یک فیلم کمدی و رمانتیک از سال ۱۹۹۸ میلادی، فیلم ترسناک It Follows، فیلم ترسناک The Invitation و مجموعهی سینمایی «تنها در خانه» (Home Alone) که اکنون زمان مناسبی برای این است که سراغ بازبینی آن برویم.
جدیدترین مقالهی معرفی فیلم سینمایی میدونی به مانند همیشه قصد توصیف چند فیلم دیدنی را دارد که هرکدام در زیرژانر سینمایی خود آثاری موفق از برخی جنبهها و بهصورت کلی قابل احترام به شمار میروند. در این مسیر اول از همه به فیلمی کارگردانیشده توسط فرانک کوراچی میرسیم که درکنار «بیلی مدیسون» (Billy Madison)، «عشق پریشان» (Punch-Drunk Love)، «هپی گیلمور» (Happy Gilmore)، «داستانهای مایروویتز» (The Meyerowitz Stories) و صد البته «جواهرات تراشنخورده» (Uncut Gems)، فهرست شش فیلم برتر کارنامهی آدام سندلر را تشکیل میدهد؛ شش فیلمی که اگر شخصی قصد شناختن این بازیگر را دارد، باید حداقل آنها را دیده باشد. اما پس از این فیلم عاشقانه و خندهآور، به سراغ دو اثر نامتعارف در جهان فیلمهای ترسناک میرویم که فقط به ترتیب با دو و یک میلیون دلار بودجه ساخته شدهاند. این دو فیلم بهجای تکیه کردن روی مواردی همچون جامپاسکرها، القای ترسهایی عمیقتر به مخاطب را بهعنوان هدف اصلی خود میشناسند و هرکدام همزمان با به بازی گرفتن کلیشههای دیدهشده درون فیلمهایی شبیه به خود، تجربههایی تنشزا و معنیدار را تقدیم تماشاگر میکنند. همچنین از آنجایی که اصولا محبوبترین فیلمها برای بسیاری از مخاطبان در زمان آغاز سال نوی میلادی آثار کمدی و ترسناک هستند، در این مقاله سری هم به یکی از آن مجموعههای طنز شیرینی میزنیم که حداقل بخشی از آنها را باید دید و هرچندوقت یک بار هم میتوانیم به بازبینی برخی قسمتهایشان بنشینیم. پس از همهی موارد گفتهشده نیز به عادت چندین و چند قسمت اخیر مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟»، قسمت صد و بیستوسوم این سری نوشتهها با معرفی اجمالی یک فیلم ایرانی تازه و آمادهشده برای اکران به پایان میرسد.
(1998) The Wedding Singer
فیلم The Wedding Singer یکی از آن کمدیهای عاشقانهی معمول سینمای هالیوود در دههی نود میلادی است که داستانی قابل لمس برای اکثر تماشاگران را به شکلی دوستداشتنی روایت میکند. این فیلم که بهرهی مناسبی هم از قابلیتهای گوناگون همهی بازیگرهای اصلی خود برده است، در فضایی ترکیبشده با موسیقیهای شنیدنی به سراغ تعریف کردن همان ماجرای آشنای پیدا کردن عشق در غیرمنتظرهترین زمان و مکان ممکن میرود. شخصیت اصلی این فیلم کسی است که همیشه در مراسمهای ازدواج باعث لبخند زدن همگان میشد و حالا خودش برای پشت سر گذاشتن راحت این رویداد به مشکل خورده است. در همین حین هم وقتی که توسط نامزدش پس زده میشود و خود را در آستانهی درگیری با افسردگی و غرق شدن در عصبانیت میبیند، فرصت تازهای برای شاد بودن پیدا میکند. پس اگر طرح داستانی بهبود پیدا کردن روحیِ فردی دلشکسته در آمریکای دههی هشتاد میلادی را جالب میدانید، احتمالا با دیدن The Wedding Singer شانس لمس تجربهی ۹۶ دقیقهی شیرینی را به دست میآورید.
(2014) It Follows
دیوید رابرت میچل شاید متاسفانه با Under the Silver Lake نتوانسته باشد دقیقا در همان مسیر موفق آغازشده با نخسین فیلم اصلی بلند خود باقی بماند، اما It Follows هنوز بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک اورجینال قرن بیستویکم، اثری به حساب میآید که هر فرد علاقهمند به سینمای معناگرا و فیلمهای ترسناک واقعا ارزشمند باید به تماشای دقایقش بنشیند. It Follows با هدف گرفتن بخشی بسیار مرسوم از روابط انسانی و پررنگ کردن وحشت دفنشده اما انکارناپذیری که بسیاری از انسانها از آن دارند، بر پایهی استعارهای بنا میشود که اولا نمیتوان در طول تماشای اثر آن را درک نکرد و ثانیا به هیچ عنوان جلوی رسیدن فیلم به جایگاه یک محصول سرگرمکننده و درگیرکننده در نوع خود را نمیگیرد. فیلم با استفاده از پرداختن به یک نفرین ابدی و فانتزیهایی سیاه، به مسائل حاضر درون جهان خودمان طعنه میزند و از قربانیانی میگوید که هرکدام برای نجات یافتن، مجبور به قربانی کردن دیگری هستند. البته ماجرا به این سادگیها هم نیست. چون اگر آن چیزی که همه نمیخواهند حتی اسمش را هم به زبان بیاورند، موفق به گرفتن آخرین قربانی شود، دومینووار همین مسیر را رو به عقب دنبال میکند و تکتک قربانیهای پیشین را هم از نفس میاندازد؛ تا بالاخره به شخصی برسد که نخستین بار این سیکل معیوب را کلید زده است. ترس It Follows از جنس وحشتهای سینمایی گیرایی است که با قرار دادن مخاطب در اتمسفری نفسگیر، همهچیز را برای او ترسناک میکنند و از گچ دیوار هم موجودی خطرناک در نگاه او میسازند؛ اگر از من میپرسید، برای یک فیلم ترسناک مستقل مدرن، چه دستاوردی از این بالاتر؟
(2015) The Invitation
یک دعوتنامه، یک مهمانی، یک خانهی جدید و زیبا و شبی که آرامآرام تبدیل به کابوسی تمامناشدنی میشود. The Invitation نه اولین فیلم ترسناک در نوع خود است و نه آنچنان ایدهی دیوانهواری دارد که همه صرفا به خاطر همان جذبش شده باشند. این فیلم از آن جهت یکی از بهترین آثار سینمایی ترسناک دهه خطاب میشود که تمام اهداف خود را میشناسد و به تکتک آنها دست پیدا میکند.
