باکس تابستان ۲۰۱۷ اگرچه از لحاظ فروش در شرایط بدی به سر میبرد، اما از لحاظ ارائهی فیلمهای متنوع و تحسینشده موفق بود. همراه بررسی میدونی باشید.
باکس آفیس تابستانی همیشه به عنوان فصلی که استودیوهای رده اولِ هالیوودی معمولا بزرگترین و عامهپسندترین فیلمهایشان را راهی بازار میکنند و بیشترین اسکانسهایشان را در جریان آن به دست میآورند شناخته میشده و در نتیجه مهمترین فصل باکس آفیس سالانه هم برای بررسی موفقیتها و شکستهای سینمای گیشه شناخته میشود. اگر یادتان باشد باکس آفیس تابستانِ ۲۰۱۶ یک افتضاح تمامعیار بود. فصلی که اگرچه از نظر فیلمهای ترسناک و انیمیشنهای حیوانات سخنگو خوش درخشید، اما در زمینهی فیلمهای ابرقهرمانی، ریبوتها و بازسازیهای شکستخوردهی پرتعداد و دنبالههای بد رکوردزنی کرده بود. خب، برای شروع باید گفت که باکس آفیس تابستان امسال از لحاظ درآمد کلیاش تغییر قابلتوجهای نسبت به سال گذشته نکرده است. یعنی هنوز با یکی از بدترین تابستانهای چند سال گذشته طرفیم. اما خبر خوب این است که فقط در صورتی که تهیهکنندهی فیلم، صاحب استودیوی فیلمسازی یا صاحب سینما هستید باید از این خبر نگران و ناراحت شوید. به عبارت دیگر باکس آفیس تابستان ۲۰۱۷ برخلاف سال گذشته که برای استودیوها و مردم به یک اندازه افتضاح بود، حداقل فقط برای استودیوها افتضاح است. فصلی که هر چه برای اکثر استودیوها کابوسوار بود، برای سینماروهایی که دنبال فیلمهای خوب بودند، فصل موفقی محسوب میشد.
همین که بگوییم باکس آفیس تابستان امسال با افت فروش مواجه شد اصلا حق مطلب را ادا نمیکند. گرچه تک و توک فیلمهایی مثل سهگانهی ابرقهرمانی موفق امسال یعنی «واندر وومن» (Wonder Woman)، «نگهبانان کهکشان ۲» (Guardians of Galaxy Vol.2) و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) عالی ظاهر شدند، اما با این حال سقوط کمسابقهی فروش باکس آفیسِ تابستان امسال آنقدر زیاد بود که موفقیت بزرگ این فیلمها نتوانست تغییری در نتیجهی نهایی ایجاد کند. بهطور دقیقتر باید بگویم که باکس آفیس آمریکای شمالی در طول تابستان امسال (که شامل ماههای می، ژوئن، جولای و آگوست میشود) به ارقامی دست پیدا کرد که پایینتر از آمار فروش سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ بودند. درآمد ماه جولای ۱۲/۲ درصد پایینتر از درآمد همین ماه در سال ۲۰۱۶ بود. این در حالی بود که اگرچه «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (عرضه شده در روز ۷ جولای) آنقدر خوب فروخت که در جایگاه چهارم پرفروشترین فیلمهای ۲۰۱۷ در گیشهی خانگی قرار بگیرد، اما دنبالهای مثل «جنگ برای سیارهی میمونها» (War for the Planet of the Apes) به همین اندازه خوششانس نبود. و اگرچه کمدی «مسافرت دختران» (Girls Trip) به فروش غیرمنتظرهای دست پیدا کرد و «دانکرک» (Dunkirk) بهتر از چیزی که انتظار داشتیم مورد استقبال قرار گرفت، اما هیچکدام از آنها برای نجات این ماه یا کل تابستان کافی نبودند.
