انیمه Gintama؛ راه یک سامورایی

انیمه Gintama؛ راه یک سامورایی

انیمه‌ی بلند Gintama یکی از موفق‌ترین و متفاوت‌ترین آثار در ژانر شونن است که به کمدی ناب و پارودی‌های قدرتمندش شهرت دارد. با بررسی این انیمه همراه ما باشید.

  • عنوان اصلی: Gintama
  • اسم فارسی: گینتاما
  • براساس مانگایی از Sorachi Hideaki
  • ژانر: اکشن، کمدی، تاریخی، پارودی، سامورایی، علمی-تخیلی، شونن
  • کارگردان: Fujita Youichi و Takamatsu Shinji
  •  فیلم‌نامه: Kyle Bottom و Yokote Michiko
  • محصول: استودیو Sunrise
  • فصل اول: ۲۰۱ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل دوم: ۵۱ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل سوم: ۱۳ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل چهارم: ۵۱ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل پنجم: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل ششم: ۱۳ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل هفتم: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • فصل هشتم: ۱۴ قسمت ۲۴ دقیقه‌ای
  • وضعیت مانگا: به پایان رسیده است
  • پخش: ۴ آوریل ۲۰۰۶ تا ۸ اکتبر ۲۰۱۸
  • رده‌ی سنی: PG-13

خلاصه‌ی داستان:

آمانتوها، گروهی از موجودات فضایی، به زمین یورش برده و ژاپن فئودال را به سلطه‌ی خود درآورده‌اند. طی این نبرد سامورایی‌ها مقاومتی مثال زدنی از خود نشان می‌دهند و این مسئله موجب می‌شود آمانتوها بعد از به قدرت رسیدن حمل شمشیر را به جز برای عوامل دولتی ممنوع کنند؛ این تصمیم باعث می‌شود که سامورایی‌ها از جامعه طرد شوند و راه و روش ایشان کم و بیش به‌دست فراموشی سپرده شود.

دراین‌میان مردی به نام ساکوتو گینتوکی در شهر ادو زندگی می‌کند که باوجود علاقه‌ی بیش از حدش به شیرینیجات و خواندن مانگا و شغل خدماتی عجیبش، هنوز قلب یک سامورایی تمام عیار را دارد. شینپاچی شیمورا، پسری خوش قلب که فرزند یک استاد شمشیرزنی معروف بوده، کاگورا، دختر بچه‌ای فضایی اما بسیار قدرتمند، و ساداهارو، سگی عظیم الجثه، گینتوکی را در این کسب‌و‌کار خدماتی کوچک اما عجیب همراهی می‌کنند. گینتوکی و همراهانش طی قراردادهایی ریز و درشت به انجام هر کاری که مشتریانشان از ایشان بخواهند می‌پردازند؛ صد البته این کارها همیشه آسان نیست و گاهی اوقات آن‌ها مجبور می‌شوند با نیروی پلیس پنجه در پنجه شوند یا با نیروهای شورشی‌ و نینجاهای قاتل همراه شوند.

قسمت‌های آغازین انیمه‌ی Gintama با این جملات شروع می‌شود: «سرزمین سامورایی‌ها؛ خیلی خیلی وقت پیش کشور ما با این عنوان شناخته می‌شد. با آمدن آمانتوها از فضا و ممنوع شدن شمشیر، طبقه‌ی سامورایی‌ها با زوال رو‌به‌رو شد. در چنین دوران سختی، مردی باقی مانده بود که هنوز روح سامورایی را درون خود داشت. نام او ساکاتا گینتوکی است؛ مردی همه کاره که علاقه‌ی زیادی به شیرینی دارد. بعد از زنجیره اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی من، شیمورا شینپاچی، و کاگورا به همکاران او تبدیل شدیم. ما سه نفر در ادوی پر از فساد به کار کردن مشغولیم.»

