بررسی انیمهی Drifters بیشتراز هرچیز نشان میدهد که تنبلی بهعنوان تأثیرگذارترین گناه کبیره در تولید انیمه و مانگا چه آفتی برای ادامهی آن اثر است.
مشخصات انیمه:
- عنوان ژاپنی: Dorifutāzu
- اسم فارسی: دریفترز (رانده شدگان)
- براساس مانگایی از کوئوتا هیرانو
- ژانر: اکشن، ماجراجویی، تاریخی، سامورایی، فانتزی تاریک، ایسکای، کمدی
- کارگردان: کنیچی سوزوکی فیلمنامه: هیدیوکی کوراتا، یوسکه کورادا
- محصول: استودیو Hoods Entertainment
- فصل اول: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقهای + ۳ قسمت OVA
- وضعیت: ادامه خواهد داشت
- پخش: ۷ اکتبر ۲۰۱۶ تا ۲۳ دسامبر ۲۰۱۶
- رده سنی: R - 17
خلاصهی داستان:
تویوهیسا شیمازو طی نبرد سکیگاهارا در سال ۱۶۰۰ بهخاطر حفظ نیروهایش یک تنه جلوی تعقیب نیروی دشمن میایستد و درحالیکه بهشدت مجروح شده است ناگهان خود را در امتداد یک راهروی سفید رنگ که درهای مختلفی در دو طرف آن قرار دارد می یابد. آنجا مرد ناشناسی که پشت یک میز اداری مدرن نشسته است انتظار او را میکشد. شیمازو بعد از هدایت شدن بهسمت یکی از درها وارد یک دنیای موازی فانتزی میشود و در این جهان قرون وسطایی جدید با افراد دیگری از دورههای تاریخی دیگر مواجه میشود که بهعنوان دریفترز شناخته میشوند.
در این سرزمین که نژادهای الف، دورف و نیمهانسانها هم جزو ساکنان عادی آن محسوب میشوند، انسانهای تشنهی قدرت، با سلطهجویی افسارگسیخته به گسترش قلمروشان پرداختهاند، نیروهایی بهنام اندز (Ends) تحت رهبری شاه سیاه (Black King) سعی در نابودی کل نسل بشر دارند و تقابل این قدرتهای تباهکننده به آشوبی بیانتها منجر شده است.
کوئوتا هیرانو مانگاکای دریفترز که قبلاز این با مانگای هلسینگ (Hellsing) نام خود را مطرح کرده بود، در این اثر هم به سبک پرازخشونت و طراحی زمخت خود ادامه داده است. هیرانو مانگای هلسینگ را در ۱۰ جلد بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸ خلق کرد و از سال ۲۰۰۹ هم به طراحی مانگای دریفترز مشغول است. مهمترین نکتهی فعالیت کاری هیرانو همین سرعت کم تولید آثار اوست، چیزی که طبق توصیف خودش ناشی از تنبلی است. البته واژهی تنبل در مقابل حجم اندک خروجی کار او تنها یک تعریف حساب می شود.
دلیل تأخیر طولانی و ساخت نشدن فصل دوم انیمهی دریفترز را هم باید در این تولید قطرهای مانگا دانست، چراکه هنوز محتوای لازم برای ساخت فصل دوم وجود ندارد. از شروع ساخت مانگای Drifters از سال ۲۰۰۹ تاکنون تنها ۶ جلد از آن منتشر شده است. داستان فصل اول انیمه، چهار جلد مانگا را پوشش داده است و طبیعتا دو جلد باقیمانده برای ساخت فصل جدید انیمه کافی نیست. از همه بدتر اینکه سه قسمت OVA، که داستان انتهای فصل اول را به نقطهی مهمی نمیرسانند، هم تقریبا نیمی از جلد پنج مانگا را دربرگرفته است.
طولانی شدن پروسهی ساخت دنبالهی انیمهای که به منبعی مثل مانگا وابسته است، آن هم بهخاطر تعلل طراح مانگا، آفت بزرگی برای یک انیمهی سریالی بهشمار میرود؛ از قدیمی شدن فضای ساختاری انیمه گرفته تا پیدا شدن نمونههای متعدد مشابه با کیفیت بالاتر میتواند بهطور کلی باعث خارج شدن یک اثر از دور رقابت شود. برای همین گذشت چهار سال از پخش شدن فصل اول انیمهی Drifters مهمترین مشکل در پرداختن به آن حساب میشود. در این مدت داستانهای ایسکایمحور زیادی در قالب لایتناول، مانگا و انیمه تولید شدهاند و در دوران رونق این سبک با استقبال زیادی هم مواجه شدهاند. بهعنوان مثال انیمهی Re:Zero که فصل اول آن تقریبا همزمان با دریفترز در سال ۲۰۱۶ پخش شد در طول چهار سال گذشته توانست با ساخت قسمتهای ویژه و پخش مجدد در قالب نسخهی Director's Cut ساخت فصل دوم را در طول زمان انتظار برای پیشرفت مانگا تازه نگه دارد. اما دریفترز با گذشت این مدت هنوز درگیر تولید مانگا است و فصل اول آن هم در نگاه مجدد بهخاطر مقایسه با آثار بهروزتر میتواند حس متفاوتی نسبتبه زمان پخش اولیه ایجاد کند.