نتیجه این شد که تابستان ۲۰۱۷ در حالی به پایان رسید که با افت فروش ۱۱ درصدی نسبت به همین فصل در سال گذشته روبهرو شده بود. البته افت فروش تابستان امسال به این فصل خلاصه نمیشود، بلکه روند تکرارشوندهای بوده که در طول ۲۰۱۷ ادامه داشته است. در واقع آگوست، ششمین ماه متوالیای بود که آمار فروش باکس آفیس در سراشیبی قرار داشت. بهطوری که در هجدم آگوست خبر رسید که این ماه با افت فروشی ۳۴ درصدی نسبت به همین ماه در سال ۲۰۱۶ روبهرو شده است. ماجرا وقتی بدتر شد که آخرین آخرهفتهی آگوست مثل سنت همیشگی این برهه از سال هیچگونه تازهاکران پرسروصدا یا بزرگی به خود ندید و اینطوری لقب بدترین آخرهفتهی باکس آفیس در طول ۱۶ سال گذشته را به خودش اختصاص داد. اما آبروریزیهای تابستان هنوز تمام نشده بود. یک هفته بعد آخرهفتهی روزِ کارگر را داشتیم که رکورد جدیدی از خودش بر جای گذاشت؛ بدترین آخرهفتهی باکس آفیس از سال ۲۰۰۰ تاکنون. این در حالی بود که مجموع فروش تمام فیلمهای اکران شده از ماه می تا آگوست سه میلیارد و ۶۰۶ میلیون دلار بود که از سال ۲۰۰۶ تاکنون، کمترین مجموع فروش گیشهی خانگی محسوب میشود. در زمینهی تعداد بلیتهای فروخته شده هم (حدود ۴۰۵ میلیون بلیت)، تابستان امسال، کماستقبالترین تابستان از سال ۱۹۹۲ تاکنون بوده است.
خب، بگذارید حالا که روی دور افتادهایم، نقاط ضعف باکس آفیس تابستان امسال را پشت سر هم ردیف کنیم تا به نتیجهگیری امیدوارکنندهمان برسیم. یکی از بزرگترین شکستخوردگان امسال فیلمهای لایو اکشن غیرابرقهرمانی بودند. منهای «دزدان دریایی کاراییب ۵» (Pirates of the Caribbean 5) که به لطف فروش خارجی سرسامآورش به ۷۸۷ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد، تقریبا تمام فیلمهای لایو اکشن بیگ پروداکشنِ غیرکامیکبوکی که آغازکنندهی مجموعههای جدید بودند با کله شکست خوردند. «شاه آرتور» (King Arthur: Legend of the Sword) که با بودجهی ۱۷۵ میلیون دلار ساخته شده، فقط به ۳۹ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد و مجموعه شوالیههای میزگرد را در ابتدای کار به کنسلی کشاند. «مومیایی» (The Mummy) با نقدهای بسیار ضعیفی مواجه شد و با کسب ۸۰ میلیون دلار در گیشهی خانگی شروع نامطمئنی را برای دنیای تاریک یونیورسال رقم زد؛ فیلمی که اگر کشورهای خارجی به دادش نمیرسیدند، از لحاظ تجاری هم به اندازهی هنری شکست میخورد. «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) نشان داد که ظاهرا طرفداران مایکل بی هم از دست او خسته شدهاند. فیلم در آمریکای شمالی ۱۳۰ میلیون دلار فروخت که با اختلاف زیادی نسبت به کمفروشترین فیلم مجموعه («عصر انقراض» با ۲۴۵ و نیم میلیون دلار) با افت فروش شدیدی روبهرو شد و مجموعهی جدید «ترنسفورمرها» را در شرایط متزلزلی قرار داد.
