هنری فایول، صنعتگر فرانسوی و بنیانگذار مدیریت نوین، در سال ۱۹۰۶ کتابی تحت عنوان «مدیریت صنعتی و عمومی» نوشت. او در این کتاب ۱۴ اصل مدیریت را برشمرده است. این اصول مدیریتی، امروزه در تمام دنیا پذیرفته شدهاند و مورد استفاده قرار میگیرند. بنا به گفتهی هنری فایول، تمام مدیران باید از این اصول پیروی کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا با اصول چهارده گانه مدیریت فایول بیشتر آشنا شوید.
۱. تقسیم کار
به تقسیم کردن کارهای سازمان میان افراد و ایجاد دپارتمان، تقسیم کار گفته میشود. تقسیم کار منجر به تخصصی شدن کارها میشود، کارایی را افزایش میدهد و منجر به افزایش بهره وری و سودآوری سازمان خواهد شد.
۲. توازن بین قدرت و مسئولیت
بنا به گفتهی هنری فایول، باید بین قدرت و مسئولیت توازن برقرار شود. کسی که حق دستور دادن دارد، باید در برابر دستوراتی که صادر میکند، مسئولیت هم داشته باشد.
اگر قدرت بیشتر از مسئولیت و پاسخگویی باشد، این احتمال وجود دارد که مدیر از قدرت خود سوءاستفاده کند و اگر مسئولیت بیش از قدرت باشد، مدیر ناامید خواهد شد.
۳. انضباط
انضباط نشانهی بارزِ احترام یک سازمان به کارمندان و نیز احترام کارمندان به هنجارها و مقررات سازمان است. انضباط ممکن است توسط خود افراد بهصورت خودجوش رعایت شود یا بر آنها تحمیل شود.
در هیچ سازمانی نباید مقررات زیر پا گذاشته شوند. کارمندان باید به مقررات سازمان احترام بگذارند. برای برقراری انضباط، نظارت خوب و قضاوت بیطرفانه ضروری است.
۴. وحدت فرمان
طبق این اصل، یک زیردست (کارمند) باید تنها از مافوق (رئیس یا مدیر) دستور بگیرد.
به بیان دیگر، یک زیردست باید تنها به یک مافوق گزارش بدهد. این کار مانع تبعیت دوگانه (تبعیت از دو مافوق) میشود و درنتیجه مشکلات مدیران کم خواهد شد.
۵. وحدت هدف
اعضای یک گروه باید برای رسیدن به هدف، یکدل و یکجان باشند. تمام فعالیتهایی که دارای هدف مشترکی هستند، باید توسط یک مدیر و یک برنامه هدایت شوند. برای نمونه تمام فعالیتهای بازاریابی، نظیر تبلیغات، افزایش فروش، روش های قیمت گذاری، باید فقط و فقط توسط یک مدیر هدایت شوند و آن مدیر نیز برای تمام فعالیتهای بازاریابی خود باید تنها از یک برنامه استفاده کند.
۶. تبعیت منافع فردی از منفعت عمومی
منفعت و سود یک فرد یا گروه نباید بر منفعت عمومی چیره باشد. منفعت فرد باید اهمیت کمتری داشته باشد و منفعت عمومی باید سیطره یابد، در غیر این صورت سازمان سقوط خواهد کرد. منفعت اصلی سازمان نباید توسط منفعت یک فرد یا گروه از بین برود.
۷. حقوق کارکنان
حقوق یا دستمزد همان مبلغی است که در ازای دریافت خدمات، پرداخت میشود. اگر سازمانی خواهان داشتن کارمندانی کارامد با بهترین عملکرد است، باید خطمشی مناسبی برای پرداخت حقوق داشته باشد. این خطمشی باید هم رضایت کارمندان و هم رضایت کارفرما را جلب کند و متناسب با عملکرد خوب کارمندان، دربردارندهی پاداشهای مالی و غیرمالی باشد.
۸. تمرکز
هدایت توسط یک سیستم مرکزی، بسته به اندازهی شرکت و کیفیت مدیرانش همیشه کموبیش وجود دارد. در مرکزیت، قدرت تنها در دستان عدهای معدود قرار دارد.
هرچند که در مرکزیت، قدرت بین تمام سطوح مدیریت توزیع میشود، اما هیچ سازمانی را نمیتوان بهطور کامل متمرکز یا غیرمتمرکز نمود.
