افسانهسازی یعنی سرهمکردن خاطرات و حقایق غلط یا تحریفشده. برخی از روانشناسان افسانهسازی را «دروغ صادقانه» مینامند، چون کسانی که این داستانها را میسازند، واقعا به آنچه میگویند، باور دارند. هر آنچه لازم است درباره افسانهسازی بدانید در این مقاله خواهید خواند. با ما همراه باشید.
افسانهسازی چیست؟
افسانه سازی نوعی اختلال حافظه است که باعث سرهمکردن خاطرات ساختگی میشود. از نظر برخی از روانپزشکان افسانهسازی نوعی اختلال عصبی-روانشناختی است، در حالی که برخی دیگر آن را نشانهای از سایر اختلالات زمینهای میدانند.
گاهی اوقات تشخیص افسانهسازی حتی برای متخصصان سلامت روان هم دشوار است؛ چون بیشتر اوقات خاطرات ساختگی و پیچیده کاملا واقعی به نظر میرسند. اگر عضوی از خانواده یا دوست نزدیک فرد نباشد که روایت فرد را تأیید کند، ممکن است تشخیص این اختلال مدت زیادی طول بکشد.
فردی که آلزایمر دارد، ممکن است داستانی را درباره دوران کودکیاش تعریف کند که هرگز اتفاق نیفتاده است. گاهی هم ممکن است این فرد چیزی را که اتفاق افتاده، به روشی کاملا متفاوت، به یاد بیاورد. درست است که این اتفاقات هرگز رخ نداده، اما این فرد آنها را باور دارد و در ذهن او این داستان روایتی واقعی است. این مثالی از افسانهسازی است.
برخی از کارشناسان افسانهسازی را بر اساس میزان دقیقبودن آن دستهبندی میکنند. افسانه سازی میتواند به سادگی بهیادآوردن چیزی که فرد دیروز خورده یا به پیچیدگی ابداع سناریوهای دقیق و مفصل باشد.
آیا افسانهسازی همان دروغگویی است؟
گاهی اوقات افسانهسازی با دروغگویی اشتباه گرفته میشود. این سوءتفاهم میتواند هم برای دوستان و اعضای خانواده و هم برای فردی که تحت تأثیر ازدستدادن حافظه قرار گرفته، ناامیدکننده باشد.
افسانهسازی و دروغگویی دو چیز متفاوتاند. افسانه سازی ایجاد یا آمیختگی ناخواسته خاطرات بهدلیل خطای شناختی است، در حالی که دروغگفتن آگاهانه و هدفمند است و برای فریب دیگران به کار میرود.
افسانهسازی چه تفاوتی با توهم دارد؟
افسانهسازی و توهم انواع مختلفی از باورهای نادرست هستند. توهم معمولا ناشی از اختلالات سلامت روان مانند اسکیزوفرنی است، در حالی که افسانهسازی معمولا از نوعی بیماری عصبی یا اختلال حافظه ناشی میشود.
اگر باور نادرست فرد به رویدادهای گذشته مربوط نمیشود، بلکه مربوط به شرایط فعلی یا آینده است، احتمالا توهم است. مثلا توهم میتواند این باشد که شخصی فکر کند وقتی در خانه نیست، همسایهاش وارد خانه میشود یا اینکه فردی از درون تلویزیون سعی دارد چیزی به او بگوید.
شناسایی ماهیت باورهای نادرست به متخصصان سلامت روان کمک میکند تا بیماری را به درستی تشخیص داده و درمان کنند.
انواع افسانهسازی
وقتی کسی دچار افسانهسازی ذهنی میشود، سعی میکند حافظهای را که از دست رفته است، به نوعی پوشش دهد. این اتفاق بدون آگاهی فرد رخ میدهد.
در حالت کلی افسانهسازی به دو نوع طبقهبندی میشود:
- تحریک شده؛
- ناخودآگاه.
افسانهسازی تحریک شده زمانی اتفاق میافتد که شخصی در پاسخ به سؤالی خاص داستانی غیرواقعی میسازد. این افسانهسازی شایعترین نوع آن است و بیشتر افراد مبتلا به زوال عقل یا فراموشی دچارش میشوند.
افسانهسازی ناخودآگاه کمتر رایج است و زمانی اتفاق میافتد که شخصی بدون هیچ انگیزه یا تحریک آشکاری داستانی ساختگی را تعریف میکند.
علائم افسانهسازی
اینها ممکن است علائم رایج خطاهای حافظه در افسانهسازی باشند:
- بهسختی میتوان فرد را متقاعد کرد که خاطراتش ناقص یا نادرست است؛
- هیچ تلاشی برای فریبدادن یا دروغگویی وجود ندارد؛
- ممکن است فرد بهسختی مکالمه را ادامه بدهد، بهویژه مکالمهای که مربوط به رویدادهای گذشته است؛
- فرد بیتفاوت است و علاقهای به سرگرمیهای معمول ندارد؛
- داستانی که فرد تعریف میکند ممکن است بسیار محتمل یا بسیار غیرمحتمل باشد؛
- خطاهای حافظه مختص یک یا چند موضوع خاص نیستند و ممکن است شامل رویدادهای ساده و پیچیده باشند.