«دعوت» وقتی میخواهد عجیب به نظر برسد، به شکلی معنیدار عجیب به نظر میرسد. وقتی میخواهد ترس اصلی را به رابطهی سرد و آزاردهندهی چند شخصیت انسانی ربط بدهد، این کار را به کمک اجرای بازیگرهای خود به بهترین شکل ممکن به سرانجام میرساند. لحظه به لحظهی این فیلم را از جایی به بعد، افشای رازهایی تشکیل میدهند که یکی از دیگری شوکهکنندهتر و همزمان فکرشدهتر هستند و آنچه که همهی قصهی ترسناک جمع شدن چند نفر دور هم در این فیلم را به مرحلهی دیگری از وحشتآفرینی میرساند، توقفناپذیر و بسط یافتن آن به چیزی است که همهی آدمهای دنیا با آن سر و کار دارند.
The Invitation برای مخاطبی که هوس دیدن یک فیلم تعلیقزای متفاوت را کرده است که هر دقیقهی آن بهتر از دقیقهی قبلی به نظر میرسد، اثر لایق احترامی محسوب میشود که باید در اولین فرصت آن را دید و تا چند روز بعد هم بهتنهایی راجع به اتفاقات و پیامهای قرارگرفته در دل ثانیههایش فکر کرد.
(1990-2012) Home Alone
از «تنها در خانه» (Home Alone) و Home Alone 2: Lost in New York که به ترتیب در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۲ میلادی اکران شدند تا Home Alone 3 و Home Alone 4: Taking Back the House و Home Alone: The Holiday Heist که محصولات سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۲ و ۲۰۱۲ هستند، همه و همه مجموعهای را میسازند که آدمهای مختلف از نسلهای متفاوت و متعلق به کشورهای گوناگون با آن خاطرات زیادی دارند. این فیلمها که بهزودی یک ریبوت جدید از تمامی آنها برای پخش از شبکهی دیزنی پلاس آماده خواهد شد، در ظاهر ماجرای سادهی مبارزهی یک کودک با چند فرد بزرگتر از خود را روایت میکنند و در فضایی اغراقآمیز، لحظات خندهدار متعددی را میآفرینند.
اما بهترین فیلمهای مجموعه یعنی همان دو قسمت اول که ساختهی کریس کلمبوس، سازندهی دو فیلم اول اقتباس سینمایی «هری پاتر» هستند، علاوهبر داشتن سکانسهای خندهآور جذاب، پرشده از احساسات انسانی هم بودند. به بیان بهتر «تنها در خانه» و «تنها در خانه ۲: گمشده در نیویورک» از لحظاتی تشکیل شدهاند که میتوانند تفکرات درست و زیبایی را به مخاطب کودک القا کنند و حتی بینندهی بزرگسال را هم به یاد برخی ارزشهای انسانی بیاندازند. این وسط نباید از شخصیتپردازی ساده اما بسیار خوب کوین و بازی مکالی کالکین در این نقش هم غافل شد. چرا که عملا آنها دو مورد از مهمترین نقاط قوت این آثار به یاد ماندنی به شمار میروند.
جهان با من برقص
سروش صحت که درصد نسبتا بالایی از مخاطبان سریالهای تلویزیونی ایرانی او را به خوبی میشناسند، از چهارشنبه، یازده دیماه سال جاری نخستین فیلم سینمایی بلند خود را به روی پردههای نقرهای میبرد. «جهان با من برقص!» که طی سال ۱۳۹۸ خورشیدی و در سیوهفتمین جشنوارهی جهانی فیلم فجر توانست دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد و سیمرغ سیمین بهترین کارگردانی را تحویل علی مصفا و شخص سروش صحت بدهد، خشایار موحدیان را بهعنوان تدوینگر، سینا کرمانیزاده را در جایگاه فیلمبردار و مازیار یونسی را در مقام آهنگساز دارد. این فیلم ۹۶ دقیقهای که خود سروش صحت درکنار ایمان صفایی وظیفهی نگارش فیلمنامهی آن را برعهده داشته است و محمدرضا تختکشیان تهیهکنندهی آن به حساب میآید، یکی از آن آثاری است که از ماجرای دور هم جمع شدن چند شخص آشنا با هم پس از مدتها بهعنوان جرقهای برای نمایش احساسات انسانی و معرفی چند فرد متفاوت به مخاطب بهره میبرد. علاوهبر علی مصفا، جواد عزتی، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی، مهراب قاسمخانی، سیاوش چراغیپور، کاظم سیاحی، رامین صدیقی، بهار کاتوزی، پاوان افسر، شیوا بلوچی و مهیار پوربابایی نیز دیگر اعضای گروه بازیگران «جهان با من برقص» محسوب میشوند.