یکی از برندگان جشنواره کن، فیلم تخیلی دیوانهوار لوک بسون در سینمای فرانسه، اثری با درخشش الیزابت اولسن و فیلم اکشن Tokyo Drifter که مدتزمانی کمتر از ۹۰ دقیقه دارد و تماشاگر را میخکوب میکند.
میدونی با «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» ۱۵۹ در قدم اول یک محصول سینمایی عامهپسند و متعلق به ۲۳ سال قبل را معرفی میکند که همچنان میتوان در دل جهان عجیب آن غرق شد. سپس به سه فیلم سختپسندتر میرسیم که همگی راجع به مسائل سیاهی چون انتقام، خیانت و گم شدن در دل قوانین فرقهها و گروههای بهخصوص قصه میگویند. تازه نباید فراموش کرد که برخلاف «عنصر پنجم» که درجهی سنی PG-13 را دریافت کرده است، سه اثر دیگر همگی دارای درجهی سنی R هستند.
فیلمهای فهرست پیشرو چه از نظر مدتزمان، چه از لحاظ کشور محل ساخت و چه از نظر زبان فیلمنامه با یکدیگر تفاوتهای فراوانی دارند. به همین خاطر با اینکه هرکدام سلایق خاصی را پوشش میدهند، درکنار یکدیگر احتمالا تعداد قابل توجهی از مخاطبان را راضی خواهند کرد.
(The Fifth Element (1997
لوک بسون، فیلمساز فرانسوی در دنیای امروز توسط شخص خاصی ستایش نمیشود و معمولا با صفات هنری منفی از او یاد میکنند. اما این انسان ۶۱ساله چه وقتی در «لوسی» میخواهد قصهای جاهطلبانه را به تصویر بکشد، چه وقتی در «والرین و شهر هزار سیاره» میان CGIهای پر زرق و برق گم میشود و چه هنگامی که با «لئون: حرفهای» قلب تماشاگر را آتش میزند، خوب میداند که از فیلم خود چه میخواهد. به همین دلیل «عنصر پنجم» با بودجهی ۹۰ میلیون دلاری و فروش ۲۶۳.۹ میلیون دلاری، بعد از ۲۳ سال هنوز اثری شناختهشده به حساب میآید.
این فیلم نه نظر بسیار مثبت منتقدان را کسب کرده است و نه از نظر هنری فیلمنامهی قابل توجهی دارد. The Fifth Element برخلاف معانی مضحکی که عدهای به اجبار از دقایق آن بیرون میکشند، ۱۲۶ دقیقه کلیشه را به بهترین شکل ممکن تقدیم مخاطب میکند. پس وقتی مشغول صحبت راجع به ساختهی بسون در سال ۱۹۹۷ میلادی هستیم، در حقیقت نوعی فیلمسازی منقرضشده را جشن میگیریم.
در اکثر مواقع زمانیکه قصد دفاع از ارزش سرگرمکنندگی یک فیلم داریم، ناخواسته به سراغ آثاری میرویم که در جلب نظر انواعواقسام افراد موفق بودهاند؛ فیلمهایی که هم برخی از منتقدان را بسیار راضی کردهاند، هم بین فیلمسازهای معروف و اهالی سینما طرفدارانی دارند و هم در گیشه موفق بودهاند. زیرا موقع صحبت راجع به آن فیلمها بهسادگی میتوان در ابتدا توجه همگان را به ارزشهای هنری و فیلمنامهی قوی آنها جلب کرد و سپس این حقیقت را فریاد زد که در باکس آفیس هم درخشان بودهاند.
ولی گاهی باید از آن فضا فاصله گرفت و فیلمهایی را دید که اولین و آخرین داشتهی آنها سرگرمکنندگی ویژهای است که تقدیم درصدی از تماشاگرها میکنند. فیلم The Fifth Element اگر در دنیای امروز ساخته و اکران میشد، قطعا ضرر مالی قابل توجهی میداد و هیچ نقد مثبتی نداشت. زیرا جهان ما فیلمهای اینگونه را که روی سرگرمیسازی محض و جذاب وقت میگذاشتند و دغدغهی دیگری را به رسمیت نمیشناختند، لگد خواهد کرد. این در حالی است که ما The Fifth Element را به خاطر فروش آن میشناسیم. در حقیقت چون این فیلم در زمان اکران خود مخاطبان زیادی را سرگرم کرد، انقدر آدمهای متفاوت راجع به سرگرم شدن با آن حرف زدند که امروز من و شما میفهمیم The Fifth Element چه کاری در جهان هنر هفتم انجام داده است.
- نقد فیلم The Fifth Element - عنصر پنجم
فیلم The Fifth Element که بروس ویلیس، گری الدمن، میلا یوویچ، ایان هولم، کریس تاکر، مایکل کالکین، جان شاریان و سم داگلاس را در گروه بازیگران دارد، یک قصهی فانتزی فضایی و آمیخته به دیوانگی را به تصویر میکشد. اگر میخواهید غرق سرگرمیهای بیمغز و خوشجلوهی سینمایی بشوید، آن را از دست ندهید. بالاخره «عنصر پنجم» به دلایل مختلف یکی از فیلمهایی است که امکان ندارد یک استودیو بزرگ در قرن ۲۱ میلادی روی ساخت آنها سرمایهگذاری کند.
