فیلمی درام از پدرو آلمودوار با بازی پنهلوپه کروز، مستند «جنون» پل توماس اندرسون، یک اثر رزمی کونگفومحور و فیلم کلاسیک On the Waterfront با نقشآفرینی مارلون براندو.
میدونی در صد و پانزدهمین اپیزود از سری مقالههای «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» یا تازهترین معرفی فیلم خود به سراغ یک مستند هندی-آمریکایی، یک درام اسپانیایی، یک اکشن هنگ کنگی و یک کلاسیک دوستداشتنی رفته است و به ترتیب این فیلمهای دیدنی را برای مخاطبانی با سلایق گوناگون توصیف میکند. البته که در پایان هم به مانند همیشه با توضیحات اجمالی از یک فیلم ایرانی در حال اکران درون سینماهای داخلی میگوییم و اینگونه کار خود را به اتمام میرسانیم. پس بهتر است که هرچه سریعتر قدم اول را برداریم و راجع به یک فیلم هندی و همزمان بینالمللی ساختهشده توسط کارگردان شاهکاری سینمایی به اسم «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood) بنویسیم و بخوانیم.
Junun
تنها مستند بلند کارگردانی شده توسط پل توماس اندرسون که طی مدتزمانی ۵۴ دقیقهای تبدیل به تجربهای کنجکاوکننده و لذتبخش میشود، هیچوقت به اکران عموم درنیامد. چرا که سازندگان پس از اکران کردنش در جشنوارهی فیلم نیویورک آن را به سرعت روی پلتفرمهای اینترنتی/استریممحور پخش فیلم قرار دادند تا هرکس که میخواهد، سراغ دقایق و قصههای پنهانشده در دل آن را بگیرد. فیلمی دربارهی یک جامعهی متفاوت و انرژی و حیاتی که نوعی بهخصوص از موسیقی به زندگی افراد حاضر درون آن میبخشد. Junun که در تیم ساخت خود از افرادی فعال و شناختهشده در دنیای موسیقی هم بهره میبرد و توانست به خوبی جادوی آهنگهایی ناآشنا برای مخاطب غیرهندی را نشان تماشاگرها بدهد، محصولی متفاوت است که نه وقت زیادی از شما میگیرد و نه دیدن آن احساس مواجهه با تکرار مکررات را دارد. پس اگر میخواستید فیلمی بناشده روی موسیقی را به هدف شناخت یک فرهنگ و دیدن گوشهای از زندگی متفاوت برخی انسانهای حاضر در همین جهان خودمان ببینید، فرصت دیدن «جنون» در اولین زمان ممکن را از دست ندهید.
Volver
پدرو آلمودوار که امسال با فیلم جدید خود یعنی Pain and Glory که آن را از نظر محتوایی گاهی با «هشتونیم» فدریکو فلینی مقایسه میکنند، دوباره توانست توجه رسانهها و بینندگان هدف خود را به دست بیاورد. به همین خاطر شاید اکنون فرصت مناسبی برای نگاه انداختن دوباره به کارنامهی قابل احترام او و دیدن یا بازبینی فیلمهایی همچون Volver با نقشآفرینی عالی پنهلوپه کروز باشد. Volver به سبک بسیاری از آثار دیگر آلمودوار بارها روی مرز ارائهی کمدی معنیدار و سرگرم کردن مخاطب گام برمیدارد، همزمان گاهی هم یک ملودرام عمیق است که داستانی تراژیک از برخی جهات را روایت میکند و البته که هرگز واقعگرایی در روایت داستان باورپذیر خود را از یاد نبرده است.
خواه یا ناخواه باید پذیرفت که Volver به مخاطب بزرگسال تعلق دارد. البته در عین آن که فیلم بارها به مسائل جدی و تلخی همچون قتل، فساد، رابطهی انسانهای زنده با ارواح و بیماریهای لاعلاج میپردازد، Volver باز هم برای مخاطب سینمای هنری همواره جذبکننده باقی میماند. نه به این خاطر که مسائل گفتهشده را دست کم میگیرد و با آنها برخورد سادهای دارد. بلکه به این خاطر که همهی داشتههای فیلم مورد بحث و همهی طرحهای داستانی بحثبرانگیز آن در خدمت ارائهی پیامهایی ارزشمند به مخاطب در غیرشعاریترین فرم ممکن هستند. قصه دربارهی چیست؟ دربارهی انسانهایی که آنها را از یاد میبریم، وجودشان در دنیای خود را انکار میکنیم و بعد شاید در روزهایی تلخ، این افراد تنها کسانی باشند که میتوانیم سر خود را روی شانههای آنها بگذاریم.