فیلم فانتزی «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and the City of Thousand Planets) که با ۱۷۷ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، حدود ۳۹ میلیون دلار از آمریکای شمالی کسب کرد. «برج تاریک» (Dark Tower)، اقتباس موردانتظار شاهکارهای ادبی استیفن کینگ توزرد از آب در آمد. فیلم به حدی با چیزی که طرفداران رویاپردازی کرده بود فاصله داشت که کسی به تماشایش نرفت و فیلم در نهایت به ۴۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش در آمریکا دست پیدا کرد و حتی نتوانست بودجهی اندک ۶۰ میلیون دلاریش را برگرداند. اگر سونی واقعا به تبدیل کردن کتابهای کینگ به یک دنیای سینمایی علاقه داشت، نقشههایش با شکست «برج تاریک» نقش بر آب شد و در این خصوص کسی به جز خودش را برای سرزنش کردن ندارد. نهایتا «جنگ برای سیارهی میمونها» با اینکه واکنش مثبت گستردهی اکثر منتقدان را به همراه آورد و یکی از بهترین بلاکباسترهای دههی اخیر نام گرفت، اما هیچکدام از این تعریف و تمجیدها نتوانستند عموم مردم را راضی به خرید بلیت فیلم کنند. فیلم نه تنها از یک طرف از داستان تیره و تاریکی بهره میبرد، بلکه از لحاظ ظاهری شباهت زیادی هم به «طلوع سیارهی میمونها» داشت و در نتیجه نتوانست در نگاه مردم فیلم متفاوت و جذابی به نظر برسد.
از سوی دیگر درست برخلاف تابستان سال گذشته که فیلمهای کودکان و انیمیشنهایی مثل «در جستجوی دوری» (Finding Dory)، «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets)، «کتاب جنگل» (The Jungle Book) و «زوتوپیا» (Zootopia) را داشتیم که همه جزو ۱۰ فیلم پرفروش سال قرار گرفتند، تابستان امسال از لحاظ بازار انیمیشنها کساد بود. منهای «من نفرتانگیز ۳» (Despicable Me 3) که ۲۵۵ میلیون و اندی در آمریکای شمالی به دست آورد و با کسب ۹۴۸ میلیون دلار به پردرآمدترین فیلم تابستان در گیشهی جهانی بدل شد، بقیهی انیمیشنهای آمریکایی ناامیدکننده ظاهر شدند. اگر سال گذشته در تصاحب فیلمهای کامیکبوکی و انیمیشنها بود، تخت پادشاهی امسال فقط برای نشستن یک ژانر روی آن جا داشت. «کاپیتان زیرشلواری» (Captain Underpants)، محصول دریموورکس با نقدهای مثبت منتقدان مواجه شد، اما نتوانست به بیش از ۱۰۰ میلیون فروش جهانی دست پیدا کند که اگر به خاطر بودجهی ۴۰ میلیونیاش نبود، الان با یک فاجعهی تمامعیار طرف میبودیم. «ماشینها ۳» (Cars 3) با کسب کمتر از ۱۵۰ میلیون دلار، در گیشهی خانگی شکست بدی خورد و تازه از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده است و هماکنون منتظر وقوع معجزهای با آغاز اکرانش در بازار چین است. و انیمیشن The Nut Job 2 هم تاکنون موفق نشده به فروشی که قسمت اول در همان آخرهفتهی افتتاحیهی کسب کرده بود دست پیدا کند. ساختهی استودیوی ایلومینیشن با بودجهی ۸۰ میلیون دلاریاش به موفقیت غولپیکری دست پیدا کرد، اما دیگر انیمیشنهای تابستان سقوط سختی را تجربه کردند. البته که «ماشینها ۳» بیشتر از اینهایش را از فروش اسباببازیها و محصولات جانبی در میآورد، اما همزمان یکی از بزرگترین شکستهای پیکسار هم نام میگیرد. فعلا باید امیدوار بود که «پونی کوچولوی من» (My Little Pony)، «لگو نینجاگو» (The Lego Ninjago)، «فردیناند» (Ferdinand) و «کوکو» (Coco) در ادامهی سال بهتر عمل کنند.
