ابراهیم یونسی، داستاننویس و مترجم پیشکسوت زادهی کردستان، یکی از نویسندگان معاصر ایرانی به شمار میرود که زندگیاش بهنوعی با ادبیات داستانی و بهویژه رمان پیوند خورده است. او تاکنون بسیاری از آثار مطرح ادبیات جهان و پژوهشها را ترجمه و بیش از دهها کتاب را به رشتهی تحریر درآورده است. فضای جغرافیای، فکری و شخصیتی زادگاهش در بیشتر آثار داستانی او نمایان است و همین بر جذابیت آثارش میافزاید. این نویسنده ارادت ویژهای به چارلز دیکنز داشت و آثار زیادی از این نویسنده را به فارسی ترجمه کرد.
یونسی دربارهی کار ترجمه میگوید: «در ترجمه هم باید کتاب را خواند و خود را جای نویسنده گذاشت. مترجم معانی را باید کاملا منتقل کند، البته این کامل بودن به حد معلوماتش بستگی دارد. وقتی دایرهی واژگانت وسیع نباشد و کلمه را درست سر جایش نگذاری، معنا را اشتباه منتقل میکنی.»
برای آشنایی بیشتر با این نویسنده و مترجم شیرینسخن، ادامهی مطلب را دنبال کنید.
بیوگرافی ابراهیم یونسی
نویسنده، رماننویس و مترجم کُرد ایرانی، ۱۲ خرداد ۱۳۰۵ در بانه به دنیا آمد. او دو سال بیشتر نداشت که مادرش را از دست داد و توسط مادربزرگ و پدربزرگش، بزرگ شد. او سال ۱۳۲۸ در تهران به مدرسه نظامی رفت و به درجهی ستوانی رسید و در اواخر همان سال ازدواج کرد و ثمرهی این ازدواج سه دختر و یک پسر است.
او پس از کودتای ۱۳۳۴، از ارتش ایران اخراج و به اعدام محکوم شد. با این حال بخشیده شد و در نهایت ۸ سال را در رژیم پهلوی (شاه) در زندان گذراند. پس از آزادی از زندان به مدرسه عالی اقتصاد رفت و سال ۱۹۷۸ دکترای فلسفه را از دانشگاه سوربن در رشتهی اقتصاد دریافت کرد. او اولین استاندار استان کردستان در اولین دولت ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کابینهی مهدی بازرگان بود.
یونسی دربارهی آن دوران میگوید: «سال ۱۳۲۹ در اثر سانحهای در حین خدمت پای چپم را از دست دادم. برای معالجه به تهران آمدم و در بیمارستان شماره یک ارتش (بیمارستان یوسفآباد) بستری شدم. پس از چندی به ادارهی ذخایر ارتش منتقل شدم. تا سال ۱۳۳۳ در ذخایر ارتش بودم. در این سال بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳ سازمان نظامی وابسته به حزب تودهی ایران کشف شد و عدهی زیادی از افسران بازداشت شدند. من هم جزو بازداشتشدگان بودم. بنابراین ما را به سرعت در گروههای دوازدهنفری به دادگاههای فوقالعادهی نظامی سپردند. من جز گروه دوم، در بیستودوم مهر ۱۳۳۳ محاکمه شدم. در دادگاه بدوی به اتفاق آرا هر دوازده نفر محکوم به اعدام شدیم. پیش از ما گروه اول همه محکوم به اعدام شده بودند. در آخرین لحظات ـ هنگام اجرای حکم ـ به من ابلاغ شد که به علت نقص عضو خدمتی از یک درجه تخفیف (یا عفو ملوکانه) برخوردار شدهام.»
او سال ۱۳۸۴ زندگینامهای نوشت و خاطرات ابتدای زندگی خود را در آن جمعآوری کرد و مسائل چالشبرانگیز زندگیاش را کتاب «زمستان بی بهار» بیان کرد. او در این کتابش نحوهی زندگی مردم کرد چند دهه قبل را در زادگاهش، بانه که شهری بسیار کوچکی در میان کوههای زیبای زاگرس است، شرح داد. با استفاده از این کتاب خاطراتش میتوان رویدادهای قرن بیستم در ایران را نیز دنبال کرد.