علل افسانهسازی
انواع مختلف اختلالات شناختی، ازدستدادن حافظه یا آسیبهای واردشده به سر میتوانند علل ابتلای فرد به افسانهسازی باشند.
دکترهارولد هونگ میگوید: «این بیماری بیشتر در افرادی دیده میشود که لوب فرونتال یا سایر قسمتهای مغزشان که عملکردهای اجرایی را کنترل میکنند، صدمه دیده است.»
کارکردهای اجرایی شامل یادآوری اطلاعات، برنامهریزی و حل مشکلات است. لوب پیشانی (فرونتال) بهطور خاص مسئول عملکردهای شناختی بالاتری مانند حافظه فعال، عقل و قضاوت، تنظیم گفتار و زبان و انگیزه است. اختلالاتی مانند انواع مختلف زوال عقل که بر لوب فرونتال تأثیر میگذارند، معمولا با افزایش سن ایجاد میشوند. به همین دلیل است که افسانهسازی در بین افراد مسن رایجتر است. البته در بزرگسالان جوان و حتی کودکان هم به دلایل دیگری مانند آسیب دیده میشود.
نمونههای دیگری از شرایطی که ممکن است باعث ایجاد افسانهسازی شوند، عبارتاند از:
- سندرم کورساکوف (نوعی اختلال عصبی مرتبط با کمبود شدید تیامین که معمولا ناشی از اعتیاد مزمن به الکل است.)؛
- بیماری آلزایمر؛
- اسکیزوفرنی؛
- اختلالات طیف الکل جنینی (FASD)؛
- آنوسوگنوزیا؛
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD).
آیا ممکن است فردی بدون اختلال شناختی هم گرفتار افسانهسازی شود؟
ممکن است افرادی که به اختلالات شناختی مبتلا نیستند هم تا حدودی گرفتار افسانهسازی شوند.
مغز انسان بهطور طبیعی تلاش میکند آشفتگی را درک کند و پیوندی بین این آشفتگی و الگوهای موجود برقرار کند و خود را با شرایط جدید وفق دهد. این موضوع میتواند باعث شود فرد شکافهای موجود در حافظهاش را با اطلاعات نادرستی پر کند که حتی درکی از آن ندارد.
طبق تحقیقات روانشناسی به نام الیزابت لوفتوس، ذهن میتواند بهراحتی خاطرات را تحریف کند، حتی خاطرات مربوط به گذشته نزدیک. مثلا وقتی پلیس از تماشاگران درباره جزئیات جرمی که شاهد آن بودهاند سؤال میکند، آنها تمایل دارند جزئیات را بهاشتباه توضیح بدهند؛ حتی ممکن است تحت تأثیر نحوه سؤالپرسیدن کارآگاه قرار بگیرند.
مقداری افسانهسازی در بیشتر افراد معمول است و جای نگرانی نیست. مثلا ممکن است شما حادثهای از دوران کودکی را متفاوت از خواهر یا برادری که آن را تجربه کرده است، به یاد بیاورید. احساسات و نحوه تأثیر آن بر هر دوی شما ممکن است دلیل این تفاوت باشد.
آیا افسانهسازی قابلدرمان است؟
قابلدرمانبودن یا نبودن افسانهسازی به علت ایجاد آن بستگی دارد. اگر افسانهسازی بهدلیل بیماری عصبی مانند آلزایمر ایجاد شده باشد، احتمال درمانش کم است. البته محققان هنوز در حال تحقیق برای پیداکردن درمان این شرایط هستند.
با این حال، راههایی برای کاهش موارد افسانهسازی و بهبود آگاهی بیمار وجود دارد. هونگ میگوید: «سرنخها و اعلانهای محیطی میتوانند اطلاعات صحیح را به فرد یادآوری کنند یا فرصت اشتباهکردن را کاهش دهند. مثلا قراردادن عکس یکی از اعضای خانواده در کنار تخت میتواند به فرد کمک کند که آنها را بهدرستی بشناسد.»
واقعیتدرمانی هم میتواند برای افراد مبتلا به اختلالات حافظه مفید باشد. واقعیتدرمانی با استفاده از عکسها، ساعتها، تقویمها و وسایل شخصی فرد را به محیط اطراف و دوره زمانی فعلیاش راهنمایی میکند.
سخن پایانی
افسانهسازی معمولا ناشی از اختلالات حافظه، آسیب مغزی یا بیماری و شرایط روانپزشکی است. با این حال، در افراد سالم بدون سابقه اختلال عصبی، بیماری روانی یا آسیب مغزی نیز مشاهده شده است.
شما بگویید
آیا تابهحال دچار افسانهسازی یا چیزی مشابه آن شدهاید؟ چه تجربهای در این زمینه دارید؟ لطفا تجربیات و نظرات ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در میان بگذارید.