کتاب مامان و معنی زندگی اثر دکتر «اروین دی.یالوم»، شامل شش داستان رواندرمانی است که چهار مورد از این داستانها براساس واقعیت و تجربیات شخصی نویسنده نوشته شده است.
«اروین دی.یالوم» روانپزشک مشهور اگزیستانسیالیست(وجودگرا) و نویسندهای آمریکایی است.
اما بیشتر ما ایرانیها او را با کتاب «وقتی نیچه گریست» میشناسیم. نبوغ و خلاقیت این نویسنده در کتاب «وقتی نیچه گریست» به اوج میرسد. او واقعیت، خیال و اصول روانشناسی را در این کتاب، استادانه تلفیق کرده و اثری جذاب و تاثیرگذار خلق کرده است. پس از ترجمهی این کتاب طرفداران او در ایران بسیار بیشتر از قبل شدند.
دوست روانشناس و البته کتابخوانی دارم که وقتی از او خواستم تا تاثیرگذارترین نویسنده از منظر خودش را نام ببرد بدون معطلی نام «اروین دی.یالوم» را به زبان آورد. ولی راستش من با شنیدن نام «یالوم» کمی پکر شدم چون نام او را به عنوان یک روانپزشک موفق شنیده بودم اما وقتی دوست روانشناسم از لفظ شعبدهباز دربارهی یالوم استفاده کرد حسابی دربارهاش کنجکاو شدم.
پس از آن، با کمی جستجو، مصاحبهای ویدیویی از «اروین یالوم» پیدا کردم که در آن گزارشگر از او میخواهد تا حس خود را در مقابل نامهایی چون نیچه، فروید، شوپنهاور بیان کند و او بیدرنگ از لفظ نابغه در مقابل آنها استفاده میکند؛ اما وقتی به اسم خود میرسد با کمی مکث از واژه قصهگو استفاده میکند.
پس از آشنایی کاملتر از دکتر «اروینیالوم» دریافتم که بدون شک قصهگو، دقیقترین تعریف از اوست؛ چرا که دکتر «یالوم» با قصهگویی همچون شعبدهبازی توانا به طرز شگفتآوری مفاهیم روانشناختی را به مخاطب ارائه میدهد.
او با داستانهای ساده و جالب و بدون استفاده از کلمات سنگین و تخصصی تجربیات بینظیری در اختیار خوانندگانش قرار میدهد، پس از این منظر طیف مخاطبهای او را فقط متخصصین این رشته در بر نمیگیرند.
جالب است بدانید، او کتاب «مامان و معنی زندگی» را با داستانی از زندگی و یک رویای جالب از خودش شروع میکند. در شهربازی اروین در صف تونل وحشت میایستد.«وارد ارابه میشوم، میلهی محافظ را پایین میآورم» و مادرش را در میان افراد ناظر میبیند. وقتی ارابه شروع به حرکت میکند وارد دهانهای تاریک میشود. قبل از ورود خود را به عقب میکشد و قبل از ورود در تاریکی فریاد میزند: «مامان، به نظرت چطور بودم؟»
این قصه دربارهی این است که یالوم از خودش میپرسد، آیا کارهایی که من کردهام در جهت رضایت مادرم بوده یا نه؟ سوالی که در ناخودآگاه همهی ما وجود دارد. کافی است به زندگی شخصیمان نگاه کنیم، مدام دنبال تأیید شدن توسط دیگران هستیم.
البته که در این داستان مامان، نمادی از جامعه و تلاش در جهت کسب رضایت جامعه از من است.
در این کتاب مرگ مسئلهی محوری است و یالوم به شدت از مرگ میترسد و دنبال حضور مادر است و تایید مادر برایش تبدیل به امری حیاتی میشود.
البته در دیگر داستانهای کتاب، شخصیتهای اصلی که بیماران یالوم نیز محسوب میشوند هر کدام به نوعی با مرگ مواجه میشوند. نامفهومی مرگ در زندگی انسان همیشه برایش حائز اهمیت بوده و او را به ترس انداخته است.
در داستان «مامان و معنی زندگی» راوی اول شخص و خود یالوم است. در داستانهای دیگر دانای کل را داریم. این تغییر نگرش در داستاننویسی خیلی مهم است، چرا که یک بحث فلسفی است.
سرفصلهای کتاب «مامان و معنی زندگی»
داستان اول(مامان و معنی زندگی)
داستان دوم (همنشینی با پائولا)، داستان دربارهی زنی است که مبتلا به سرطان شده است و کاملا واقعی است.
داستان سوم (تسکین از نوع جنوبی)، قصه دربارهی گروهی از بیماران درمانی بستری شده در بخش حاد بیمارستان است که با هدایت و رواندرمانی دکتر، با یکدیگر آشنا میشوند و جنبههای مثبت فردی و جسمی خود را بیان میکنند.
داستان چهارم (هفت درس پیشرفته در درمان سوگ)، ماجرای زنی را میخوانیم که همسر خود را از دست میدهد. یالوم در این داستان با هفت درس به مخاطب برای کاهش رنجهای خود راهکار می دهد.
داستان پنجم (رویارویی دو جانبه)، داستانی تخیلی از سرگذشت زنی است که زندگی اجتماعی خود را با توجه به تجربیات تلخ دوران کودکیاش دچار مشکل میبیند.
داستان ششم (طلسم گربهی مجار)، روایتی تخیلی است از بیمارانی که تصمیم میگیرند روند درمان خود را متوقف کنند.
دکتر یالوم چند سال پیش در صفحه اجتماعیاش گفته بود با اینکه ایران قانون کپیرایت ندارد اما از انتشار و محبوبیت کتابهایش در ایران خرسند و راضی است و بعد از آن پذیرای سوالهای ایرانیان شده بود تا در یک مصاحبه (به مناسبت انتشار یکی از کتابهایش) آنها را جواب دهد.
همان روز در پست دیگری گفته بود که از دریافت این همه پاسخ از ایران حیرت زده است و برایش تکان دهنده است و اظهار خوشبینی کرده بود که کشورها بالاخره راهی را پیدا میکنند تا راحت و آسوده و همراه با احترام در کنار همدیگر زندگی کنند.
شاید علت علاقهی ایرانیان به این نویسنده این باشد که کمتر کسی در ایران مثل اروین یالوم، فکر میکند.
در نهایت باید گفت دکتر «ارویند.یالوم»، قهرمان زندگی خیلی از آدمهایی است که نیاز به یک همراه معتمد و دانا در طول زندگی خود دارند. این نویسندهی بزرگ، تاکنون الهامبخش افراد زیادی در سراسر دنیا بوده و زندگیهای زیادی را متحول کرده است.