شاهکاری در دنیای انیمیشن که مخاطب را به خودشناسی بهتر میرساند، اثری تازه و جذاب از نتفلیکس و دو فیلم سینمایی ماندگار که ویلیام گلدمن، فیلمنامهنویس بزرگ در پروسهی ساخت آنها نقشهایی متفاوت و کلیدی را ایفا کرد.
میدونی در تازهترین مقالهی معرفی فیلم سینمایی خود به سراغ سینمای دو دههی متفاوت یعنی دههی گذشته و دههی هشتاد میلادی میرود و آثاری دیدنی را فهرست میکند؛ فیلمهایی که در فرم و محتوا فرقهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند و هرکدام به مفاهیم و حرفهای مد نظر خویش میپردازند. دو فیلم آخر فهرست این هفته اما به شکل خاص انتخاب شدهاند و به ویلیام گلدمن تعلق دارند؛ یکی از آنها همهجا به خاطر دستاوردهای فیلمنامهی او شناخته میشود و دیگری پروژهای ارزشمند است که عدهی زیادی دربارهی تعلق داشتن بخشهای زیادی از هویتش به گلدمن چیزی نمیدانند!
این فیلمنامهنویس متولد شیکاگو که در نوامبر سال ۲۰۱۸ میلادی و در سن ۸۷سالگی درگذشت، انقدر روی بدنهی هنر هفتم تأثیرگذار بود که هماکنون تعداد قابل توجهی از فیلمنامهنویسهای ستایششدهی دوران ما همچون آرون سورکین خود را شاگرد سبک داستانگویی سینمایی او معرفی میکنند. باتوجهبه خانهنشین شدن اکثر افراد به خاطر ویروس کرونا، اکنون فرصت مناسبتی برای تماشای فیلمهایی از او به نظر میرسد که البته تواناییهای ویژهای هم در بهتر کردن حال تماشاگر دارند.
(Inside Out (2015
پیت داکتر ۵۱ساله با کارگردانی انیمیشن Up (یکی از سه انیمیشن نامزدشده در تاریخ برای دریافت جایزهی بهترین فیلم سال اسکار) هالیوود را به اندازهی کافی بدهکار خود کرده بود و بعد از اکران Inside Out، این بدهی صرفا به مراتب سنگینتر شد. Inside Out یکی از معدود پروژههای سینمایی پرخرج دههی گذشته است که اولا تکتک سینماروها را بهعنوان مخاطب هدف خود میشناسند و ثانیا از لحاظ هنری در قله میایستند. این فیلم هرکسی را به یاد کودکی خود و رسیدن از آن دوران به بزرگسالی میاندازد. چرا که مشخصا با تحقیقات گسترده روی ذهن و درونریزیهای انسانها خلق شد و میخواست از اهمیت تکتک احساسات ما بگوید.
در دنیای خیالی شاید بتوان همیشه شاد بود، لبخند زد و مدام راضی به دیدن فیلمهایی شد که از اهمیت خندیدن و نشاط داشتن میگویند. البته که حرف آن فیلمها هم صحیح است ولی Inside Out به یاد ما میآورد که چرا تاریکی بدون روشنایی همانقدر احمقانه است که روشنایی بدون تاریکی. پیت داکتر در این اثر ظاهرا سرخوش و در عمق دردآور، معنیدار و سپس آرامشبخش از این میگوید که چرا باید غم را در آغوش کشید و چرا گاهی یک قطره اشک بیش از هزاران لبخند وجود انسان را شاداب میسازد. Inside Out را فقط در حالتی نباید دید که از تماشای آثار سینمایی باشکوه و همزمان سرگرمکننده متنفر بود؛ اگر شخصی را یافتید که اینگونه است، بدانید که قطعا فیلم مورد بحث را نباید به وی معرفی کرد.
