بازار آزاد چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

بازار آزاد چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

بازار آزاد، نوعی نظام اقتصادی است که در آن از لحاظ تئوری، همه‌ی معامله‌گران به اطلاعات کامل دسترسی دارند، تمام مصرف‌کنندگان باتوجه‌ به منفعت حداکثریِ خود، انگیزه‌ی خرید پیدا می‌کنند و همه‌ی تأمین‌کنندگان هم مقید به عرضه و تقاضا هستند. درواقع بازار آزاد، بازاری اقتصادی است که رقابت در آن تعیین‌کننده است. این رقابت به قوانین عرضه و تقاضا اجازه می‌دهد محصولات و خدمات خود را به‌صورت مستقیم تأمین کنند. این عرضه شامل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی کار است و تقاضا هم شامل خرید توسط مصرف‌کنندگان، کسب‌وکارها و دولت است. تولیدکنندگان می‌خواهند محصولات خود را به بالاترین قیمت به مشتریان بفروشند و در مقابل، خریداران نیز به‌دنبال پایین‌ترین قیمت برای کالاها و خدمات هستند.

جنگ اقتصادی

رقابت روشی تخریبی برای حل مناقشات است. جنگ، رقابتی بزرگ است و بازار آزاد هم رقابت اقتصادی بزرگی است. بنابراین بازار آزاد، جنگی اقتصادی است. اقتصاددانان ادعا می‌کنند که هرچیزِ خوبی از جنگ نشئت می‌گیرد. مطمئنا همان‌طوری که لاشخورها از اجساد و خون‌ریزی در میدان جنگ سود می‌برند، مصرف‌کنندگان هم از ورشکستگی‌ها و قیمت‌های رقابتی منفعت می‌برند. بنابراین یکی از مفروضات بازار آزاد این است که مصرف‌کننده سزاوار همه‌چیز است و کارگر هم چاره‌ای جز پذیرفتنِ این شرایط یا بیکاری ندارد.

بازار آزاد، ایدئولوژی‌ای عالی برای افراد ثروتمند و فراثروتمند است، چراکه اعتقاد آنها بر این است که سزاوار همه‌چیز هستند و کارگران هم باید با خودشان بجنگند. درحقیقت، هیچ‌ نتیجه‌ی خوبی از رقابت پدید نمی‌آید؛ نتیجه‌ی خوب فقط با برطرف‌کردن نزاع‌ها به‌وسیله‌ی همکاری به‌دست می‌آید. البته اغلبِ افراد، درگیری را با رقابت اشتباه می‌گیرند و به‌ندرت، حتی زمانی که در حال همکاری با هم هستند، متوجه آن می‌شوند. بنابراین آنها درگیری/همکاری را با درگیری/رقابت اشتباه می‌گیرند و نمی‌دانند که مورد دوم هیچ منفعتی ندارد.

بنابر آنچه در بالا گفتیم، سه چیز را درباره‌ی بازار آزاد باید مفروض دانست:

  • جریان آزاد اطلاعات: هر مصرف‌کننده‌ای می‌تواند اطلاعات مربوط به محصول موردنیاز خود را به‌دست بیاورد؛
  • نبود مانعی برای رقابت: هرکس تمایل دارد، می‌تواند به عرضه‌کننده تبدیل شود و در صورت شایستگی و توانایی، با عرضه‌کنندگان دیگر رقابت کند؛
  • مسئولیت مستقیم:مصرف‌کنندگان از منابع خود برای خرید نیازهای­شان استفاده می‌کنند.

