انیمه Yuri on Ice؛ اسکیت نمایشی و نبرد پرحرارت روی یخ

انیمه Yuri on Ice؛ اسکیت نمایشی و نبرد پرحرارت روی یخ

مخاطبانی که به داستان‌های ورزشی سرگرم‌کننده و نه‌چندان بلند علاقه دارند، حتما باید یک بار به تماشای هر ۱۲ قسمت Yuri on Ice بپردازند. اما این باعث نمی‌شود که بتوان نقاط ضعف انیمه‌ی نام‌برده را انکار کرد.

  • اسم فارسی: یوری روی یخ
  • نویسندگان: سایو یاماماتو (Sayo Yamamoto) و میتسورو کوبو (Mitsurō Kubo)
  • ژانر: ورزشی، کمدی و رقابتی
  • کارگردانان: سایو یاماماتو (Sayo Yamamoto) و جون شیشیدو (Jun Shishido)
  • محصول استودیو MAPPA
  • تعداد قسمت‌ها: ۱۲ اپیزود
  • میانگین مدت‌زمان اپیزودها: ۲۳ دقیقه
  • رده‌ی سنی: PG-13

خلاصه‌ی داستان:

یوری کاتسوکی که روزگاری به‌عنوان بزرگ‌ترین امید کشور ژاپن برای کسب مدال در مسابقات جهانی رشته‌ی ورزشی فیگور اسکیتینگ به حساب می آمد، در سن ۲۳سالگی با شکستی سخت روبه‌رو می‌شود. عده‌ای می‌گویند که پس از این شکست، دیگر یوری باید از ورزش حرفه‌ای خداحافظی کند و بپذیرد که هرگز شانسی برای کسب مقام‌های اصلی ندارد. هرچند سبک زندگی یوری و بسیاری از علایق شخصی او هم نشان می‌دهند که وی شاید هیچ شانسی برای بازگشت به دوران اوج نداشته باشد. یوری با خود فکر می‌کند که شاید باید بپذیرد که در شب اصلی خراب کرد. پس فرصت جبران را از دست رفته می‌بیند.

اما درحالی‌که ظاهرا خود یوری هم امیدی به بازگشت ندارد، یک اتفاق به یاد همگان می‌آورد که یوری چه‌قدر ورزشکار مهمی به حساب می‌آمد. انگار دنیا مقابل یوری می‌ایستد و به او می‌گوید که باید دوباره رقابت را جدی بگیرد. ماجرا هم وقتی عجیب‌تر می‌شود که اسطوره‌ی ورزشی یوری می‌گوید که مهیای آموزش این پسر و رساندن او به بالاترین جایگاه‌ها است.

بااین‌حال همان‌قدر که یوری کاتسوکی پیشرفت می‌کند و به روزهای خوب نزدیک می‌شود، یوری پلیستسکی نیز هر روز درخشان‌تر از قبل به حرکت روی یخ می‌پردازد. گویا او را نمی‌توان متوقف ساخت و یوری ژاپن نبرد بسیار سختی را پیش‌رو دارد. این دو که البته رقیب بزرگ دیگری را نیز مقابل خود می‌بینند، قدم به قدم به مسابقه‌ی اصلی نزدیک می‌شوند؛ تا برای کسب ارزشمندترین مدال به اجرای بهترین و خیره‌کننده‌ترین حرکات موقع اسکیت روی یخ بپردازند.

استودیو MAPPA که بیشتر به خاطر انیمه Terror in Resonance و از آن مهم‌تر حضور در تیم ساخت انیمه Attack on Titan شناخته می‌شود، هرگز قسمت ویژه‌ی به‌خصوص یا فصل دیگری برای انیمه Yuri on Ice تولید نکرد. به همین خاطر مخاطب هیچ کار سختی برای دیدن انیمه «یوری روی یخ» ندارد و صرفا باید یک فصل تشکیل‌شده از ۱۲ قسمت را ببیند؛ سرگرمی خوبی که در مجموع کمی بیشتر از چهار ساعت از وقت مخاطب را به خود اختصاص می‌دهد. البته ما می‌دانیم که انیمه‌ی سینمایی Yuri!!! on Ice the Movie: Ice Adolescence هم‌اکنون در دست ساخت قرار دارد و در تاریخی نامعلوم تقدیم طرفداران می‌شود.

