اگر فرزندتان را برای زندگی در قرن ۲۱ آماده میکنید، نباید از اهمیت تفکر انتقادی غافل شوید. در دنیای امروزی، کودکان همهروزه با اخبار و اطلاعات جدید بمباران میشوند و باید بدانند شنیدههای خود را چطور ارزیابی کنند و چطور بر اساس آنها نظرات و باورهای خود را شکل دهند. خوشبختانه این مهارت مانند هر مهارت دیگری آموختنی است. در ادامه همراهمان باشید تا درباره آموزش مهارت تفکر انتقادی به کودکان اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تفکر انتقادی یعنی چه؟
تفکر انتقادی را میتوان بررسی فعالانه، مداوم و دقیق باورها تعریف کرد. این مهارت چند مرحله دارد:
- تعریف مسئله؛
- شناسایی مفروضات؛
- تجزیهوتحلیل ایدهها؛
- استدلال انتقادی؛
- فهرستبندی علل احتمالی مختلف؛
- انتخاب پاسخهای پذیرفتنی؛
- ارزیابی درستی آنها با استدلال منطقی.
بهزبان سادهتر، تفکر انتقادی یعنی توانایی تصور، تجزیهوتحلیل و ارزیابی اطلاعات و تعیین صحت و اعتبار آنها. کسی که مهارت تفکر انتقادی دارد، بهراحتی هرچه را میشوند باور نمیکند، بلکه به درست یا غلطبودن شنیدههایش فکر میکند و باورهایش را آگاهانه و بر اساس اخبار درست شکل میدهد. کودک با آموختن این مهارت یاد میگیرد بهجای تعبیت کورکورانه از نظرات جمع، در برابر فشار همسالان مقاومت کند و راحتتر درست را از غلط تشخیص بدهد.
بخش زیادی از مشکلات روزمره با تفکر سطحی که کودکان در مدرسه میآموزند، حلوفصل میشوند. بااینحال کسانی که به تفکر انتقادی عادت ندارند، در مواجهه با مشکلات پیچیدهتر، به بازنماییهای ساده و اغلب نادرست جهان اطراف اعتماد میکنند. یعنی همان حرفهای تکراری که در رسانههای جمعی منتشر میشوند و از هر ۱۰ نفر، دستکم ۸ نفر که سواد رسانهای ندارند، باورشان میکنند.
چرا مهارت تفکر انتقادی مهم است؟
بر اساس تحقیقات، کودکانی که مهارت تفکر انتقادی ندارند بیشتر در معرض خطر بروز مشکلات رفتاری هستند. عجیب هم نیست؛ بچههایی که متفکر انتقادی نیستند، بادقت فکر نمیکنند، بهراحتی اطلاعات نادرست را میپذیرند و بر اساس همان دادههای نادرست عمل میکنند.
کودک بهکمک تفکر انتقادی دنیا را بهتر درک میکند و یاد میگیرد همیشه مشاهدهگر و روشنفکر باشد. هرچه این مهارت بیشتر در وجود کودک تقویت شود، کمتر دچار زودباوری غیرمنطقی میشود که ناشی از احساسات و تعصبات است.
چرا آموزش تفکر انتقادی سخت است؟
اگر تفکر انتقادی مهم است، پس چرا سیستم آموزشی بیشتر روی آموزش این مهارت حیاتی تمرکز نمیکند؟ حقیقت این است که چنین تلاشی صورت میگیرد، اما عملا هیچ روش مؤثری برای آموزش تفکر انتقادی وجود ندارد. لازمه تفکر انتقادی درباره یک موضوع، دانش قبلی دانشآموزان در آن زمینه است و در کلاسهای درس فرصت برای ارزیابی همهجانبه موضوعات مختلف محدود است.
مزایای آموزش تفکر انتقادی به کودکان
مهمترین مزیت آموزش تفکر انتقادی این است که کودک برای مقابله با چالشها و موانع زندگی آماده میشود و راحتتر میتواند مشکلات پیچیده درسی و غیردرسی را حل کند و احساسش به مسائل مختلف را تشخیص دهد.
تقویت استقلال، رشد خلاقیت و افزایش کنجکاوی کودک هم از دیگر مزایای آموزش تفکر انتقادی به او هستند. بچههایی که یاد گرفتهاند منتقدانه به وقایع نگاه کنند، سؤالات زیادی میپرسند و بهراحتی قانع نمیشوند. آنها میخواهند چرایی و چگونگی اتفاقات را بدانند.
بهعقیده روانشناسان، مهارت تفکر انتقادی سبب کاهش پریشانی ذهنی، بهبود رضایت از زندگی و داشتن روابط بهتر میشود. آنها معتقدند کسی که بتواند مشکلات روزمره را حل کند، در مقابله با چالشهای بزرگتر زندگی هم به توانمندی ذهنی خود بیشتر اعتماد میکند.
