«مادرم مرا درک نمیکند»، «من با پدرم اختلاف سنی زیادی دارم»، « از لحاظ فکری با خانوادهام تفاوت دارم». اینها جملاتی است که جوانان با توجه به شکاف نسلهایی که با والدینشان دارند، میزنند. ظهور فناوریهای نوین و سبک زندگی مدرن تغییرات بسیاری را در جامعه بهوجود آورده است. ما هم مانند تمام همسن و سالیهایمان با پدر و مادرمان فرق میکنیم. بعضی وقتها برای مجاب کردن همدیگر تلاشهای مسالمت یا قهرآمیزی میکنیم اما نتیجه فرقی نمیکند. یکی از چالشهای خانواده ایرانی، عبور از سنت به مدرنیته است که باعث ایجاد شکاف در جامعه میشود و مشکلات زیادی را به بار میآورد. کتاب روانشناسی «تغییرات، چالشها و آینده خانواده ایرانی» نوشته تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی است.
شناخت ماهیت خانواده ایرانی، آسیبها و تغییرات پیشروی آن در شرایط جدید از مهمترین وظایف جامعهشناسان است. در صورت تأخیر در شناخت ابعاد خانواده و مشکلات و چالشهای آن، تصمیمگیری در سطح زندگی خانوادگی برای اعضای خانواده، و در سطح کشور برای مدیران فرهنگی و اجتماعی، سخت و غیرممکن خواهد شد. شناخت علمی از وضعیت خانواده ایرانی؛ تغییرات، چالشها و آینده آن، شرایط بهبود زندگی خانوادگی را فراهم ساخته است.»
آزاد ارمکی درباره روند شکلگیری اثر حاضر در مقدمه کتاب مینویسد: «از تاریخی که به تأمل و تحقیق و گفتوگو و داوری در مورد وضعیت خانواده ایرانی پرداختم تاکنون بیش از یک دهه میگذرد. در این زمان افزون بر تهیه دو کتاب با عنوانهای درآمدی بر جامعهشناسی خانواده ایرانی و خانواده ایرانی، با همکاری دانشجویان و استادان جامعهشناسی بیش از ده مقاله در مجلههای علمی و پژوهشی داخلی و خارجی و دهها گفتوگو و سخنرانی و نقد و بررسی درباره ابعاد گوناگون خانواده ایرانی در مجلهها و روزنامهها به چاپ رسانیدهایم.»
موضوع اصلی این کتاب، تحلیل روند دگرگونی خانوادههای شهرنشین است. در کتاب حاضر، تلاش شده تا دگرگونی خانوادههای شهری بررسی، و موضوع چالشهای خانواده و بازنمایی تمامی ابعاد آن در رسانهها شرح داده شود. نگارنده، در این راستا ریشههای تاریخی و بستر اجتماعی تحول خانواده را بررسی کرده و چند دگرگونی قابل ملاحظه و ملموس در خانوادههای ساکن شهر تهران را تبیین و تغییر در ابعاد گوناگون در حال ظهور خانواده در تهران را تحلیل کرده است.
در مقدمه کتاب روانشناسی «تغییرات، چالشها و آینده خانواده ایرانی» میخوانیم.
هریک از ما به عنوان عضوی از خانواده پدریمان یا خانوادهای که در آن به عنوان همسر (زن یا شوهر) زندگی میکنیم، شاهد مجموعهای از مشکلاتی چون کاهش نرخ ازدواج، افزایش نرخ طلاق، ظهور اشکال گوناگون از روابط خارج از خانه (قبل و بعد از ازدواج) کاهش میل به فرزندآوری، تعارضات بین نسلی و انزوای اجتماعی هستیم. هرکدام از این مسائل بهتنهایی میتواند زمینه بروز مجموعهای از مشکلات برای اعضای خانواده و جامعه بزرگتر شود. به طور مثال کاهش نرخ ازدواج عاملی برای بقای تجرد از یک طرف و کاهش نرخ باروری و افزایش روابط جنسی خارج از خانه میشود که نتیجه آن کاهش قدرت خانواده است. همینطور در صورت افزایش نرخ طلاق، افراد و گروههای درگیر با بروز اشکال گوناگون نابسامانیهای اجتماعی روبهرو خواهند شد.
به عبارتی مسائل اجتماعی قابل تبدیل به یکدیگر هستند و مانند نوعی سرطان اجتماعی عمل کرده و بهتدریج به قسمتهای دیگر جامعه آسیب میزنند.