فراموش نکنید که «یوری روی یخ» یک انیمه‌ی اورجینال به حساب می‌آید و مانگا Yuri on Ice Side Story: Welcome to the Madness بعد از پخش انیمه‌ی اصلی و توسط فیلم‌نامه‌نویس انیمه یعنی میتسورو کوبو خلق شده است. در نتیجه خواندن یا نخواندن آن صرفا به سلیقه‌ی مخاطب و میزان علاقه‌ی او به جهان مانگاهای ژاپنی ارتباط دارد.

شاید تنها نکته‌ای که باید به تمام بینندگان گوشزد شود همین است که انیمه Yuri!!! on Ice بهره‌ی زیادی از اغراق‌های دنیای انیمه‌ها می‌برد؛ اغراق‌هایی که به مذاق بسیاری از عاشقان انیمه‌ها خوش می‌آیند و چه در آفرینش لحظات احساسی و چه در خلق موقعیت‌های کمدی عالی هستند. ولی بدون شک کاری می‌کنند که اثر مورد بحث وارد فهرست‌هایی نشود که به معرفی انیمه‌هایی جذاب برای ورود به دنیای انیمه‌ها می‌پردازند.

باید پذیرفت که بسیاری از تماشاگرانی که تنها به فیلم‌های لایواکشن معمول و انیمیشن‌های غربی عادت کرده‌اند، مقابل این میزان از اغراق‌های تصویری و غیرتصویری داستان‌گویی برخی از انیمه‌ها گارد دارند. پس اگر به سراغ Yuri!!! on Ice می‌روید، اول مطمئن شوید که با آغوش باز آماده‌ی استقبال از ابعاد مختلف فرم هنری و قصه‌گویی آن هستید.

تقریبا همه‌ی آثار ورزشی و رقابت‌محور گرفتار یک کلیشه‌ی پرطرفدار هستند؛ آغاز قصه‌ی شخصیت از هیچ یا شکست و پیروزی مطلق یا نسبی او در انتهای قصه. انگار اصلا مهم‌ترین انتظار مخاطب از سریال‌ها و فیلم‌های این‌گونه نیز آن است که یک پیروزی دل‌چسب را در انتهای مسیری سخت به تصویر بکشند. آن‌ها اگر چنین کاری نکنند، همیشه توسط عده‌ای لعنت خواهند شد. مثال بارز مسئله‌ی مورد بحث هم فیلم Million Dollar Baby کلینت ایستوود با درخشش ماندگار هیلاری سوانک است که خدا می‌داند هر سال با آن پایان‌بندی میخکوب‌کننده چند نفر را به تحسین وامی‌دارد و خون چند نفر را به جوش می‌آورد.

مخاطب به قدری آثار ورزشی را خوب شناخته است که آن‌ها برای تماشاگر عام هم تقریبا همیشه قابل پیش‌بینی هستند. اگر قصه با شکست آغاز شود، احتمالا با پیروزی به پایان می‌رسد. اگر شخصیت اصلی در ابتدای قصه هیچ‌چیزی ندارد، احتمالا در انتهای کار با کسب قهرمانی به همه‌چیز می‌رسد. اگر از همان ابتدا موفق و مغرور باشد، در میانه‌های داستان به‌شدت از نظر روحی زمین می‌خورد و سپس با اخلاق بهتر در انتهای قصه مجددا به موفقیت می‌رسد. فرقی نمی‌کند که در چه مدیومی مشغول دیدن آثار ورزشی-رقابتی باشیم؛ نتیجه تقریبا همیشه قابل حدس است. Yuri on Ice هم کاملا این کلیشه‌ها را در آغوش کشیده است و از جایی به بعد تقریبا تمامی لحظات کلیدی آن قابل پیش‌بینی هستند.