در نمونهی قابل ذکر دیگر انیمهی Hunter × Hunter به مثالی حسرتآور تبدیل میشود، چراکه به خاطر کند بودن پروسهی تولید مانگای آن توسط یوشیهیرو توگاشی، سری اول انیمه که سال ۱۹۹۹ شروع به پخش شد بعداز ۶۲ اپیزود و چند قسمت جداگانه نیمهکاره رها شد تا اینکه دوباره در سال ۲۰۱۱ توسط استودیو مدهاوس با ساختار جدیدتر از اول بازسازی شد اما باز هم بعداز ۱۴۸ قسمت نیمهتمام باقی ماند تا شاید طراح محترم مانگا دوباره به شرایط ایدهآل برگردد و داستان ادامه پیدا کند. موضوعی که باعث شده هانتر هانتر باوجود پیشرو بودنش در برخی زمینهها جزو آثار نسبتا قدرندیده قرار بگیرد.
همین قضیه درمورد انیمهی Drifters باعث شده نقصهایی که با ادامه پیدا کردن داستان میتوانست محو شود حالا با درجا زدن، بیشتر نمایان شود. انیمه از نظر کیفیت ساخت و جلوهی گرافیکی تا حد زیادی نیازمند صحنههای پرجزئیات باقی میماند، مسألهای که برای داستان ترند شدهای که در اینجا تکیهی اصلی جذابیتش در بخشهای اکشن است بدیهی است. اما چه اتفاقی در طول انیمه افتاده است؛ علاوهبر بخشهای غیراکشن که تا حد ممکن با تنبلی مرسوم در نمایش تحرکها، جهت اقتصادی و آسانتر شدن انیمه در آن دیده میشود در بخشهای اکشن هم دست از صرفهجویی برنمیدارد.
بعضی بخشها که طراحی CG دارند هم باوجود اینکه در بافت تاریک و سایههای غالب انیمه پوشش داده شدهاند به این ضعف دامن میزند. مادامی که انیمه در این زمینه کمی دستودلبازی نشان میدهد و با موسیقی گیرای خود ترکیب میشود به کیفیت درخوری میرسد. اما درعوض لحظههای کمدی خارج از قالبِ پرتعدادِ گاه و بیگاهی از راه میرسند که اغلب از حوصله خارج میشوند و کاهش یا حتی حذف آنها میتوانست سروشکل خاص این اثر را درگیرکنندهتر به ثبت برساند.
درواقع مادامی که انیمه به سمت سکانسهای اکشن و مبارزات پرپتانسیل خود میرود جذابیت اصلی ماجرا خود را نمایان میکند، خشونت کلاسیک انیمه دیدنی است و مبارزات آن بهخاطر تجمع شخصیتهای متفاوت تاریخی در دنیای داستان تنوع جذابی دارند؛ خصوصیتی که در هر اثری امکان بهرهگیری از آن وجود ندارد. نمیتوان رد کرد که ورود یک هواپیما از میدان نبرد جنگ جهانی دوم به حیطهی پرواز چند اژدها آنهم وسط یک نبرد حماسی چقدر ترکیب جالبی است (حالا اینکه از کدام در رد شده بماند). حال اینکه نبردهای یک دنیای تخیلی بهخودیخود میتواند دیدنی و مملو از اتفاقات غیرقابلپیشبینی باشد. این موضوع بهخصوص برای مخاطبی که با حماسههای سریال بازی تاجوتخت همراه بوده است فضای جذابی دارد هرچند دامنهی ان بهاندازهی کافی گسترش پیدا نمیکند. برای همین هم دیدن سکانسهای اکشن پرملاتتر در انیمهی دریفترز که روندش مملو از درگیریهای بزرگ، قلعوقمعهای پرشمار و ترکیدن کیسههای خون متحرک است دریغ بزرگی محسوب میشود.