مقدمه‌ی بالا بیننده را با کلیت حال و هوای Gintama و دنیای آن آشنا می‌سازد. حقیقت آن است که این توضیحات آنقدر که معرف دنیای Gintama هستند، حرفی از پلات اصلی انیمه نمی‌زنند. در نگاه اول دنیای Gintama بسیار عجیب و غیر عادی به نظر می‌رسد؛ ادو و ژاپنی که در Gintama به نمایش درمی‌آید ترکیبی از ژاپن قرن ۱۹ میلادی و آینده است، درحالی‌که عناصری از زمان حال همچون ماشین‌، کامپیوتر، تلفن همراه و حتی انیمه را در خود جای داده است. هنر Gintama در ترکیب کردن عناصر، مفاهیم و ژانرهایی متفاوت با هم است که معمولا حضورشان درکنار هم نادر و دور از ذهن به‌شمار می‌رود. انیمه‌ی Gintama با اینکه به ژانرها و موضوعات زیادی سرک می‌کشد در ریشه اثری کمدی است. با وجود آرک‌های داستانی پیوسته که در ادامه‌ی مطلب به آن‌ها خواهیم پرداخت، بخش اعظمی از قسمت‌های این انیمه به‌صورت اپیزودیک و ماجراهایی مستقل با حضور سه شخصیت مرکزی انیمه، گینتوکی، شینپاچی و کاگورا و شخصیت‌های اصلی و فرعی دیگر است.

همان‌طور که در خلاصه‌ی داستان گفته شد، سه شخصیت اصلی انیمه کسب و کاری خدماتی با عنوان یوروزویا یا  «کارهای عجیب» دارند؛ طی این شغل، آن‌ها در ازای پول هر درخواستی که مشتریان خود داشته باشند را انجام می‌دهند و کلیت ماجراها و زیر داستان‌های این انیمه بر پایه‌ی همین مسئله شکل می‌گیرد. این ماجراها اغلب اوقات به مشکلات و حوادثی بزرگ‌تر ختم می‌شوند، شخصیت‌های بیشتری درگیر ماجرا می‌شوند و قهرمانان ما همیشه با عجیب‌ترین و غیر منطقی‌ترین روش‌ها سعی در حل کردن این مشکلات دارند.

درکنار این ماجراهای جذاب و طنز آمیز، Gintama هر از چند قسمتی وارد آرک‌های داستانی تاریک‌تر و سراسر اکشن می‌شود و این کار را به قدری خوب انجام می‌دهد که با وجود تفاوت عظیم این آرک‌ها با کلیت قسمت‌ها، طرفداران و منتقدین آن‌ها را جزو طلایی‌ترین لحظات انیمه قرار می‌دهند. این آرک‌ها با وجود آنکه از نظر کیفیت مبارزات و جذابیت چیزی کم موارد مشابه در انیمه‌های هم‌سبک ندارند، اما ضرب‌ آهنگی سریع‌تر دارند؛ چیزی به‌عنوان کش دادن، شاخ و برگ اضافی یا سخنرانی‌های طولانی و بی مورد شخصیت‌های منفی در مبارزات Gintama جایی ندارد. همه چیز به اندازه و جذاب است و همین یکی از بهترین نکات درمورد این انیمه است. هیچ قسمتی از Gintama نیست که مبارزه‌ای که نهایتا می‌شود ۱۰ دقیقه‌ای به پایان برسد را چند قسمت طول بدهد. آرک‌های جدی به موقع شروع می‌شوند، پر تنش ادامه می‌یابند و به‌طور صحیح تمام می‌شوند. یکی از نکات جالب توجه درمورد این آرک‌ها برگشتن شخصیت‌ها از افرادی خشن و با ابهت به همان قهرمانان سر به هوا و دوست داشتنی همیشگی است. این تغییرات مکرر از حال و هوای طنز به جدی و برعکس باعث می‌شوند شخصیت‌ها اشکال مختلفی از پویایی را تجربه کنند و فرصت‌های بیشتری برای نمو داشته باشند؛ Gintama با اختصاص دادن زمان و موقعیت‌های کافی به شخصیت‌ها و همراه کردن بینندگان با اشک‌ها و لبخندهای ایشان کاری می‌کند که بیشتر و بیشتر به دنیای واقعیت قدم بگذارند و وجهاتی متفاوت را از خود به نمایش بگذارند.

ادامه‌ی متن بخشی از داستان را افشا می‌کند.

