انیمیشنی به یاد ماندنی از دیزنی، یک اثر خونآشاممحور بسیار قدیمی، فیلم Atlantic City با بازی سوزان ساراندون و یک فیلم کمدی ترسناک مدرن با بازیگرهای نسبتا شناختهشده.
شمارهی ۲۱۷ سری مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ میدونی که به درخواست شما کاربرهای محترم از این به بعد حوالی ساعت ۱۸ منتشر میشود، به مانند همیشه به معرفی چهار اثر سینمایی پرداخته است؛ فیلمهایی بسیار متفاوت که برای مخاطبهای بسیار متفاوتی ساخته شدهاند. از فیلم Vampyr به کارگردانی کارل تئودور درایر تا فیلم The Final Girls که بازیگر معروف سریال The Vampire Diaries و بازیگر شناختهشدهی سریال سیلیکونولی را در آن میبینید، آثاری هستند که در این مقالهی معرفی فیلم سینمایی فهرست شدهاند.
برای خداحافظی مناسب با حسوحال روز پایانی ماه اکتبر، دو اثر نامبرده به ترتیب ترسناک کلاسیک و ترسناک خندهآور هستند. اما بین این دو با یک کمدی رمانتیک از سال ۱۹۸۰ میلادی مواجه میشوید که رگههایی از درام و قصهگویی جنایی هم دارد. انیمیشن خرس برادر از سال ۲۰۰۳ میلادی و دنبالهی آن هم که بدون شک برای خیلیها میتوانند خاطرهانگیز باشند.
Vampyr (1932)
وقتی یک فیلمساز کاربلد و بزرگ چندین و چند دههی قبل به سراغ خلق اثر ترسناک خود میرفت، خود به خود هنوز بسیاری از بخشهای خلق یک محصول سینمایی برای کارگردانهای آن زمان حسوحال اکتشاف داشت. حالا باید بدانید که درایر بهعنوان یک هنرمند دانمارکی تأثیرگذار، با Vampyr اولین قدم خود در جهان خلق فیلمهای سینمایی بلند ناطق را برداشت. پس آن تجربه بیش از حالت عادی تبدیل به تلاش او برای کشف کردن ابعاد بیشتری از قدرت داستانگویی سینمایی شد. به همین خاطر وی نهتنها تصاویر ماندگاری را خلق کرد، بلکه بیشازپیش میتوانست دغدغههای جدی خود را وارد اثر کند.
وقتی یک فیلمساز به برخورداری از درک قابلتوجه اجتماعی معروف باشد و همه بگویند که در عین مورد ستایش قرار دادن اعتقادات میتواند جلوهی تعصبآمیز آنها را به باد انتقاد بگیرد، آثار او توسط زمان سلاخی نمیشوند. زیرا شاید بسیاری از جلوههای ظاهری زندگی انسانی در جوامع مدرن تغییر کرده باشند. ولی ما بهعنوان انسانها همچنان با بسیاری از دغدغههای روزمرهای روبهرو هستیم که آدمهای چند نسل قبل با آنها دستوپنجه نرم میکردند.
فیلم Vampyr، محصول سال ۱۹۳۲ میلادی مثل بسیاری از آثار ترسناک دیگر، با محوریت کنجکاوی شخصیت شروع میشود. او به مسافرخانه میرود و آرامآرام تبدیل شدن یک دختر به یک خونآشام را میبیند. چرا این دختر در چنین شرایطی قرار گرفته است؟ چرا او با این سن انقدر از بیماری رنج میبرد؟
Atlantic City (1980)
لویی مال در فیلم Atlantic City به سرعت مخاطب را با شخصیت و خواستهی او آشنا میکند. سالی متیوز بهدنبال فرار از همسر خود و پیدا کردن یک زندگی جدید و کسب موفقیت مالی فراوان در آتلانتیک سیتی است. از آن سو یک گانگستر نهچندان بزرگ اما در نوع خود جاهطلب را داریم که هم میتواند به سالی کمک کند و هم میتواند از او برای رسیدن به اهداف خود بهره ببرد. در نتیجه به سرعت در جهان واقعگرایانه و پرشده از خطر فیلم که در گوشه به گوشهی آن خلافکارها سرک میکشند، این دو وارد یک همکاری مفید برای دو طرف میشوند. اما ارتباط آنها اصلا انقدر ساده باقی نمیماند.
