از قصهای به روایت سینمای نئورئالیسم ایتالیا دربارهی یک کارمند بازنشسته دولت تا اقتباس ریچارد بروکس از نمایشنامه معنادار تنسی ویلیامز.
میدونی در شماره ۲۶۴ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به آثاری میپردازد که با داستانگویی واقعگرایانه، نقش گذشتهی انسان در زندگی او را نشان میدهند؛ چه قصه دربارهی پیرمردی باشد که نمیخواهد به عقب برگردد و در عین حال اندوختهای از قبل ندارد، چه داستان ورزشکاری را ببینیم که سالها از برخی جهات به بیراهه میرود و همواره میخواهد عشق خود به بیسبال را حفظ کند.
چند شخصیت کلیدی این چهار فیلم سینمایی غالبا یا حسرت اشتباهات گذشته را میخورند یا دلتنگ روزهای بهتر هستند. یک مادر میخواهد جلوی تکرار بخشی از زندگی خود برای فرزند را بگیرد و دیگری در آخر میخواهد علاقهای قدیمی را به بچه انتقال دهد. همهی آنها بهنوعی درگیر تصمیماتی هستند که مدتها قبل گرفتند. عدهای از تصمیمات قدیمی خود رضایت دارند و بعضیها چارهای جز کنار آمدن با آنها برای حرکت به سمت جلو ندارند.
Umberto D. (1952)
بسیاری از درامهای سینمایی غمانگیز که مخاطبهای مختلف را از لحاظ احساسی تحت تاثیر قرار میدهند، با دردهایی تقریبا اجتنابناپذیر در زندگی سر و کار دارند. این فیلمها بهجای تمرکز روی شرایطی خاص که واقعا خیلیها اصلا در زندگی با آن مواجه نمیشوند، صرفا نسخهای تلخ از یک واقعیت قابل تصور را نشان میدهند. به همین خاطر خواه یا ناخواه تعداد قابل توجهی از تماشاگرها حداقل یک بار موقع دیدن آنها از خود میپرسند که چه میشود اگر اتفاقی شبیه به بلای نازلشده بر سر شخصیت اصلی، در مسیر زندگی آنها نیز قرار بگیرد.
بزرگترین چالشی که شخصیت اصلی فیلم Umberto D با آن دستوپنجه نرم میکند، کهنسالی است. فارغ از آن که هر آدم چهقدر زندگی مرفه یا پرشده از دردی داشته باشد، عمر طولانی مساوی با رسیدن به پیری است. البته که این پیری میتواند برای افراد مختلف، تجربههای متفاوتی را رقم بزند. اما شکی وجود ندارد که بالا رفتن سن برخی از محدودیتها را وارد زندگی هر شخص میکند.
نسخهی دردناک این اتفاق را به زیبایی و تلخی در فیلم Umberto D، یکی از آثار سینمای نئورئالیسم ایتالیا میبینیم. یک پیرمرد معترض به شرایطی که بر او تحمیل شده است، با مشکلات مختلف و بهخصوص شرایط مالی بد مواجه میشود. او که خود را بزرگتر از گدایی کردن میبیند، حتی حاضر نیست به سراغ آشناهای قدیمی برود تا پول بهدست بیاورد. هر آنچه که دارد، مبلغ اندکی است که ماهانه بهعنوان حقوق بازنشستگی پرداخت میشود و مرد باید با آن زندگی را بگذراند؛ درحالیکه اکثر آن پول را هم باید به زنی پرداخت کند که صاحب محل زندگی کوچک او است.
ویتوریو دسیکا در مقام کارگردان و چزاره زاواتینی بهعنوان نویسندهی اثر، در فیلم .Umberto D موفق به نمایش سیاهیهای زیادی در جامعه میشوند. چون اجازه میدهند که بیننده همین جهان پرشده از مشکل را از دید پیرمردی ببیند که در آن باید برای بقا تلاش کند. او پلیدیهای افراد پلید مختلف را میبیند و در این بین فقط یک سگ کوچک و یک پیشخدمت ساده، گاهی با فاصله داشتن از این پلیدیها میتوانند جلوههای بهتر زندگی را به وی نشان دهند.
Cat on a Hot Tin Roof (1958)
فیلم گربه روی شیروانی داغ با اقتباس از نمایشنامهای پردیالوگ به قلم تنسی ویلیامز، نویسنده مشهور آمریکایی ساخته شد. ریچارد بروکس، کارگردان آثاری همچون فیلم وسترن The Professionals در این اقتباس از قدرت بازیگری پل نیومن، برل آیوز، جودیت اندرسون و الیزابت تیلور بهره میبرد تا در لوکیشنهای کمتعداد قصه، موفق به ایجاد تنش و تعلیق شود.