اگر مرکزیت کامل وجود داشته باشد، زیردستان برای انجام مسئولیتهای خود هیچ قدرتی نخواهند داشت. به همین نحو، اگر سازمان بهطور کامل غیرمتمرکز باشد، مافوق هیچ قدرتی برای کنترل سازمان نخواهد داشت. از این رو، باید بین متمرکز بودن و متمرکز نبودن توازن برقرار باشد.
میزان متمرکز بودن یا نبودن سازمان به خود سازمان بستگی دارد اما مدیران باید برای انجام موفقیتآمیز کارها بهاندازهی کافی به زیردستانشان آزادی عمل بدهند.
۹. زنجیرهی عددی یا زنجیرهی فرمان
زنجیرهی فرمان که گاهی زنجیرهی عددی نیز نامیده میشود، خط رسمی قدرت، ارتباط و مسئولیت درون سازمان است. زنجیرهی فرمان معمولا روی نمودار سازمانی ترسیم میشود. این نمودار روابط بین مافوق و زیردست را در ساختار سازمانی مشخص میکند.
میتوان گفت که زنجیرهی عددی، خط قدرت سازمان از بالا به پایین است. این زنجیره اصل وحدت فرمان را اجرا میکند و جریان منظم اطلاعات را میسر میسازد.
بنا بر اصل وحدت فرمان، دستورالعملها در زنجیرهی فرمان از بالا به پایین حرکت میکنند و مسئولیت پذیری بهسمت بالا در حرکت است. هرچه زنجیرهی فرمان تعریف مشخصتری داشته باشد، فرایند تصمیم گیری مؤثرتر و کارایی بیشتر خواهد بود.
۱۰. نظم
اشیاء و افراد سازمان باید دارای نظم و ترتیب باشند. نظمِ اشیاء، «نظم مادی» و نظمِ افراد، «نظم اجتماعی» نامیده میشود. نظم مادی یعنی «هرچیزی باید مکانی داشته باشد و همه چیز باید سر جای خودش باشد» و نظم اجتماعی یعنی «هرکسی را بهر کاری ساختند».
منابع سازمان از جمله نیروی انسانی، پول و … باید بهطور مرتب ساماندهی شوند. اگر اشیاء و افراد در جای مناسب خود قرار نداشته باشند، آشفتگی و بینظمی بهوجود خواهد آمد.
۱۱. انصاف و برابری
باید با همهی کارمندان با مهربانی و عدالت برخورد شود. برابری، ترکیبی از مهربانی و عدالت است و باعث ایجاد وفاداری و تعهد کارمندان به سازمان میشود. اصل برابری بیانگر این است که مدیران باید با همهی زیردستانشان به یک اندازه مهربان باشند.
۱۲. ثبات جایگاه کارمندان
یک کارمند برای فراگرفتن شغل خود، کارامد شدن و تثبیت جایگاه شغلیاش، به زمان نیاز دارد.
کارمندان باید امنیت شغلی داشته باشند چرا که عدم ثبات شغلی، به ناکارامدی منجر خواهد شد. شرکتهای موفق معمولا کارمندان ثابتی دارند.
۱۳. ابتکار عمل
تمام کارمندان باید به ابتکار تشویق شوند. به بیان دیگر، کارمندان باید ترغیب شوند برنامههای خود را ارائه و آنها را اجرا کنند. این کار باعث رضایت کارمندان میشود و موفقیت را برای سازمان به همراه خواهد داشت. ابتکار عمل، به زیردستان اجازه میدهد تا درمورد هر برنامه فکر کنند و هرچه را که برای اجرای آنها نیاز است، انجام بدهند.
۱۴. روحیهی تیمی
مدیر باید اتحاد، همکاری و روحیهی تیمی را در بین کارمندان ایجاد کند و بین آنها تفرقه نیندازد. انسجام، وحدت و یکپارچگی باید در بین کارمندان وجود داشته باشد. اتحاد، منشأ قدرت یک سازمان و ویژگی مشترک تمام سازمانهای موفق است.
اصول مدیریت فایول، رهنمودهایی برای مدیریت بهتر یک سازمان هستند. مدیر باید مطابق با این اصول کار کند تا به هدف خود دست یابد و سازمانش به سوددهی برسد.
برگرفته از: iedunote.com