یک فیلم اکشن ماندگار به کارگردانی جرج میلر، یک فیلم رزمی تماشایی از سینمای تایلند، اثری ماجراجویانه، فانتزی و تحسینشده از انگ لی و فیلمی نسبتا خوب از کارگردانی که امسال انتظار جایزه بردن ساختهی معرکه و جدید او را داریم.
میدونی در «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» ۱۲۱ به صحبت راجع به آثار سینمایی کشورهایی همچون آمریکا، تایلند، چین، هنگ کنگ و تایوان میپردازد و چهار فیلم را که سه مورد از آنها همزمان با شناخته شدن بهعنوان اثری اکشن در زیرژانرهای گوناگون دیگری هم طبقهبندی میشوند، برای شما فهرست میکند. آثاری که بعضی از آنها متعلق به کارگردانهایی شناختهشده هستند و بعضی از آنها هم در عین داشتن نقدهای مثبت، در طول سالها به سختی و شاید صرفا با تبلیغات دهان به دهان راهشان را به دنیای بسیاری از بینندگان پیدا کردهاند. پس از توصیف اطلاعاتی جالب دربارهی چهار فیلم اصلی توصیهشده در مقالهی پیشرو اما به سراغ معرفی اجمالی یک فیلم ایرانی میرویم؛ محصولی در حال اکران درون سینماهای داخلی کشور که به عادت همیشگی این سری مقالات با اشاره کردن به اطلاعات کلی و رسمی منتشرشده از آن جدیدترین معرفی فیلم سینمایی میدونی را به پایان میرسانیم.
Mad Max 2
تقریبا همه میدانند که «مکس دیوانه: جادهی خشم» اثر جرج میلر در سال ۲۰۱۳ میلادی یکی از بهترین فیلمهای اکشن تاریخ و حتی یکی از برترین آثار سینمایی چند سال اخیر از نظر سطح کارگردانی، فیلمبرداری و استفاده از جلوههای ویژهی میدانی است. اما سالهای سال قبل از آن که هالیوود به این تهیهکننده، نویسنده و کارگردان استرالیایی بودجه و فرصت لازم برای خلق چنین شاهکاری را بدهد، او به ترتیب در سالهای ۱۹۷۹، ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵ میلادی «مکس دیوانه» (Mad Max)، «مکس دیوانه ۲: جنگجوی جاده» (Mad Max 2: The Road Warrior) و «مکس دیوانه ۳: در آن سوی تاندردوم» (Mad Max 3: Beyond Thunderdome) را به روی پردههای نقرهای فرستاد تا در این سهگانه که مل گیبسون بازیگر اصلی آنها به حساب میآمد، کلاس درس خلق خوشجلوهترین آثار ممکن با بودجههای حداقلی را برگزار کند. این در حالی است که سهگانهی آغازین «مکس دیوانه» از لحاظ پرداختن به مفاهیم عمیق و ارائهی پیامهای ارزشمند و پیچیده به مخاطب نیز کم از Mad Max: Fury Road ندارد و میلر در سه فیلم مورد بحث قصههایی را روایت میکند که به هر مخاطب باتوجهبه میل و احاطهی ذهنی خود او روی موضوعات، محتوا میدهند. البته که وسط همهی لحظات معنیدار این فیلمها هم میشود تعقیبوگریزهای بهشدت هیجانانگیز و مبارزاتی جنونآمیز را تماشا کرد. چرا که مکس در Mad Max 2 که به عقیدهی بسیاری از افراد گل سرسبد این سهگانهی نسبتا قدیمی به حساب میآید، باید یک جامعهی محاصرهشده را از دست مشتی غارتگر نجات بدهد و احتمالا خودتان حدس میزنید که در دنیای عجیب ذهن جرج میلر چنین طرح داستانی ظاهرا سادهای میتواند منجر به شکلگیری چه لحظات میخکوبکنندهای بشود.
Ong-Bak
مجموعه فیلمهای Ong-Bak که حتی نام اصلی آنها بهصورت مستقیم به مجسمهای شناختهشده برای پیروان بودا اشاره میکند، چند فیلم رزمی دیدنی را تحویل شما میدهد. همهچیز هم احتمالا از جایی جذابتر میشود که بدانید مجسمهی بودایی مورد بحث، شکلی وحشیانه دارد و سر آن توسط خدمتکارهای یک تاجر شیطانصفت اره شده است. میپرسید در این بین وظیفهی شخصیت اصلی فیلم با بازی ستارهی معروف و طراح شناختهشدهی سکانسهای رزمی یعنی تونی جا چیست؟ پذیرش وظیفهی دشوار تلاش برای بازگرداندن سر مجسمه به هر شکل ممکن.