جنگ سامورایی‌ها و آمانتو‌ها، که در داستان سال‌ها قبل از عصر حاضر رخ داده است، مرکزیت پیش زمینه‌ی Gintama است. گینتوکی درکنار همرزمان سابقش، شاگردان مبارزی افسانه‌ای به نام شویو، در این جنگ حضور داشته اما نحوه‌ی متفاوت برخوردار ایشان با این حادثه و وقایع بعد از آن، راه این چند سامورایی را از هم جدا کرده است؛ یکی می‌خواهد از آنچه حالا برایش باقی مانده دفاع کند، دیگری دنبال آرزوهایش در فضا می‌گردد، یکی دیگر می‌خواهد به جنگی ادامه بدهد که مردم دیگر تمایل شرکت در آن را ندارند و در آخر یکی از این مبارزین می‌خواهد انتقام خود را از دنیا بگیرد. تقابل ایدئولوژی‌های بین این شخصیت‌ها، نبردهایشان در مقابل آمانتوها و نزاع‌هایی که بعضا بینشان درمی‌گیرد تشکیل‌دهنده‌ی قسمت‌ها و آرک‌های جدی‌تر این انیمه است.

پایان بخش حاوی افشائات داستانی.

تعداد این آرک‌های جدی و خونین کم نیست و هرچه رفته رفته به پایان انیمه نزدیک می‌شویم تعداد این قسمت‌ها بیشتر می‌شود، اما Gintama بر پایه‌ی کمدی استوار است و اصلا این لحظات طنزآلود به یاد ماندنی و خاص این انیمه است که اثر انگشت آن محسوب می‌شود و درمیان آثار بی شمار شونن به آن یگانگی و فردیت می‌بخشد. Gintama در مرحله‌ی اول طنزش را با خودش شروع می‌کند. سوراچی هیدئاکی، مانگاکا و نویسنده‌ی داستان، خود به‌عنوان شخصیتی در انیمه حضور دارد و دیوار چهارم مکرر در این اثر شکسته می‌شود. شخصیت‌ها به صحبت کردن راجع معضلات صنعت انیمه می‌پردازند، درمورد این صحبت می‌کنند که چرا تیتراژ پایانی زودتر از موعد پخش شده، چگونه باید مدت زمان باقی مانده از قسمت را پر کنند یا از این شکایت می‌کنند که مثلا بودجه‌ی اختصاص یافته به آن‌ها از انیمه‌ای همچون Haikyuu کمتر است. شخصیت‌ها خود مستقیما تصمیمات کارگردانان و نویسنده را به سخره می‌گیرند، آرکی داستانی براساس نظرسنجی محبوب‌ترین شخصیت‌های انیمه شکل می‌گیرد و حتی برای بازی کردن با اعصاب بیننده، شاهد چندین قسمت پایانی جعلی هستیم.

صد البته که تمام بار طنز Gintama به شکستن دیوار چهارم خلاصه نمی‌شود و در حقیقت این عنصر تنها بخش کوچکی از کمدی خلاقانه و گسترده‌ی این انیمه است. Gintama شاه انیمه‌های پارودی است و هیچ مدیومی را از گزند شوخی‌های خود بی نصیب نمی‌گذارد. سوراچی نه‌تنها به سایر انیمه‌ها، خصوصا آثار شوننی مثل Dragon Ball ،Naruto و One Piecee، سرک می‌کشد، بلکه عاشق تضمن و شوخی کردن با سایر بخش‌های فرهنگ عامه همچون بازی‌های ویدیویی، سینما، سیاست و دنیای موسیقی است. Gintama برای هر قشری از بیننده، از گیمرها تا طرفداران پر و پا قرص انیمه‌ها، اشارات و پارودی‌هایی جذاب و دیدنی دارد؛ در هر قسمت نکاتی پنهان یا آشکار به نمایش درمی‌آیند که برای بیننده می‌توانند آشنا باشند و او را بخندانند.

