اکشن بسیار سرگرمکننده، فیلم وسترن درخشان از دهه ۷۰ میلادی با بازی کلینت ایتسوود، یک مستند تکاندهنده و در آخر اثری بسیار دردناک از سینمای چین.
شماره ۲۴۷ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» سراغ آثاری رفته است که هرچه جلوتر میرویم، گویا عامهپسندی آنها کاهش مییابد. اول از همه یکی از بهترین فیلمهای جیمز باند را داریم که همچنان از قدرت لازم برای ارائهی سرگرمی سینمایی به مخاطب بهره میبرد و سپس به یک وسترن عالی و تأثیرگذار میرسیم که کلینت ایستوود هم بهعنوان کارگردان و هم بهعنوان بازیگر به خوبی در آن میدرخشد.
بعد از این دو نوبت به یک فیلم عجیب میرسد که تجربهی صوتی و تصویری متفاوتی را تقدیم شما میکند؛ بدون اینکه موضوع یا خط داستانی مشخصی داشته باشد. در آخر هم یک درام چینی طولانی را خواهید دید که بسیار غمانگیز و متاسفانه باورپذیر است.
From Russia with Love (1963)
پس از آن که فیلم Dr. No در سال ۱۹۶۲ میلادی توانست نام جیمز باند را روی زبان خیلیها بیندازد، ترنس یانگ با بودجه و آزادی عمل بیشتر سراغ تولید فیلم From Russia with Love رفت؛ دنبالهای که بیشتر از فیلم اول مورد توجه قرار گرفت و هنوز از آن بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای مامور 007 یاد میشود.
فیلم From Russia with Love که نبرد باند با گروه مخفی و خطرناک SPECTRE را به تصویر میکشد، سرشار از عاشقانههای کوتاه، جاسوسیهای تأثیرگذار و خیانتهایی است که آرامآرام هویت کلی مجموعه را شکل دادند. به همین خاطر حتی بسیاری از فیلمهای جیمز باند که طبیعتا شان کانری، رابرت شاو و لوته لنیا در آنها نقشی ندارند، همچنان چه از لحاظ ایدههای داستانی و چه در عناصر تأثیرگذار روی قصه، الهامهای زیادی از From Russia with Love میگیرند. تازه نمیتوان انکار کرد که این اثر نقشی قابلتوجه روی افزایش سهم اکشن در سکانسهای مجموعه داشت و باتوجهبه موفقیت مالی انکارناپذیر، روی آثار سینمایی خارج از جهان جیمز باند هم تاثیر گذاشت.
هالیوود امروز رسیدن یک فیلم به فروشی سه برابر بودجهی تولید خود را هممعنی با موفقیت مالی لایق توجه آن میداند. شاید جالب باشد که بدانید فروش جهانی From Russia with Love تقریبا چهل برابر بودجهی تولید فیلم شد.
The Outlaw Josey Wales (1976)
برای برخی از مخاطبهای امروز که به چند دههی قبل نگاه میکنند و سراغ تماشای برخی از آثار سینمایی قدیمی میروند، بعضی از آثار گوناگون میتوانند در ظاهر بهشدت شبیه هم به نظر برسند؛ تا حدی که تماشاگر مثلا تصمیم بگیرد که از بین فیلمهای وسترن ساختهشده توسط کلینت ایستوود، فقط به سراغ تماشای فلان اثر برتر برود؛ یک ساختهی سینمایی که بیشتر از فیلمهای دیگر در آن سبک مورد تحسین قرار گرفته است.
اما این رویکرد در تماشای فیلمها میتواند باعث ندیدن بسیاری از دستاوردهای گوناگون یک فیلمساز شود. شخصی مثل ایستوود که سالها به شکل حرفهای روی فیلمهای وسترن کار کرد، فرصت لازم برای کشف تجربههای سینمایی جدید در دل آنها را داشته است. پس قرار نیست صرفا تماشای آن فیلم وسترن از او که بالاترین امتیازها را دارد، تمام تجربهی سینمایی ارزشمند موجود در کارنامهی وی را را تقدیم مخاطب کند. برای نمونه ایستوود در The Outlaw Josey Wales سراغ بیتوجهی به انتقامجوییهای مرسومی میرود که تشکیلدهندهی اکثر دقایق بسیاری از فیلمهای وسترن هستند.