نقشهای که دو شخصیت فیلم دنبال میکنند، برای هر دو آنها خطرآفرین است. در نتیجه عجیب نیست که این اثر بزرگسالانه به سرعت توجه تماشا هدف خود را جلب میکند. شما میدانید شخصیتها چه افرادی هستند و کاملا متوجه میشوید که چه میخواهند. در نتیجه وقتی با موانع قرارگرفته مقابل آنها آشنا میشویم، عملا دیگر هیچ دلیلی برای دنبال نکردن فیلم Atlantic City تا انتها نداریم. بسیاری از مخاطبهای قدیمی دیگر نمیتوانند آثاری همچون فیلم Atlantic City را در سینمای امروز پیدا کنند. زیرا آنها با تمام نقاط قوت و ضعف خود متعلق به یک فضا و زمان مشخص هستند و بسیاری از قوانین سینمایی دوران خود را یا رعایت کردند یا به چالش کشیدند.
Brother Bear (2003)
یک انیمیشن سینمایی که بیشتر از پنج برابر بودجهی تولید خود فروخت و دنبالهی آن یعنی فیلم Brother Bear 2 در سال ۲۰۰۶ میلادی پخش شد. Brother Bear از کشته شدن یک برادر آغاز میشود و به شکلگیری یک برادری میرسد. قصه در نوع خود آنچنان عجیب نیست. اما همین حقیقت را به یاد بیننده میآورد که چهقدر یک داستان میتواند از زاویهی دید دو طرف درگیر با آن، متفاوت بوده باشد. چه قدر جایگاه ظالم و مظلوم میتواند نسبی به نظر بیاید و چهقدر نسبت دادن صفات مشخص به افراد مشخص، وابسته به جایگاه فرد است.
انسانی که با انتقامجویی تبدیل به یک خرس شد، کمک برای پیدا کردن دوبارهی زندگی خود را فقط از یک خرس کوچک دریافت میکند. خرس کوچکی که از انسانها بهشدت میترسد، در حقیقت بهلطف همراهی با یک انسان حالا برادر دارد. آفتاب آنجایی به زمین برخورد میکند که یک نفر جایگاه واقعی خود در زندگی را بشناسد. فیلم Brother Bear اصلا مورد ستایش همهجانبهی منتقدها قرار نگرفت. اما در دنیای امروز که همه به شتابزدهترین حالت ممکن دنبال قضاوت همه هستند، انیمیشن Brother Bear بهعنوان یک قصهی ساده، کار خود برای دور کردن موقت ذهن انسان از پیشداوری را به خوبی انجام میدهد. شاید جالب باشد که بدانید واکین فینیکس، بازیگر فیلم Her یکی از صداگذارهای انیمیشن خرس برادر است.
The Final Girls (2015)
کلیشهای و همزمان دارای لحظات جالب و بامزه. چند بار موقع لذت بردن از فیلمهای ترسناک پرشده از تکرار روز، مشغول داد و بیداد کردن سر شخصیتهای احمقی شدهاید که فیلمنامه عامدانه و به شکل بسیار واضح آنها را به سمت مرگ یا مواجهه با جامپاسکر میفرستد؟ چند بار دلتان میخواست سر این شخصیتها داد بزنید که موقع تصمیمگیری، کمی از عقلوشعور خود استفاده کنند؟
کاراکترهای اصلی فیلم The Final Girls فرصت انجام این کار را بهدست میآورند. آنها جوانهایی هستند که ناگهان وارد دنیای یک فیلم ترسناک کلیشهای میشوند و از آنجایی که جهان و شخصیتهای آن را نسبتا میشناسند، باید هم برای بقای خود و هم برای زنده نگه داشتن آنها تلاش کنند. البته ارتباط این شخصیتهای ناپخته با کاراکترهای آن فیلم ترسناک کلیشهای، جدیتر از آن است که فکر میکنید.
در اثری مثل فیلم The Final Girls قرار نیست یک تجربهی سینمایی ماندگار و تکاندهنده داشته باشید. اما هم لحظاتی خندهآور وجود دارند و هم استفادهی فیلمساز از ایدههای خود در چند بخش از پس سرگرم کردن تماشاگر برمیآید؛ مخصوصا اگر تماشاگر، بخشهایی از فرهنگ عامهی سینمای وحشت انگلیسیزبان را بشناسد و بهطور کامل متوجه شود که قصهگویی فیلم هر بار با کدام عنصر آشنای این داستانهای سینمایی شوخی میکند.