آیا بازار آزاد مستلزم نبود قوانین دولتی است؟ خیر. مقررات دولتی فقط برای این لازم‌اند که اطمینان حاصل شود برخی اصول (همچون قوانین افشای اجباری و ضدتراست) به‌درستی اجرا می‌شوند و موجب بهبود بازار آزاد می‌شوند، نه اینکه موجب تضعیف آن شوند. اما در مقابل، مخالفان، نظر دیگری دارند. اقتصادِ بازار آزاد اغلب با اقتصاد سرمایه‌داری اشتباه گرفته می‌شود. در نظام سرمایه‌داری، بیشترِ شرکت‌ها وقتی نوبت به خودشان می‌رسد، از حامیان اصلی بازار آزاد (به‌جز یارانه‌های دولتی) هستند، اما وقتی نوبت به رقبا می‌رسد، از متقاضیانِ دخالت‌های سخت‌گیرانه‌ی دولت (به‌جز یارانه‌های دولتی) می‌شوند.

در بازار آزاد واقعی، هیچ قانونی برای کسب‌وکار وجود ندارد. مشتریان (ازآنجاکه کسب‌وکارها و افراد باید چیزهایی خریداری کنند، تقریبا شامل تمام اشخاص بازار آزاد می‌شود) آزادند هر نوع تحقیقاتی درباره‌ی فروشندگان انجام دهند و فروشندگان هم (دسته‌ی گسترده‌ای هستند، چراکه افراد باید چیزی را بفروشند تا جریان نقدی مثبتی پدید بیاید) آزادند هرگونه تحقیقی را که لازم می‌دانند، درمورد مشتریان خود انجام دهند.

تمایز زیادی بین کسب‌وکار و فرد وجود ندارد، چراکه هر دو نقش را ممکن است یک ‌نهاد به‌عهده بگیرد. به‌جز اطلاعاتی که افراد می‌توانند از هم بگیرند، هیچ آزادی اطلاعاتی وجود ندارد. درواقع ممکن است نهادی به تحقیقات زیاد، مصاحبه‌ها و جمع‌آوری مدارکی از رشوه‌خواری کارمندان و چیزهایی ازاین‌قبیل دست بزند و سپس نتایج را به مشتریانش بفروشد. این نهاد ممکن است بخشی از این اطلاعات را در اختیار اشخاص دیگری بگذارد که می‌خواهند خود را بهتر به بازار هدف معرفی کنند.

زمان‌های خوب و بد وجود دارد، اما با این نظام اقتصادی، طرفین می‌توانند انتخاب کنند که چگونه و چه زمانی مشکلات خود را حل کنند، شروع به سودآوری کنند یا حتی به چه سودی (نقدی یا غیرنقدی) دست پیدا کنند. آیا سازمان‌ها می‌توانند بزرگ شوند؟ بله. آیا در این نظام اقتصادی کسی می‌تواند یک امپراتوری را سرنگون کند؟ بله. آیا اغلب اوقات چنین اتفاقی می‌افتد؟ بله، به‌طور مداوم، از بازارهای کوچک‌تر گرفته تا بزرگ‌ترین بازارها.

بااین‌وجود، امپراتوری‌ها به‌سادگی سرنگون نمی‌شوند، مگر وقتی که از حد معینی فراتر بروید؛ در آن صورت، قدرت قابل‌توجهی برای ناتوان‌کردن رقبا خواهید داشت. ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد، اما واقعیت این است: می‌توانید عناوین شایسته‌ای را از آن خود کنید یا از دست بدهید و درعین‌حال هیچ‌گاه مانع شرافت دیگران هم نشوید. تعریف اقتصاددانان از بازار آزاد تا حد زیادی مشابه چیزی است که تا اینجا توضیح دادیم. اقتصاددانان می‌توانند از این تعریف به‌عنوان پایه‌ای برای مدل‌سازی‌های­شان استفاده کنند و بگویند: «اگر بازار آزادی برای کالای X وجود داشته باشد، می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم…» یا می‌توانند جسور و زیرک باشند و بگویند: «اگر تقریبا بازار آزادی برای کالای X وجود داشته باشد، به‌جز وضعیت Y، می‌توان نتیجه گرفت…» یا اینکه می‌توانند وضعیت را پیچیده‌تر کنند و بگویند: «اکنون بازار آزادی برای کالای X وجود ندارد، برای اینکه… و به‌این‌ترتیب می‌توان بازار آزادی برای کالای X پدید آورد که شبیه آن بازار آزاد باشد.»