ابراهیم یونسی دربارهی خانوادهی خود میگوید: «دو ساله بودم که مادرم را از دست دادم. مادربزرگ، بزرگم کرد. با پدربزرگ. این زوج مردمی بسیار قانع و زحمتکش بودند و البته مستمند. پدربزرگ در هر حرفهای مجرب بود از درودگری، فعلگی، خیاطی …. مردی بود در عین حال بسیار شوخ و زنده دل و مجلس آرا.»
ابراهیم یونسی ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ به دلیل بیماری آلزایمر، دار فانی را وداع کرد و بنا به خواستهی خودش در زادگاهش بانه به خاک سپرده شد.
آثار ترجمهشده توسط ابراهیم یونسی
ابراهیم یونسی تمام عمرش را وقف نوشتن کرد؛ او ۸۱ کتاب را که بیشتر از زبان انگلیسی و چند کتاب از ادبیات فرانسه بود به فارسی ترجمه کرد و همچنین بیش از ۱۰ کتاب تالیف کرده است. اگرچه او به زبان فارسی مینوشت، اما بسیاری از کتابهای او در زمینه و با عنوان کُردی نوشته شدهاند.
او اولین ترجمهی خود را حدود نیمقرن پیش با ترجمهی رمان «آرزوهای بزرگ» از چارلز دیکنز آغاز کرد. او بسیاری از مهمترین رمانهای ادبیات غرب از جمله کتاب «سیری در ادبیات غرب» اثر جان بوینتن پریستلی و کتاب «جنبههای رمان» اثر ادوارد مورگان فورستر را برای اولین بار به فارسی ترجمه کرد. با این حال، نوشتههای او تنها به ادبیات محدود نمیشود و کتابهایی درزمینهی تاریخ و سیاست نیز منتشر کرد. تالیفات بسیار مهم او در مورد کردها و کردستان عبارتاند از کتاب «تاریخ معاصر کرد» توسط دیوید مک داوال و کتاب «کردها ترکها عربها» اثر سیسیل جی ادموندز که از معتبرترین کتابهای کردشناسی به شمار میرود. یکی دیگر از نقاط قوت یونسی، رمانهای مکتوب خودش است که بسیاری از آنها تاکنون چند بار تجدید چاپ شدهاند. تصاویری که او در کتاب «گورستان غریبان» و «دعا برای آرمن» خلق کرده در تاریخ رماننویسی کردی و ایرانی قابل توجه است.
ابراهیم یونسی در رمان «زمستان بی بهار» از ظرفیتهای مختلف روایت برای نوشتن رمانی استفاده میکند که نه تنها از تجربیات زندگیاش بهره میبرد، بلکه حاوی معانی پنهانی است که به خوانندگان اجازه میدهد خودشان را کشف کنند. مکان، زمان و عناصر دیگر در رمان زمستان بی بهار بسط داده شده و زبان و اندیشههای به کار رفته در آن به تناسب این وسعت است.
یونسی دربارهی داستاننویسی میگوید: «داستان باید طوری نوشته شود که خواننده فکر کند زندگی خودش را دارد، میخواند. قاعدتا آثار امروزی که نوشته میشوند، باید این خصوصیت را داشته باشند، چون نویسنده برای مخاطب مینویسد تا دلش را خالی کند و فکرش را بگوید.»
در ادامهی این مطلب برخی از آثار معروفی که توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شده است را بهاختصار معرفی کردهایم:
۱. آرزوهای بزرگ
کتاب «آرزوهای بزرگ» با عنوان انگلیسی «Great Expectations» اثر یکی از رماننویسان برجستهی عصر ویکتوریایی، چارلز دیکنز است که اولین بار به صورت سریالی در طول سالهای ۱۸۶۰-۱۸۶۱ منتشر و در قالب کتاب در سال ۱۸۶۱ به چاپ رسید و توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شد. دیکنز در سرتاسر کتاب آرزوهای بزرگ، سیستم طبقاتی انگلستان ویکتوریایی از بدبختترین جنایتکاران گرفته تا دهقانان فقیر کشور تا طبقهی متوسط و بسیار ثروتمند را بررسی میکند.
