آموزش اخلاق به کودکان؛ ۵ درسی که فرزندان قبل از ۵ سالگی باید یاد بگیرند

آموزش اخلاق به کودکان؛ ۵ درسی که فرزندان قبل از ۵ سالگی باید یاد بگیرند

خیلی از پدرومادرها فکر می‌کنند آموزش اخلاق به کودکان نوپا و خردسالان چندان خردمندانه نیست. اما چنین باوری درست نیست. کودکان باید تا پیش از ۵ سالگی‌شان برخی از ارزش‌های اساسی را فرا بگیرند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای‌تان از روش‌هایی برای آموزش اخلاق به کودکان بنویسیم. همراه ما باشید تا با این روش‌ها آشنا شوید و بتوانید فرزندانی خوب و مودب تربیت کنید.

ارزش اول: راستی؛ به کودکان کمک کنید راهی برای بیان حقیقت پیدا کنند

بهترین راه برای تشویق کودکان به صداقت‌ و راستی‌پیشگی این است که خودتان آدمی روراست باشید و این را به آنها نشان بدهید. این مثال را در نظر بگیرید: مریم مادر فرزین ۴ ساله معتقد است فرزین و دوستش عماد باید کمتر باهم وقت بگذارنند، چون این‌روزها زیاد باهم دعوا می‌کنند. وقتی مادر عماد برای هماهنگی قرار بعدی تماس می‌گیرد، مریم در پاسخ می‌گوید فرزین بیمار است!

فرزین با شنیدن این حرف شگفت‌زده از مادرش می‌پرسد «مامان من مریضم؟ من چِم شده؟!» مریم که از نگاه نگران فرزندش جا می‌خورد به فرزین می‌گوید «گفتم تو مریضی تا مامان عماد ناراحت نشه!» سپس فرق بین انواع دروغ را برای فرزین توضیح می‌دهد که چیزی از گنگی ماجرا در ذهن او کم نمی‌کند. تنها چیزی که عماد می‌فهمد این است که دروغ‌گفتن اشکالی ندارد و اینکه بعضی وقت‌ها آدم‌ها آگاهانه دروغ می‌گویند.

کودکان سرنخ‌ها را از شما می‌گیرند؛ پس باید از هر نوع نیرنگی دوری کنید حتی اگر پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت باشند. مثلا هرگز جمله‌ای مانند «به مامان نگیم که امروز پیتزا خوردیم» را به بچه‌ها نگویید. به کودک‌تان نشان بدهید که با دیگران روراست هستید. بهتر بود مریم این‌طور می‌گفت: «امروز برای دیدار بچه‌ها مناسب نیست. چندوقتیه که خیلی باهم بگومگو می‌کنند. به‌نظرم بهتره یه مدت از هم دور باشند.»

یکی دیگر از راه‌های تشویق به روراستی اجتناب از واکنش اغراق‌آمیز در برابر دروغگویی بچه‌ها است. بهتر است کودک‌تان را کمک کنید تا راهی برای گفتن حقیقت پیدا کند. وقتی مادر لیلای ۴ ساله متوجه شد یکی از گلدان‌هایش به‌هم‌ریخته و یکی‌دو شاخه‌ی آن شکسته‌اند، به‌سرعت فهمید کار دخترش است. پیش‌تر هم دیده بود لیلا عروسکش را از ساقه‌ها و شاخه‌ها بالا می‌برد و به او هشدار داده بود که نباید این‌کار را بکند. وقتی او از لیلا توضیح خواست این پاسخ را شنید: «کار گربه بود!» مادر لیلا منطقی و آرام گفت: «بهت قول می‌دم دعوات نمی‌کنم لیلا؛ الان خوب فکر کن و به من بگو واقعا چی شده.» کمی بعد لیلا اصل ماجرا را تعریف کرد.

بنابراین لیلا مجبور شد ریخت‌وپاشش را تمیز کند و عصر آن روز از تماشای تلویزیون محروم شد. درعین‌حال مادر لیلا فراموش نکرد به کودکش نشان بدهد که شنیدن حقیقت از زبان او چقدر برایش مهم و ارزشمند بوده است. در این مسیر، او درس مهمی به کودکش آموخت: حتی اگر روراستی همیشه آسان نباشد، تو و دیگران همیشه با گفتن حقیقت احساس بهتری خواهید داشت.

