از یک فیلم رمانتیک کمدی و قدیمی با بازی آدری هپبورن تا درخشش ویلم دفو و چند بازیگر کودک در پروژه فلوریدا.
منهای یک علمی-تحیلی عجیبوغریب با بازی بروس ویلیس و برد پیت، سایر آثار حاضر در شمارهی ۲۲۳ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ میدونی» را باید آثاری متمرکز روی احساسات انسانی دانست؛ چه این احساسات تلخ باشند و چه شیرین. اول از همه سراغ سابرینا از سال ۱۹۵۴ میلادی میرویم که قرارگیری اسامی بیلی وایلدر، هامفری بوگارت و البته آدری هپبورن در تیتراژ آن بهتنهایی کاری میکند که خیلیها مایل به یک بار دیدن اثر باشند. سپس به فیلم ۱۲ میمون، اثر تری گیلیام میرسیم که آن را میشود در تعداد قابل توجهی از زیرژانرهای سینمایی طبقهبندی کرد و در زمان اکران توانست بیشتر از پنج برابر بودجهی تولید خود فروش داشته باشد.
یک قدم مانده تا پایان، سراغ فیلم اقتباسی Far from the Madding Crowd با هنرنمایی کری مولیگان و مایکل شین میرویم و در آخر کار را با فیلم The Florida Project به نویسندگی، تهیهکنندگی، کارگردانی و تدوین شان بیکر تمام میکنیم؛ فیلمسازی که بیشتر طی هفتههای اخیر و در اصل از همان زمان برگزاری جشنواره کن سال ۲۰۲۱ میلادی با فیلم Red Rocket توانست در نوع خود سروصدای زیادی به پا کند.
Sabrina (1954)
همان قصهی آشنا با محوریت شکلگیری احساسات عمیق بین انسانهایی که شرایط حکم میکند آنها اصلا عاشق یکدیگر نشوند. سابرینا نمونهی بارز موفقیت یک فیلم در پیادهسازی تماموکمال ایدههای داستانی نهچندان پیچیده است. شاید اصل قصهی آن را در بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی دیگر به مدلهای مختلف دیده باشیم، اما این فیلم هنوز اصیل به نظر میآید و پس از این همه سال به خوبی جایگاه خود را حفظ کرد. حتی اگر برای چند لحظه توجه به تمام تصویرسازیهای ایدهآل اثر برای روایت سینمایی این قصه را کنار بگذاریم، باز از دیالوگنویسی تا جزئیات نقشآفرینیها را میتوان جلوتر از تعداد بسیار زیادی از آثار مشابه دانست.
فیلم Sabrina راجع به وظیفهی دیوید برای ازدواج با یک اشرافزاده است و تلاشهای پایانناپذیر برادر او به هدف جلوگیری از مواجههی وی با سابرینا را به تصویر میکشد. ولی هرچهقدر که همه تمام تلاش خود را برای دور کردن آنها به خرج میدهند، آرامآرام حتی بزرگترین افراد مخالف هم درک میکنند که چرا هرکدام از این دو نفر میخواهد زندگی را با دیگری بگذراند.
البته همانقدر که عشق جریانیافته در فیلم Sabrina را میتوان فهمید، قدرت کمدی آن هم انکارناپذیر است. پس از آنجایی که تماشای فیلم کمتر از ۲ ساعت زمان میبرد و به احتمال زیاد از آن لذت خواهید برد، یک سر به دقایق Sabrina بزنید تا متوجه شوید که چگونه لبخند آدری هپبورن توانایی رنگآمیزی تصاویر سیاهوسفید را دارد. چهقدر آرامشبخش که بیلی وایلدر آن لبخند را با فیلم، ابدی کرد.
12Monkeys (1995)
بسیاری از آثار علمی-تخیلی که سراغ استفاده از ایدههای بسیار عجیب برای روایت قصه میروند، در باورکردنی ساختن جهان خود در نگاه مخاطب شکست میخورند. ولی تری گیلیام که فیلمنامهی ۱۲ میمون را متمرکز روی زمان، جنون و مرگ میدانست، با توجه پایانناپذیر به جزئیات کاری کرد که حتی گذر زمان و قدیمی شدن برخی از جلوههای ویژهی 12Monkeys، جلوی قدم گذاشتن ما به جهان آن موقع دیدن فیلم را نگیرد.