کتاب آرزوهای بزرگ از دیدگاه اول شخص نوشته شده و پیپ هم به عنوان شخصیت اصلی و هم راوی رمان است. پیپ وقایع را همانطور که اتفاق میافتند روایت نمیکند، بلکه به زندگی خود نگاه کرده و داستان را بر اساس آنچه به یاد میآورد، روایت میکند؛ سبکی که به عنوان روایت گذشتهنگر شناخته میشود. داستان این کتاب به دوران بلوغ پیپ یتیم و در عین حال به موضوعاتی مانند طبقهی اجتماعی و ارزش انسانی میپردازد.
پیپ داستان را از زمانی نامشخص در اینده روایت میکند. او در زمینهای باتلاقی کنت بزرگ میشود و در آنجا با خواهر بداخلاق و شوهر آهنگرش زندگی میکند. او یک ایده آلیست بوده و میل او برای خودسازی مضمون اصلی رمان است و ازآنجاییکه او به امکان پیشرفت در زندگی اعتقاد داشته، آرزوهای بزرگی در مورد اینده خود دارد. درواقع او هرگاه بتواند چیزی را بهتر ازآنچه در حال حاضر دارد تصور کند، فورا آن را آرزو میکند. به عنوان مثال وقتی خانهی ساتیس را میبیند، آرزو میکند که یک جنتلمن ثروتمند باشد، وقتی به کاستیهای اخلاقی خود فکر میکند، آرزوی خوب بودن دارد و وقتی متوجه میشود که نمیتواند بخواند، مشتاق یادگیری و نحوهی خواندن است.
جاهطلبی و خودسازی در کتاب آرزوهای بزرگ به سه شکل ظاهر میشود: اخلاقی، اجتماعی و آموزشی؛ زمانی که پیپ رفتار غیراخلاقی انجام میدهد به شدت به خودش سخت گرفته و احساس گناه زیادی میگیرد که او را تشویق میکند در اینده بهتر عمل کند. پیپ همچنین تمایل به خودسازی اجتماعی دارد. او که عاشق استلا بوده، مشتاق است که عضوی از طبقهی اجتماعی او شود و خیالات جنتلمن شدن را در سر میپروراند.
آموزش به عنوان نیرویی برای تحرک اجتماعی و رشد فردی در رمان عمل میکند. درواقع تا زمانی که پیپ یک پسر روستایی نادان است، امیدی به پیشرفت اجتماعی ندارد، اما در نهایت در طول داستان میآموزد که پیشرفت اجتماعی و آموزشی به ارزش واقعی فرد بیربط است و وجدان و محبت باید بالاتر از دانش و جایگاه اجتماعی ارزشگذاری شود.
کتاب آرزوهای بزرگ سبکها و ژانرهای ادبی و عناصر گوتیک را با طنز کمیک، رئالیسم، افسانه، داستان جنایی و ملودرام ترکیب میکند. موضوع جنایت، گناه و بیگناهی هم در سراسر رمان عمدتا از طریق شخصیتهای محکومان بررسی میشود. تصاویر جرم و جنایت و عدالت از دستبندهایی که شوهر خواهرش در آهنگری ترمیم میکند تا چوبهی دار در زندان لندن، کتاب را فرا میگیرد و به نماد مهمی از مبارزهی درونی پیپ برای آشتی دادن وجدان اخلاقی درونیاش با سیستم عدالت تبدیل میشود.
