آیا سریال مردگان متحرک دلیل شیوع ویروس زامبی را افشا کرد؟

آیا سریال مردگان متحرک دلیل شیوع ویروس زامبی را افشا کرد؟

اپیزود آخر سریال اسپین‌آف The Walking Dead: World Beyond طرفداران را با افشای منشاء شیوع ویروس زامبی غافلگیر کرد. اما این افشا چگونه اتفاق افتاد و چه معنایی می‌تواند برای آینده این دنیا داشته باشد؟ همراه میدونی باشید.

این مطلب جزییاتی از داستان سریال واکینگ دد را افشا می‌کند

به نظر می‌رسد پرونده‌ی به‌ظاهر مختومه‌ی یکی از قدیمی‌ترین معماهای سریال مردگان متحرک مجددا باز شده است. این سریال پس از ۱۰ سال مداومت به پرهیز از پرداختن به اینکه شیوعِ ویروس زامبی دقیقا چگونه اتفاق اُفتاده است، بالاخره سکوتش را شکست و نیم‌نگاهی کنجکاوی‌برانگیز به پشت‌پرده‌ی فاجعه‌ای که تمدن بشر را به زانو درآورد انداخت. رابرت کرکمن در حینِ نگارش سری کامیک‌بوک‌های مردگان متحرک به‌طور عامدانه‌ای تصمیم گرفت تا هرگز منشاء ویروسِ مصیبت‌بارِ دنیای زامبی‌زده‌اش را افشا نکند و او در جریانِ انتشارِ این داستان حماسی که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹ به طول انجامید، هرگز به رمزگشایی از حقیقت آن نیز نزدیک نشد. سریالِ اقتباسی شبکه‌ی اِ‌ی‌ام‌سی هم فلسفه‌ی او را به ارث بُرد و در طول دوران پخشِ یک دهه‌ای‌اش همواره به‌طور مستمری از پاسخ دادن به این سوال طفره رفته است. درواقع، یکی از کارکردهای خط داستانی یوجین این بود تا اُمیدِ مخاطبان به اطلاع پیدا کردن از منبعِ شیوع و کشف واکسن‌اش را خفه کند.

یوجین که خودش را به عنوان یک دانشمند جا زده بود، وانمود کرده بود که او از دلیلِ وقوع اپیدمی خبر دارد و ماموریت دارد تا برای کنترلِ بیماری و بازگرداندنِ شرایط دنیا به حالت گذشته به واشنگتن دی‌سی برود، اما این خط داستانی که هر دوی تماشاگران و شخصیت‌های داخلِ دنیای سریال را هیجان‌زده کرده بود، با تو زرد از آب درآمدنِ ادعای یوجین که صرفا با دروغگویی درباره‌ی هویتِ واقعی‌اش می‌خواست محافظت دیگران را به دست بیاورد، به بن‌بست منتهی شد. یوجین نماینده‌ی همه‌ی داستان‌های زامبی‌محورِ مشابه‌ای که پیرامونِ ماموریت گروهی برای پایان دادن به آخرالزمان می‌چرخد بود و جعلی از آب درآمدنِ آن وسیله‌ای برای این بود تا کرکمن به‌ زبان بی‌زبانی بگوید: «دغدغه‌ی من در مقایسه با داستان‌های زامبی‌محورِ رایج متفاوت است». سریال مردگان متحرک اما هم‌اکنون در مقایسه با اواخر فصل چهارم که یوجین معرفی شد، در دورانِ کاملا متفاوتِ دیگری از زندگی‌اش به سر می‌بَرد.

این روزها سریال اصلی درحالی با فصل یازدهمش به سرانجامش نزدیک می‌شود که بیش از پیش مشغولِ پشت سر گذاشتنِ منبع اقتباسش است. درواقع، نه تنها خط داستانی فعلی سریال اصلی که به شهرهای متحدِ «مشترک‌المنافع» (The Commonwealth) اختصاص دارد، آخرین خط داستانیِ اصلی کامیک‌بوک‌ها حساب می‌شود، بلکه اضافه شدن گروهِ «جمهوری مدنی» که ابداعِ خودِ سریال است، به این معنی است که مردگان متحرک حالا به یک قلمروی کاملا تازه و دست‌نخورده قدم گذاشته است که دیگر صحبت از علاجِ بیماری و برگرداندنِ تمدن بشر به حالتِ قبل همچون یک رویای غیرممکن به نظر نمی‌رسد. به ویژه با توجه به اینکه فرنچایزِ مردگان متحرک قصد ندارد به این زودی‌ها از حرکت بایستد. گرچه سریال اصلی با فصلِ ۲۴ اپیزودیِ نهایی‌اش یک سوم از مسیرِ باقی‌ مانده تا انتهایش را پشت سر گذاشته است، اما کار ما با این دنیا هنوز با وجود اسپین‌آف‌هایی مثل قصه‌هایی از مردگان متحرک، سریالی با محوریتِ دریل و کارول و سه‌گانه‌ی سینمایی ریک گرایمز به آخر نرسیده است.