داستان دربارهی دو برادر است که وقتی پدر در شرایط خاصی قرار گرفته، قدم به عمارت خانوادگی میگذارند. جدا از اطلاعات دراماتیکی که با گذر زمان در اختیار بیننده قرار میگیرند، از همان ابتدا به خوبی کارگردان از پس تاکید روی برخی از تضادها تاکید میکند.
یکی از برادرها تقریبا تمامی سالهای اخیر را صرف حسرت خوردن کرده است. او لذتی از شرایط فعلی نمیبرد، علاقهی خاصی به کسبوکار پدر ندارد، صاحب فرزند نشده است و فاصلهی زیادی با روزهای درخشان گذشته دارد. در آن سو برادری را میبینیم که گویا کل عمر خود تا این لحظه را به هدف رسیدن به کسبوکار پدر سپری کرد. او که پنج فرزند دارد، از بسیاری جهات در نقطهی مخالف برادر خود قرار میگیرد.
این شخصیتها مدام مشغول دستوپنجه نرم کردن با تصمیماتی هستند که آنها را به این نقطه از زندگی رساندند؛ درحالیکه برای مشخص کردن مسیر سالهای بعدی خود نیز با چالشهایی مواجه میشوند.
Mamma Roma (1962)
ما نمیخواهیم دردها را به عزیزانمان منتقل کنیم. معمولا وقتی یک نفر به شکل صادقانه و با هدف نیک سراغ نصیحت کردن شخصی دیگر میرود، در حقیقت مشغول مرور اشتباهات و اشکالات زندگی خود است. آدمها به تلخترین اتفاقات و بخشهای زندگی خود نگاه میاندازند و بهنوعی با روشهای مختلف میخواهند مانع مواجههی عزیزانشان با همین لحظات تلخ شوند.
در آن سو با اینکه مثلا والدین چنین رویکردی را نسبت به فرزند خود دارند، ذوق و اشتیاق جوان نسبت به انجام تمامی آزمون و خطاها زیاد است. گاهی فرزند خانواده مخصوصا در شرایط سنی بهخصوص، زندگی را در انجام همین اشتباهات، رفتن به سراغ ریسکها و پذیرش احتمال مواجهه با همان لحظات تلخ میبیند. تازه باتوجهبه روحیهی سرکش ممکن است تلاش دیگران برای جلوگیری از رفتن فرد به یک سمت، دقیقا علاقهی او به انجام این کار را افزایش دهد.
پیر پائولو پازولینی در فیلم ایتالیایی Mamma Roma به نقاط سیاه زندگی اجتماعی میپردازد و دغدغههایی از همین جنس دارد. اینجا داستان مادری را دنبال میکنیم که همچنان در ذهن خود مشغول فرار از گذشته است؛ یک مادر سبزیفروش با پسری ۱۶ساله. ماجرا از زمانی پیچیده میشود که پسر میفهمد مادر او در گذشته چه کار میکرد. این اتفاق باعث بروز رفتارهایی بهخصوص از سوی وی میشود و تلاش مادر برای ساخت یک زندگی بهتر برای هر دو آنها را به چالش میکشد.
The Natural (1984)
فیلم The Natural به کارگردانی بری لوینسون را بهنوعی میتوان خوشبینانهترین اثر حاضر در این فهرست دانست. زیرا فیلمنامهی اثر که توسط راجر تون و فیل دوسنبری با اقتباس از رمانی به همین اسم نوشته شده، تلاشهای یک مرد برای عبور از روزهای تاریک و رسیدن به لحظات روشن زندگی را به تصویر میکشد. تاکید اصلی این روایت داستانی هم روی از راه رسیدن آن روزهای روشن است؛ روی لباس سفیدی که ناگهان در میان سکوهای یک ورزشگاه، توجه شخصیت اصلی قصه را به خود جلب میکند.
The Natural دربارهی یک تیم بیسبال است که با جذب بازیکنی میانسال موفق به رشد ناگهانی در جدول رقابتها میشود. هر زمان که موفقیتی در کار باشد، افرادی آمادهی حسادت، عدهای مهیای سودجویی و گروهی مشغول تنفرورزی هستند. در نتیجه اوضاع برای مدتی به شکل سابق پیش نمیرود و زندگی روی هابز با نقشآفرینی رابرت ردفورد، به بیراهه کشیده میشود.
فیلم The Natural دربارهی ادامه دادن، گرفتار نماندن در سیاهی، حرکت به سمت جلو و عبور از تونل تاریک برای رسیدن به نور گرم و دلچسبی است که در انتهای تونل انتظار انسان را میکشد.