اثری لایق تماشا و درک از فدریکو فلینی، یکی از فیلمهای محبوب کارگردانان بزرگ امروز، کمدی جذابی با نقشآفرینی مارک والبرگ و یکی از مهمترین فیلمهای کارنامهی کرک داگلاس یعنی The Vikings.
نود و هشتمین قسمت از سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟»، به مانند همیشه سر به نقاط مختلفی از سینمای ایران و جهان میزند و چهار اثر تماشایی و متفاوت را برایتان فهرست میکند. البته این هفته اکثر تمرکز جدیدترین مقالهی معرفی فیلم میدونی، روی فیلمهایی کمتر شناختهشده و مخصوصا متعلق به سالهای دور خواهد بود و صرفا درکنار آنها، یک اثر جدیدتر و عامهپسند نیز، به چشم میخورد. در انتها هم که به مانند همیشه فیلمی از سینمای داخل را بهصورت اجمالی معرفی میکنیم تا اگر قصد سر زدن به سالنهای سینمای کشور خودمان را داشتید، پیش از انتخاب اثر مورد نظرتان، حداقل اطلاعاتی اندک دربارهی آن کسب کرده باشید.
And the Ship Sails On
کارگردان «شبهای کابیریا» (Nights of Cabiria) که بسیاری از مخاطبان او را با لقب تحسینشدهترین فیلمساز ایتالیایی تاریخ به جا میآورند، آنقدر از حیث اثرگذاری روی دنیای هنر هفتم شخص پررنگی است که همچنان بعضی از فیلمهایش، الهامبخش جدی آثار هنرمندان جدید هستند. فدریکو فلینی را میگویم که اینروزها بسیاری از تماشاگران جوان، با شنیدن اسمش بیشتر فیلمنامهها و شخصیتپردازیهای عالی آثارش را به یاد میآورند و به اشتباه، صحبت راجع به تصویرسازیهای پرجزئیات و مثالزدنیاش را از قلم میاندازند. اما او علاوهبر بهره جستن از فیلمنامههای باکیفیت، در به چالش کشیدن تواناییهای تولیدی دیگر اعضای کلیدی تیم ساخت آثارش نیز، تخصص داشت. نقطهی اوج این تمایلاتش را هم میشود در یکی از بهترین آثار رنگی او یا همان And the Ship Sails On دید. فیلمی که تیم وی برای آمادهسازی صحنههایش، محیطهای داخلی و بیرونی یک کشتی اشرافی و متعلق به اوایل قرن نوزدهم میلادی را داخل محیط استودیو، بهصورت کامل بازسازی کرد. تا اثر مورد بحث در عین جریان یافتن درون یک کشتی مشخص و لوکیشنی ذاتا محدود، تبدیل به یکی از شلوغترین آثار فلینی از نظر تنوع صحنههای آمادهشده برای فیلمبرداری شود.
قصهی And the Ship Sails On، دربارهی آدمهای گوناگونی است که به هدف پخش کردن خاکستر جسد سوزاندهشدهی یک خوانندهی بزرگ اپرا در سرتاسر اقیانوس، سفری طولانی را آغاز میکنند. انسانهایی متفاوت با هم که حضورشان درکنار یکدیگر، اتفاقات غمانگیز و شاد مختلفی را رقم میزند و فیلم در مدتزمان دو ساعت و بیست دقیقهای خود، بیشتر از هر چیز دیگر، روی پرداخت روابط بهخصوصشان وقت میگذارد. بهگونهای که مخاطب در این سفر با شخصیتها همراه شود و در همین حین، از تماشای سکانسهای جذبکنندهی متعددی که تصاویری الگوگرفته از آنها را در فیلمهای معروفترِ گوناگونی دیده است، لذت ببرد.
Bad Timing
«زمانبندی بد» محصول سال ۱۹۸۰ به کارگردانی نیکولاس روگ، فیلمی با محوریت روابط احساسی و عجیب یک روانشناس بهخصوص است. فردی به اسم الکس لیندن (با نقشآفرینی آرت گارفانکل) که ازطریق یک دوست مشترک، با زنی کم سنوسالتر از خودش با نام میلِینا (با بازی تریزا راسل) آشنا میشود. الکس که در همان نخستین رویاروییها، مجذوب روحیهی بی حدوحصر میلینا شده است، بیتوجه به متاهل بودن او، تصمیم به گذراندن زندگیاش با وی میگیرد. تصمیمی که برای هر دوی آنها هزینهی سنگینی دارد و کموبیش به کشانده شدن تمامی طرفها به مرز نابودی ختم میشود. همهی موارد گفتهشده هم در خدمت سر و شکل بخشیدن به تریلری روانشناسانه هستند که در ساختار شناختهشدهی داستانگویی فیلمهای روگ به نقطهی اوج تاثیرگذاریاش میرسد و همزمان یکی از سطح بالاترین آثار او از نظر دربرداشتن قاببندیهایی کمنقص است.
