یک انیمهی خونآشاممحور معرکه، اثر رمانتیک تماشایی با بازی ایوان مکگرگور، فیلم جنایی با بازی برد پیت و مستند برندهی جایزه ساندنس.
میدونی در شمارهی ۲۵۲ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به سراغ ارائهی فهرستی از آثار متنوع رفته است؛ به طوری که برخلاف مقالات منتشرشده در برخی از هفتههای دیگر، اینجا خبری از ارتباط قابلتوجه بین چهار اثر پیشنهادی نیست. پس سلایق بیشتری پوشش داده شدند و با چهار فیلم دیدنی بسیار متفاوت روبهرو میشوید.
اول از همه سراغ یکی از انیمههای Vampire Hunter D میرویم که هر فرد علاقهمند به آثار گوتیک احتمالا از یک بار شانس دادن به آن پشیمان نمیشود. بعد از این انیمه نوبت به فیلمهایی میرسد که به ترتیب در گروههای درام عاشقانه، نئو-نوآر جنایی و مستند طبقهبندی میشوند.
Vampire Hunter D: Bloodlust (2000)
انیمه Vampire Hunter D: Bloodlust روایتگر داستان تلاش یک شکارچی قدرتمند است که میخواهد زنی به نام شارلوت البورن را از دست خونآشامها نجات بدهد. او بهعنوان فرزند یک انسان و یک خونآشام از قدرت و احساسات خاصی برخوردار است که بارها در داستان به چالش کشیده میشوند.
جدا از اینکه قصه چهطور قدم به قدم D را مقابل شخصیتهای گوناگون قرار میدهد، تصویرسازیهای شگفتانگیز یوشیاکی کاواجیری در این اثر انقدر میخکوبکننده هستند که فقط به خاطر آنها هم که شده، نباید فرصت تماشای Vampire Hunter D: Bloodlust را از دست بدهید. او برای فضاسازی ترسناک، به تصویر کشیدن قدرت کاراکترهای مختلف، خلق اکشن جذاب و حتی داستانگویی احساسی بصری، بارها موفق به ایجاد قابهایی میشود که بهسادگی از ذهن مخاطب بیرون نمیروند.
وقتی در بخشی از فیلم شاهد دزدیده شدن زن هستیم، یک سکانس در عرض چند ثانیه کاری میکند که نخواهیم از پای این انیمه بلند شویم. نیرویی شوم به شهر نزدیک میشود و ما رخ دادن این اتفاق را با خم شدن تکتک صلیبها درک میکنیم. سپس پنجره باز میشود و جلوهای کلی از موجود را میبینیم. وقتی او از پنجره وارد اتاق شد، کاواجیری دوربین را به سمت آینه میچرخاند؛ تا متوجه شویم موجودی که آینه توانایی بازتاب دادن تصویر جسم او را ندارد، مشغول بلند کردن زن و بیرون بردن این شخصیت است.
Beginners (2010)
مایک میلز که برخی از تماشاگرها در سال گذشته از فیلم C'mon C'mon به کارگردانی وی لذت بردند، در فیلم Beginners گاهی با زیرنویس سراغ نشان دادن صحبتهای یک سگ خانگی میرود؛ درحالیکه سگ بیچاره ساکت است و معمولا فقط شخصیتها را نگاه میکند. احتمالا همین نکته به همراه حضور ایوان مکگرگور در این فیلم برای تماشای آن کافی به نظر میرسد.
Beginners به ارتباط انسانهای مختلف با یکدیگر و تاثیرگذاری آنها روی زندگی هم میپردازد. به همین دلیل داستان در اصل به این شکل شروع میشود که پدر الیور چند ماه پس از مرگ مادر او، حقیقتی مهم راجع به خود را با پسرش در میان میگذارد.
فیلم کموبیش دربارهی تلاش الیور برای دیدن دنیا با درنظرگرفتن واقعیتها است. چون باتوجهبه این حقیقت، الیور حالا برخی از خاطرات گذشته را از زاویهی تازهای تماشا میکند و نگاهی متفاوت به زندگی فعلی پدر خود دارد. در این بین الیور شانس تجربه کردن مجدد عشق را بهدست میآورد؛ بهخاطر از راه رسیدن شخصیتی که زندگی الیور را روشنتر میکند، اما زندگی خودش هم به شکلی واقعگرایانه شامل برخی از نقاط تاریک است و به روشنایی نیاز دارد.
Killing Them Softly (2012)
اندرو دامینیک که در آیندهی نزدیک با فیلم Blonde به استقبال تماشاگرها میرود، در سال ۲۰۱۲ میلادی و در قالب فیلم Killing Them Softly موفق به ارائهی یک اثر جنایی بزرگسالانه و تعلیقزا شد؛ اثری که از قدرت تیم بازیگری پرستارهی خود هم بهره میبرد.
ریچارد جنکینز، ری لیوتا، جیمز گاندولفینی و صدالبته برد پیت از بازیگرهایی هستند که در فیلم Killing Them Softly خوش میدرخشند. دامینیک که خیلیها او را بهخاطر فیلم The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford میشناسند، اصلا با تیمهای بازیگری پرستاره غریبه نیست و در Killing Them Softly هم به چند هنرمند شناختهشده فرصت جلب توجه مخاطب را میدهد.
مقدمهی طولانی فیلم و تاکید دامینک روی معرفی تعداد زیادی از شخصیتها در پردهی اول فیلمنامه سبب میشود که بعضی از بینندگان نتوانند به سرعت با Killing Them Softly ارتباط بگیرند. اما اگر به اثر زمان بدهید، فرصت تماشای پردهی سوم عالی آن را بهدست میآورید. همین حقیقت که فیلم گویا از ابتدا تا انتها به سمت اوج حرکت میکند، با رفتار یکی از شخصیتهای کلیدی آن هم جور درمیآید. در نتیجه شانس بیننده برای ارتباط گرفتن با روند کلی روایت، زیاد به نظر میرسد. راستی تماشای فیلم Killing Them Softly کمتر از ۱۰۰ دقیقه زمان میبرد.
Navalny (2022)
جشنواره ساندنس همانقدر که میتواند شامل فیلمهای داستانی دلنشینی باشد که بدون انجام کارهای عجیبوغریب واقعا نو به نظر میرسند، گاهی میزبان مستندهایی است که موضوعات بهخصوص و جالبی دارند. تماشاگری که از شناخت سیاسی کشورهای مختلف استقبال میکند و خاطرهی خوبی از فرصت دادن به آثار برندهی جوایز ساندنس دارد، احتمالا امسال اسم مستند Navalny را شنیده است؛ اثری متمرکز روی آلکسی ناوالنی و تلاش ناموفق برای به قتل رساندن او.
مستند Navalny نشان میدهد که برخی از افراد قدرتمند چهطور به شکل ترسناک برای ساکت کردن هر صدای معترض تلاش میکنند. آلکسی ناوالنی بارها به فعالیتهای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه اعتراض کرد. البته مستند ناوالنی فقط راوی کارهای انجامشده توسط این فرد در گذشته نیست و به شکلی جذاب، روایت را جلو میبرد. مثلا در بخشی از مستند، آلکسی ناوالنی با شخصی تماس میگیرد که میخواست این فعال سیاسی را با سم به قتل برساند.