آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید که چه تواناییهایی موجب میشوند بعضی افراد خلاق باشند و برخی دیگر نه؟ چه ویژگیهای مشترکی موجب بروز خلاقیت در حل مسائل میشود؟ آیا میتوانیم این ویژگیها را در خودمان تقویت کنیم؟ در ادامه ویژگیهای برجستهی افراد خلاق و راهحلهایی برای تقویت این ویژگی را بررسی میکنیم و میبینیم که آیا تفکر خلاق واقعا آموختنی است؟
همهی ما میدانیم که مبتکران بزرگی مثل استیو جابز (Steve Jobs)، جف بزس (Jeff Bezos)، ریچارد برنسن (Richard Branson) و پیر امیدیار (Pierre Omidyar) تفکرات و رفتار متفاوتی دارند. آنها صاحب مجموعهای از توانمندیها هستند که به آنها کمک میکند ارتباط بین موضوعات را به گونهای متوجه شوند که اغلب ما قادر به درک آن نیستیم.
آیا برخی از ما خلاق به دنیا میآییم و بقیه نه؟ هال گرگرسن (Hal Gregersen)، استاد ارشد رهبری دانشگاه اقتصاد INSEAD و یکی از نویسندگان کتاب «DNA افراد خلاق»، معتقد است افراد خلاق صاحب پنج توانایی کلیدی هستند: مهارت شناختی ارتباط، مهارتهای رفتاری طرح سوال، مشاهده، ایجاد شبکههای ارتباطی و نهایتا آزمایشگری. او در یکی از مصاحبههای اخیرش به من گفت همهی ما میتوانیم با کسب این تواناییها خلاقیت خود را افزایش دهیم.
گرگسن و همکارانش – کلایتون کریستنسن (Clayton M. Christensen)، استاد مدیریت اقتصاد در دانشکدهی اقتصاد دانشگاه هاروارد، و جف دایر (Jeff Dyer)، استاد استراتژی در دانشگاه Brigham Young University’s Marriott School، اعتقاد دارند دستکم دو سوم تواناییهای مورد نیاز خلاقیت، قابل یادگیری هستند. آنها برای اثبات ادعای خود به پژوهشهای تاریخیای اشاره میکنند که نشان میدهد ۲۵ تا ۴۰ درصد خلاقیتهای انسان ریشه در ژنتیک او دارد.
گرگسن، کلایتون و دایر در طی تحقیقات خود هزاران مبتکر، کارآفرین و مدیر اجرایی را در اقصی نقاط جهان مورد بررسی قرار دادند و از پنج توانایی زیر به عنوان عصارهی خلاقیت نام میبرند:
- پرسش به افراد خلاق اجازه میدهد وضعیت موجود را به چالش بکشند و احتمالات جدید را در نظر بگیرند.
- مشاهده به این افراد اجازه میدهد جزئیات کوچک را به خوبی ببینند – مثل رفتار مشتریان، فروشندهها و سایر شرکتها – و راهحلهای جدیدی برای انجام کارها فرابگیرند.
- ایجاد شبکههای ارتباطی این امکان را برای آنها فراهم میکند تا با دیدگاههایی کاملا متفاوت و متناقض از جانب افرادی با زمینههای فکری گوناگون مواجه شوند.
- آزمایشگری موجب میشود این افراد به شکل خستگیناپذیری تجربههای جدید کسب کنند و ایدههای جدید را محک بزنند.
- تفکر پیوسته – ایجاد ارتباط بین پرسشها، مسائل و ایدههای مختلف از حوزههای متفاوت – همانند یک کاتالیزگر و شتابدهنده به فرآیند خلاقیت عمل میکند و به وسیلهی تواناییهای بالا ایجاد و تقویت میشود.
گرگرسن میگوید: «هنگامی که افراد عادی همانند افراد مشهور رفتار میکنند، در حقیقت با کمک ایدههایی که ارزشمندی و تفاوت را خلق و منتقل میکنند، نتایج جالبی را به دست میآورند.»
«DNA افراد خلاق» کتاب الهامبخش است؛ تمرینهایی که نویسنده در هر فصل مهیا کرده، به خواننده کمک میکند تا تواناییهای پنجگانهی خلاقیت را در خود تقویت کند.