طنز مبتنی بر شکستن دیوار چهارم یا پارودی نیازمند خلاقیتی بالا و داشتن اطلاعاتی فراوان از فرهنگ عامه است، اما اتکای بیش از حد به عناصری این چنینی ممکن است بعد از مدتی تکراری شدن اثر و کاهش کیفیت آن شوند. Gintama اما با چنین مشکلی مواجه نمی‌شود چون هرگز کمدی خود را به یکی دو طریق محدود نکرده و همیشه جوک‌ها و شوخی‌هایی جدید و اصیل برای ارائه به بیننده دارد؛‌ از اشکال این عناصر کمدی می‌توان به کمدی تاریک، شوخی‌های بزرگسالانه، جوک‌هایی که در طول اثر تکرار می‌شوند یا صحنه‌های عجیب و غیرقابل توصیف اشاره کرد. Gintama حتی در استفاده از جوک‌های تکرار شونده و خصوصیات طنزآلود شخصیت‌های خود ظرافت عمل به خرج می‌دهد و مراقب است آنقدری فاصله بین دوره‌های تکرار بگذارد که از بی مزه شدن آن‌ها جلوگیری کند. البته باید این مسئله را در نظر داشت که کمدی اصیل Gintama بسیار شرقی است؛ این نکته بدین معنا است که قرار است شاهد حالات چهره‌ی اغراق شده‌ی متعدد و صحنه‌های بسیار عجیبی که بی زمینه سازی تقریبا نامفهوم هستند باشیم. در سوی دیگر برخی شوخی‌های اثر را تنها افرادی می‌توانند دریافت کنند که آشنایی حداقلی با فرهنگ ژاپن و خرده فرهنگ انیمه دارند. این موضوعات باعث می‌شود که Gintama پیشنهاد مناسب‌تری برای افرادی که بیشتر اهل انیمه هستند باشند.

وقتی بحث موشکافی طنز در آثار کمدی به میان می‌آید، شخصیت‌ها درست به اندازه‌ی خود شوخی‌ها و پانچ لاین‌ها اهمیت دارند. Gintama نیز در طنز خود سرمایه‌گذاری فراوانی روی شخصیت‌های خود می‌کند که خوشبختانه نتیجه‌ای بسیار مطلوب به همراه دارد. با وجود آنکه در نگاه اول می‌توان هر یک از شخصیت‌های این انیمه را می‌توان در یک خط توصیف کرد، اما حقیقت آن‌ها بسیار گسترده‌تر از آنی است که در ابتدا به نظر می‌آید. شخصیت‌های زیادی در این انیمه براساس افراد حقیقی تاریخ ژاپن یا اسطوره‌های تاریخی این کشور طراحی شده‌اند. با تمام این اوصاف اما Gintama عادت ندارد خود و شخصیت‌هایش را جدی بگیرد؛ طنز Gintama تیز و برنده است و دامن گیر تمام شخصیت‌ها با هر جایگاهی می‌شود. خود شخصیت‌ها نیز خودآگاهانه سر به سر هم می‌گذارند و حتی درباره‌ی تیپ شخصیتی و جایگاهشان در داستان با یکدیگر شوخی می‌کنند.

سه شخصیت اصلی در این انیمه از شیمی خارق‌العاده‌ای برخوردار هستند و تنها بار طنز تعاملات ایشان از نقاط طلایی Gintama محسوب می‌شود. شینپاچی در این داستان را می‌توان به سیامک انصاری در آثار مهران مدیری تشبیه کرد؛ او همیشه منطقی‌ترین رفتار و بازخورد را در قبال دنیا و وقایع پیرامون خود دارد. کاگورا اما دختری خام، بازیگوش ولی مهربان است که بدش نمی‌آید گاهی اوقات موانع را با استفاده از زور بازو و خشونت از سر راه بردارد. در راس این مثلث گینتوکی یا گین-چان قرار دارد؛ او با وجود هوش و قدرت بالای خود، علاقه‌مند است که روزگار خود را به بیخیالی و تنبلی بگذراند.