این یعنی اگر اِی‌ام‌سی این‌طور که به نظر می‌رسد واقعا می‌خواهد مردگان متحرک را تا ابد ادامه بدهد، احتمالا مجبور است بخش‌هایی از اسطوره‌شناسیِ خودش را بازتعریف کند و این دقیقا همان اتفاقی است که در سکانسِ پسا-تیتراژِ اپیزودِ فینالِ فصل دومِ مردگان متحرک: دنیای آنسو در خصوص افشای منشاء شیوع ویروس زامبی می‌اُفتد و سریال  برای این کار ما را به خارج از مرزهای ایالات متحده، به قاره‌ی اروپا می‌بَرد. تماشاگران در پایان تیتراژِ فینال این سریال خودشان را در لوکیشنِ ناشناخته‌ای پیدا می‌کنند که محتوای آن هیچ ربطی به داستانِ خود این سریال نداشت: یک لابراتور بیوپزشکیِ متروکه، مخروبه، تارعنکبوت‌گرفته و پُرگردوغبار که گرافیتی‌هایی به زبانِ فرانسه روی در و دیوارهایش به چشم می‌خورند. درواقع، طرفداران کشف کرده‌اند که یکی از این گرافیتی‌ها «مُردگان اینجا متولد شدند» ترجمه می‌شود. اتفاقی که می‌اُفتد این است: یک زن که در ادامه مشخص می‌شود، دکتری-دانشمندی-چیزی است به این لابراتور می‌آید، اطلاعاتی را از روی هارددیسک‌های رهاشده‌ی لابراتور روی کامپیوترش کُپی می‌کند و با بستنِ لپ‌تاپش برای ترکِ آنجا آماده می‌شود که مکث می‌کند، نظرش را عوض می‌کند و تصمیم می‌گیرد یک ویدیوی ارسالیِ قدیمی را از کاراکتری که طرفداران سریالِ اصلی احتمالا او را از فصل اول به خاطر می‌آورند (جلوتر به او می‌رسیم)، روی کامپیوترش تماشا کند.

اما در همین حین، سروکله‌ی یک مردِ ناشناس پیدا می‌شود و با نشانه گرفتنِ تفنگش به سمتِ زن، فیلم‌بینی‌اش را متوقف می‌کند. سپس، مکالمه‌ای بینِ این دو شخصیتِ بی‌نام شکل می‌گیرد که به همان اندازه که مبهم است، به همان اندازه هم افشاکننده است. چیزی که آنها به زبان فرانسه به یکدیگر می‌گویند به این ترتیب است: مرد مسلح: «تو یکی از دکترا هستی؟». زن: «آره.» مرد مسلح: «تموم این مدت درحال فرار کردن... درحال مخفی شدن بودی؟». زن: «آره». مرد مسلح: «یکی از اعضای تیمِ پریم‌رُز بودی؟». زن: «نه. وایولت». مرد مسلح: «تیم پریم‌رُز کجاست؟ کجا رفتن؟». زن: «وقتی اون اتفاق اُفتاد اینجا نبودن. وقتی شماها اون کار رو کردین. توی کنفرانس بودن. توی تولیدو». مرد مسلح: «اسپانیا؟». زن: «اوهایو. آمریکا. امیدوار بودم که کاش اینجا بودن. که کاش یه‌جوری برمی‌گشتن. که کاش هنوز روش کار می‌کردن و به جواب نزدیک میشدن». مرد مسلح: «تو چرا برگشتی اینجا؟». زن: «چون از فرار کردن خسته شده بودم. چون اُمید واهی داشتم. باید تلاشم رو می‌کردم. اگه برگشته بودن اینجا... به سر کارشون... شاید می‌تونستن حتی بعد از این همه وقت به همه‌ی این اتفاقا پایان بدن». مرد مسلح: «اونا باید مُرده باشن. حتی اگه زنده باشن و یه‌جوری مثل تو برگردن، مثل بقیه زندانی‌شون می‌کنیم. می‌کُشیمشون. بهش پایان بدن؟ خودتون شروعش کردین. همه‌ی تیم‌ها. بعد... خودتون بدترش کردین».