اینجا پس از آن که مرگ اعضای خانوادهی شخصیت اصلی داستان را دیدیم، فقط به سرعت از دوران انتقامجویی او عبور میکنیم. وقتی قصهگویی اصلی شروع میشود، دیگر ماجرا دربارهی آدمکشیهای جوزی ویلز در جنگ نیست و بهجای آن، باید ادامهی زندگی را تماشا کرد. بعد از همهی انتقامجوییها او باید چه کار کند؟ چهطور با گذشتهای زندگی میکند که هر کس نظری راجع به آن دارد؟ اصلا چنین شخصیتی پس از آن که انتقام همسر و فرزند را گرفت، آیا هدف تازهای برای ادامه دادن به نفس کشیدن پیدا خواهد کرد؟ The Outlaw Josey Wales یک وسترن ویژه است که سوالات خاصی را میپرسد.
Koyaanisqatsi (1982)
فیلمسازی تجربی در نقطهی اوج. گادفری رجیو با فیلم Koyaanisqatsi که شروعکنندهی سهگانه Qatsi است، دنیا را به شکلی ویژه نشان میدهد. این نمایش ویژه از دنیا، جلوههای متفاوتی دارد. فیلمبرداری هوشمندانهای که با تکنیکهای تصویری خاص، مخاطب را ماتومبوت خود میکند درکنار موسیقی متن فوقالعادهای که تکاندهنده و احساسی ظاهر میشود، تجربهای عجیب را به وجود میآورند. انگار فیلمساز روش تازهای برای دیدن دنیا پیدا کرده است و حالا آن را با ما به اشتراک میگذارد. از طبیعت بکر که انگار پای انسان مدرن هرگز به آن نمیرسد تا شلوغترین نقاط شلوغترین شهرها، سوژههای او برای ساخت Koyaanisqatsi هستند.
در تبدیل شدن این اثر به یک مستند فوقالعاده به نظر بسیاری از تحلیلگرها شکی وجود ندارد. اما برخلاف بسیاری از مستندها، شاید هر بیننده بتواند واقعا برداشت منحصربهفرد خود را از Koyaanisqatsi داشته باشد.
An Elephant Sitting Still (2018)
An Elephant Sitting Still یک فیلم چینی دردناک است که حتی مطالعهی ماجرای ساخته شدن آن هم میتواند برخی از مخاطبها را احساسی کند. این اثر ۳ ساعت و ۵۰ دقیقهای، تنها فیلم سینمایی بلند حاضر در کارنامهی یک نویسنده و کارگردان به اسم بو هو است. ماجرا وقتی تلختر میشود که بدانید این کارنامه هرگز سنگینتر نخواهد شد. زیرا او قبل از اکران فیلم An Elephant Sitting Still از دنیا رفت.
قصه به زندگی چهار شخصیت اصلی در طول یک روز میپردازد و غمهای قابل لمس آنها را به تصویر میکشد. فیلمبرداری اثر به کمک نورپردازی معرکه، بهتنهایی میتواند در بسیاری از لحظات، حسوحال خاصی را به وجود بیاورد؛ مثل اوقاتی که دقیقا پشت شخصیتها حرکت میکند تا مخاطب انگار پابهپا مشغول قدم زدن با آنها باشد.
همهی شخصیتهای فیلم بهنوعی در حال زجر کشیدن هستند و فقط میخواهند به یک باغ وحش خاص بروند و یک فیل بهخصوص را ببینند؛ یک فیل که تمام مدت ثابت است، هیچ حرکتی ندارد و به هیچچیز واکنش نشان نمیدهد.