این در حالی بود که درست مثل سال گذشته یکی دیگر از بازندگان تابستان ستارهها بودند. پردرآمدترین بازیگر مرد سال از نظر مجلهی فوربس مارک والبرگ بود. چه درامهای زندگینامهای او، «دیپواتر هورایزن» (Deepwater Horizon) و «روز میهنپرستان» (Patriots Day) را از سال گذشته دوست داشته باشید، چه نداشته باشید، هر دو در گیشه رسما شکست خوردند و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» هم با کسب ۶۰۱ میلیون دلار در دنیا، از سوی تحلیلگران پرفروشترین فیلم ناامیدکنندهی تاریخ لقب گرفت. همچنین کمدی «خانه» (Home)، کمدرآمدترین فیلم جریان اصلی ویل فرل نام گرفت و «لوگان خوششانس» (Logan Lucky) بدل به بدترین افتتاحیهی گستردهی چنینگ تاتوم شد. اسکارلت جوهانسون و امی شومر نتوانستند «شب سخت» (Rough Night) و «ربودهشده» (Snatched) را به نان و نوا برسانند و دواین جانسون هم نتوانست «گارد ساحلی» (Baywatch) را از غرق شدن نجات بدهد. این موضوع از آنجایی که معمولا کمدیهای ارزانقیمتِ ستارهمحور موفق ظاهر میشوند خیلی ترسناک است. این در حالی بود که ادریس البا و متیو مککانهی هم برای تبدیل کردن «برج تاریک» به موفقیت کافی نبودند. البته که جانبی دپ کماکان عنصر مهمی از موفقیت «کاراییب ۵» بود و تام کروز هم به «مومیایی» کمک کرد تا به ۴۰۵ میلیون دلار درآمد جهانی دست پیدا کند و «بادیگارد آدمکش» (The Hitman’s Bodyguard) هم به عنوان یک فیلم اولد-اسکول ستارهمحور موردتوجه قرار گرفت. اما روی هم رفته تابستان امسال هم مثل گذشته ثابت کرد که ستارهها فقط وقتی ستاره هستند که در نقش معروفی قرار گرفته باشند یا در فیلم کامیکبوکی مشهوری حضور داشته باشند. دنیل کریگ تا وقتی ستاره است که به بازی کردن به جای مامور ۰۰۷ ادامه بدهد.
اما بالاخره به خبرهای خوب میرسیم. برخی تحلیلگران باور دارند که میتوان گفت یکی از دلایل وضع قمر در عقربِ تابستان امسال ناشی از تابستانِ بد سال گذشته است. درست مثل دنبالههایی که به خاطر عدم علاقهی مردم به قسمت قبلی مورد استقبال قرار نمیگیرند، باکس آفیس تابستان امسال هم به این دلیل تابستان کسادی بود که تابستان ۲۰۱۶ تماشاگران را راضی به خانههایشان نفرستاد. بنابراین ماموریت اصلی تابستان امسال این بود که رضایت و اعتماد تماشاگران را دوباره جلب کند. به عبارت دیگر چیزی که در تابستان امسال بیشتر از فروش و رکوردشکنیهای تجاری اهمیت داشت، عرضهی فیلمهای خوب بود. تابستان امسال پر از فیلمهای خوب و عالیای بود که تماشاگران از تماشای آنها واقعا لذت بردند. در نتیجه شاید هالیوود این نبرد را باخته باشد، اما این موضوع بهش کمک میکند تا در طولانیمدت جنگ اصلی را برنده شود. برای شروع در تابستان امسال سه فیلم کامیکبوکی پرفروش و تحسینشده در قالب «واندر وومن»، «نگهبانان کهکشان ۲» و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» داشتیم که در صدر جدول قرار گرفتند و پشت سرشان «من نفرتانگیز ۳» را داشتیم؛ فیلم محبوب تماشاگران که تا چند روز دیگر یک میلیارد فروش جهانی را رد میکند. بله، اگرچه فیلمهای ابرقهرمانی صدر جدولها را به خود اختصاص دادند، اما هر سه فیلمهای عامهپسند و تحسینشدهای بودند. بنابراین اگر تماشاگران پولشان را به جای «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» خرج خرید بلیت «نگهبانان کهکشان ۲» کنند به جای اینکه از سینما دلخور شوند، احتمالا به این نتیجه میرسند که «فیلمها خوب هستند» و برای سینما رفتن دوباره ترغیب میشوند. همچنین اگر پولتان را به جای «شاه آرتور: افسانهی شمشیر»، خرج فیلمهای مثل «مسافرت دختران»، «دانکرک»، «بیبی راننده» (Baby Driver)، «فریبخورده» (The Beguiled)، «بیماری بزرگ» (Big Sick) که سومین فیلم ساندنس است که در دههی گذشته به ۴۰ میلیون فروش خانگی دست یافته یا مستقلهایی مثل «اینگرید به غرب میرود» (Ingrid Goes West)، «ویند ریور» (Wind River) و «شبهنگام میآید» (It Comes at Night) کنید، مطمئنا احتمال اینکه دوباره به سینما امیدوار شوید بیشتر است.