خیلی خب، این مکالمه شاملِ چیزهای زیادی برای هضم کردن است. نخست اینکه، گرچه هویتِ مرد مسلح یا اینکه او به چه سازمانی تعلق دارد مشخص نیست، اما اگر حق با او باشد، در آن صورت می‌توانیم از حرف‌هایش برداشت کنیم که پزشکانِ پژوهشگرِ فرانسه مسئولِ هر دوی آغاز آخرالزمانِ زامبی و «بدتر کردن» آن هستند. اصلا همین که دکتر هیچ تلاشی برای تکذیب کردنِ ادعاهای مرد مسلح نمی‌کند باعث می‌شود باور کنیم که احتمالا دکترهای فرانسوی که از دو گروه معروف به «پریم‌رُز» و «وایولت» تشکیل شده بودند، مُسببِ پایان دنیا بوده‌اند. همچنین، اشاره‌‌ی مرد مسلح به زندانی کردنِ دکترهای مُقصر به خاطر جرایمشان به این معنی است که یا هنوز بخشی از دولت فرانسه باقی مانده است یا اینکه او عضوِ جامعه‌ای از بازماندگان است. اما سوالِ بعدی این است: اگر دکترهای فرانسوی مسئولِ تولید ویروس زامبی‌کننده هستند، آنها دقیقا چگونه آن را بدتر کرده‌اند؟

پاسخِ این سوال در صحبت‌های دکتری که زن مشغولِ تماشای ویدیوی او روی کامپیوترش است، یافت می‌شود. اگر گفتید این دکتر مرد چه کسی است؟ او دکتر اِدوین جنر (با بازی نوآ امریک)، متخصصِ ویروس‌شناسیِ «مرکز کنترل و پیشگیری بیماریِ ایالات متحده» است که ساختمان مرکزی‌اش در آتلانتای ایالت جورجیا واقع است. برای اولین‌بار در اپیزودِ یکی مانده به آخر فصل اول سریال با او آشنا می‌شویم. او آخرین بازمانده‌ی مرکز کنترل و پیشگری بیماری است که دیگر کارمندانش با بدتر شدن اوضاع و ناتوانی‌شان در کشف علاج یا از آنجا فرار کرده بودند تا به خانواده‌‌هایشان بپیوندند یا خودکشی کرده بودند. در زمان نامعلومی، کَندنس جنر، همسر و همکارِ دکتر اِدوین گاز گرفته شده و مبتلا می‌شود و تصمیم می‌گیرد تا بدنش را به اُمید کشف علاج بیماری برای مطالعه در اختیار شوهرش بگذارد. کندس پیش از مرگش به شوهرش التماس می‌کند تا هر کاری که از دستش برمی‌آید برای کشفِ علاج انجام بدهد و او هم با اکراه قبول می‌کند.

دکتر جنر پس از مرگِ همسرش در طول ۶۳ روز بعدی در انزوای کاملِ ساختمانِ مرکز کنترل و پیشگیری به کار کردن ادامه می‌دهد و تنها هم‌زبانش هوش مصنوعیِ مرکز است. در این دوران گرچه او همه‌ی ارتباطاتش را با دنیای بیرون از دست داده بود و از فعالیتِ دیگر مراکزِ پژوهشی اطلاع نداشت، اما متوجه می‌شود که دانشمندانی در فرانسه جزو آخرین کسانی هستند که هنوز دوام آورده‌اند و پیشرفت‌های قابل‌توجه‌ای در زمینه‌ی کشف علاجِ بیماری کرده‌اند. در این زمان بود که جنر در حین کار به‌طور تصادفی باعث سقوط یک ظرفِ حاوی مواد اسیدی می‌شود. گاز ناشی از نشتِ این مواد باعث می‌شود تا لابراتور به‌طور اُتوماتیک وارد حالتِ عفونت‌زُدایی کامل شده و آخرین نمونه‌ی آزمایشی‌ باقی‌مانده‌اش را نابود می‌کند. در حالی که جنر تصمیم می‌گیرد مست کرده و با تیراندازی به سرش خودکشی کند، او ناگهان از طریق دوربین‌های مداربسته با نزدیک شدنِ گروه ریک به ساختمان مواجه می‌شود. اکنون با توجه به ویدیوی ارسالی جنر که دکتر فرانسوی در این سکانس تماشا می‌کند، متوجه می‌شویم که چرا این‌قدر او از پیشرفتِ فرانسوی‌ها هیجان‌زده بود.