چطور تفکر انتقادی را به کودک بیاموزیم؟
بذر این مهارت باید در کودکی و بهدست والدین کاشته شود. در این بخش چند راهکار به شما والدین عزیز معرفی میکنیم تا فرزندتان را با این مهارت آشنا کنید.
۱. الگوهای خوبی باشید
کودکان بیشتر از اینکه به گفتههای شما توجه کنند، رفتارتان را زیرنظر میگیرند تا بعدها از دریچهای مشابه به دنیا نگاه کنند. راحتتر بگوییم، آنها رفتارتان را ضبط و تقلید میکنند. پس همیشه باید درباره اطلاعات بهظاهر نادرست و اظهارات غیراخلاقی یا غیرمنصفانه خوب تحقیق کنید، چون کودک در تمام این مدت مشغول الگوبرداری از شماست. او میبیند شما با چه دیدگاهی به مسائل نگاه میکنید و چقدر به درست یا غلطبودن شنیدههای خود اهمیت میدهید.
۲. با کودک بازی کنید
کودک با آزمونوخطا یاد میگیرد و بازیهای کودکانه پر از آزمونوخطا هستند. میتوانید به این بازیها بهچشم کلاسهای آموزشی نگاه کنید که پایههای تفکر انتقادی را شکل میدهند. هرچه کودک بزرگتر میشود، این بازیها انتزاعیتر و مهارت بهدستآمده عمیقتر میشود. بعد از مدتی، این بازیها جای خود را به مکالمات عمیق میدهند. هدف تعامل والدین و کودک و بررسی مسائل با دیدگاه انتقادی است.
۳. مهارت حل مسئله را با کودک تمرین کنید
از فرزندتان بخواهید برای حل یک مسئله ۵ راهکار به شما بدهد یا از او بخواهید جسمی را از یک اتاق به اتاق دیگر ببرد، بیآنکه لمسش کند. شاید ابتدا بگوید «غیرممکن است»، اما مدتی بعد میبینید تلاش میکند جسم را با پاهایش حرکت دهد یا دنبال دستکش میگردد! این تمرین ساده به کودک یاد میدهد هیچ مسئلهای نیست که چارهای نداشته باشد و مهارت حل مسئله را در او تقویت میکند.
۴. کودک را به پرسیدن تشویق کنید
برای پدر و مادر بیحوصله هیچچیز خستهکنندهتر از رگبار سؤالات بیجواب کودکان نیست. در حالی که والدین آگاه کودک را تشویق میکنند درباره همهچیز سؤال کند. آنها میدانند سؤالکردن اساس تفکر انتقادی است و زمانی که برای پاسخدادن به سؤالات کودک میگذارند، ذرهذره شخصیت او را شکل میدهد. این فرزندان یاد میگیرند ندانستههای خود را بپرسند و اطلاعات درست و نادرست را از هم تشخیص دهند.
۵. کودک را در موقعیت تصمیمگیری قرار دهید
فرزندتان را از کودکی در موقعیتهای تصمیمگیری و انتخاب قرار دهید، مثلا:
- از او بپرسید دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؛
- به او اطمینان بدهید دوستنداشتن یک بازی یا بیمیلی به شرکت در یک مهمانی هیچ اشکالی ندارد؛
- اجازه دهید خودش برای خرجکردن پول توجیبیاش تصمیم بگیرد.
برای کودکان بزرگتر در مکالمه را باز کنید و طرز فکر فرزندتان درباره مسائل مختلف را محک بزنید، مثلا بپرسید:
- فکر میکنی در مواجهه با قلدری یا فشارهای غیرمنطقی از جانب دوستانت، چه برخوردی داشته باشی؟
- بهنظرت استفاده سالم از شبکههای اجتماعی چه چارچوبهایی دارد؟
هر یک از این سناریوها مستلزم این است که فرزندتان با دید انتقادی به تصمیماتش و عواقب احتمالی آنها فکر کند و طوری تصمیم بگیرد که بعدا پشیمان نشود.
تمرین تفکر انتقادی برای کودکان
بازیهای دوران پیشدبستانی و مهدکودک صرفا برای سرگرمی کودک نیستند. این فعالیتها قوه تخیل کودک و مهارتهای مختلفش از جمله تفکر انتقادی را تقویت میکنند. پیشنهاد میکنیم بهجای بازیهای کامپیوتری آسیبزا، هرازگاهی با این فعالیتها ذهن کودک را به چالش بکشید.