پس با اینکه از اواسط ماه می تا اواخر ژوئن (قبل از اینکه «واندر وومن» وارد میدان شود)، فیلمهای مجموعهی ضعیفی داشتیم، اما روی هم رفته فیلمهای تحسینشده بهتر از فیلمهایی که توسط منتقدان به باد انتقاد گرفته شدند فروختند. خبر خوشحالکننده این بود که خیلی از فیلمهای کمخرج و غیربلاکباستری این فرصت را داشتند تا در بین بزرگان شکوفا شوند. در واقع ۱۰ فیلم پرفروش باکس آفیس خانگی، «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)، «واندر وومن»، «نگهبانان کهکشان ۲»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، «من نفرتانگیز ۳»، «لوگان» (Logan)، «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious)، «دانکرک»، «لگو بتمن» و «برو بیرون» (Get Out) بودند که بدترین امتیاز متاکریتیکشان ۶۱ است (من نفرتانگیز ۳) و بهترین امتیاز متاکریتیکشان ۹۳ (دانکرک) است. فیلمهای همچون «آدمربایی» (Kidnap) و «۴۷ متر پایین» (Meters Down 47) که هر دو با وجود اینکه در ابتدا قرار بود یکراست راهی شبکهی خانگی شوند، اما در لحظهی آخر اکرانش شدند و حدود ۴۴ میلیون دلار در خانه فروختند. «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) از ۳۰ میلیون دلار بودجه، به ۹۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. «بیبی راننده» به عنوان یک اکشنِ بزرگسالانهی اورجینال مرز ۲۰۰ میلیون دلار فروش جهانی را پشت سر گذاشت.
«دانکرک» به عنوان یک فیلم اسکارپسند اما همزمان عامهپسند به فراتر از ۱۸۰ میلیون فروش خانگی دست پیدا کرد. «مسافرت دختران» از بودجهی ۳۱ میلیونیاش به ۱۱۲ میلیون فروش خانگی دست یافت و حتی «بادیگارد آدمکش» به ۷۵ میلیون فروش خانگی چشم دوخته است. «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation)، دنبالهی قسمت افتضاح قبلی هم خوب از آب درآمد و نه تنها تاکنون ۱۰۰ میلیون دلار در گیشهی خانگی فروخته (از ۱۵ میلیون دلار بودجه)، بلکه قدرت تازهای هم به دنیای سینمایی «احضار» (Conjuring) داد و آن را جدیجدی به یکی از مهمترین مجموعههای ترسناک سینما تبدیل کرد. به اندازهی تمام «شبح درون پوسته»ها و «مومیایی»ها که اشتباهات هالیوود را دوباره تکرار کردند، «واندر وومن»ها و «دیو و دلبر»ها و «برو بیرون»هایی داشتیم که ثابت کردند میدان دادن به ابرقهرمانان نادیده گرفته شده، کاراکترهای اصلی زن و اقلیتهای نژادی این فرصت را دارند که بهتر از همهی فیلمهای سنتی دیگر در گیشه بفروشند. بالاخره «برو بیرون» هماکنون به خاطر بودجه پایین و فروش سرسامآورش، سودآورترین فیلم سال نام گرفته است.