کتاب آرزوهای بزرگ همچنین به دلیل ترکیبی از طنز، رمز و راز و تراژدی مورد توجه قرار گرفته است و ابراهیم یونسی در ترجمهای که ارائه داده است به زیبایی این جنبهها را به نمایش گذاشته است. از موضوعهای اخلاقی این اثر میتوان به این اشاره کرد که محبت، وفاداری و وجدان مهمتر از پیشرفت اجتماعی، ثروت و طبقه است. انتشارات دوستان این کتاب را با ترجمهی شیوای ابراهی یونسی به چاپ رسانده است.
در قسمتی از کتاب آرزوهای بزرگ میخوانیم:
«یک یا دوماه از مدت اقامتم در میان خانواده آقای پاکت میگذشت که سرو کله خانم کامیلا و شوهرش پیدا شد. کامیلا خواهر آقای پاکت بود. جئور جیانا که اورا نیز در همان موقع در خانه میسهاویشام دیده بودم، نیز وارد شد. دختر عموئی بود. زنی بود مجرد و مبتلا به سوءهاضمه که خشکی و خشونت خود را مذهب، وسودا و ناخوشی جگرش را محبت مینامید. این اشخاص با بغض و کینهای که از حرص و نومیدی سرچشمه میگرفت از من نفرت داشتند . حقیقت این است که در کامکاری و خوشبختیم به پستترین و فرومایهترین طرزی از من تملق میگفتند.»
۲. به دور از مردم شوریده
کتاب «به دور از مردم شوریده» با عنوان انگلیسی «Far From the Madding Crowd» اثر تامس هاردی است که اولین بار سال ۱۸۷۴ منتشر و توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شد. این اثر اولین بار بهصورت یک سریال ماهانه در مجلهی کورن هیل منتشر و پسازآن این رمان با نامی ناشناس معرفی شد. پسازآنکه این کتاب مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، هاردی یک سال بعد با نام خودش آن را منتشر کرد. هاردی در این اثر طرحی سریع با شخصیتهای خاص، صحنههای فراموشنشدنی از درام و احساسات عالی را ایجاد کرده که جای زیادی برای تامل کردن دارد.
این رمان حول محور کشاورزی به نام گابریل اوک میچرخد که عاشق زنی سرسخت و مستقل به نام بت شبا میشود؛ کتاب با معرفی گابریل آغاز میشود که اخیرا مزرعهای کوچک خریده است که در آن دویست گوسفندش را در آن نگهداری میکند. او در همان اوایل داستان شاهد عبور زن جوان زیبایی به نام «بت شبا» با کالسکه است که اینهای را بیرون میآورد و به خود نگاه میکند. گابریل در طول هفته، چند بار دیگر هم بت شبا را میبیند و متوجه میشود که او با عمهاش زندگی میکند. با سپری شدن فصلها، عشقها شکوفا میشوند، از بین میرون، و درام به اوج خود میرسد و زندگی همهی شخصیتها برای همیشه تغییر میکند.
این زن جوان و زیبا در مرکز رمان، میخواهد که از بین سه خواستگار بسیار متفاوت یکی را انتخاب کند. او قهرمان داستان است و از طریق تعامل با خواستگاران مختلفش، طرح داستان را پیش میبرد. بت شبا در ابتدای رمان بیپول است، اما به سرعت ارث زیادی به او میرسد و یاد میگیرد که مزرعهای را اداره کند که بیشتر داستان رمان در آنجا اتفاق میافتد. بخشی از کشمکش بت شبا در تصمیمگیری اینکه با چه کسی ازدواج کند و چگونه وضعیت خود را تثبیت نماید، از وضعیت نامطمئن اجتماعی-اقتصادی او در سراسر رمان سرچشمه میگیرد.
اولین ویژگی بت شبا که ما در مورد آن میدانیم غرورش است و هاردی مدام او را عجول نشان میدهد. با این حال، او نه تنها از نظر روحی مستقل بوده، بلکه از نظر مالی نیز مستقل است. بت در طول رمان دچار شکستهای متعددی میشود که او در نهایت آنها را بهعنوان راههای مناسب برای جبران اشتباهات قبلیاش تشخیص میدهد و میپذیرد. نشر نو این کتاب را با ترجمه ابراهیم یونسی منتشر کرده است.