۱. قصهگویی
این بازی همزمان تفکر خلاقانه و مهارتهای زبانی کودک را تقویت میکند. مقدمهای کوتاه بگویید، مثلا: «یکی بود، یکی نبود. یک بچهگربه خاکستری دنبال مادرش میگشت…» حال فرزندتان باید جملهای به داستان اضافه کند و به آن جهت بدهد. این بازی معمولا با خنده و داستانی مضحک به پایان میرسد، اما ذهن و تخیل کودک را به چالش میکشد.
۲. بازی کلمات هموزن
این بازی ذهن کودک را درگیر یافتن کلمات همقافیه میکند. با یک جمله ساده شروع کنید مثل «من یه شیر میبینم». سپس فرزندتان باید جای شیر را با کلمات هموزن عوض کند.
- «من یه سیر میبینم»؛
- «من یه پیر میبینم»؛
- «من یه کویر میبینم».
این کار را ادامه دهید تا اینکه دیگر هیچکدامتان نتوانید کلمه تازهای جایگزین کنید.
۳. داستان ابرها
یکی از بازیهای موردعلاقه کودکان این است که به ابرها نگاه کنند، شکلهای آشنا از دلشان بیرون بکشند و با آنها داستان بسازند. یک روز ابری دست کودکتان را بگیرید و کنار هم روی چمنها دراز بکشید. از او بخواهید شکلهایی را که میبیند به شما نشان دهد و داستانشان را تعریف کند.
۴. بازی لگو
اگر فرزندتان لگو دارد، از او بخواهید یک مزرعه، شهرک، ایستگاه فضایی یا هر چیز دیگری را بسازد که شما انتخاب میکنید. کودکان زمانی که با دستهای خود چیزی خلق میکنند، نهایت خلاقیت را به خرج میدهند و این شما را حیرتزده میکند.
۵. شمارش نامحدود
در این بازی کودک باید تمام کلمات مربوط به یک دستهبندی مشخص را به زبان بیاورد. میتوانید با رنگها شروع کنید. زمانسنج را تنظیم کنید و از فرزندتان بخواهید در یک دقیقه رنگهایی را که میشناسد نام ببرد و کلماتی را که میگوید، بنویسید و بعد بشماریدشان. اینطوری انگیزهاش برای شکستدادن شما بیشتر میشود.
۶. تانگرام
بازی تانگرام تمرینی عالی برای یادگیری هندسه و تشخیص الگوهاست، اما میتوان برای تقویت قوه تفکر کودک هم از آن استفاده کرد. کافی است الگوها را کنار بگذارید و از فرزندتان بخواهید با قطعات این پازل شکلی مثل حیوان یا خانه بسازد. چالش این بازی نحوه چیدمان و اتصال قطعههاست.
۷. بازی دوز
بازی دوز را همه بلدید. روی کاغذ یا تخته یک جدول ۹ خانه بکشید و قانونش را برای فرزندتان توضیح دهید. هرکه سریعتر یک ردیف را پر کند، برنده میشود. کودکتان خیلی زود میفهمد که این بازی خیلی هم ساده نیست و برای پرکردن ردیفها باید درست فکر کند.
۸. قایمباشک با اشیا
قایمباشک اشیا بهاندازه قایمباشک معمولی شور و هیجان ندارد، اما ذهن کودک را درگیر میکند. در این بازی بهجای آنکه خودتان پنهان شوید، جسمی را پنهان میکنید و برای پیداکردنش سرنخ میگذارید، سرنخهایی مثل:
- «ازش دور شدی»؛
- «داخل این اتاق نیست»؛
- «کنار آبه»؛
- «توی سایهست».
میتوانید بسته به سن و قدرت تفکر کودک، این سرنخها را سختتر یا آسانتر طراحی کنید.
کلام آخر
متأسفانه سیستم آموزشی در سراسر دنیا نقطه مقابل تفکر انتقادی است. بچهها یاد میگیرند گفتههای معلم را تکرار کنند، خطوط کتاب درسی را بهاسم «اصل» بپذیرند و مراحل درست را دنبال کنند تا نتیجه درست بگیرند. کلاس درس پر از تمرین و تکلیف است و جای خالی آموزش فکرکردن بهوضوح احساس میشود. پرکردن این خلاء وظیفه شما پدر و مادران عزیز است. شما باید بتوانید بهروشهای مختلف، از بازی و سرگرمی گرفته تا مکالمه و بحث، کودک را به اندیشیدن عادت دهید. چراکه این مهارت بعدها بر زندگی تحصیلی، کاری و اجتماعی فرزندتان اثر میگذارد و کیفیت زندگی او را تعیین میکند.
بهنظرتان مسلط نبودن به تفکر انتقادی چه آسیبهایی به فرد میزند؟ راه دیگری بلدید که این مهارت را در کودکان تقویت کند؟