Kung Fu Hustle
Kung Fu Hustle را باید یک فیلم اکشن، بهشدت اغراقآمیز و عالی به نویسندگی و کارگردانی استیون چو خطاب کرد که خود او یکی از بازیگرانش است و با ترکیب بعضی از بهترین ویژگیهای آثار سینمایی رزمی ساختهشده توسط دو کشور هنگ کنگ و چین، تبدیل به اثری هیجانآور و بسیار بسیار سرگرمکننده میشود. بااینحال نمیتوان انکار کرد که اولین و آخرین شرط لذت بردن مخاطب از دیدن چنین فیلمی گارد نگرفتن در مقابل دیوانگیهای خاص آن است. بالاخره وقتی دربارهی اثری صحبت میکنیم که گاهی انسانها موقع تعقیبوگریز یکدیگر با سرعتی عجیبوغریب میدوند و کارگردان هم در تدوین این صحنه از صدای اتومبیلهای قدرتمند (!) برای نشان دادن همین نکته بهره میبرد، قطعا باید بپذیریم که محصول مورد اشاره برای همگان ساخته نشده است. Kung Fu Hustle بهعنوان یکی از معدود فیلمهای کونگفویی واقعا عالی قرن بیستویکم، ایستراگهای زیادی با محوریت اشاره به دیگر آثار سینمایی محبوب این ژانر را هم در خود جای داده است. هرچند که هرگز این اشارهها باعث نمیشوند که اثر مورد بحث در برخی از سکانسهای سورئال خود کاملا احساس مواجهه با ساختهای اورجینال و جدید را به بیننده ندهد. پس اگر بهدنبال فیلم اکشنی میگردید که حقیقتا شباهت خاصی به اکثر فیلمهای اکشن دیدهشده توسط غالب بینندگان طی سالهای اخیر ندارند، Kung Fu Hustle شما را ناامید نخواهد کرد.
On the Waterfront
تِری مِلوی با اجرای تحسینشدهی مارلون براندو یک کارگر بارانداز است که تا قبل از تماشای اجباری به افتضاح کشیده شدن زندگی خود، بوکسوری ماهر بود؛ تا اینکه یک روز رئیس قدرتمند گروهی از اوباشِ محل زندگی وی یعنی جانی فرندلی به سراغ وی آمد و او را متقاعد کرد که باید در یکی از نبردها شکست بخورد. اما وقتی یکی دیگر از کارگرهای بندر دقیقا پیش از آن که فرصت شهادت دادن علیه فرندلی و اعلام عمومی نفوذ غیرقانونی او در حملونقلهای اسکلهی هابوکن را داشته باشد به قتل میرسد، تری به سراغ خواهر وی یعنی ایدی با بازی دلنشین اوا ماری سنت میرود تا با همراهی چند نفر دیگر برعلیه فرندلی به پا خیزند. هرچند که ماجرا طبیعتا به همین سادگیها پیش نمیرود و فیلم باشکوه ساختهشده توسط الیا کازان چه از نظر هنری و چه از نظر ایجاد دغدغههای داستانی در وجود مخاطب، کیلومترها از انتظاری که با شنیدن این خلاصهی داستان در وجودمان ایجاد میشود، جلوتر رفته است.
هزارتو
فیلم جدید امیرحسین ترابی که پیشتر با نام «لابیرنت» شناخته میشد و سپس با نسخهی ترجمهشدهی این اسم یعنی «هزارتو» به روی پردههای نقرهای رفت، از نخستین روز آبانماه سال جاری اکران خود را آغاز کرده است. «هزارتو» طلا معتضدی و سپهر سیفی را به ترتیب در جایگاههای نویسنده و تهیهکننده دارد و شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر، پژمان جمشیدی، علیرضا ثانیفر، شیرین یزدان بخش، فریبا جدیکار و مریم معصومی نیز گروه بازیگرهای آن را تشکیل میدهند. داستان فیلم هم بهگفتهی سازندگان اثر به انسانهایی میپردازد که در مسیرهایی پر پیچوخم و گمراهکننده درون زندگی خود گیر افتادهاند و هرگز نمیدانند که در مرکز این هزارتو به کجا میرسند. وظایف فیلمبرداری، آهنگسازی و تدوین «هزارتو» روی شانهی اشکان اشکانی، کارن همایون فر و سپیده عبدالوهاب بودهاند.