در همین راستا حضور تویوهیسا شیمازو بهعنوان شخصیت محوری ماجرا همیشه باعث رقم خوردن بهترین لحظههای انیمه میشود؛ یک سامورایی شجاع و بیکله که مثل ماشین کشتاری با اصول و قواعد خاص خود بهپیش میرود. از طرفی شخصیت نوبوناگا هم ترکیب پرکششی درکنار تویوهیسا ایجاد کرده است و بار اهداف استراتژیک نبردها را بهخوبی بر دوش میکشد (اودا نوبوناگا در حقیقت یکی از سه قهرمان برجستهای است که کشور ژاپن را در اواخر دوره سنگوکو بهوسیلهی قدرت رهبری نظامی و نوآوریهای تاکتیکی اثرگذارش از فضای پرآشوب جنگهای داخلی به اتحاد رساند). بهعلاوه قرار گرفتن یک سامورایی میان دریفترهای جورواجور دیگر که از خلبان جنگ جهانی دوم تا افسر نیروی دریایی سلطنتی بین آنها دیده میشود و در سمت مقابل هم شخصیتهای جالبی مثل ژان دارک و راسپوتین حضور دارند، درکنار حیات موجودات فانتزی دیگر این دنیا مثل الفها، گابلینها و اژدهایان باعث میشود دایرهی کنشهای بین نیروهای هر دو جبهه تا حد بالقوهای افزایش پیدا کند.
اما برای معرفی دقیق شخصیتهای تاریخی زمان کافی صرف نمیشود، بههرحال غیر از اینکه جزئیات بیشتر را باید در منابع خارج از انیمه جستجو کرد اما معرفی پیشینهی شخصیتها بهویژه فعالیتی که قبلاز حضور در این دنیای موازی داشتهاند اغلب نادیده گرفته شده است یا با اشارهای سطحی از آن عبور شده است. بههمین دلیل انگیزههای شخصیتهای داستان و رابطههایی که بین آنها شکل گرفته است عمق خوبی پیدا نمیکند. بهعلاوه در بین دریفترز بعضی شخصیتهای تاریخی غیرژاپنی تا حدودی پخمه و بیعمل نشان داده میشوند که حضور این عناصر هم میتوانست استفادهی بهتری در متن ماجرا داشته باشد و هیجان اتفاقات آنرا افزایش دهد.
حضور این شخصیتهای گوناگون با عادتها، ایدهها و هیجانات تاکتیکی مختص به عصر خود جزو جنبههایی است که دریفترز سعی کرده از تأثیری که همزمانی ترکیب آنها در کنار یکدیگر ایجاد میکند به بهترین شکل استفاده کند. چیزی که البته در قسمتهای کم آن فرصت خودنمایی چندانی پیدا نمیکند و بعداز یک کش و قوس مختصر، تقریبا درحد مقدمهای برای یک اتفاق بزرگ باقی میماند؛ اتفاقی که مثلا در شروع انیمه یک پردهی کوچک آن شکل گرفت. علاوهبراین در دنیای فانتزی دریفترز ابعاد قدرتهای جادویی استفادهی محدود و نمایش کمرنگی در حد چند طلسم و وسیلهی ساده دارد ولی نقش تأثیرگذار و هیجانی که به ماجرا اضافه میکند انکارناپذیر است. بخش جادو هم درست مثل کل اثر، بهاندازهی جاهطلبی موجود در ایدهی آن توسعه پیدا نمیکند.
دیدن شاهِ سیاه در نقش آنتاگونیست اصلی داستان درحالیکه لشکری از هیولاها، اژدهایان و البته مهرههای تاریخی خاص همپیمان خود (اندز) را در اختیار دارد و برای نابودی ساکنین مزاحم دیگر این سرزمین تلاش میکند باز هم یادآوری میکند که این داستان چه جنبههای دستنخورده و پرچالشی را برای خالق خود آماده دارد که البته درحال تلف شدن است. این پتانسیل تاریخی و تخیلی موجود، که ابهامات زیادی همچنان در مورد آن باقی مانده، چیزی است که انتظار ساخت فصل دوم و ادامه پیدا کردن داستان را تا حد زیادی بالا میبرد، بهخصوص که انیمه درست در بهترین قسمتهای خود با پایانی که حس بد ناقص ماندن را القا میکند تمام میشود و در قسمتهای بیرمق ویژه هم به مرحلهی جدیدی نمیرسد.
بههرشکل نباید کتمان کرد که داستان هنوز اتفاقات سرگرمکنندهی زیادی را برای بازگو کردن دارد؛ فکر کنید دو تصمیمگیرندهی بیرون ماجرا مثل یک بازی ویدئویی درحال اضافه کردن شخصیتهای دلخواه خود از بازههای زمانی مختلف تاریخ در یک زمین بازی هستند و از تغییراتی که با ورود هر شخصیت مهم (مثل همان هیتلر) در آن بهوجود میآید لذت میبرند، همینقدر جالبتوجه و البته هیجانانگیز!