در قسمتی از کتاب «به دور از مردم شوریده» میخوانیم:
«دختر زیبا یک چند در جای خود بیکار ماند. در این سکوتی که حکمفرما بود تنها صدایی که به گوش میرسید صدای قناری بود که بر چوبه زیرپایی درون قفس جست و خیز میکرد. سپس دختر نگاهش را متوجه پایین کرد: نگاهش نه بر پرنده یا گربه بلکه بر بسته مستطیل شکل بین آنها بود. برگشت تا ببیند ایا از ارابه ران اثری هست یا نه، هنوز اثری از او نبود. نگاهش بسوی بسته مزبور بازگشت، فکرش ظاهرا متوجه درون بسته بود. سرانجام بسته را به روی دامن کشید و لفاف کاغذی آن را گشود:ای نه گردان کوچکی از آن پدیدار شد. دختر خود را در آن بهدقت تماشا کرد. لبانش را از هم گشود و لبخند زد.»
۳. لینمارا عشق و آرزو
کتاب «لینمارا عشق و آرزو» با عنوان انگلیسی «The Lynmara Legacy» اثر کاترین گاسکین اولین بار سال ۱۹۷۵ منتشر و توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شد. این اثر رمانی فراموشنشدنی است از عشق و درد و خانواده که در آمریکا و انگلیس بین جنگها و سپس در انگلستان در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد.
این داستان تا حدودی یک حماسهی خانوادگی است و زندگی آنا را در نیمهی اول قرن بیستم دنبال میکند؛ او از روسیه به انگلستان مهاجرت میکند، سپس پس از همسر اولش با افسردگی شدید به آمریکا میرود و دخترش نیکول را بهتنهایی بزرگ میکند. نیکول جوان آمریکایی با استعدادی که به دلیل یک شرط عجیب و سخت در وصیتنامهی پدربزرگش که تمام ارتباطش با عروسش را قطع کرده بود، مجبور میشود مادرش را در آمریکا ترک کند و به انگلیس برود. او در آستانهی ۱۶ سالگیاش رازی از زندگی مادرش و پسازآن از زندگی خودش را میفهمد که همهی دنیایش را متحول میکند. ابراهیم یونسی در ترجمهی این کتاب سعی کرده است به توصیفهای نویسنده وفادار باشد و در عین حال سلیس و روان بودن نوشته را قربانی نکند. این کتاب با ترجمهی ابراهیم یونسی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید.
در قسمتی از کتاب «لینمارا عشق و آرزو» میخوانیم:
«چیزهای زیادی بود که دربارهشان چیزی نپرسیده بود . سالهای سال، و طبعا پاسخی هم نشنیده بود. ناگهان تعجب کرد از این که چرا خوش داشته این چیزها این طور بگذرند و او درباره شان چیزی نپرسد. چون این جور راحتتر بود؟ خودش را متهم میکرد. او و مادرش خیلی کم باهم بودند. هرگز دوست و همدم یکدیگر نبودند. تنها مادر و دختر بودند. نیکول احساس نمیکرد احتیاجی به این باشد که به آنا نزدیکتر از این باشد. این موضوعی که برای گفتوگو درباره آن آمده بود، لب و جوهر این نیاز قلبی را در خود نهفته داشت. همچنان که راه میرفت سر برداشت و این ساختمانهای سنگی در حال زوال را از نظر گذراند.»
۴. خانه قانون زده
کتاب «خانه قانون زده» با عنوان انگلیسی «Bleak House» اثر یکی از برجستهترین رماننویسان انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند، چارلز دیکنز است که اولین بار سال ۱۸۵۲ منتشر و توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شد.