ارزش دوم: عدالت؛ بر جبران کردن تأکید کنید

در دورهمی خانوادگی، رضا و مینای ۴ ساله درحال ساختن قلعه با لگو بودند. ناگهان مینا با ضربه‌ای قلعه‌ی رضا را خراب کرد؛ رضا هم زد زیر گریه! پدر مینا که شاهد ماجرا بود با آهنگی سرزنش‌آمیز به دخترش گفت که معذرت بخواهد. مینا از روی اجبار گفت «ببخشید». سپس پدر مینا او را کنار کشید و پرسید: «چرا قلعه‌ی رضا رو خراب کردی؟» پاسخ مینا این بود که او از اینکه قلعه‌ی رضا بزرگ‌تر بود، عصبانی شده است! پدر در پاسخ گفت با اینکه احساس مینا را درک می‌کند، این دلیل نمی‌شود که قلعه‌ی رضا را خراب کند. سپس او را فرستاد که که به ادامه‌ی بازی‌اش برسد.

واکنش پدر خیلی شبیه رفتارهای روان‌کاوانه‌ است. او کاری کرد که دخترش احساساتش را بشناسد، آنها را توصیف کند و بفهمد چرا چنین رفتاری انجام داده است. اما این کافی نیست! برای درک درست عدالت، پدرومادر باید کودک را تشویق کنند گامی برای جبران اشتباهش بردارد. مثلا پدر می‌تواند مینا را ترغیب کند که در ساخت قلعه‌ی دیگری به رضا کمک کند یا به‌نشانه‌ی عذرخواهی برایش خوراکی ببرد.

گفتن «ببخشید» برای بچه‌ها ساده است؛ با گفتن آن به‌سادگی از قید بازخواست رها می‌شوند؛ بدون اینکه به کاری که کرده‌اند فکر کنند. تأکید بر جبران اشتباه پیام محکم‌تری را منتقل می‌کند. اگر می‌دانید کودک‌تان رفتار ناشایستی با دیگری داشته است، به او کمک کنید راهی برای جبران رفتارش پیدا کند. مثلا کودک وقتی اسباب‌بازی دوستش را می‌شکند، می‌تواند یکی از ماشین‌هایش را به او بدهد. پس از چند ساعت نیش‌وکنایه‌زدن به خواهرش می‌تواند با کشیدن نقاشی دلش را به‌دست بیاورد. با تشویق کودک به یافتن راهی برای جبران، بر اهمیت رفتار عادلانه تأکید می‌کنید؛ ارزشی که در آینده و برای کنار آمدن با دنیای پیچیده‌ی روابط فردی و گروهی به او کمک می‌کند.

ارزش سوم: قاطعیت؛ تشویق کودکان به پذیرفتن چالش‌ها

مهتاب ۵ ساله نقاشی‌اش را به مادرش نشان داد و این را شنید: «چه قشنگ و رنگارنگ!» مهتاب به اتاقش دوید و یکی پس از دیگری نقاشی‌هایش را برای مادرش آورد و نشان داد. به نظر مادر مهتاب نقاشی‌های بعدی سرسری و شلخته بودند و او نمی‌دانست چه واکنشی نشان بدهد! یک پاسخ مناسب می‌تواند این باشد: «مهتاب این نقاشی‌ها به خوبیِ نقاشی اولت نیستند؛ برای اینها هم همون‌قدر زحمت کشیدی؟!»

عزم راسخ ارزشی‌ست که می‌توانید از سال‌های کودکی آن را پرورش بدهید. بهترین راه برای تقویت آن خوددرای از تعریف‌وتمجید‌های بی‌مورد و ارائه بازخوردهای صادقانه به‌شکلی ملایم و حمایت‌گرانه است.

راه دیگر برای تربیت فرزندان قاطع، تشویق آنها به انجام کارهایی‌ست که به‌سادگی میسر نمی‌شوند. گام بعدی ستایش آنها به‌خاطر قدم برداشتن در این مسیر است. مثلا اگر پسرتان خجالتی‌ است او را تشویق کنید تا به بچه‌های دیگر نزدیک شود (این یکی از راهکارهای کمک به کودک خجالتی است)؛ حتی اگر باعث اضطراب کودک و ترس او می‌شود. اگر دخترتان به‌تندی از کوره می‌رود، به او روش‌هایی را برای کنترل خشم (مانند شمردن تا ۱۰ یا نفس عمیق کشیدن) یاد بدهید. به بچه‌ها به‌خاطر موفقیت در انجام این کارهای دشوار تبریک بگویید و نشان بدهید متوجه تلاش‌شان شده‌اید. کودک با شنیدن «آفرین! می‌دونم کاری سختی بود. باریکلا!» به خودش افتخار می‌کند و با قاطعیت بیشتری برای ادامه‌ی این رفتارها تلاش می‌کند.