The Other Guys
طرفداران فیلمهایی با محوریت چند پلیس نهچندان باهوش که در پس برخی اتفاقات، به موفقیتهای گوناگون و بامزهای میرسند، باید هرچه سریعتر سراغ دیدن The Other Guys با نقشآفرینی افرادی همچون ویل فرل، مارک والبرگ، دواین جانسون، ساموئل جکسون و مایکل کیتون بروند. ساختهی آدام مککی، برندهی جایزهی اسکار، که در قدم اول قهرمانانی بی عیبونقص را معرفی میکند و سپس قصهای را میسازد که در دل آن آدمهایی ظاهرا نالایق اما دوستداشتنی، باید جای شخصیتهایی بینقص را بگیرند.
همین هم به فیلم موقعیتهای خندهآور آشنایی میبخشد که شاید در سینمای هالیوود، مانند آنها را زیاد دیده باشید. ولی این احتمالا باعث نمیشود که موقع تماشای The Other Guys، بتوانید جلوی لبخند زدنهای دائمیتان را بگیرید. تازه فیلم فقط و فقط یک کمدی بیمعنی هم نیست که بدون هیچگونه داستانی صرفا بخواهد شرایط لازم برای سرگرم شدن مخاطبش را فراهم کند. بلکه بدون داشتن ادعاهای اضافه، آدمهایی را نشانتان میدهد که به خاطر یک اتفاق خاص، موقعیتهای همیشگیشان را ترک میکنند تا یک بار دیگر به زندگیشان شانس هیجانانگیز بودن بدهند. نتیجه هم خوشبختانه باتوجهبه کارگردانی خوب مککی و بازی سطح بالای گروه پرستارهی بازیگران اثر، گاهی حتی بیشتر از حد انتظارمان جذاب به نظر میآید.
The Vikings
ترکیب کرک داگلاس و تونی کرتیس با تلاش افرادی مختلف از تیم فیلمسازی اثری قدیمی اما بزرگ در زمان خود، آنقدر پررنگ و تکاندهنده از آب درآمد که همچنان رسانههای معتبری همچون Empire، از The Vikings بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای اکشن تمام ادوار، نام میبرند. فیلمی جریانیافته درون دریا، ساحل و صد البته کشتیها که قتل و غارت و فرهنگ جنونآمیز انسانهایی بهخصوص را به مخاطب نشان میدهد و فیلمبرداریهای اکشن آن به قدری عالی هستند، که حتی با وجود مسخره جلوه کردن صحنههای طراحی شدهاش در چشم مخاطب امروز، بینندهی The Vikings را بهشدت درگیر تنش فیلم میکنند. بهگونهای که با دنبال کردن دقیق دقایق The Vikings هم فرصت آشنایی با جنس سینمای دههی پنجاه میلادی را داشته باشید، هم با کارگردان و بازیگرانی محترم و ناشناخته برای مخاطبان امروز آشنا شوید و هم از دیدن اکشنی حداقل متفاوت با عادات ذهنیتان لذت ببرید.
زهرمار
نخستین فیلم بلند کارگردانیشده توسط جواد رضویان که رنگ اکران عمومی را هم دید، «زهرمار» به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی و نویسندگی پیمان عباسی است. اثری که نخستین بار در جشنوارهی فجر سیوهفتم به نمایش درآمد و برخلاف تصورات اولیهی مخاطبان نه یک کمدی، که فیلمی با محوریت نقد مشکلات حاضر در جامعه است و در فیلمنامهی خود، با مسائلی همچون مواجههی انسانهایی عادی با تاوان اشتباهاتشان، سر و کار دارد. شبنم مقدمی، سیامک انصاری، شقایق فراهانی، سیامک صفری، برزو ارجمند، علی استادی، سیامک ادیب، آزیتا ترکاشوند، نسیم ادبی، حسین محب اهری و رضا رویگری، گروه بازیگران اصلی حاضر در «زهرمار» را تشکیل میدهند و رضا خسروی، تورج اصلانی و حسن حسندوست نیز به ترتیب، در جایگاه آهنگساز، فیلمبردار و تدوینگر ساختهی رضویان، حاضر شدهاند.