آره البته همانطور که بالاتر هم گفتم بعضی فیلمهای خوب مثل «جنگ برای سیارهی میمونها»، «دیترویت» (Detroit)، «لوگان خوششانس»، «وقت خوش» (Good Time) و «کاپیتان زیرشلواری» موفق نشدند به این جمع راه پیدا کنند، اما روی هم رفته با تابستان متنوعی طرف بودیم که معمولا اتفاق نمیافتد. تابستان سال گذشته یک فیلم ترسناک تمامعیار برای صنعت فیلمسازی بود. با وجود بلاکباسترهای بسیار بدی مثل «آلیس درون آینه» (Alice Through the Looking Glass)، «روز استقلال: بازخیز» (Independence Day: Resurgence)، «وارکرفت» (Warcraft)، «بتمن علیه سوپرمن» (Batman v Superman)، «شکارچیان ارواح» (Ghostbusters) و «جوخهی انتحار» (Suicide Squad) و غیره، سینما آنقدر ناامیدکننده ظاهر شد که مردم ترجیح میدادند به جای فیلمها، دربارهی انتخابات ریاست جمهوری و سریال «چیزهای عجیبتر» (Stranger Things) و «پوکمون گو» صحبت کنند. تابستان امسال اما فرق میکرد. اگرچه عدم وجود پدیدهی تلویزیونی غولپیکری در حد «چیزهای عجیبتر» خیلی به سینما کمک کرد، اما خود سینما هم کمی از اشتباهات سال گذشته یاد گرفته بود و از لحاظ کیفیت فیلمها بهتر ظاهر شد. پس شاید هالیوود امسال رکوردی از خود بر جای نگذاشت، اما کمی از اعتماد از دست رفتهاش را باز پس گرفت که در طولانیمدت به نفعش خواهد بود.
اما مهمترین درسهایی که هالیوود باید از باکس آفیس امسال بگیرد چه هستند؟ اگر باکس آفیس سال گذشته بهمان نشان داد که این حجم از ریبوتها و بازسازیهای پرتعداد به چیزی جز شکست منجر نمیشود و اگرچه این درس دربارهی باکس آفیس امسال هم صدق میکند، اما درس جدید ۲۰۱۷ برای هالیوود این بود که مجموعههایتان را قبل از شکست، ریبوت کنید. یکی از دلایل درآمد پایین باکس آفیس امسال فیلمهایی همچون «کاراییب ۵»، «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» و «بیگانه: کاوننت» بودند که فقط به امید فروش در کشورهای خارجیای مثل چین و برزیل ساخته شده بودند. مثلا اگرچه «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» به ۷۰ و چند درصد سود از فروش ۷۰۸ میلیون دلاریاش دست پیدا کرد، اما سونی عقلش رسید که ادامه دادن این برند به ضررشان است و باید آن را متحول کنند. همکاری با دنیای سینمایی مارول به یک موقعیت بُرد-بُرد منجر شد: «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» به دومین افتتاحیهی بزرگ این استودیو در گیشهی خانگی و چهارم فیلم پرفروشش تبدیل شد. حالا مرد عنکبوتی با انرژی تازهای برای مدت قابلتوجهای پول در خواهد آورد. نمونهی موفق دیگری که داشتیم «لوگان» بود؛ فاکس با ریسک کردن و کاهش بودجهی فیلم توانست سود خوبی به جیب بزند. اما پارامونت برخلاف سونی با تکیه به فروش یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری فیلم قبلی «ترنسفورمرها» سراغ ساخت قسمت بعدی رفت تا باز دوباره ثابت شود که استودیوها تا وقتی با کله زمین نخورند متوجه اشتباهاتشان نمیشوند. اگرچه فروش ۶۰۴ میلیون دلاری «آخرین شوالیه» از بودجهی ۲۱۷ میلیون دلاریاش به این معنی است که پارامونت ضرر زیادی نکرده، اما افت فروش بسیار زیاد فیلم نسبت به قسمتهای قبلی به معنی بزرگترین زنگ خطرشان است و دارد بهشان هشدار میدهد که خودشان را جمع و جور کنند. اما پارامونت کماکان امیدوار است با «بامبلبی» (Bumblebee)، اسپینآف «ترنسفورمرها»، این سری را زنده کند. ولی تحلیلگران فکر میکنند از آنجایی که فیلم در دسامبر ۲۰۱۸ با «آکوآمن» (Aquaman) رقابت دارد شانسی برای این کار نخواهد داشت.