یونسی در مقدمهی این کتاب که بهترین اثر نویسنده به شمار میرود، میگوید: « عشق به مردم ، همدردی با بینوایان و محرومین اجتماع از خلال سطور این رمان بزرگی میجوشد و خشم به مورد نسبت به هر نوع خشونت و ستم و شقاوتی از خلال صفحات آن فوران میکند و انساندوستی و بزرگواری و جوانمردی و بلند نظری به شیوه درخوری موردستایش قرار میگیرد.»
کتاب خانه قانون زده به عنوان رمانی دربارهی قانون شناخته میشود، اما در واقع دربارهی غم و اندوه و روح دو زن است؛ یکی که شادی خود را به خاطر امنیت فروخته و دیگری از ناامنی که نمیداند چیست. این اثر نیز شبیه رمانهای اولیهی قرن نوزدهم است، زیرا یک قهرمان زن را نشان میدهد که در اوایل زندگی مورد ستم قرار گرفته، از اصل و نسب واقعی خود بیخبر است و در پایان رمان عشق را مییابد.
کتاب خانه قانون زده یکی از غنیترین، پیچیدهترین و پرحجمترین رمانهای چارلز دیکنز است. او با چنان ظرافت و دراماتیکی به صدارت بریتانیا، عدالت، حقوق عمومی، وکلا و سایر موضوعات مرتبط با حقوق توهین میکند که هر دانشجوی حقوق را در هیبت وا میدارد. دیکنز که یک منشی قانون بود، برای نوشتن این داستان حماسی از ماجراجوییهای خود با دادگاه استفاده کرد. داستان این رمان حول محور طولانیترین و گیجکنندهترین پروندهی دادگاه است که میتوان تصور کرد. این پرونده بر اساس کسی است که چند نسخه وصیتنامه را بهجا گذاشته و دادگاهها سعی میکنند تعیین کنند کدام یک صحیح بوده و ثروت را به وارث واقعی بسپارند. شخصیتهای ناراضی که مجبور به تحمل این پرونده هستند، همگی دچار نوعی بدبختی میشوند که خواه مرگ، غم و اندوه یا بیماری باشد.
نوشتههای دیکنز و احساس عدالت او بهویژه وقتی از فقرا مینویسد، تحسینبرانگیز است. او در این اثر همچنین به مسائل اجتماعی میپردازد و شرایط زندگی وحشتناک در محلههای فقیرنشین لندن و گسترش بیماری از طریق روشهای دفن غیربهداشتی و از طریق آب کثیف، که بسیاری از مردم فقیر هم برای حمام کردن و هم برای نوشیدن از آن استفاده میکردند را شرح میدهد.
دیکنز همچنین به شدت از موضوع کار کودکان که هنوز در بریتانیا لغو نشده بود انتقاد میکند. مشاهدات او در مورد طبقه در رمان، منعکسکنندهی نظم اجتماعی در حال تغییر است که در آن طبقات بالای ثروتمند به تدریج جای خود را به صنعتگران ثروتمندی دادند که با پیشرفت قرن پول خود را از تولید و تجارت به دست آورده بودند. او با گنجاندن شخصیتهایی از همهی اقشار، نشان میدهد که تحرک اجتماعی منجر به جامعهای منصفانهتر و عادلانهتر میشود، جامعهای که در آن نیازهای ثروتمندان برآورده میشود و فرصتهایی برای رفاه برای افراد طبقات مختلف وجود دارد.
در قسمتی از کتاب «خانه قانون زده» میخوانیم:
«از ایشان خواهش کردم که تا خدمتکار برمیگردد بفرماید بنشیند. با دقت براندازم کرد، آن چنانکه پاک سراسیمه شدم. اظهار امیدواری کردم که این مسافرت بایشان خوش گذشته و حال آقایان کنج و کار بوی خوب باشد. آقای کاپی نشسته بود و مدام پاها را چلیپا میکرد و از هم میشود و باآنکه در قیافهاش نمینگریستم احساس میکردم که با همان دقت و کنجکاوی در من مینگرد و با تیر نگاه خویش وجودم را میکاود.»