علاوه‌براین، تعریف نظریه‌پردازان سیاسی از بازار آزاد با تعریف اقتصاددانان مطابقت ندارد. گروه اول، بازار آزاد را «آزاد از محدودیت‌های دولتی تنفربرانگیز» تعریف می‌کنند و گروه دوم می‌گویند: «دولت باید Z را انجام دهد تا بازار آزاد کارآمدی برای کالای X پدید بیاورد». در مقابل، ممکن است نظریه‌پردازان سیاسی بگویند: «Z محدودیتی غیراخلاقی در راه آزادی است و به همین دلیل، اصول بازار آزاد را نقض می‌کند.»

به‌عنوان‌مثال، امریکا دارای سیستم «اعتبارات آلودگی» است. در این سیستم کارخانه‌ها حق ‌دارند میزان آلودگی هوایی تولیدی‌شان را بخرند یا بفروشند. بنابراین، کارخانه‌ها می‌توانند با هزینه‌کردن برای بهبود سیستم‌های کنترل آلودگی، اعتبارات آلودگیِ خود را بفروشند، چون دیگر به آن احتیاجی ندارند. این از سیستم قدیمی کارآمدتر است. در آن سیستم‌ها، آژانس حفاظت از محیط‌زیست، فناوری‌های مربوط به کنترل آلودگی را برای همه‌ی کارخانه‌ها اجباری می‌کرد. اقتصاددانان سیستم جدید را دوست دارند، چراکه این سیستم از سازوکارهای بازار آزاد برای رفع مشکلات نظارتی کلاسیک استفاده می‌کند.

اما به‌نظر می‌رسد لیبرالیست‌های سخت‌گیر با اعتبارات آلودگی مخالف باشند، چراکه نهایتا مجوز این اعتبارات را دولت صادر می‌کند. کنترل آلودگی به‌شیوه‌ی لیبرالیستی به این صورت است که هرکس که به‌دلیل آلودگی صدمه دیده است، می‌تواند از آلوده‌کنندگان ادعای خسارت کند. همچنین به کارخانه‌ها اجازه می‌دهد با همسایگان خود وارد معامله شوند و همسایگان به‌ازای برخورداری از برخی امتیازات، از حق شکایت خود چشم‌پوشی کنند.

توصیه‌ی تکراریِ کلاس‌های اقتصاد به دانشجویان اقتصاد، دراین‌باره است: چگونگی همکاری تولیدکنندگان در بازاری خراب، با حضور تقریبا نیمی از تولیدکنندگان. مشکل این توصیه این است که تأثیرات انحصاری، تنها زمانی شروع می‌شود که کمتر از نیمی از تولیدکنندگان، بیش از نیمی از بازار را تشکیل دهند و البته نیازی به توضیح نیست که تمام بازارهای دنیا انحصارطلبانه‌اند.

به‌درستی نمی‌دانیم چه میزان از عملکردِ غیرآزاد بازارها به دولت‌ها مربوط می‌شود، اما راهکار عادی و منصفانه، این است که قوانین بیشتری برای بازار تصویب شود، چراکه این قوانین پیش‌ازاین تأثیر مثبتی در آزادکردن حقیقی بازار داشته‌اند. درحالی‌که دولت‌ها گاهی اوقات با مداخله سعی می‌کنند بازار را به‌سوی فعالیت آزادانه پیش ببرند، بیشتر، این مداخله‌ها تنها به‌نفع برخی افراد تمام می‌شود. موضوع جالب‌توجه اینکه دخالت‌های بخش دولتی اثرات مطلوب سایر دخالت‌ها (فرضا اصلاحیه‌ی قوانین) را ندارد.

