موفقیت در تحصیل، افزایش درآمد، ترک سیگار، شروع یک کسبوکار جدید، ازدواج موفق و … از جمله اهدافی هستند که به زندگیمان معنا میدهند. هدف شما در زندگی هرچه که باشد، زیرمجموعهی یکی از انواع هدف های بلندمدت یا کوتاهمدت قرار میگیرد. اهداف بلندمدت به آینده مربوط میشوند و اهداف کوتاهمدت پُلی برای رسیدن به اهداف بلندمدت هستند. در این مقاله میخواهیم با انواع هدف ها بیشتر آشنا شویم و برای هرکدام مثالهایی ذکر کنیم.
۱. اهداف بلندمدت
یکی از انواع هدف ها، اهداف بلندمدت هستند. این اهداف، همان اهداف بزرگ و اصلی هستند که دوست دارید در طول زندگیتان به آنها برسید. تحقق این اهداف به سن و سال شما بستگی دارد و بسته به سنتان ممکن است در اواخر عمر خود به بعضی از آنها دست یابید. معمولا این اهداف ظرف ده سال یا بیشتر تحقق مییابند. اهداف بلندمدت از برنامههایی تشکیل شدهاند که برای آینده طرحریزی میکنیم و معمولا به خانواده، سبک زندگی، حرفه و بازنشستگی مربوط میشوند. افراد معمولا با در نظر گرفتن اینکه ظرف پنج تا بیست سال آینده میخواهند چهکار کنند یا دوست دارند در چه جایگاهی باشند، برای خود اهداف بلندمدت ترسیم میکنند و سپس برای رسیدن به آنها، از اهداف کوتاهمدت استفاده میکنند.
نمونههایی از اهداف بلندمدت عبارتند از:
- دریافت مدرک مهندسی مکانیک؛
- دریافت مدرک فوق لیسانس؛
- خریدن خانه؛
- شرکت در مسابقهی دو ماراتن؛
- تأسیس شرکت؛
- بازنشستگی در ۵۵ سالگی.
اهداف بلندمدت به دو نوع مادامالعمر و غایی تقسیم میشوند.
اهداف مادامالعمر
اهداف مادامالعمر در یکی از موضوعات خانواده، شغل و حرفه، تحصیلات، امور مالی یا صرفا کسب لذت قرار میگیرند. هدف مادامالعمرِ شما ممکن است این باشد که هم حسابدار شوید و هم فوقلیسانس بگیرید، چهار فرزند داشته باشید، صدها میلیون تومان پول جمع کنید یا به دور دنیا سفر کنید.
این نوع اهداف معمولا در ابتدا کلی هستند اما وقتی بهسمت آنها حرکت میکنید، تعریف و معنای خاصتری پیدا میکنند. مثلا اگر از ابتدا هدف مادامالعمر شما این بوده است که معلم شوید، در ادامهی مسیر تعریف دقیقتری از آن هدف خواهید داشت و میخواهید معلم ریاضی دبیرستان شوید و باز هم آن را دقیقتر تعریف میکنید و میخواهید تا زمان بازنشستگی، معلم حسابان یا جبرواحتمال باشید. به مرور زمان، تعریف دقیقتری از اهدافتان خواهید داشت.
اهداف مادامالعمر اغلب مهمترین و معنادارترین اهداف شما هستند. تنها مشکلی که وجود دارد، این است که زمان زیادی برای رسیدن به این اهداف لازم است. درنتیجه ممکن است نتوانید بر روی آنها تمرکز کنید، از این شاخه به آن شاخه میپرید و نمیتوانید برای رسیدن به اهداف مادامالعمرتان، نگرش مثبتی داشته باشید. به همین دلیل، داشتن اهداف توانمندکننده (اهداف کوتاهمدتی که به شما کمک میکنند به اهداف بلندمدتتان برسید) سودمند است.
اهداف غایی
اهداف غایی اهدافی کلیدی هستند که باید اول آنها را تحقق ببخشید تا بتوانید به اهداف مادامالعمر خود برسید. این اهداف معمولا ظرف یک تا ده سال تحقق مییابند. اگر هدف مادامالعمر شما این باشد که پزشک شوید، هدف غایی شما رفتن به دانشکدهی پزشکی خواهد بود. یا اگر هدف مادامالعمر شما سفر به دور دنیاست، هدف غایی شما پسانداز کردن مقدار معینی پول خواهد بود.