طبیعی است که در اولین نگاه بیشتر انیمههای ژانر ایسکای قابلیت مقایسه با دریفترز را دارند. هرکدام از آثار این سبک روی یک ویژگی مختصبه خود مانور بیشتری میدهند تا راه را برای جذب مخاطب باز کنند، نکتهای که در مورد دریفترز با محوریت حضور شخصیتهای تاریخی مختلف در یک بتل رویال انیمهای حداقل در فصل اول به آن حد اعلای موردانتظار نرسیده است. از طرفی انیمههایی که یک سامورایی طبق اصول خود برای رسیدن به دنیایی بهتر مبارزه میکند میتواند جزو پیشنهادهای دیگر باشد. انیمهی هلسینگ (بهخصوص Hellsing Ultimate) که براساس اثر قدیمیتر طراح مانگای دریفترز ساخته شده هم میتواند برای علاقمندان سرسخت سبک او انتخاب خوبی باشد. اما پیشنهادهای دیگری که از جهتی شبیهبه دریفترز باشد و درکنار کیفیت خوب، استایل خاص خود را هم داشته باشد درادامه فهرست شدهاند.
Fate/Zero
هفت جادوگر برای تصاحب جام مقدسی که میتواند آرزوها را برآورده کند روح قهرمانهای اسطورهای قدیمی را احضار میکنند تا در رقابتی که زمان آن دوباره فرا رسیده با هم به نبرد بپردازند. فیت/زیرو با درگیریهای شخصیتهای تاریخی در یک رقابت مرگبار و اکشنهای متنوع موجود در داستانش قابل رقابت با دریفترز است اما در زمینهی فلسفهی موجود در پشت اتفاقاتش چند سروگردن بالاتر از آن قرار میگیرد. ضمن اینکه شخصیتپردازی پرمغز سری فیت باعث میشود تقابل بین کاراکترهای آن وارد ابعاد درگیرکنندهتری شود، چیزی که دریفترز از توجهبه آن غافل است.
The Saga of Tanya the Evil
یک کارفرمای سختگیر با عقایدی منفی بعداز به قتل رسیدن، در جسم دخترکی به اسم تانیا در یک دنیای موازی با جنگ جهانی اول تناسخ پیدا میکند و بهخاطر برخورداری از سطح بالای قدرتهای جادویی به ارتش امپراتوری میپیوندد تا عقاید و سرنوشت خود را در مسیری خشونتآمیز دنبال کند. حضور جنونآمیز یک شخصیت ضدقهرمان در فضای نظامی یک میدان جنگ سخت ولی سرشار از تناقض و فلسفهبافیهای خاص خود، به این انیمه حس متفاوتی بخشیده است. تا بهحال یک سریال ۱۲ قسمتی و یک فیلم انیمه برای این داستان ساخته شده است.
Gate: Jieitai Kanochi nite, Kaku Tatakaeri
با باز شدن یک دروازهی جادویی و ورود یک ارتش متهاجم از سربازان قرون وسطایی و موجودات فانتزی به سمت ژاپن امروزی، جنگی غیرمتعارف بین دو طرف شکل میگیرد. سلطهجویی به کمک پیشرفتهای تکنولوژیکی و کنجکاوی در سبک زندگی جادویی سمت دیگر دروازه، شرایط تأملبرانگیزی در برخورد ناهمگن این داستان علمی تخیلی رقم زده است که البته باید کمی در برداشت سیاسی آن دقت کرد. این انیمه تاکنون در ۲۴ قسمت توسط استودیو A-1 Pictures ساخته شده است.
Berserk
داستان برزرک در یک دنیای خیالی قرون وسطایی با محوریت شخصیت گاتس، یک شمشیرزن سیاهپوش است که با گروهی از مزدوران به رهبری فردی پرجذبه بهنام گریفیث همراه میشود و در دنیایی بیرحم و سرشار از نیروهای اهریمنی برای تغییر سرنوشت خود مبارزه میکند. برسرک باوجود بهرهبردن از یک مانگای قدرتمند و پرکشش همیشه در تبدیل شدن به انیمهای درخور با مشکل مواجه بوده است. انیمهی سال ۱۹۹۷ باوجود حفظ قابلقبول کیفیت روایت شاهکار مانگا نیمهتمام ماند، سه فیلم سینمایی تحت عنوان The Golden Age Arc که حول سال ۲۰۱۲ عرضه شد و قرار بود اتصالی به سری جدید انیمه باشند هم از نظر فیلمنامه کمبودهایی دارند و ادامهای که در انیمهی سال ۲۰۱۷ ساخته شد بیشتر یک افتضاح گرافیکی نامأنوس برای این سری بود تا بلایی که در اینجا مانگا دچار آن نشده، انیمهی Berserk را مبتلا کرده باشد.