بعد از یوروزویا با گروه‌هایی همچون نیروی پلیس شینسنگومی، انقلابی‌های جوی، نینجاها، کیهیتای و چند دسته‌ی دیگر آشنا می‌شویم. باتوجه‌به ماهیت اپیزودیک این انیمه و تعداد قسمت‌های زیاد آن طبیعی است که شخصیت‌های اصلی و فرعی متعددی در داستان حضور داشته باشند. نکته‌ای که در میان حائز اهمیت است، لزوم به یاد ماندنی بودن و قابل لمس بودن شخصیت و عدم افتادن آن‌ها به دام کلیشه‌ی شخصیت پردازی تک کلمه‌ای است. با وجود تعدد این شخصیت‌ها اما سوراچی به خوبی می‌داند که چطور خصوصیاتی منحصر‌به‌فرد به هر یک از آن‌ها اختصاص دهد و چگونه به آن‌ها حضوری مفید و معنادار در داستان ببخشد؛ از کاتسورا، تروریست ناموفق و دست و پا چلفتی داستان، تا مادائوی خیابانگرد همیشه ورشکسته، Gintama همیشه قسمت‌هایی به‌خصوص را به درخشش شخصیت‌هایی که در رده‌ی بعدی حضور دارند اختصاص می‌دهد و این قسمت‌ها درست به اندازه‌ی سایر قسمت‌ها بلکه از بعضی بیشتر جذاب و تماشایی‌اند.

از دست ندهید!

  • انیمه The Promised Neverland؛ جهنمی آن سوی در
  • انیمه Demon Slayer؛ نبرد در اقلیم شیاطین
  • انیمه Steins;Gate؛ ایمیل‌هایی به گذشته

شاید طی قسمت‌های آغازین انیمه جلوه‌ی بصری قدیمی، نسبت تصویر ۴:۳ و شوخ طبعی خاص آن برای کسانی که تازه شروع به انیمه دیدن کرده‌اند زیاد جذاب نباشد؛ جلوه‌ی بصری با پیشروی در قسمت‌ها رفته رفته مدرن‌تر و بهتر می‌شود، با آغاز فصل دوم نسبت تصویر به ۱۶:۹ تغییر می‌یابد و تقریبا غیرممکن است که بیننده‌ای نتواند رفته رفته با کمدی ناب این انیمه ارتباط برقرار کند. با اینکه آمار کمی از بینندگان این روزها سراغ تماشای آثار طولانی قدیمی می‌روند، اما نشستن پای این انیمه تجربه‌ای پاداش دهنده، منحصر‌به‌فرد و تکرار نشدنی است. Gintama در زمانی کوتاه نقاط قوت خود را می‌آموزد و با استفاده از آن‌ها خود را به یکی از بهترین آثار نه‌تنها در ژانر شونن که در بین تمام انیمه‌ها تبدیل می‌کند.

انیمه‌های مشابه:

 

SKET Dance

در دبیرستان کایمی گروهی به نام SKET Brigade وجود دارد که خود را وقف کمک کردن به دیگران و گره گشایی از مشکلات ایشان کرده است. مغز متفکر این گروه کازویوشی یوسوی، اوتاکو و خوره‌ی تکنولوژی نابغه، است که ازطریق نرم‌افزار شبیه‌ساز صدا با دیگران صحبت می‌کند. در مقام زور بازوی گروه دختری به نام هیمه اونیزوکا قرار دارد که بیشتر با عنوان «اونیهیمه» شناخته می‌شود. رهبر این گروه نیز پسری است به اسم یوسکه فوجیساکی که با استفاده از عینک مخصوص خود از قدرت تمرکز غیرعادی برخوردار می‌شود.

با وجود نیت خیر اعضای گروه، سایر دانش آموزان مدرسه آن‌ها را برای انجام کارهای عجیب و غیرعادی فرامی‌خوانند. با وجود اینکه اغلب روزهای اعضای این گروه به وقت تلف کردن در اتاق مخصوص SKET Brigade می‌گذرد، وقتی کسی از آن‌ها درخواست کمک می‌کند، ایشان از هیچ تلاشی برای حل مشکل دریغ نمی‌کنند. با تمام این اوصاف اما همیشه همه چیز بر میل آن‌ها پیش نمی‌رود و گاها تلاش‌های این گروه نتایج عجیب یا خنده‌داری در پی دارد.

Beelzebub

دبیرستان ایشییاما پر است از دانش آموزان سرکش و اوباش؛ خشونت و زیر پا گذاشتن قوانین امری عادی و معمولی در این مدرسه محسوب می‌شود. دراین‌میان اما تنها یک قانون در این مدرسه موجود است که تقریبا تمام دانش آموزان از آن پیروی می‌کنند؛ هیچگاه نباید سر به سر تاتسومی اوگای سال اولی، شرورترین مبارز ایشییاما، بگذارید.