(The Platform (2019
یک تصویر کثیف و در عین حال واقعگرایانه از اختلاف طبقاتی و لِه شدن پایینیها توسط بالاییها در جوامع مدرن انسانی. The Platform، اثر اسپانیایی تحویل گرفتهشده در جشنوارهها که شبکهی استریمی/اینترنتی نتفلیکس سرمایهگذاری لازم برای ساخت آن را انجام داد و در اصل با اسم El hoyo شناخته میشود، یک فیلم ترسناک علمی-تخیلی با سبک تریلر است که در آن زندانیهای یک زندان آیندهنگرانه درون سلولهایی درد میکشند که بهصورت عمودی بالا و پایین یکدیگر قرار گرفتهاند؛ آدمهای حاضر در اولین سلول میز غذای فوقالعادهای را در مقابل خود میبینند و از آن مثل موجودات وحشی رامناشدنی تغذیه میکنند. سپس باقیماندهی غذای آنها به سلول بعدی میرسد. باقیماندهی غذای سلولهای اول و دوم به سلول سوم میرسد و احتمالا خودتان میتوانید تصور کنید که انسانهای قرارگرفته در سلول ۱۱۲ چه تصویر پستی از میز غذاخوری را میبینند و میپذیرند. این فیلم که بدون شک تماشای آن برای بسیاری از بینندگان ابدا جذاب و حتی مناسب نیست، به مرگ تدریجی و دردناکی میپردازد که اختلاف طبقاتی آن را به وجود میآورد؛ یک درد مشترک که پس از مدتی درک میکنیم حتی آدمهای سلولهای بالاتر هم هر روز به خاطر آن بیشازپیش از زندگی متنفر میشوند. گاهی بدون آن که خودشان بفهمند.
(The Right Stuff (1983
یکی از بزرگترین اتفاقات آزاردهندهی رخداده برای ویلیام گلدمن در هالیوود، تقریبا بینتیجه ماندن تلاش سنگین و دائمی او برای اقتباس کتاب نوشتهشده توسط تام ولف در وصف برنامههای فضایی دههی ۶۰ میلادی بود. این کتاب اما در سال ۱۹۸۳ میلادی فیلمی لایق تحسین به اسم The Right Stuff به نویسندگی و کارگردانی فیل کافمن را به روی پردههای نقرهای فرستاد. نتیجه هم تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای گرهخورده به داستانهای واقعی مرتبط با سفر انسان به فضا شد. بااینحال فیلم یا به عبارت بهتر فیلمنامهی ۱۴۸ صفحهای Adventures in the Screen Trade که توسط ویلیام گلدمن نوشته بود، تاثیر عظیمی روی موفقیت آن اثر داشت. چون در ظاهر تنها شش صفحه از آن ۱۴۸ صفحهی آن به فیلمنامهی نهایی کافمن رسید ولی اثرگذاری ایدههای الهامگرفتهشده از فیلمنامهی گلدمن روی محصول نهایی به مراتب عظیمتر از این صحبتها بود.
پس این بخش از مقاله را معرفی اجمالی و کاملا خلاصهوار دو اثر در نظر بگیرید؛ معرفی فیلم بلند The Right Stuff که به زیبایی تلاش انسانهای ناآشنا با یک کار عظیم برای انجام آن را به تصویر میکشد و لحظات درگیرکنندهی بسیار زیادی دارد و معرفی کتابی فوقالعاده به اسم Adventures in the Screen Trade که در سال ۱۹۸۴ میلادی توسط گلدمن منتشر شد و فراهمکنندهی شرایط لازم برای پلهها بالاتر رفتن جایگاه نویسنده در تیم تولیدی فیلمهای سینمایی بود.
(The Princess Bride (1987
برخی از همکاریهای رخداده در تاریخ هنر هفتم انقدر ارزش دارند که گاهی باید با دقت به تکتک جزئیات، مشغول مطالعهی چگونگی آفریده شدن پروژههای بیرونآمده از دل آنها شد و به احتمال زیاد میتوان به همکاری راب راینر و ویلیام گلدمن به ترتیب در مقام کارگردان و نویسندهی فیلم The Princess Bride، یک همکاری از همین جنس گفت. «عروس شاهزاده» یک فیلم عاشقانه و اقتباس درخشان از روی رمانی است که در دنیایی بدون این فیلم میشد آن را غیرقابل اقتباس بهصورت لایق و درست در سینما خطاب کرد. چون در دل ماجراجوییهای هیجانانگیز و سرگرمکنندهی آن معانی بسیار زیاد و حرفهایی عمیقی دربارهی لزوم احترام گذاشتن به خود وجود دارند که فهمیدنشان به اندازهی کافی دقت و حوصله میطلبد. چه برسد به خلق فیلمی که بخواهد آنها را همینقدر عمیق و زیرپوستی به مخاطب انتقال دهد.
The Princess Bride یک فیلم جهانشمول، محدودنشده به یک دوران زمانی و برخوردار از قصه و قصهگویی قدرتمند است که از ارزش پایانناپذیر روایت داستانها میگوید و به بسیاری از فیلمسازها آموخت که آثار سینمایی میتوانند همزمان با بهشدت جذاب بودن برای بچهها حرفهای زیادی نیز برای مخاطب بزرگسال داشته باشند. پس فارغ از آن که خود را در چه گروهی از سینماروها طبقهبندی میکنید، مطمئن باشید که شانس زیادی برای استفادهی صحیح از تماشای The Princess Bride دارید.