«برای رسیدن به چیزهای بزرگ نهتنها به تلاش بلکه به رؤیا، نهتنها به برنامه بلکه به هدف نیاز داریم.»
۲. اهداف کوتاهمدت
یکی دیگر از انواع هدف ها، اهداف کوتاهمدت هستند. این اهداف، اهدافی هستند که فرد در آیندهی نزدیک (معمولا کمتر از یک سال)، میخواهد به آنها دست یابد. اهداف کوتاهمدت اغلب پُلی بهسوی اهداف بلندمدت محسوب میشوند. این اهداف، توانمندکننده در نظر گرفته میشوند، چرا که دستیابی به آنها فرد را قادر میسازد به اهداف بزرگترش برسد. شما بهوسیلهی اهداف توانمندکننده میتوانید پیشرفت خود بهسمت اهداف بلندمدت را ارزیابی کنید.
«برای اینکه از شکستهای کوتاهمدت دلسرد نشوید، باید اهداف بلندمدت داشته باشید.»
اهداف توانمندکننده معمولا به تحصیلات، شغل، پروژههای کوتاهمدت و نیز کسب یک تجربهی ارزشمند کاری مربوط میشوند. هرکدام از اینها به تحقق اهداف بلندمدت کمک میکنند.
موارد زیر نمونههایی از اهداف کوتاهمدت هستند:
- کاهش وزن بهاندازهی پنج کیلوگرم؛
- نقاشی کردن اتاق خواب؛
- موفقیت در کنکور؛
- گرفتن کارت پایانخدمت یا معافیت؛
- بهدست آوردن یک شغل تابستانی.
«دلیل اینکه افراد معمولا به اهداف خود دست پیدا نمیکنند این است که یا اهدافشان را مشخص نمیکنند یا آنها را جدی نمیگیرند. برندگان بازی زندگی میتوانند به شما بگویند مقصدشان کجاست، در طول مسیر چه برنامهای دارند و در این مسیر چه کسی آنها را همراهی میکند.»
اهداف کوتاهمدت به دو نوع اهداف بنیادی و اهداف موقتی تقسیم میشوند.
اهداف بنیادی
اهداف بنیادی اهدافی هستند که به احتمال زیاد ظرف کمتر از یک سال به آنها دست خواهید یافت. این اهداف ممکن است اهداف توانمندکننده باشند که احتمالا باید قبل از تحقق اهداف غایی به آنها برسید. این اهداف معمولا برای بهبود شرایط فیزیولوژیکی استفاده میشوند. اول باید در کنکور رتبهی خوبی بیاورید تا درنهایت وارد دانشکدهی پزشکی بشوید. اهداف بنیادی میتوانند مستقل باشند و هیچ ربطی به هدف غایی یا هدف مادامالعمر نداشته باشند.
موارد زیر نمونههایی از اهداف بنیادی هستند:
- تشکیل تیم بسکتبال در دبیرستان؛
- آموختن نحوهی نواختن سه آهنگ با پیانو؛
- پس انداز برای خرید یک دستگاه سینمای خانگی.
«تراژدی زندگی نرسیدن به هدف نیست، بلکه نداشتن هدفی برای رسیدن است.»
اهداف موقتی
این اهداف معمولا در کمتر از یک ماه محقق میشوند. اغلب برای بهبود مهارتهای فنیتان آنها را ترسیم و روزانه بر آنها تمرکز میکنید. بسیاری از اوقات این اهداف میتوانند اهداف توانمندکننده باشند که باید قبل از تحقق اهداف بنیادیتان به آنها برسید. مثلا وقتی به خودتان میگویید: «هفتهی بعد میخواهم در امتحان زیستشناسی بیست بگیرم»، این هدف به شما کمک میکند تا در امتحاننهایی زیستشناسی نمرهی خوبی بگیرید. این نمره به شما کمک میکند تا رتبهی خوبی در کنکور بیاورید و درنهایت سر از دانشکدهی پزشکی دربیاورید. اهداف موقتی نیز مانند اهداف بنیادی میتوانند اهداف مستقلی باشند و هیچ ربطی به اهداف مادامالعمر یا غایی نداشته باشند.
موارد زیر نمونههایی از اهداف موقتی هستند:
- نقاشی کردن خانه؛
- تمیز کردن زیرزمین؛
- تمام کردن تکلیف مدرسه.
امیدوارم بهخوبی با انواع هدف ها آشنا شده باشید و هدفتان هرچه که هست، به آن دست یابید.
برگرفته از: thepeakperformance