نویسندگان این کتاب برای آنهایی که مصمم به پیشرفت هستند، یک آزمون آنلاین سنجش تواناییها تدارک دیدهاند که در آن کاربر بر اساس هر یک از تواناییهایش رتبهبندی میشود و همچنین متناسب با عملکرد فرد در مقایسه با سایر شرکتکنندگان، بازخوردهایی به وی ارائه میشود.
مطالعهی این گزارش در کنار مطالعهی کتاب به زمان بسیار زیادی نیاز دارد. آیا یک مدیر پرمشغله فرصت انجام تمام این فعالیتها را دارد؟ آیا اصلا نیازی به چنین کاری هست؟ گرگرسن معتقد است پرسشگری و به چالش کشیدن تواناییها یک ویژگی کلیدی است و به همین دلیل افراد مختلف باید تواناییهای اصلی خود را نیز به چالش بکشند و تقویت کنند.
گرگرسن میگوید: «خلاقیت با طرح یک پرسش آغاز میشود. آیا به اندازهی کافی از خودتان سوالات مناسب میپرسید؟» او همچنین اضافه میکند: «اگر امتیازات کسی در طرح پرسشهای مناسب پایین باشد، باید از همینجا شروع کند.» میتوانید سفرتان را درست از همینجا با انجام تمرینها و فعالیتهای سادهای که در کتاب معرفی شدهاند شروع کنید!
گرگرسن میگوید: «همهی ما باید سوالات مناسبی از خودمان بپرسیم، اما از انجام این کار طفره میرویم. ما باید تواناییهای خود را بشناسیم و از آنها بهره ببریم.»
برخی افراد برای گسترش ایدههایشان مشاهده میکنند، برخی برای گسترش آنها آزمایش میکنند و بعضیها برای این کار شبکههای ارتباطی ایجاد میکنند. «مشاهدهکنندهها» عاشق نگاه کردن، شنیدن و تماشا کردن هستند. آنها انسانشناسان و مشاهدهکنندههایی توانمندند. «شبکهسازها» عاشق صحبت کردن با کسانی هستند که عقاید متفاوتی دارند و مانند آنها رفتار نمیکنند. آنها سخنرانان متبحری هستند! «آزمایشکنندهها» اهل عملاند. آنها کارهای جدید را تجربه میکنند، مدلسازی میکنند و تلاش میکنند نتیجهی کار را پیشبینی کنند.
برای رسیدن به موفقیت و خلاقیت، باید برجستهترین توانایی خود را – از بین آزمایش، مشاهده و ارتباط – انتخاب کنید و آن را به کار بگیرید و اگر به اندازهی کافی توانمند نیستید، مرزهای توانایی خودتان را گسترش دهید. لازم نیست همهی این تواناییها را به طور همزمان داشته باشید؛ این موضوع یکی از نکات اصلی خلاقیت است: هر یک از ما تواناییهای مخصوص به خودمان را داریم و برای موفقیت لازم نیست همهی تواناییها و مهارتهای دنیا را کسب کنیم!»
نویسندگان این کتاب برای گسترش و پیشرفت روند توسعهی این تواناییها، در نظر دارند اپلیکیشن راهنمایی برای تبلتها و تلفنهای هوشمند ارائه کنند. گرگرسن میگوید: «این اپلیکیشن قرار است به کمک این مجموعه تواناییها، در حل مشکلات مهمی که راه حلی برای آنها وجود ندارد به کاربران کمک کند.» این مجموعه همچنین در نظر دارد این خدمات را به صورت آنلاین نیز ارائه کند.
گرگرسن میگوید: «همهی ما با مشکلاتی روبهرو هستیم که راهحل مناسبی برای آنها نداریم.» این جریان به عدم تمایل ما به تغییر برمیگردد. او ادامه میدهد: «ما در حقیقت بسیار خلاقتر و پرشورتر از چیزی هستیم که فکر میکنیم و اگر به قدر کافی تلاش کنیم، میتوانیم راهحل خلاقانهای برای این مشکلات پیدا کنیم. با به کار بردن این تواناییها متوجه خواهیم شد که کافی است فقط بعضی کارها را قدری متفاوت با گذشته انجام بدهیم. مثلا چند سوال بیشتر بپرسیم، بیشتر دقت کنیم و با کسانی صحبت کنیم که قدری متفاوت با ما فکر میکنند. اگر کسی واقعا این کارها را انجام بدهد، خیلی زود متوجه نکات جذابی در مورد مشکلاتش خواهد شد.»