(Martha Marcy May Marlene (2011
الیزابت اولسن با اینکه در نگاه اکثر افراد فقط اسکارلت ویچ/واندا ماکسیموف دنیای سینمایی مارول است و میتواند جهان را با حرکات انگشتان خود زیر و رو کند، انصافا کارنامهی هنری جذابی دارد. او در فیلم Wind River، اثر فوقالعادهی تیلور شریدان ما را در سرمای بیپایان دفن کرد و در فیلم Ingrid Goes West درکنار آبری پلازا داستانی را به تصویر کشید که مخاطب امروز را به وحشت واقعگرایانه میاندازد.
فیلم Martha Marcy May Marlene بهعنوان محصولی درام، اورجینال، دلهرهآور و رازآلود بهشدت به قدرت بازیگری وی نیاز داشت. زیرا به انسانی میپردازد که مرز بین واقعیت و خیال را گم میکند و وقتی بحثی بین او و دیگران شکل میگیرد، تشخیص سره از ناسره برای مخاطب ناممکن میشود. اولسن این جنون را در آغوش کشیده است و لحظه به لحظه تماشاگر را با خود همراه میکند. در نتیجه انگار بیننده همیشه از دریچهی نگاه او دنیا را میفهمد و واقعیت داشتن یا نداشتن یک سکانس را باید از جزئیات اجرای فیزیکی او بیرون بکشد.
این فیلم که در جشنوارهی ساندنس جایزهی بهترین کارگردانی را دریافت کرد، در فیلمنامه شامل جزئیاتی میشود که قطعا میتوانستند به مراتب عمیقتر و بهتر از وضعیت فعلی باشند. اما اگر میخواهید یک فرد دردکشیده و سفر عجیب او برای پیدا کردن دوبارهی زندگی را دنبال کنید، Martha Marcy May Marlene را از دست ندهید. «تلگراف فیلم» یعنی یکی از معتبرترین مراجع سینمایی دنیا در فوریهی سال ۲۰۱۲ میلادی و در انتهای نقد فیلم Martha Marcy May Marlene نوشت: «در سالهای آتی بیشتر و بیشتر از خانم اولسن خواهیم شنید». این را میگویند یک پیشبینی سینمایی طلایی!
(Time of the Gypsies/Dom za vesanje (1988
فیلم بسیار تلخ امیر کوستوریتسا، فیلمساز، بازیگر و موسیقیدان اهل بوسنی هرزه گوین مطابق آمار راتن تومیتوز همهی منتقدهای سینما را راضی کرده است. فیلم غیر انگلیسیزبان Time of the Gypsies در جشنواره کن جایزهی بهترین کارگردانی را به چنگ آورد و بهنوعی جهان را در شوک فرو برد. زیرا Dom za vesanje اولین فیلم بلند داستانی دنیا است که در آن دیالوگها با زبان کولیهای رومانی بیان میشوند.
مخاطب در این فیلم به جامعهای عجیب و بهخصوص قدم میگذارد و سپس فاصله گرفتن تلخ و معنیدار یک انسان از محل زندگی حقیقی خود را نظاره میکند. ظلم در حق افراد مختلف، نابود شدن انسانهای دارای پتانسیل بالا درون جهان خطرناک امروز و عشق، سه ستون اصلی این اثر هستند؛ یک فیلم سینمایی تلخ که مخاطبان بسیار اندکی را هدف میگیرد که از هر نوع تجربهی احساسی در جهان هنر هفتم استقبال میکنند.
در اینکه فیلم Time of the Gypsies یک اثر سینمایی ارزشمند است، شکی وجود ندارد. اما پیش از دیدن آن مطمئن شوید که یکی از افرادی هستید که درون فهرستهای معرفی فیلم سینمایی همیشه بهدنبال ناشناختهترین و سختپسندترین محصولات میگردید.
(Tokyo Drifter (1966
بسیاری از کارگردانهای محبوب هالیوودی امروز، بیشتر از آنچه که اکثر افراد میدانند، تحت تاثیر سینمای سیجون سوزوکی بودهاند. این فیلمساز تحسینشدهی ژاپنی که در فوریهی ۲۰۱۷ و در سن ۹۳سالگی درگذشت، ۵۸ فیلم را کارگردانی کرد. در این بین هم بدون شک فیلم Tokyo Drifter در مقام اکشنی شاعرانه که واقعا شامل تصویرسازیهای خاصی میشود، رتبهی بالایی در فهرست ردهبندی آثار او دارد.
Tokyo Drifter یکی از آن تجربههای سینمایی است که قابلیت انتقال به هیچ مدیوم دیگری را ندارد. زیرا فقط در دنیای قصهگویی تصویری میتوانست آنگونه که سوزوکی میخواست، تقدیم مخاطب شود. دیدن فیلمهای گنگستر مخصوصا وقتی گرهخورده به فرهنگ و زمانهی مشخصی باشند، همیشه از جذابیتهای خاصی بهره میبرد. ولی وقتی با یک بی-مووی درخشان و گرهخورده به یاکوزا روبهرو باشیم که هیچ قانونی برای کات زدن از یک قاب به قاب دیگر را به رسمیت نمیشناسد، این لذت دستکم ۹ برابر میشود.