۵. مشتی غبار
کتاب «مشتی غبار» با عنوان انگلیسی «A Handful of Dust» اثر یکی از نویسندگان و داستانپردازان انگلیسی، اولین وو است که اولین بار سال ۱۹۳۴ منتشر و توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شد. این اثر با استقبال خوبی از سوی منتقدان و طرفداران مواجه گشت و توسط «کتابخانهی مدرن» به عنوان یکی از ۱۰۰ رمان برتر قرن انتخاب شد. این اثر نگاهی اجمالی به جامعهی بریتانیا در بین جنگ ها دارد و به طرز تکاندهنده و طنزی به فروپاشی یک ازدواج و ازهمپاشیدگی جامعهی انگلیس در سالهای پس از جنگ جهانی اول میپردازد.
یک جامعهی طبقاتی پیچیده که به یک فرهنگ بسیار پیچیده تبدیل شده، همواره زمینهی مناسبی برای توسعهی طنز اجتماعی است. اولین وو این ژانر را برای خودساخته است و در این کتاب نمونهای عالی از تسلطش در آن را میتوان مشاهده کرد. او در رمانی که ترکیبی از تراژدی، کمدی و کنایه وحشیانه است، تصویری خندهدار از انحطاط اشرافی در انگلستان بین جنگها را به تصویر میکشد. درواقع این اثر مضامین غیراخلاقی معاصر و مرگ ارزشهای معنوی را بررسی میکند.
داستان عمدتا حول محور مردی به نام تونی لست میچرخد که نجیبزادهای روستایی است که در خانه اجدادی خود، هتون زندگی میکند. تونی دوران کودکیاش را در این مکان سپری کرده و عشق و علاقهی زیادی به آن دارد و بیشتر درآمدش را برای نگهداری از این عمارت خرج میکند.
تونی و برندا لست هفت سال است که باهم ازدواج کردهاند و اگرچه رابطهای پرشور آتشین ندارند، اما در یک رابطهی بیدردسر و آرام قرار گرفتهاند. برندا که از ملک بزرگ آنها که وقت و انرژی شوهرش را اشغال میکند، خسته شده است. او پس از مدتی با مردی سطحینگر و خوشگذران به نام جان بیور رابطه برقرار میکند و زمانی که تصمیم میگیرد تونی را رها کند، موقعیتهای تراژیکی در داستان به وجود میآید. به نظر میرسد که اولین وو بهنوعی از طلاق خودش که چند سال قبل اتفاق افتاده برای نوشتن این اثر الهام گرفته شده است.
تونی نشاندهندهی آخرین بقایای دیدگاههای سنتی تمدن در میان وحشیگری اقتصاد مصرفی جدید است. نویسنده میخواهد خودخواهی انسان را در این کتاب بررسی کند و شخصیت برندا بهعنوان فردی به تصویر کشیده شده است که باوجود دلشکستگی شوهرش، برای رسیدن به اهداف خود یعنی ثروت و خوشبختی پافشاری میکند. ابراهیم یونسی ترجمهی شیوایی از این کتاب ارائه داده است که توسط نشر پیام امروز به چاپ رسید.
در قسمی از کتاب «مشتی غبار» میخوانیم:
«در کنارش ایستاده بود و مهمانانش را از نظر میگذراند، از این بابت به خود تهنیت میگفت که کم بودند کسانی که در این مجلس حضور داشتند و او حضورشان را خوش نداشت. سالهای گذشته مردم از مهمان نوازیش سوء استفاده میکردند و هر کس را که تصادف با او شام خورده بودند، با خود به مهمانی میآوردند. امسال، بی این که او تلاش آگاهانهای در این زمینه به عمل آورده باشد آداب، بیشتر رعایت شده بود: آنها که خواسته بودند دوستانی را با خود بیاورند سر صبح تلفن کرده بودند و پرسیده بودند آیا میتوانند چنین کنند، و روی هم رفته حتی در اقدام به چنین گستاخیای هم احتیاط کرده بودند.»