در دنیای واقعی، بازارها مایل نیستند آزادانه عمل کنند، چراکه شرایطی که شرح داده شد، کاملا اجرا نمی‌شوند. جریان آزاد اطلاعات در اکثر موارد، مستلزم فعالیت تولیدکنندگان است که همیشه در کوتاه‌مدت آن را به‌نفع خود نمی‌دانند. دراین‌بین، موانع رقابتی هم هستند، چراکه بسیاری از کسب‌وکارهای تولیدی به سرمایه‌گذاری‌ های زیرساختی بزرگی نیاز دارند و حتی این شرایط نیز اغلب اعمال نمی‌شود، به‌خصوص زمانی که محصولات و خدمات به‌طور عمده بیمه‌ شده باشند. دخالت‌های دولت گاهی اوقات برای رسیدگی به این مسائل انجام می‌گیرد، اما انجام چنین کاری نیاز به‌نوعی قدرت سیاسی دارد که به‌ندرت وجود دارد.

اگر باوجود موانع بزرگی که برای ورود به بازار وجود دارند، بتوانیم برای جمع‌آوری مقدار زیادی سرمایه‌ی اولیه، روش‌هایی پیدا کنیم، به‌عنوان تولیدکننده می‌خواهیم بدانیم مصرف‌کنندگان، اطلاعات موردنیاز برای خرید را در اختیار دارند یا خیر. اگر این به‌معنای دراختیارگذاشتن اطلاعات بیشتری باشد، این کار را برایشان انجام می‌دهیم، اما اگر احساس کنیم باید اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار دهیم، از این معامله صرف‌نظر می‌کنیم.

به‌عنوان مصرف‌کننده، در برخی موارد، اهمیتی به تحقیقات زیاد نمی‌دهیم. اما برای برخی دیگر، هفته‌ها از وقت خود را صرف اطلاعاتی می‌کنیم که می‌توان از خود فروشنده یا سایر مصرف‌کنندگان یا فروشندگان یا حتی رسانه‌ها (فروشنده‌ی اطلاعات قانونی یا غیرقانونی) به آنها دست پیدا کرد. اگر تشخیص دهیم فروشنده‌ای مناسب نیست، از آن صرف‌نظر می‌کنیم، و اگر تنها چند فروشنده باشند و هیچ‌کدام را مناسب ندانیم، از بین بد و بدتر یکی را انتخاب می‌کنیم. بعضی وقت‌ها هم روش دیگری برای انجام آن پیدا می‌کنیم یا اینکه خودمان انجامش می‌دهیم.

هنوز هم با محصولاتی برخورد می‌کنیم که نمی‌توانم جایگزینی برای آن پیدا کنیم، چه جایگزین مستقیم و چه جایگزین به‌روشی دیگر و بدون نیاز به سایر فروشندگان.

موارد زیر را به مؤلفه‌های پیش‌گفته‌ی بازار آزاد اضافه کنید:

  • شمار زیادی تولیدکننده؛
  • شمار زیادی مصرف‌کننده؛
  • و پول به‌عنوان تنها معیار ارزیابی.

فعالیت‌های تأمین‌کنندگانِ تک یا تعداد کمی از تأمین‌کنندگان، به‌خصوص «کارتل‌ها»، بازار انحصاری و ضد بازار آزاد محسوب می‌شود. چنین چیزی درمورد مصرف‌کنندگانِ تک یا ذی‌نفوذ هم صدق می‌کند. آخرین مورد، اختلاف بیشتری بین طرف‌داران بازار آزاد و مخالفان آن پدید می‌آورد.

بازار آزاد همه‌ی معیارهای ارزیابی‌های یک محصول یا خدمت را در قیمت آن خلاصه می‌کند، بنابراین، این قیمت «عادلانه» است. اما در این مورد، «عادلانه» فقط به‌معنی پیروی از تمام اصول بازار آزاد است. اما از نگاه دیگر و با درنظرگرفتن «عادلانه» به‌عنوان مؤلفه‌ای اجتماعی، قیمت‌گذاریِ بازار آزاد «غیرمنصفانه» خواهد بود.

برگرفته از: wiki.c2

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
1 + 15 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.