از لحاظ داستانی Ong Bak 2: The Beginning و همهی قسمتهای دیگر این مجموعه هرگز در جایگاهی بالاتر از فیلمهای درجهدو قرار نمیگیرند و در فیلمنامههای خود همواره دربارهی فرستادن کاراکتر به سوی یک نبرد حالا چه برای پس گرفتن شیئی مهم و چه برای انتقامجویی از انسانهایی لایق مجازات هستند. اما آنچه که این فیلمها را به نظر خیلیها لایق تماشا میکند، فرار آنها از مبارزات فانتزی و عدم استفاده از مواردی همچون طنابهای نامرئی برای حرکت دادن بازیگرهای مختلف در طول و عرض صحنه است. به بیان بهتر حجم قابل توجهی از مبارزاتی که در این فیلمها میبینید همگی روی زمین، بدون استفاده از هیچگونه جلوههای ویژهی خاص و مطابق یک سبک مبارزهی حقیقی پیش میروند. نتیجه هم میشود همین که وقتی به اثر مورد بحث مینگرید، دائما با دردها، پیروزیها و شکستهایی مواجه شوید که سرتاسر واقعی به نظر میرسند و شما هم میتوانید به خوبی آنها را لمس کنید.
Crouching Tiger, Hidden Dragon
آخرین سلسلهی پادشاهی در چین یا همان دودمان چینگ که با نامهای چینگ بزرگ، دودمان منچو و پادشاهی چینگ بزرگ هم شناخته میشود در سال ۱۶۴۴ میلادی آغاز شد و در سال ۱۹۱۲ حکومت خود را پایانیافته دید. قصهی فیلم Crouching Tiger, Hidden Dragon هم در قرن نوزدهم میلادی و سالهای پایانی حکومت این دودمان روایت میشود. داستانی که در آن یک مبارز شمشیر خود را که سرنوشت سبز نام دارد به عشق زندگی خویش میدهد تا او آن را به محلی امن برساند. اما شمشیر برخلاف برنامهریزیها ربوده میشود و همین اتفاق افرادی را بهدنبال آن به خانهای خاص میرساند؛ خانهای که قصه در آن هیجانآورتر از همیشه برای مخاطب و خطرناکتر از همیشه برای شخصیتها جلو میرود و این ماجرای مبارزهمحور و همزمان عاشقانه را به مرحلهی بعدی خود میبرد. در این بین اما نه فقط داستان، داستانگویی و اجراها که فیلمبرداری و طراحی صحنهی این ساختهی ستایششدهی انگ لی نیز دائما توجه بیننده را به خود جلب میکنند؛ با سکانسهایی که در دل آنها میتوان اکشن متفاوت آسیای شرقی را در اوج خلوص آن دید و بهجای مواجهه با لحظاتی تکراری، شانس غرق شدن در دنیایی از تصاویر متفاوت با اکشنهای هالیوودی را به چشمهای خود بخشید.
The Meyerowitz Stories
نوآ بامباک بهعنوان خالق فیلمهایی مستقل و ارزشمند همچون Frances Ha و The Squid and the Whale که همواره شانس درخشش در فصل جوایز را دارند، امسال احتمالا در مراسمهای معتبر زیادی با «داستان ازدواج» (Marriage Story) با بازی آدام درایور و اسکارلت جوهانسون یعنی فیلم درگیرکننده، انسانی و عمیق خود جوایز را درو خواهد کرد. اما این فیلمساز محترم یک کمدی خانوادگی قابل قبول هم درون کارنامهی خود دارد که به اندازهی باقی فیلمهایش تحسین نمیشود و این اصلا بهمعنی آن نیست که بیننده باید بهسادگی شانس تماشایش را از دست بدهد. آدام سندلر در این فیلم نقش مردی تازه طلاقگرفته به اسم دنی را بازی میکند که میخواهد دوباره به خانهی پدرش با بازی داستین هافمن برود؛ پدری که خود او نیز مشغول گلاویز شدن با احساس شکست مطلق در زندگی است و شاید تحمل داشتن یک بازندهی دیگر در خانهی خود را نداشته باشد. البته این دو در این داستان خانوادگی ظاهرا ساده تنها نیستند و دنی در دل داستان باید با برادر ناتنی خود که نقش او را نیز بن استیلر با حداکثر جزئیات ممکن به تصویر میکشد هم سر و کله بزند. سرتاسر فیلم هم به عادت همیشگی آثار بامباک نه روی خود قصه که روی روایت آن بنا شده است و اینگونه The Meyerowitz Stories-New and Selected فرصت ترسیم تصویری زیبا و گاهی معنیدار از یک خانواده را به دست میآورد. هرچند که فیلم مورد بحث حتی نمیتواند یک دهم عظمت و اعتبار اثر جدید بامباک یا همان «داستان ازدواج» را به دست بیاورد.
جاندار
«جان دار» که حسین امیری دوماری و پدرام امیری کارگردانهایش بودهاند و خودشان نیز درکنار محمد داوودی مسئول نگارش فیلمنامهی آن هستند، اثری به تهیهکنندگی کامران مجیدی است که در جشنواره فجر توانست نامزد دریافت جایزهی سیمرغ بلورین بخش نگاه نو بشود. این اثر که فاطمه معتمدآریا، حامد بهداد، باران کوثری، مسعود کرامتی، علی شادمان، گیتی قاسمی، محمدعلی محمدی، امیراحمد قزوینی و جواد عزتی را در گروه بازیگری دارد و امیر توسلی، بهرام دهقانی و هومن بهمنش به ترتیب وظایف آهنگسازی، تدوین و فیلمبرداری آن را عهدهدار بودهاند، به زنی میپردازد که در شب عروسی خود باید به استقبال کشته شدن خواستگار سابق خویش توسط برادرش برود.