ایدههای داستانی فیلم به قدری در سینما غرق شدهاند که مطالعهی یک رمان با محوریت همین داستان، قطعا نمیتواند تاثیر مشابهی روی مخاطب علاقهمند به آثاری همچون ۱۲ میلیون داشته باشد. این فیلم که در کارنامهی استودیوهای یونیورسال خوش میدرخشد، دربارهی سفر یک زندانی به گذشته برای جلوگیری از نابود شدن پنج میلیارد انسان است. البته که سفر در زمان همیشه میتواند به اشکال غیرمنتظره پیش برود. اگر علاقهمند به درامهای پسا-آخرالزمانی هستید، ۱۲ میمون را از دست ندهید. دستاوردهای داستانی اثر مورد بحث از بسیاری جهات تعجبآور نیستند. زیرا دیوید پیپلز که در خلق فیلمنامهی بلید رانر به کارگردانی ریدلی اسکات نقش اساسی داشت، یکی از نویسندگان ۱۲ میمون است.
Far from the Madding Crowd (2015)
یک صاحب زمین، یک چوپان، یک سرباز و زنی که ناگهان بسیار ثروتمند شد. آنها شخصیت اصلی درام عاشقانهای هستند که در مرکز آن کری هانا مولیگان، بازیگر آثاری همچون فیلم Promising Young Woman میدرخشد. این اثر توماس وینتربرگ، نقاط قوت پرشماری دارد؛ از طراحی صحنهی پرجزئیات و رنگبندی چشمنواز سکانسهای مختلف تا طراحی لباس غنی فیلم که گاهی در یک نگاه به مخاطب اجازه میدهد متوجه نکات بسیار زیادی در رابطه با کاراکترهای گوناگون شود.
در این بین موسیقیهای شنیدنی و تأثیرگذار کریگ آرمسترانگ نیز قدرت احساسی چندین و چند لحظهی کلیدی فیلم را افزایش میدهند تا مخاطب هنگام تماشای کاملترین ثانیههای فیلم Far from the Madding Crowd، کاملا گرفتار کامل شنیدن قصهی بتشیبا اوردین بماند. ولی مگر شما برای یک بار دیدن اثری تحسینشده و احساسی از کارگردان دانمارکی فیلم Another Round و فیلم The Hunt نیازی به خواندن این ستایشها دارید؟ او برای بسیاری از سینماروهای امروز به جایگاه والایی رسیده است و کم نیستند افرادی که درهرصورت میخواهند حداقل یک مرتبه موفق به دیدن و شنیدن تکتک آثار سینمایی این فیلمساز برندهی اسکار شده باشند.
The Florida Project (2017)
یک درامدی (کمدی-درام) مستقل که قصهای مهم راجع به وضعیت بسیاری از بچهها در نقاط مختلف دنیا را با تمرکز روی چند شخصیت به تصویر میکشد. سخت است که یک فیلم تا این اندازه مربوطبه مشکلات مالی بهعلاوهی نابرابریهای اجتماعی باشد و در عین حال بتواند انقدر روی نمایش خوشیها و لبخندها نیز وقت بگذارد. شان بیکر ترسی از پذیرش شادی در دل جهانی تلخ ندارد و همین باعث میشود که فیلم او لحنی بهخصوص پیدا کند؛ تا بدون شعاری به نظر آمدن، حرفهای مهم بزند و واقعیتهای تکاندهنده را یادآوری کند. او آدمهایی را به تصویر میکشد که جامعه ترجیح میدهد جایی در مرکز توجه بسیاری از مردم نداشته باشند.
پروژهی فلوریدا از نقشآفرینی درخشان ویلم دفو بهره میبرد و طی تمامی ثانیههای آن، محدودیت و کمبود بودجهی تولید را میتوان مشاهده کرد. ولی همانگونه که در انواعواقسام فیلمهای مستقل پرقدرت دیدهایم، این باعث نمیشود که فیلم در انتقال احساسات کمبودی داشته باشد. اینگونه فیلمی که در نگاه غیرحرفهای و از دور به نظر میرسد که خیلیها میتوانند آن را بسازند، در این حد یگانه و منحصربهفرد به نظر میآید.
آیا رفتارهای نهچندان درست یک دختربچهی ششساله میتوانند شاعرانه به نظر برسند؟ در دنیای واقعی نه. شان بیکر احتمالا برای ساخت فیلم The Florida Project، در پاسخ به این سؤال از خود پرسید: «چرا که نه؟».