اما آن‌چه که می‌تواند چنین آثاری را فراتر از سطح انتظار مخاطب ببرد، درک شدن احساسات شخصیت‌ها توسط من و شما است. داستان‌گویی همیشه اگر مبتنی بر شخصیت‌پردازی‌های پرجزئیات و قابل لمس باشد، می‌تواند در اوج قابل پیش‌بینی بودن هم جذاب به نظر برسد. چرا که وقتی به انسان‌های حاضر در داستان اهمیت بدهیم، دیدن قصه‌ی نسبتا تکراری و آشنای آن‌ها را هم دوست داریم. همان‌گونه که وقتی به قهرمان داستان علاقه دارید، به‌سادگی هرچه تمام‌تر درگیر تعلیق‌های قصه می‌شوید. چون اگر شخص قرارگرفته در خطر به اندازه‌ی کافی برای شما مهم باشد، بریده شدن انگشت او توسط کاغذ هم دردناک به نظر می‌آید.

باتوجه‌به تمامی موارد یادشده باید خوشحال بود که شخصیت‌پردازی یوری کاتسوکی را به جرئت می‌توان یکی از پررنگ‌ترین نقاط قوت انیمه Yuri on Ice به حساب آورد. سازنده انقدر روی آفرینش بخش‌های مختلف زندگی پروتاگونیست‌های قصه وقت می‌گذارد که در عین واضح بودن مسیر پیش‌رو، مخاطب به طی شدن آن توسط یوری اهمیت می‌دهد. ما با او ارتباط برقرار می‌کنیم و زندگی وی را می‌شناسیم. در نتیجه دوست داریم که هرچه سریع‌تر مشغول تشویق تلاش‌های او برای کسب موفقیت شویم.

سریال چند بار روابط پیچیده و قابل توجهی را بین شخصیت‌های مختلف برقرار می‌کند و داستان را به سمت‌وسوی پیچیده‌ای می‌برد. ولی متاسفانه در اکثر مواقع همه‌ی این کارها فقط به‌صورت لحظه‌ای انجام می‌شوند و بیننده وقتی به تصویر کلی شکل‌گرفته توسط داستان‌گویی اثر می‌نگرد، می‌بیند که همه‌ی شخصیت‌ها در دو گروه اصلی و فرعی قرار گرفته‌اند. با این توضیح که شخصیت‌های فرعی همیشه سطحی باقی می‌مانند و فقط در حد نیاز داستان وارد مرکز توجه می‌شوند و سپس هر اندازه که لازم باشد به حاشیه می‌روند. موضوع هم وقتی بدتر می‌شود که بدانید شخصیت‌های اصلی عملا فقط شخصیت‌های یک طرف هستند و این یعنی Yuri on Ice فرصتی فوق‌العاده برای روایت داستان از چند زاویه را از دست داده است. به بیان بهتر مثلا اگر مخاطب فرصت شناخت کافی دو طرف رقابت اصلی را پیدا می‌کرد، شاید در انتها کمتر متوجه ذات تکراری داستان می‌شد و مدام از خود می‌پرسید که دوست دارد شاهد پیروزی کدام آدم‌ها باشد.

همان‌گونه که گفته شد، اکثر ما می‌دانیم که تبدیل کردن رقیب به دشمن طرفداران زیادی بین بینندگان آثار ورزشی-رقابتی دارد. به همین خاطر Yuri on Ice با اینکه چند بار به شکل لایق تحسینی به شکستن این کلیشه نزدیک می‌شود، در انتها پیرو آن است. بسیاری از مخاطبان فراموش می‌کنند که کلیشه‌ها به این دلیل تبدیل به کلیشه شدند که یک روز همه فهمیدند واقعا آن‌ها در انجام وظیفه‌ی خود برای جلب توجه بیننده عالی هستند!