ارزش چهارم: ملاحظه؛ به بچه‌ها یاد بدهید به احساسات دیگران توجه کنند

زهرا از اینکه دخترهای ۳ و ۴ ساله‌اش همیشه هنگام خرید مدام غر می‌زدند و دعوا می‌کردند، به ستوه آمده بود. سرانجام یک بار به آنها گفت: «ما باید کاری کنیم که موقع خرید هیچ‌کدوم‌مون ازجمله من اذیت نشیم!» او از دخترانش خواست برای داشتن خریدی بهتر پیشنهاد بدهند. دخترک ۴ ساله پیشنهاد داد از خانه با خودشان خوراکی بیاورند تا برای خرید کیک و شکلات غر نزنند. کوچولوی ۳ ساله هم گفت می‌خواهد یواش برای خودش آواز بخواند تا دیگر ناراحت نباشد. دخترها به حرف‌شان عمل کردند و دفعه‌ی بعد همگی خرید خوب‌وخوشی داشتند. هنگام ترک فروشگاه دختر کوچک‌تر از مادر پرسید: «مامان باز هم ناراحتی؟» مادر به بچه‌ها اطمینان داد که ناراحت نیست و از اینکه هیچ‌کس ناله و شکایت نکرد خوشحال است.

این تمرین‌های کوچک به بچه‌ها کمک می‌کند ارزش ملاحظه‌کردن را بفهمند. در گذر زمان حتی کودکان هم متوجه تأثیر کلمه‌ها و رفتارهایشان بر دیگران می‌شوند و می‌فهمند اگر با دیگران به‌خوبی رفتار کنند، دیگران هم با آنها همان‌طور رفتار می‌کنند.

ارزش پنجم: عشق؛ در مهرورزی بخشنده باشید

پدرومادرها فکر می‌کنند بچه‌ها به‌شکل ذاتی به دیگران عشق می‌ورزند و محبت‌شان را بی‌دریغ به دیگران نثار می‌کنند. البته این درست است. اما برای ادامه‌دار بودن این رفتار، عشق و محبت باید دوسویه باشد. شاید عجیب باشد که بدانید طی یک روز پرمشغله‌ی معمولی، بچه‌ها کمتر از هرچیزی، با شنیدن «دوستت دارم» خوشحال می‌شوند!

به کودک‌تان نشان دهید که به آدم‌های مهم در زندگی‌تان عشق می‌ورزید. در مقابل کودکان همسرتان را در آغوش بگیرید و ببوسید. با بچه‌ها درباره‌ی اینکه چقدر پدربزرگ و مادربزرگ، خاله‌ها، عمه‌ها، دایی‌ها و عموهایشان را دوست دارید و قدرشان را می‌دانید صحبت کنید. مهم‌تر از همه نباید روزتان را بدون نمایش عشق و محبت‌تان به کودک دلبندتان به پایان برسانید. عشق‌تان را به روش‌های غافلگیرکننده به کودک خود ابراز کنید؛ مثلا در جامدادی‌اش یادداشت بگذارید، روی آینه‌ی دست‌شویی برچسب قلب بچسبانید تا هنگام مسواک زدن آن را ببیند، بی‌دلیل بغلش کنید. نگذارید شلوغی صبح‌ها و آشفتگی عصرها شما را ابراز عشق‌تان وا بگذارد.

هرچه بیشتر کودک‌تان از شما «دوستت دارم» را بشنود، بیشتر به شما «دوستت دارم» می‌گوید. هرچه بوسه و آغوش در خانه‌تان بیشتر باشد، عشق و محبت در آن بیشتر می‌شود. کودکی که در ابراز عشقش به ما رها و آزاد باشد، بزرگ‌ترین ارزش در وجودش پرورش یافته است.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
7 + 3 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.