روزی اوگا مردی را غوطه‌ور در رودخانه می‌بیند. بعد از اینکه مرد توسط اوگا نجات داده می‌شود، درست از وسط مانند صندوقچه‌ای باز شده و کودک نوزادی از درونش بیرون می‌آید. این کودک سریعا از بدن اوگا بالا می‌رود و محکم به او می‌چسبد. داستان وقتی عجیب‌تر می‌شود که اوگا درمی‌یابد این نوزاد Kaiser de Emperana Beelzebub IV یا به اختصار «بچه بیل» نام دارد و پسر شاه شیاطین است! 

اوضاع برای اوگا تنها به یافتن شاه آینده‌ی شیاطین ختم نمی‌شود و دیری نمی‌پاید که او با زنی به اسم هیلدا مواجه می‌شود که مدعی است پیشخدمت بچه بیل است. حالا اوگا دو راه دارد؛ یا همراه هیلدا به بزرگ کردن بچه بیل بپردازد، یا شخصی شرورتر از خود پیدا کند و بچه را به او تحویل بدهد. درهرصورت، راه اوگا و هیلدا از موانع مختلف و مبارزات نفس گیر خالی نیست.

Danshi Koukousei no Nichijou

سه رفیق شفیق در راهروهای دبیرستان پسرانه‌ی ساندرا نورث پرسه می‌زنند؛ این گروه دوستی شامل هیده‌نوری، رئیس پر انرژی گروه که از قوه‌ی تخیلی بسیار قوی برخوردار است، یوشیتاکه‌ی پرشور و تاداکنی، عضو منطقی و محتاط گروه، می‌شود. زندگی این سه دانش آموز حداقل در ذهن خودشان پر است از ربات‌های بزرگ، عشق واقعی و حوادث نفس‌گیر. در دنیای واقعی اما این سه تنها دانش آموزانی معمولی هستند که روزگار خود را به عادی‌ترین شکل ممکن پشت سر می‌گذارند، اما چه کسی می‌گوید زندگی عادی نمی‌تواند جالب باشد؟ Danshi Koukousei no Nichijou روایتگر اتفاقات عجیب اما جذاب و قابل لمسی است که در زندگی این سه دانش‌ آموز رخ می‌دهد و به آن رنگ می‌بخشد.

Great Teacher Onizuka

ایکیچی اونیزوکای بیست و دو ساله قبلا رئیس یک باند موتورسوار خلافکار بوده، اما او حالا با آرزوی تبدیل شدن به بهترین معلم ژاپن به پیشه‌ی آموزش و پرورش رو آورده است. البته هدف او از انتخاب شغل معلمی نه اشتیاقش به تعلیم و تربیت، که مقاصدی نه چندان صحیح است. با وجود تمام خصوصیات اخلاقی نه چندان خوب اونیزوکا، برای مثال تنبلی وی، خشن یا حریص بودنش، او از قلب خوبی برخوردار است و کمک خود را از کسانی که به آن احتیاج دارند دریغ نمی‌کند.

وقتی که اونیزوکا به‌عنوان معلم در مدرسه‌ی بزرگ و معروف هولی فورست مشغول به کار می‌شود، تمام مهارت‌ها و تجربیات وی به طرق مختلف مورد آزمون قرار می‌گیرند. بچه‌های کلاس اونیزوکا، ۴-۳، سرکش‌ترین بچه‌های مدرسه هستند و رابطه‌ی آنچنان خوبی با معلمان و کادر اجرایی مدرسه ندارند؛ آن‌ها به این مسئله شهرت دارند که معلمان خود را تا مرز استفعا پیش می‌برند. اونیزوکا که از این قاعده مستثنی نیست، هدف جنگ روانی گسترده‌ی بچه‌های کلاس قرار می‌گیرد.

قلدری، خودکشی و اذیت و آزار تنها بخشی از مشکلاتی است که بچه‌های این مدرسه و خصوصا کلاس ۴-۳ با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اونیزوکا سعی دارد با روش‌های منحصر‌به‌فرد و عجیب خود ریشه‌ی مشکلات این دانش آموزان را پیدا و هر طور که شده این معضلات را برطرف کند. او اگر لازم باشد ترسی از زیر پا گذاشتن قانون برای کمک به دانش آموزان خود ندارد. 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 5 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.