اکثر صحبت‌های دکتر جنر چیزی بیش از یک مُشت چرت‌و‌پرت‌های نامفهومِ علمی نیست، اما حرف‌های او این‌طور خلاصه می‌شود: او می‌گوید یافته‌های پژوهش‌های دانشمندانِ فرانسوی را مرور کرده و رویکردشان برای فعال کردن سیستم گردش خون به اُمید ایجاد اتصال کوتاه مغز به منظور جلوگیری از جان گرفتنِ مجدد جنازه را دوست دارد و می‌خواهد چیزهای بیشتری درباره‌ی «گونه‌های متفاوت» که فرانسوی‌ها در ارتباط قبلی‌شان به آن اشاره کرده بودند بداند. این‌طور که به نظر می‌رسد دکتر جنر درحال توضیح دادنِ تلاشِ دانشمندان فرانسوی برای وارد کردن شوک به سیستم‌های شخصِ مبتلاشده برای متوقف کردنِ پروسه‌ی زامبی‌شدن است. گرچه این ایده از لحاظ تئوری خوب به نظر می‌رسد، اما احتمالا اگر از هر دکتر فرانکنشتاینی بپرسید تایید می‌کند که فرستادنِ انرژی الکتریکی به یک جنازه می‌تواند آن را کمی قوی‌تر از چیزی که انتظار داریم کند. شاید منظورِ دکتر جنر از اشاره به «گونه‌های متفاوت» نیز همین است.

همان‌طور که هم‌اکنون ما در دنیای واقعی در رابطه با ویروس کرونا شاهد هستیم، ویروس‌های گردن‌کلفت می‌توانند برای پشت سر گذاشتنِ سیستم ایمنی موجودات زنده، دچار جهش‌یافتگی شوند. در طولِ تاریخ مردگان متحرک جنازه‌هایی که به ویروسِ زامبی‌کننده‌‌ی این دنیا احیا می‌شوند همیشه (منهای چند نمونه‌ی انگشت‌شمار) رفتاری یکسان داشته‌اند. برای مثال، اگر یادتان باشد در فصل اولِ سریال اصلی برخی زامبی‌ها (مثل همسرِ مورگان) یک‌جور حافظه‌ی پیش‌پااُفتاده از خودشان بروز می‌دادند؛ گویی آنها خاطراتِ هویت پیش از زامبی‌شدنشان را به‌طور بسیار ضعیفی به یاد می‌آوردند. چه وقتی که همسرِ زامبی‌شده‌ی مورگان تحت کنترلِ یک غریزه‌ی انسانیِ محو باقی‌مانده در مغزِ مُرده‌اش هر شب دور و اطرافِ خانه‌ی سابقش می‌چرخید و با چرخاندن دستگیره‌ی در برای ورود به آن تلاش می‌کرد و چه وقتی که اخیرا در اسپین‌آفِ از مردگان متحرک بهراسید شاهد این بودیم که کاراکتر آلیسیا با وجود مُبتلاشدگی‌اش بر اثر گاز یک زامبی، همچنان زنده است و پروسه‌ی مرگ و زامبی‌شدنش به‌طرز نامرسومی خیلی کُند اتفاق می‌اُفتد.

از قضا، در انتهای سکانسِ پسا-تیتراژِ فینال فصل دوم «دنیای آنسو» نیز با نمونه‌ی دیگری از یک زامبیِ نامعمول مواجه می‌شویم. پس از اینکه مرد مسلح در پایان مکالمه‌‌شان به پُشتِ زن شلیک می‌کند و آنجا را ترک می‌کند، جنازه‌ی زن در مدتِ بسیار کوتاهی (شاید کمتر از ۳۰ ثانیه) برمی‌خیزد و کارهایی را انجام می‌دهد که تقریبا هرگز در تاریخِ دنیای مردگان متحرک ندیده‌ایم: نخست اینکه این زامبی به سمت در لابراتور قدم نمی‌زند، بلکه به سمتِ آن می‌دود و دوم اینکه او چنگال‌هایش را مثل دیگر زامبی‌هایی که دیده‌ایم، به آرامی روی در نمی‌کشد، بلکه دستانش را با درنده‌خویی، شتاب‌زدگی و زوری بی‌سابقه‌ به در می‌کوبد. از همه مهم‌تر اینکه او به محض بیدار شدن بلافاصله به سمتِ همان دری که قاتلش از آن خارج شده بود، حرکت می‌کند. گویی او حتی پس از مرگ و زندگیِ دوباره هویت قاتلش را به خاطر دارد و می‌خواهد انتقام خودش را بگیرد.

