از فروغ خواندن و از فروغ دیدن دل آدم را نازک میکند. فروغ فرخزاد با نگاه ظریفش به زندگی بدون شک یکی از بهترین شاعران دوره معاصر است.
اشعار فروغ آنقدر لطیف است و به دل مینشیند که سید علی صالحی درباره فروغ نوشته است:
«فروغ اگر نمیآمد
هیچ اتفاق خاصی رخ نمیداد
فقط دنیا
یک دختر کم داشت!
دنیا به چه درد میخورد
وقتی که یک دختر کم دارد!؟»
از میان زنان شاعر و سینماگر دهۀ چهل شمسی در ایران، فروغ فرخزاد از همه نامآورتر است. او بخش اصلی زندگی کوتاه خود را وقف سرودن شعر و نزدیککردن زبان شعر به زبان گفتار کرد و در بخش اندک و پایانی عمر خود به سینما و ساختن فیلم مستند پرداخت. کسی که اگر در آن تصادف هولناک جان سالم به در میبرد شاید امروز یک فیلمساز زن درجه یک بود که نگاهش به زندگی همواره مورد تحسین قرار میگرفت. اما عمر کوتاهش به نحو غمانگیزی این خیال را برهم میزند. زندگی به فروغ فرخزاد مجال نداد در عرصه سینما بدرخشد و تها یک اثر با عنوان خانه سیاه است از او به یادگار ماندهاست. با این اوصاف وجه ادبی شخصیت فروغ بر وجه شخصیت سینماییاش میچربد. اشعارش هنوز با چنان شور و شوقی خوانده میشود که این شاعر را جاودانه میکند.
فروغ فرخزاد سیودو سال عمر کرد. در هشتم دی ۱۳۱۳ در تهران متولد شد و در بعدازظهر روز دوشنبه بیستوچهارم بهمن ۱۳۴۵ در حادثۀ رانندگی در خیابان دروس، در شمال تهران، کشته شد. هشت سال آخر عمرش را در محافل سینمایی و بهطور مشخص در ارتباط با «سازمان فیلم گلستان» گذراند، که حاصلش تدوین چند فیلم مستند، بازی در صحنههایی از فیلمهای کوتاه و بلند و ناتمام ابراهیم گلستان و ساختن چند فیلم مستند است.
انه سیاه است بلندآوازهترین فیلم او است که نامش را بهعنوان سینماگر در تاریخ سینمای مستند ایران ماندگار ساخته است. فروغ پس از گذراندن نخستین دورۀ شاعری خود، سرودن مجموعۀ اشعار «اسیر» «دیوار» و «عصیان» در شهریور ۱۳۳۷ به واسطه «رحمت الهی» و «سهراب دوستدار»، که با محافل ادبی و هنری تهران محشور بودند، به ابراهیم گلستان معرفی شد تا برایش در سازمان فیلمسازی کاری در نظر بگیرد. در آن ایام گلستان گروهی از هنرمندان و شاعران و نویسندگان، از جمله مهدی اخوانثالث، ایرج پزشکنیا، کریم امامی و نجف دریابندری، را در سازمان خود گرد آوردهبود و از ذوق و استعداد متمایز آنها در ساختن فیلم و ترجمۀ متن فیلمهای مستند خارجی استفاده میکرد.
خود گلستان دربارۀ همکاران بیتجربه اما مستعدش گفته است: «میدانستم که کار فیلمسازی باید با آدمهای تازه بچرخد، هر چند باید شروع کرد از صفر… در هر حال من شروع کردم به جمعکردن آدم. بختم بلند بود هر چند در این کار یک کمی قمار میکردم. در آن میان کسی چیزی از کار فیلمسازی نمیدانست. اما به راه افتادیم. تنها به شوق با کنجکاوی به راه افتادیم، تا هر کس بهقدر وسع خویش کوشید و اتفاقهای خوبی افتاد.»
مسعود بهنود در برنامه «هزار داستان» درباره فروغ گفته: «وجود ناآرامی که هیچگاه آرامش ندید و تنها در سالهای پایانی عمرش با آشنایی با ابراهیم گلستان در نفش پدر، معشوق، مربی و… روند زندگیاش تغییر کرد. فیلم مستقل ساخت،مجموعه شعری سرود که او را از گذشتهاش کاملا جدا کرد به قلههای معاصر ایران رسید و این حق فروغ بود».
«خانه سیاه است» برای نخستین بار در بهمن ۱۳۴۱ در کانون فیلم ایران با حضور ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد به نمایش درآمد و پس از پایان نمایش فیلم، گلستان و فروغ در جلسه پرسش و پاسخ با تماشاگران شرکت کردند. متاسفانه بسیاری از منتقدان سینمائی آن دوره، ارزشهای سینمایی و هنری این فیلم را درک نکرده و از روی غرض یا ناآگاهی به آن حمله کردند.
امروز تولد فروغ است که به مناسبت زادروزش به معرفی کتاب «فروغ فرخزاد و سینما» میپردازیم. موضوع این کتاب حول محور مهمترین اثر سینمایی او، خانه سیاه است، میچرخد که عباس بهارلو آن را به رشته تحریر درآورده و توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است. اگر کنجکاو هستید با دنیای سینمای فروغ بیشتر آشنا شوید پیشنهاد ما به شما خواندن این کتاب است.