عصبیشدن، ناراحتی، نگرانی، حمله عصبی و حتی تشنج برای ۶٫۵میلیون نفر ایرانی که دچار اختلالات عصبی (psychiatric disorders) هستند، بخشهای جدانشدنی زندگیاند. همانطور که زندگی افراد با هم متفاوت است، تجربهای هم که از اضطراب دارند متفاوت است. به همین دلیل شاید راهکاری که برای یکی مؤثر واقع شود، برای دیگری کاملا بیفایده باشد. بنابراین بهتر است دیگران را قضاوت نکنیم و حرفی نزنیم که حالشان را بدتر کند. در این مقاله ۵ جمله را نوشتهایم که نباید به افراد دچار اختلال اضطراب بگویید.
ماجرای من و اضطراب
اضطراب همیشه بخشی از زندگی من بوده و هست. همیشه میخواستم همهچیز را تحت کنترل خودم داشته باشم، ولی اینکه نمیتوانستم همهچیز را پیشبینی و برایشان برنامهریزی کنم باعث اضطرابم میشد
در سالهایی که با اضطراب زندگی کردم، چیزهای زیادی یاد گرفتم که مهمترینشان این است: خودِ ما هستیم که درباره درمان بیماریمان تصمیم میگیریم. نوشداروی شما هرچه باشد، چه جلسات روانشناسی باشد، چه یوگا، چه تمدد اعصاب یا دارودرمانی (یا ترکیبی از آنها)، فقط روشی باعث سلامتیتان خواهد شد که مناسب خودِ خودتان باشد.
منظورم این نیست که شما در این مسیر تنها هستید و تمام مسئولیت روی دوش خودتان است. همه ما به همراهی و حمایت عاطفی دیگران احتیاج داریم. درک عمومی درابنباره هنوز از خیلی جهات اشتباه است و باورهای غلط درباره بیماریهای روانی باعث آسیب دیدن افراد بیمار میشود. فراموش نکنیم که همدردی با دیگران، تفاهمها را برجسته و اختلافات را کمرنگ میکند.
اگر دوست، همسر یا یکی از اعضای خانواده شما با اضطراب دستوپنجه نرم میکند، سعی کنید هیچوقت این ۵ جمله را به زبان نیاورید. در این صورت میتوانید بهتر با هم ارتباط برقرار کنید.
۱. خوشحال باش دیگه
متأسفانه قضیه به این سادگی نیست. خوشحالبودن برای افرادی که دچار اضطراب هستند، وقتی به دلیلی ناراحتاند، خیلی سختتر از چیزی است که به نظر میرسد. معلوم است که میخواهیم خوشحال و آرام باشیم، اما اینکه به ما بگویید چه حسی داشته باشیم، حالمان را بهتر نمیکند. در واقع باعث میشود احساس کنیم ما را نمیفهمید یا اشتباه دربارهمان قضاوت میکنید.
۲. آروم بگیر
بله، آرامش خیلی حس خوبی ست. اما اجازه بدهید این حرفم را تکرار کنم که وقتی به کسی بگویید فلان حس را داشته باشد و راه و روشش را نگویید، سریعترین راه برای به انزوا کشاندن اوست. اگر میخواهید به کسی که دوستش دارید کمک کنید تا آرامش داشته باشد، آموزش انتقال تمرکزش روی درست نفسکشیدن، میتواند کمک بزرگی باشد.
۳. ادای دیوونهها رو در نیار
اضطراب موجود ناشناختهای است. عکسالعمل افرادی که اضطراب دارند ممکن است در شرایط مختلف از دید دیگران غیرمنطقی به نظر برسد. حتی بعضی اوقات امکان دارد خودمان هم نتوانیم دلیلی برای ناراحتیمان پیدا کنیم. جدا از اینکه بهنظر شما چه کسی حق دارد مضطرب باشد و چه کسی حق ندارد، وقتی کسی را «دیوانه» خطاب میکنید، نباید توقع عکسالعمل مثبتی داشته باشید.
۴. قدر داشتههات رو بدون
احتمالا این بدترین حرفی است که تا به حال شنیدهام. همیشه سعی کردهام قدردان نعمتهای زندگیام باشم و این کار را رفتاری سالم میدانم. اما اضطراب و قدردانی تقریبا هیچ ربطی به هم ندارند. مبارزهکردن با اضطراب (یا هر اختلال دیگری) باعث نمیشود حقنشناس باشید. همیشه ناشکری را به افراد دچار اضطراب نسبت دادهاند که باعث میشود این افراد حس بدی به خودشان پیدا کنند.
۵. فکر میکنی مریضی، ولی اشتباه میکنی
تپش قلب، دستهای عرقکرده و خیس و نفسهای بریده بریده نشان میدهند که اضطراب توهمی نیست که در گوشهای از مغز جا خوش کرده باشد. برای ما اضطراب کاملا واقعی است و همهجا احساسش میکنیم. اگر به ما بگویید احساسی که داریم فقط یک توهم است، مثل این است که به کسی که پایش شکسته است بگویید دردی که حس میکند خیالی بیش نیست.
سخن پایانی
از همه این حرفها که بگذریم، همه ما انسانیم. اگر میخواهیم درباره بیماریهای روانی دید بهتری داشته باشیم، اولین گام این است محیطی را فراهم کنیم که همه احساس کنند همانطور که هستند در جامعه پذیرفته میشوند و اطرافیانشان تحت هر شرایطی دوستشان دارند.