اگر خوراکتان فیلمهای کمترشناخته شده است، این هفته در معرفی فیلم میدونی یکی دو مورد جذاب پیدا خواهید کرد.
به دهمین هفتهی معرفی فیلم در میدونی رسیدهایم و این بار بر خلاف هفتهی گذشته و با توجه به نظرات شما کاربران، لیست نسبتا متفاوتی را در نظر گرفتهایم. البته که شاید نام فیلمهای این لیست به گوشتان خورده باشد، اما اکثر آنها از بلاکباسترهای تابستانی نیستند و کمی ریسکپذیر باشید و این هفته آنها در لیست فیلمهای خود بگنجانید، تجربهی متفاوتی برایتان رقم خواهند زد. ابتدا سراغ یک اکشن بسیار خوب با بازی برد پیت میرویم و سپس فیلمها متفاوتتری خواهیم داشت. در ادامه درام درگیرکنندهی دانکن جونز را در ژانر علمیتخیلی خواهیم داشت و سپس سراغ یکی از فیلمهای شاید کمترشاخته شدهی ویل فرل میرویم که دیدنش را به شدت توصیه میکنم. در بخش انیمیشن، یک نامزد اسکار دیگر خواهیم داشت که محصول برزیل است و حتما شما را به فکر فرو خواهد برد. پس این هفته نیز همراه میدونی باشید تا چهار فیلم دیگر را معرفی کنیم. فراموش نکنید مثل همیشه میتوانید با ارائهی دیدگاههای خود در این مطلب، ما را در معرفی فیلمهای جذابتر کمک کنید.
Fury
فیلمهای جنگ جهانی تکراری نمیشوند و همین امسال کریستوفر نولان یکی از متفاوتترین فیلمهایی که به این موضوع پرداختهاند را روی پردههای آیمکس برد. اما فیلمی که این بار قصد معرفی آن را داریم یک اکشن/تریلر ساختاریافتهتر از کارگردان فیلم جوخهی انتحار است که زمانی فیلمهای قابل دیدن میساخت. دیوید آیر در فیلم Fury از برد پیت، لوگان لرمن، شیا لابوف، مایکل پنیا و جان برنتال بازی گرفته تا داستان این چند سرباز مسئول راندن تانکها را در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم تعریف کند. آیر ایدهی ساخت فیلم را بر اساس سربازانی که از خانوادهی خودش در جنگ جهانی خدمت کرده بودند و همینطور کتابهایی مثل Death Traps که داستان ماشینهای جنگی در آمار بالای کشتار مسئولین آنها را تعریف میکند گرفته است. فیلم Fury در سال ۲۰۱۴ اکران شد و توانست با بودجهی ۶۸ میلیون دلاری، ۲۱۱ میلیون دلار در سراسر جهان بفروشد که رقم قابل توجهیست.
فیلم «خشم» از دید منتقدان هم چندان فیلم ضعیفی نبوده و با ثبت امتیاز ۷۷ درصد در وبسایت راتن تومیتوز و میانگین نمرهی ۶۴ در متاکریتیک، به عنوان یک فیلم قابل قبول جنگی شناخته میشود. در خلاصهی نقدهای راتن تومیتوز آمده: «روی هم رفته Fury فیلمی با بازیهای خوب و تصویری برهنه از ترسهای جنگ است که با صحنههای مبارزهی دیدنی همراه شده اما آن طور که باید، در حد و اندازههای انگیزههای بالای خود ظاهر نمیشود.» یکی از نکات قوت فیلم Fury که در نقدهای زیادی به آن اشاره شده، موفقیت فیلم در به تصویر کشیدن چهرهی واقعی جنگ است. به گفتهی منتقد New York Observer، بعد از دیدن فیلم حس میکنید واقعا به جنگ رفتهاید، نه فقط جنبهی هالیوودی آن. اگر یک اکشن نفسگیر با بازیهای خوب برای آخر هفتهی خود میخواهید، «خشم» را از دست ندهید.
Moon
قبلا در بخش معرفی فیلم میدونی، فیلم Source Code از دانکن جونز را معرفی کرده بودیم و این بار اثری دیگر از او خواهیم داشت و انتظار نداشته باشید فیلم Warcraft او را برای معرفی در این بخش انتخاب کنیم! اما فیلم Moon که اولین تجربهی کارگردانی جونز به شمار میرود، موفقترین فیلم او حداقل از نظر منتقدان است. این فیلم علمی/تخیلی روانشناختی یک اثر مستقل است که بعد از دیدنش تا مدتها ذهنتان را درگیر خواهد کرد. داستان فیلم در مورد سم بل (با بازی سم راکول)، فضانوردی است که به اواخر مأموریت سهسالهی خود در سمت تاریک ماه رسیده و یک دوران سخت از لحاظ روانی را تجربه میکند. کوین اسپیسی صداپیشهی ربات دستیار سم روی ماه است که GERTY نام دارد. از نقاط قوت فیلم Moon میتوان به بازی خوب راکول و مبنای علمی دقیق آن اشاره کرد که در نقدهای متعدد مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. فیلم با بودجهی ۵ میلیون دلاری ساخته شد و تقریبا دوبرابر آن فروش کرد. با اینکه فیلم «ماه» از لحاظ فروش آنقدرها هم موفق نبود، اما منتقدان حسابی آن را تحویل گرفتند و حتی نامزد جایزهی بفتای بهترین فیلم بریتانیایی نیز شد.