به عبارت دیگر، ما تا حالا هیچ زامبی‌ای را با چنین درجه‌ای از سرعت، وحشیگری و خودآگاهی در تاریخِ این دنیا ندیده‌ایم. این‌طور که به نظر می‌رسد فرانسوی‌ها واقعا ویروسِ اورجینال زامبی‌کننده را «بدتر» کرده‌اند. اما سوال بعدی این است: از کجا می‌دانیم که سریال قرار است دوباره به دانشمندانِ فرانسوی و نقششان در تولیدِ گونه‌های متفاوتِ زامبی‌ها بپردازد؟ وقتی مرد مسلح می‌پُرسد که تیم «پریم‌رُز» در زمان آغاز شیوعِ زامبی کجا بوده است، دکتر جواب می‌دهد که آنها به یک کنفرانس در شهر تولیدو رفته بودند. در ابتدا مرد مسلح فکر می‌کند که منظور دکتر شهر تولیدو در اسپانیا است، اما دکتر تصحیحش می‌کند که منظورش شهر تولیدوی ایالتِ اوهایو در آمریکا است. این تکه دیالوگ نشان می‌دهد که اعضای تیم پریم‌رُز پیش از وقوعِ آخرالزمان در اوهایو بوده‌اند و احتمالا با به هرج و مرج کشیده شدنِ وضعیت دنیا هیچ‌وقت موفق نشده‌اند به فرانسه بازگردنند.

در نتیجه، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که احتمالا حداقل تعدادی از آنها از پس از گذشت ۱۰ فصل سریال اصلی (که حدود ۱۳ سال را پوشش می‌دهد) جان سالم به در بُرده‌اند. اگر به نقشه‌ی آمریکا سر بزنیم، متوجه می‌شویم که شهر تولیدو در ایالات اوهایو تا ایالت ویرجینیای غربی (مقرِ جامعه‌ی مشترک‌المنافع) حدود ۴۱۶ کیلومتر فاصله دارد. اگر دارودسته‌ی ریک توانسته باشند از آتلانتا به ویرجینیای غربی سفر کنند (حدود ۶۸۷ کیلومتر)، پس حتما گروهی از دانشمندانِ فرانسوی هم می‌توانستند مسافتِ کوتاه‌تری را تا آنجا بپیمایند. اما تنها مقصدی که دانشمندانِ فرانسوی می‌توانستند از آنجا سر بیاورند، ویرجینیای غربی نیست. فاصله‌ی بینِ تولیدو تا شهر فیلادلفیا در ایالتِ پنسلوانیا ۴۷۵ کیلومتر است. فیلادلفیا مقر فرماندهیِ گروه دیکتاتوری «جمهوری مدنی»، بزرگ‌ترین گروهِ تبهکارِ دنیای مجموعه است. آنها همان کسانی هستند که ریک گرایمز را ربوده‌اند.

اگر یادتان باشد در پایانِ اپیزود پنجمِ فصل نهم شخصیتی به اسم جیدیس بدنِ بیهوشِ ریک را پس از انفجار پُل در کنار رودخانه پیدا می‌کند و سپس، با بی‌سیم هلی‌کوپتری را فرا می‌خواند. جدیس با خطاب کردنِ ریک به عنوان یک «بی» (B)، خلبان هلی‌کوپتر را متقاعد می‌کند که نجاتشان بدهد. حالا بالاخره در اپیزود فینالِ مردگان متحرک: دنیای آنسو متوجه می‌شویم که معنای «اِی» و «بی» چه چیزی است و هدفِ جمهوری مدنی از ربودنِ ریک چه چیزی بوده است. در این اپیزود جیدیس تعریف می‌کند که او برای به دست آوردنِ اجازه‌ی ورود به جمهوری مدنی «یک نفر را مبادله کرده» بود که طبیعتا منظورش ریک است. سپس، او ادامه می‌دهد گرچه آن شخص یک شخصِ «ویژه» بود و در نتیجه حکم یک «اِی» را داشت، اما او برای پرهیز از راه پیدا کردن این شخص به لابراتور جمهوری مدنی، او را به دروغ یک «بی» معرفی کرده است. به عبارت دیگر، جیدیس در صورتِ افشای هویت ارزشمندتر واقعیِ ریک، پاداش بهتری دریافت می‌کرد.