بیننده‌ای که به‌دنبال یک قصه‌ی هیجان‌انگیز، احساسی و پرانرژی راجع به‌دست نکشیدن یک نفر از تلاش برای رسیدن به هدف است، از Yuri on Ice لذت فراوانی می‌برد. زیرا منهای ایرادهای نام‌برده، این انیمه به شکلی روان جلو می‌رود و همواره می‌داند که می‌خواهد از هرکدام از دقایق خود چه بهره‌ای ببرد. فروش بسیار زیاد در طول چند سال در نقاط مختلف دنیا و داشتن تعداد قابل توجهی از طرفداران پروپاقرص نیز اثبات می‌کنند که Yuri on Ice از پس سرگرمی‌سازی درست برای درصد زیادی از بینندگان برآمده است.

«یوری روی یخ» یک خوانش متفاوت از داستانی پرطرفدار و جذاب است که با محوریت اسکیت نمایشی جلو می‌رود. پس حتی اکثر بینندگانی که از همان قسمت اول وجود عناصر تکراری در Yuri on Ice را تشخیص می‌دهند، شانس قابل توجهی برای یک بار سرگرم شدن با آن دارند. تازه نباید از یاد برد که سریال در بخش‌های رمانتیک و احساسی خود واقعا شجاعانه و هوشمندانه طراحی شده است و از قضا خط قرمزهای متعددی را فکرشده به چالش می‌کشد. جالب‌تر آن که وجود شوخی‌های متعدد و جذاب در بخش‌های مختلف اثر هم کاری نمی‌کند که لحظات جدی یا احساسی آن تاثیر خود را نداشته باشند. چنین اتفاق خوبی فقط زمانی رخ می‌دهد که تیم کارگردانی دقیقا بداند که چه لحنی را برای اثر خود به وجود آورد و چگونه طی سکانس‌های متفاوت بین روش‌های متفاوت روایت داستان جابه‌جا می‌شود.

همین انرژی قابل‌توجه را می‌توان در کارگردانی اثر و جنبه‌های صوتی و تصویری گوناگون آن هم پیدا کرد؛ از موسیقی‌هایی که با اتفاقات داستانی جور درمی‌آیند و میزان جذابیت بسیاری از سکانس‌ها را افزایش می‌دهند تا تصاویر باشکوه رقص روی یخ که با جزئیات حداکثری وارد جهان انیمه شده‌اند و چشم‌ها را نوازش می‌دهند. انیمه Yuri on Ice نه‌تنها ریتم صوتی-تصویری کم‌نقصی دارد، بلکه از ابزارهای عجیب‌وغریب جهان انیمه‌های ژاپنی نیز به درستی بهره می‌برد. چرا؟ چون اکثر عناصر سازنده‌ی خود را به خوبی به هم پیوند می‌زند؛ تا ذهن مخاطب توانایی بررسی جداگانه‌ی آن‌ها را نداشته باشد. در نتیجه حتی موردی به عجیبی ظاهر شدن یک نسخه‌ی آدمک‌مانند کوچک از شخصیت روی تصویر هم تماشاگر هدف را اذیت نخواهد کرد. زیرا صرفا برای مسخره‌بازی و لودگی وارد انیمه نمی‌شود و سازنده آن را به سرعت تبدیل به یکی از اهرم‌های کمدی محصول خود می‌کند.

