این کتاب مرد مفلوکی به نام کمال سرادقی به طور اتفاقی در لاتاری برنده شده است و این مقدمهی ماجراهایی پر رمز و راز میشود.
ما-و-را را شاید بتوانید به شکل یک نمونهسازی مجسم از داستانگویی شرقی در قالب رمانی ژانری در نظر بگیرید. وقتی ما-و-را را میخوانید، به تدریج درمییابید که کتاب، بیش و پیش از هرچیز، دربارهی سکون است. دربارهی یک جا نشستن است و رویابینی کردن و دربارهی تجربهی روانگردی در فضایی مجازی با بافت کلماتی شرقی. شاید بتوان گفت ما-و-را اینفرنوی دانته است، که «را» همان بهشتی است که دانته در هیبت سیارات متفاوت میدیدهاست. ما-و-را روی محور زمان در یک جهت پیش نمیرود، و با پرت کردن خواننده به زمانهای متفاوت، خواننده را به همان گمگشتگی زمانی دچار میکند. این کتاب یک کمدی تقریباً الهی است. یک کمدی زمانی.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
سالها پس از تصرف زمین به دست ریف ها،وقتی که آدمها در بین سیارههای سرزهر،دنب، و مجمع السیارات اطلس پخش شدهاند،سیارهای با ماشینهای باستانی کشف میشود که تصویری فیزیکی از تمام بهشتهای افسانه ایست. حوالی مدار از سفینهی قبلی جدا شدم و با شاتلهای بخاری خط های«قفقاز -مرکوری» باقی مسیر را رفتم.بالاخره به «را» رسیدم. موقع فرود رودخانههای سیاه سیاره چشمم را گرفت.عین خطهای نسخ عربی موج بر میداشتند و چپ و راست میرفتند. موقع دیدنشان یک لحظه احساس سبکی کردم. انگار این کهکشان هیچ تکلفی نداشته باشد. خیلی اسمهای خوبی دارد:عتیقهی سیارات عالم؛پایتخت ثلاخا؛ ارض موعود؛بهشت زمانیه.
جایزه ادبی نوفه با همکاری نشر پیدایش و مجله سفید امسال برای نخستین دوره در ژانرهایی متفاوت از وحشت گرفته تا فانتزی، علمی، تخیلی و جنایی برگزار شد.