یکی دیگر از درسهای تابستان امسال این بود که به نظر میرسد ستارهی اصلی این روزهای سینماها نه بازیگران، بلکه کارگردانان هستند. بازاریابی فیلم های تاریخی خارج از فصل جوایز کار سختی است. بنابراین کسی فکرش را نمیکرد که «دانکرک» (۱۷۹ میلیون دلار تاکنون) بتواند بهتر از «جنگ برای سیارهی میمونها» (۱۴۴/۶ میلیون دلار)، «کاراییب ۵» (۱۷۲ میلیون دلار) یا «مومیایی» (۸۰ میلیون دلار) بفروشد، اما شاید بخش قابلتوجهای از موفقیت این فیلم را باید به قدرت نام کریستوفر نولان در کشاندن مردم به سینماها اختصاص داد. نولان با «دانکرک» که برخلاف فیلمهای غیرکامیکبوکیاش، در ردهی علمی-تخیلیهایش «اینسپشن» و «بینستارهای» قرار نمیگرفت، نشان داد که او حالا به چنان درجهای از شهرت رسیده است که به راحتی میتواند بودجهی فیلمهایش را تامین کند و آنها را به موفقیت برساند و مردم هم بدون توجه به چیزی که قرار است ببینند فقط به خاطر نام نولان پشت در سینماها صف میکشند. چنین چیزی با مقدار کمتری دربارهی جیمز گان، کارگردان «نگهبانان کهکشان ۲» هم صدق میکند؛ کسی که نه تنها متفاوتترین فیلمهای مارول را ساخته، بلکه همواره با طرفداران در شبکههای اجتماعی در ارتباط است و همچنین پتی جنکینز نامی است که خیلی از سینماروهای خانم، آن را به عنوان کسی که «واندر وومن» را به پرفروشترین فیلم تابستان تبدیل کرد فراموش نخواهند کرد. در همین حین، «بیبی راننده» (۱۰۵/۸ میلیون دلار) کاری کرد تا عموم مردم چیزی را کشف کنند که خیلی از سینمادوستانِ سرسخت از قبل با او آشنا بودند: اینکه این آقای ادگار رایت چقدر سرگرمکننده است!
نکتهی دیگری که در تابستان امسال متوجه شدیم این بود که عموم مردم برای انتخاب فیلم، به امتیازات آن توجه نمیکنند. بحثی در اواسط تابستان از سوی سران استودیوها سر گرفت که میگفت دلیل عدم فروش فیلمها به خاطر امتیازات راتنتومیتوی آنهاست. با اینکه میتوان گفت بعضی فیلمها مثل «فیلم اموجی» (The Emoji Movie) و «برج تاریک» به خاطر امتیازهای پایینشان شکست خوردند، اما نمونههای نقض زیادی در این زمینه وجود دارد. البته که واکنش مثبت منتقدان به یک فیلم از فاکتورهای مهمی برای موفقیت تجاری آن است و به خاطر همین است که به تازگی برخی استودیوها شروع به نمایش فیلمهایشان در جشنوارههای مختلف کردهاند؛ از «برو بیرون» در ساندنس گرفته تا «بیبی راننده» در جشنواره جنوب از جنوب غربی و نمایش «آنابل: خلقت» در فستیوال فیلم لس آنجلس. و هر سهتای این فیلمها به فروشهای خیلی خوبی دست پیدا کردند و هماکنون میبینیم که برادران وارنر با نمایش زودهنگام فیلم ترسناک «آن» (It) سعی کرده تا سروصدای زیادی در مطبوعات و محافل نقد به وجود بیاورد. اما همزمان مثالهای نقضی هم وجود دارند. مثل «بادیگارد آدمکش» که با وجود دریافت امتیازات منفی، به درآمد خوبی دست پیدا کرد. یا فیلمهایی مثل «لوگان خوششانس» (راتنتومیتو ۹۳)، «جنگ برای سیارهی میمونها» (راتنتومیتو ۹۳)، «بلوند اتمی» (راتنتومیتو ۷۵) و «بیگانه: کاوننت» (راتنتومیتو ۷۰) که با وجود ستایش بیوقفه منتقدان، به درآمدهای خوبی دست پیدا نکردند. پس، این موضوع نشان میدهد که مردم معمولا به تماشای فیلمهایی میروند که برایشان جذاب باشند، نه فیلمهایی که از نقدهای بهتری بهره میبرند.