اگر عمیقا علاقه‌مند به دیدن داستان تلاش یک ورزشکار برای رسیدن به پیروزی واقعی و گریختن از شکست هستید و دوست دارید در داستان، آن ورزشکار را به خوبی از جوانب مختلف بشناسید، Yuri on Ice می‌تواند سرگرم‌کننده و حتی انرژی‌دهنده باشد. تازه شاید تعداد قابل توجهی از بینندگان به کمک این انیمه برای نخستین بار اسکیت نمایشی را بشناسند و حتی به آن علاقه‌مند شوند.

اما میزان توجه دریافت‌شده از سوی این انیمه گاهی برخی از افراد را به اشتباه می‌اندازد و نمی‌توان انکار کرد که اگر با انتظارات بیش از اندازه سراغ Yuri on Ice برویم، ممکن است سُر بخوریم و با مغز به سطح محکم و سرد یخ برخورد کنیم. Yuri on Ice طی چند سکانس محدود به فراتر از حد و مرزهای تعیین‌شده برای زیرژانر خود قدم می‌گذارد. ولی در اکثر ثانیه‌ها دقیقا همان‌قدر که از یک کمدی ورزشی و رقاب‌محور انتظار دارید، همزمان تکراری و دل‌چسب به نظر می‌آید.

مینی‌سریال The Queen's Gambit

در میان انیمه‌های سرزمین آفتاب تابان می‌توان آثار متعددی مثل انیمه Haikyuu، انیمه Kuroko's Basketball، انیمه Free! Iwatobi Swim Club، انیمه !Big Windup، انیمه Captain Tsubasa (کاپیتان سوباسا/فوتبالیست ها) و انیمه Yowamushi Pedal را یافت که همگی پرطرفدار و در نوع خود درخشان هستند؛ آثاری که مخاطب را به دل رقابت‌های ورزشی می‌برند و حتی عاشق برخی از این ورزش‌ها می‌کنند. آن‌ها در سبک‌های مختلف به داستان‌گویی می‌پردازند و بعضا بسیار احساسی و تکان‌دهنده ظاهر می‌شوند. زیرا هم عملا بسیاری از بینندگان را با فعالیت‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌کنند و هم از این بستر برای دادن پیام‌هایی مهم به او بهره می‌برند. نتیجه‌ی همه‌ی این حرف‌ها هم آن است که بپذیریم همواره می‌توان یک فهرست بلند بالا از انیمه‌های ژاپنی ورزشی برتر ساخت و گفت که چرا هرکدام از آن‌ها طرفداران زیادی دارند و واقعا لایق تماشا به نظر می‌آیند.

ولی میدونی در این مقاله به‌جای معرفی هرکدام از آن‌ها به سراغ سریال The Queen's Gambit نتفلیکس می‌رود که بدون شک یکی از بهترین درام‌های سال ۲۰۲۰ است؛ یک اثر ورزشی رقابتی که به بهترین شکل ممکن بسیاری از مخاطبان را عاشق شطرنج کرد و قصه‌ی یک نابغه‌ی یتیم را روایت می‌کند.

The Queen's Gambit به خوبی روی یک پروتاگونیست خاکستری سرمایه‌گذاری می‌کند و همچون Yuri on Ice دغدغه‌های درونی و عاطفی او را جداناشدنی از تلاش وی برای کسب پیروزی می‌داند. این اثر که رکوردهای زیادی را از جهات گوناگون جابه‌جا کرد، با نقش‌آفرینی معرکه‌ی بانو آنیا تیلور-جوی شما را درگیر قصه‌ای قابل لمس می‌کند و حتی باید پذیرفت که بسیاری از کارهای انجام‌شده توسط انیمه‌ای مثل Yuri on Ice را به مراتب بهتر انجام می‌دهد. پس حتی اگر جزو مخاطبانی هستید که فقط به انیمه‌ها عشق می‌ورزید و علاقه‌ای به آثار تلویزیونی غربی ندارید، یک شانس The Queen's Gambit آن بدهید. چرا که با تماشای هفت قسمت آن قطعا اوقات فراغت باارزش خود را دور نمی‌ریزید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
1 + 1 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.