آسیب شناسی سازمان کمک میکند تا شرایط فعلی سازمانها با آنچه از نظر آنها مطلوب قلمداد میشود، مقایسه شود و با شناخت درست از موقعیت سازمان، به سمت رسیدن به اهداف برنامهریزیشده گام برداشته شود. مدتی است که آسیب شناسی سازمان از یک تکنیک جانبی به یکی از موارد لازم برای بررسی اوضاع سازمان تبدیل شده است. آسیب شناسی سازمانی نگاهی دقیق به ساختار و وضعیت سازمان و بررسی نقاط و نحوهی شروع امور مختلف است. با نگاهی عمیق به ساختار و اقدامات موجود در هر سازمان امکان اصلاح و بازبینی به شکلی دقیق و منسجم مقدور میشود.
آسیب شناسی سازمان کمک میکند تا تصمیم گیری های مناسب انجام شود، اقدامات لازم به اجرا برسد و ایدههای جدید و شیوههای نو کاربردی بشوند. به کمک آسیب شناسی سازمان میتوان شاهد توسعهی فرایندهای سازمانی بود.
توجه به اصول در آسیب شناسی سازمانی
در آسیب شناسی سازمان باید دقت شود که استقبال و گرایش به سمت اقدامات و تجربههای تازه با تکیه بر اصول هماهنگ باشد و پیش برود. هدف غایی هر سازمانی رسیدن به سودی است که مزایای آن به تمامی ذینفعان میرسد و البته مهمتر از آن ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و اربابرجوعان است.
برای رسیدن به اهداف نامبرده، دریافت سود بیشتر و افزایش نرخ بازگشت سرمایه، صاحبان هر سازمان و شرکت باید تلاش کنند تا مدیرانی را انتخاب کنند که در بهرهگیری از نیروهای انسانی، تجهیزات و امکانات و… بهترین نوع مدیریت را عملی میسازند.
چرخهی آسیب شناسی
هدف از آسیب شناسی سازمان شناخت مشکلات و مسائل موجود در سازمان و البته یافتن راهکارهایی برای رفع این موضوعات است. درواقع فرایند آسیب شناسی سازمان اقدامی آگاهانه برای رهنمونساختن سازمان به سوی فعالیتهای صحیح و مناسب است.
گامهای اصلی در چرخهی آسیب شناسی از این قرار است:
- توجیه؛
- هدف گذاری؛
- جمعآوری داده؛
- تفسیر و تجزیه و تحلیل؛
- بررسی بازخورد؛
- برنامهریزی برای اقدامات مختلف؛
- اجرا؛
- نظارت و سنجش؛
- ارزیابی؛
شکلهای آسیب شناسی سازمان
شکلهای آسیب شناسی بنابه موقعیتی که هر سازمان در آن قرار دارد، متفاوت خواهد بود. مثلا شاید سازمانی در مسیر توسعه قرار داشته باشد، درحالیکه سازمانی دیگر درصدد رفع نقوص و ضعفها برآید.
در هر حال علیرغم تفاوت در موقعیت، ممکن است روششناسیها در آسیب شناسی سازمان مشابه هم باشد. ابزار آسیب شناسی سازمان اگرچه مشابه هم است، نتایج و ماحصل متفاوت خواهد بود.
تاریخچهی توسعهی سازمانی و بهتبع آن: آسیب شناسی سازمان
کِرت لوین در پیشرفت مفهوم آسیب شناسی سازمان بهمعنای امروزیاش نقش مهمی داشته است. در اوایل دههی ۱۹۴۰، لوین فرایند تغییر را برای بررسی اوضاع سازمانی اجرا کرد. این فرایند ماهیتی مشارکتی داشت و خود لوین در آن نقش مشاور و ناظر را بهعهده گرفته بود.
این فرایند ۳ گام اصلی داشت: برنامهریزی، اجرا، ارزیابی. این فرایند آغاز شکلگیری اقدام مبتنیبر تحقیقات بود. این فرایند بخش اساسی و لازم برای توسعه سازمانی است. بعدها نیز لوین روشهای توسعه سازمانی را بهطور عملی، مبتنی بر تحقیقات توأم با آزمونها و آزمایشهای عملی پیگیری کرد.
حتی پس از مرگ او نیز این روند از اجرای فرایندها در مراکز علمی مانند دانشگاه میشیگان ادامه یافت. در این آزمایشها و فرایندها افرادی آزموده میشوند. این افراد در معرض فرضیههایی ساختگی قرار میگیرند و باید نسبت به مشکلات فرضی در زمینههای گوناگونی چون رهبری، ارتباطات، موقعیت و ساختار سازمانی، مسائل رفتاری موجود در گروه و… واکنشهای خود را ابراز کنند.
در این گروهها افراد شرکتکننده در آزمایشهای فرضی از طریق مشاهدهی دیگران، شنیدن و فعالیتهای مؤثر گروهی فرصت یادگیری بهتر و درک عمیقتر از شرایط محتمل بهوقوع در سازمانی واقعی را تجربه میکنند. در ابتدا چنین برنامهها و فرایندهایی از جمعشدن افراد از سازمانهای مختلف در قالب گروه پیش میرفت. اما با شناختهشدن فرهنگ سازمانی بهعنوان عنصری مهم در پیشبرد فرایندها این روش و آزمون به شکل درونسازمانی نیز ادامه یافت.
آسیب شناسی فرهنگی هر سازمان از مراحل بعدی و مهم در دستیابی به موفقیتهای سازمانی در گامهای آسیب شناسی بهشمار میرود که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد.