از یک فیلم تاریخی اکشن متعلق به سینمای کشور کره جنوبی تا یک فیلم کمدی قدیمی پرفروش هالیوود و دو مستند ورزشی تماشایی.
آثار ورزشی نقش قابل توجهی در سینمای کشورهای مختلف از جمله آمریکا داشتهاند؛ چه زمانیکه مثل فیلم نخست قرارگرفته در این فهرست شما را میخندانند و چه وقتی همچون دو مستند پیشرو بخشی مهم از تاریخ تلاشهای انسانها برای دستیبابی به اهداف خود را نشان میدهند. حتی افرادی که علاقهای به ورزش در زندگی واقعی ندارند، گاهی ساختههایی سینمایی متمرکز روی ورزشکارهای متفاوت را الهامبخش میدانند و به آنها اهمیت میدهند. میدونی در شمارهی ۲۰۴ سری مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ فیلم های ورزشی جالبی را انتخاب کرده است که میتوانند توجه خیلیها را به خود جلب کنند.
در همین حین برای بسیاری از انسانها، جلوههای رقابتی بسیاری از ورزشهای مدرن میتوانند نه فقط سرگرمیساز و آمادهکنندهی بدن که بازتابی از تاریخ باشند. بر کسی پوشیده نیست که مدتها قبل برای نمونه شلیک تیر با کمان نه فقط برندهی رقابتهایی همچون مسابقات المپیک که افراد و کشورهای پیروز در میدان جنگ را مشخص میکرد. در نتیجه پس از سه اثر کموبیش قدیمی متعلق به هالیوود، چندین و چند سال جلو میرویم و به یک فیلم کرهای ستایششده میرسیم؛ یکی از آن فیلمهایی که انقدر طرفدارهای خاص خود را پیدا کردهاند که میتوانید در اینترنت شاهد مقالاتی باشید که آثاری مانند آنها را معرفی میکنند.
Caddyshack (1980)
قصهای راجع به یک باشگاه ورزشی ثروتمندانهی عجیب و پرشده از افراد عجیبتر. فیلم کمدی Caddyshack برای مخاطب بزرگسال ساخته شده است و بیشتر به خنداندن تماشاگر اهمیت میدهد. اما بین رقابتهای غیرمنصفانه یا بیش از حد شدید، حواشی پرشمار غیرورزشی در محیطهای ورزشی و چندین و چند عنصر داستانی دیگر که هویت این شخصیتها و محل حضور آنها را تشکیل میدهند، به خوبی میتوان بسیاری از آفات دنیای ورزش مدرن را مشاهده کرد. کارگردان فیلم Caddyshack شخصی نیست جز هارولد ریمیس که به خاطر نویسندگی فیلم Ghostbusters طرفدارهای زیادی داشت.
این یکی از آن فیلمهایی که حتی میتوانید با خواندن برخی از دیالوگهای آنها بخندید. تعدد شخصیتها و درخشش انواعواقسام بازیگر در فیلم Caddyshack همچون بیل مری هم سبب میشود که مخاطب بدون احساس خستگی مدام از سکانسهای مختلف لذت ببرد و با آنها سرگرم شود؛ تا حدی که میتوان محصول نامبرده را درکنار فیلم Happy Gilmore با بازی آدام سندلر، یکی از سرگرمکنندهی آثار سینمایی ساختهشده با محوریت ورزش گلف به شمار آورد.
راستی بدون شک فیلم Caddyshack یکی از آن آثار چند دههی قبل هالیوود است که به احتمال زیاد اکنون هیچکس جرئت ساخت آنها را به خود نمیدهد. هرچند شاید مخاطب هم دیگر به اندازهی آن زمان، روی خوش به بسیاری از لحظات اغراقآمیز اثری همچون Caddyshack نشان ندهد.
Hoop Dreams (1994)
این یک داستان واقعی است؛ انقدر واقعی که آنچنان در زمان ساخت نمیشد با دوربینهای باکیفیت و گرانقیمت به ضبط تلاشهای این ورزشکارها برای کسب موفقیت پرداخت. مستند Hoop Dreams مدتها زندگی دو نوجوان علاقهمند به بسکتبال را دنبال کرد. انسانهایی که طی ثانیه به ثانیهی زندگی خود باید با فقر، شرایط بد خانوادگی، مشکلات سیستم آموزشی و پلیدیهای جامعه دستوپنجه نرم کنند، از همان دوران دبیرستان رویای بازی در NBA را میدیدند.
قصه را اکثر آدمها میتوانند درک کنند. چون راجع به تلاش، رویا داشتن، زجر کشیدن، آموزش دیدن، رنج بردن و جنگیدن است؛ راجع به تکتک افرادی که میتوانند روی زندگی این دو نوجوان تاثیر داشته باشند. رویای آنها به کجا میرسد؟ در کدام بخشها زندگی موفق میشوند و در کدام قسمتها زمین میخورند. افرادی که آرزوی امتیاز آوردن به بهترین شکل در هر مسابقهی بسکتبال را دارند، با چه سرنوشتی روبهرو خواهند شد؟
فیلم Hoop Dreams با مدتزمانی طولانی به اشخاص مختلف حاضر در قصه اهمیت میدهد. به همین خاطر طی سکانسهای کلیدی شاید قدرتی به مراتب بیشتر از اکثر آثار داستانی مشابه داشته باشد. آرتور و ویلیام شاید شخصیتهای اصلی باشند. اما تنها کاراکترها نیستند. به قول مجلهی رولینگ استون، همه میتوانند کاراکتری را در فیلم Hoop Dreams بیابند و با او همذاتپنداری کنند؛ چه پدر یا مادری میانسال باشند و چه هر نوجوانی که رویاهای بزرگ در سر دارد. واقعیت همیشه شیرین و جذاب نیست. اما وقتی یک فیلم همچون Hoop Dreams انقدر حقیقی به نمایش حقیقت میپردازد، مخاطب نیز کموبیش به واقعیت احترام میگذارد و آن را در آغوش میکشد.
When We Were Kings (1996)
مستندی متمرکز روی چند لحظهی کلیدی که ساخت آن حدودا دو دهه طول کشید! فیلم When We Were Kings که اسکار تنها یکی از جوایز اهداشده به سازندگان آن است، قسمتهای متفاوتی از زندگی یک ورزشکار را به تصویر میکشید. اما تمرکز آن روی نبرد «غرش در جنگل» است؛ جرج فورمن مقابل محمدعلی. لئون گست که چند هفتهی قبل از دنیا رفت، با فیلم When We Were Kings موفق به نمایش قدرت بینهایت ورزش بهعنوان رقمزنندهی رویدادهای فرهنگی شد. چگونه یکی از معروفترین مسابقههای بوکس دنیا میتواند انقدر گرهخورده به وضعیت جهان در سال ۱۹۷۴ میلادی باشد و روی آیندهی آن تاثیر بگذارد.
گست سالها بهدنبال پول برای تکمیل و ارائهی مستند When We Were Kings بود. او تا آخر عمر خود یک فیلمساز سختگیر به خود باقی ماند و آثار معدودی را ساخت. اما اکنون میتوان به دلایل مختلف سراغ چند مستند خلقشده توسط وی رفت که انگار سازندهی آنها همیشه به بهانهی چند نفر و چند اتفاق، میخواست تمام جهان را مقابل دوربین خود زیر ذرهبین بگیرد.
War of the Arrows (2011)
یک قصهی آشنا و قابل فهم برای مخاطب سینما که بهلطف تصویرسازیهای حماسی و موسیقیهای میخکوبکننده، یک مبارز ساده را تبدیل به افسانه میکند. فیلم War of the Arrows دربارهی به قتل رسیدن اعضای خانواده و به اسارت گرفته شدن عزیزترین فرد برای قهرمانی است که آنچنان خود را به چشم قهرمان نمیبیند. بلکه صرفا در مقابل زرهپوشهایی که توانستند محل زندگی او را زیر پای خود لگد کنند، تیر و کمان را برمیدارد و انتقامجو میشود. شلیکهای دقیق پشت شلیکهای دقیق. تیرها به هدف میخورند و برخی از خطرناکترین دشمنهای ممکن مقابل او میایستند. ولی کماندار در مسیر نجات خواهر، چارهای جز کشیدن بیشتر و بیشتر زه کمان ندارد.
فیلم War of the Arrows نهتنها از لحاظ هنری اثری لایق ستایش است و اصول روایت درست سینمایی را میشناسد، بلکه واقعا باید آن را محصولی عامهپسند هم به شمار آورد. همراه شدن با قصهی این فیلم تاریخی و اکشن کار سختی نیست. تازه طراحی چشمنواز مبارازت درکنار صداگذاری عالی و باورپذیر بسیاری از سکانسها کاری میکند که حتی بدون توجه جدی به داستان هم دیدن و شنیدن فیلم War of the Arrows واقعا دلچسب باشد. اگر از این فیلم خونآلود بزرگسالانه کین هان-مین لذت بردید، به احتمال زیاد باید یک شانس هم به فیلم The Admiral: Roaring Currents بدهید.
برای بینندگانی که خاطرات خوشی از آثاری مانند سریال Jumong، سریال The Kingdom of the Winds و سریال Ja Myung Go دارند، نگاه انداختن به پوستر فیلم War of the Arrows برای رفتن به سراغ آن کافی به نظر میرسد.