مقالات مرتبط

  • چرا اپیزود نخست مردگان متحرک، کماکان بهترین اپیزود سریال است؟

معلوم می‌شود که بله، یکی از اهدافِ جمهوری مدنی جمع‌آوری افرادِ استثنایی است؛ انگیزه‌ی آنها اما نه افزودنِ این افراد استثنایی به ارتششان، بلکه استفاده از آنها به عنوان موش آزمایشگاهی در مطالعه‌ی پروسه‌ی زامبی‌شدن به منظورِ امتحان نسخه‌ی پروتوتایپِ دارویی است که برای کُند کردنِ سرعتِ پروسه‌ی زامبی‌شدن به منظور کشف علاجِ بیماری تولید کرده‌اند. ظاهرا دکترهای جمهوری مدنی نمونه‌های انسانی مناسب را براساس خصوصیاتِ شخصیتی‌شان انتخاب می‌کنند و از آنجایی که ریک هم یکی از نمونه‌های مناسبِ آنها بوده است، می‌توان حدس زد که منظور از اشخاص ویژه‌ای که جزو گروه «اِی» دسته‌بندی می‌شوند، اشخاص مصمم و سرسخت با روحیه‌ی رهبری است. احتمالا دکترهای جمهوری مدنی اعتقاد دارند تاثیرگذاری داروی آنها روی این افراد موفق‌تر است و این افراد استقامتِ بیشتری برای مقاومت در برابر پروسه‌ی زامبی‌شدن دارند. اما جیدیس که احساس می‌کرد به خاطر احترامی که ریک به او نشان داده بود و پذیرفتنش به درون الکساندریا به او مدیون است، تصمیم می‌گیرد با معرفی کردنِ ریک به عنوان یک «بی»، او را از این سرنوشتِ ناگوار نجات بدهد.

گرچه این اپیزود فراهم‌کننده‌ی توضیح نسبتا قابل‌اتکایی برای اسیرشدگانِ نوع «اِی» است، اما هنوز نمی‌دانیم که اسیرشدگان نوعِ «بی» به چه سرنوشتی دچار می‌شوند. گرچه می‌توان حدس زد سرنوشتِ آنها غیرمرگبارترِ از نوع «اِی» است، اما همچنان دقیقا مشخص نیست که چه بلایی سر کسانی که برای امتحانِ داروی دکترهای جمهوری نامناسب هستند می‌آید. آیا نمونه‌های «بی» متر و معیارهای به‌خصوصِ خودشان را دارند یا هرکسی که به عنوانِ «اِی» طبقه‌بندی نمی‌شود، به‌طور اتوماتیک از دسته‌ی «بی»‌ها سر در می‌آورد؟ این احتمال هم وجود دارد که نمونه‌های «بی» به خاطر خصوصیاتِ شخصیتی غیرشورشی‌تر، غیرلجبازترشان به جمع سربازانِ ارتشِ جمهوری اضافه می‌شوند. اگر این‌طور باشد، در آن صورت می‌توان حدس زد که تلاش جمهوری برای تبدیل کردنِ ریک گرایمزِ یاغی به یک افسرِ مطیع احتمالا نتیجه‌ی بدی برایشان در پی خواهد داشت. فعلا برای پاسخ به این سوال که ریک در تمام این مدت در جمهوری مدنی چه کار می‌کند، باید تا زمانِ پخش فیلم‌های سینماییِ اختصاصیِ او (که هنوز اطلاعات اندکی از پیشرفت تولیدشان داریم) صبر کنیم. اما فعلا مهم‌ترین معنایی که این سکانس پسا-تیتراژ می‌تواند برای آینده‌ی دنیای مردگان متحرک داشته باشد این است که نه تنها دیگر منشاء شیوع ویروس زامبی دیگر یک راز سربه‌مهر نیست، که نویسندگان می‌توانند از ایده‌ی گونه‌های متفاوتِ زامبی‌ها که تداعی‌گرِ زامبی‌های ۲۸ روز بعد و جنگ جهانی زی هستند، برای تنوع بخشیدن به زامبی‌ها و تهدیدبرانگیزتر کردنِ این هیولاها استفاده کنند.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 5 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.