در خلاصهی نقدهای وبسایت راتن تومیتوز در مورد فیلم میخوانیم: «فیلم ماه که با عملکرد قوی راکول انرژی خاصی پیدا کرده، یک اثر درخور علمی/تخیلی است و یک فیلماول امیدوار کننده برای دانکن جونز به شمار میرود.» یکی دیگر از نقاط قوت فیلم جلوههای ویژهی مینیمال اما به شدت واقعی آن است که با بودجهی بسیار کم ساخته شده و بنا بر ترجیح جونز، از مدلهای واقعی به جای انیمیشن و مدلسازی سهبعدی استفاده شده است. جالب است بدانید این فیلم در یکی از سخنرانیهایی مرکز فضایی ناسا در هوستون به درخواست یک استاد پخش شد و خود دانکن جونز نیز در یک جلسهی پرسش و پاسخ بعد از اکران فیلم در ناسا شرکت کرد.
Stranger Than Fiction
اگر فیلمهای اکشن و علمی/تخیلی خیلی به مذاقتان خوش نمیآید، یک کمدی/درام فانتزی در لیست گنجاندهام که اگر تا حالا تجربهی تماشای آن را نداشتهاید حتما برای این آخر هفتهی خود در نظر بگیرید. فیلم Stranger Than Fiction اثر مارک فاستر، یک تجربهی دو ساعتهی ناب و شیرین است که طرز داستانگویی آن حتما کیفتان را کوک میکند. مارک فاستر که در کارنامهی خود فیلمهایی چون World War Z و Quantum of Solace را دارد، کارگردان همهفن حریفی محسوب میشود که هم بلاکباستر ساز خوبی است هم در جشنوارهها و مراسمهای اهدای جوایز خوش میدرخشد. فیلم «عجیبتر از داستان» با بازی عالی ویل فرل، مگی جیلنهال، داستین هافمن، کویین لطیفه و اما تامپسون نامزد یک گلدن گلوب برای ویل فرل شده که برای او که برای ایفای نقشهای کمدی شهرت دارد، یک دستاورد بزرگ است. فیلم اما داستان هارولد کریک، یک مأمور مالیات را تعریف میکند که صدایی را میشنود که داستان زندگی او را همانگونه که اتفاق میافتد روایت میکند، مانند روخوانی از روی متن یک رمان که در نهایت منجر به مرگ او میشود و هارولد میخواهد هرطور که شده از این اتفاق جلوگیری کند.
فیلم با بودجهی ۳۰ میلیون دلاری در سال ۲۰۰۶ ساخته شده و ۵۳ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش کرده است. منتقدان نیز روی خوشی به فیلم نشان دادند. راجر ایبرت ۳.۵ ستاره از ۴ ستاره به فیلم داده و در نقد خود آورده است: «چنین فیلمهای هوشمندانهای به ندرت ساخته میشوند، فیلمهایی که ما را به زندگی چنین کاراکترهای شیرین، آرام و ارزشمند میبرند. ویل فرل مانند استیو مارتین و رابین ویلیامز ثابت میکند که درست مانند استعدادش در کمدی، در درام نیز دستی بر آتش دارد.» اگر یک فیلم جذاب و در عین حال راحت برای دیدن میخواهید، «عجیبتر از داستان» همانی است که دنبالش میگشتید.
Boy and the World
در انیمیشن پیشنهادی این هفته دیگر خبری از کلاسیکهای دیزنی یا برندگان اسکار پیکسار نیست. گرچه این انیمیشن برزیلی نیز در هشتاد و هشتمین مراسم اسکار نامزد بهترین انیمیشن شد، اما خیلیها شاید به خاطر شکل و شمایل و حتی خارجی بودن آن سراغش نروند اما اگر این انیمیشن را از جایی گیر بیاورید و ۸۰ دقیقه برایش در برنامهیتان خالی کنید، پشیمان نخواهید شد. این انیمیشن که با بودجهی ۵۰۰ هزار دلاری در سال ۲۰۱۴ ساخته شده، از ترکیبی از نقاشی با دست و نقاشی دیجیتال بهره میرود. انیمیشن Boy and the World دربارهی پسربچهای به نام کوکا است که یک زندگی ساده و آرام همراه پدر و مادرش دارد. یک روز پدرش برای پیدا کردن کار آنها را ترک میکند و کوکا که غمگین شده، با یک کیف بزرگ که تنها عکس از خانوادهاش را در آن نگه داشته به سمت قطار میرود تا خانه را ترک کند اما یک باد سهمگین او را به دنیای دیگری میبرد. از خلاصهی داستان برمیاید که باید انتظار انیمیشنی احساسی و پر از بالا و پایین را داشته باشید و این نکته که به ندرت در طول انیمیشن دیالوگی میشنوید نیز به احساسیتر شدن آن کمک میکند.
انیمیشن Boy and the World با میانگین نمرهی ۸۰ در متاکریتیک و امتیاز ۹۶ درصد در راتن تومیتوز، در زمرهی انیمیشنهای تحسینشده قرار دارد. این انیمیشن با ظاهر منحصر به فرد خود داستانی متفاوت را تعریف میکند که هم برای تماشاگران جوانتر جذاب خواهد بود و هم برای بزرگسالها بسیار نزدیک احساس میشود. در کل اگر خورهی انیمیشن هستید و دنبال یک اثر ناب میگردید که تنها دیالوگهایی که در آن میشنوید، کلمات پرتغالی معکوس باشند و با سبک هنری تازهی خود داستانی احساسی تعریف کنند، «پسر و دنیا» یک انتخاب عالی خواهد بود.