یک انیمیشن دیزنی و یک اثر ترسناک اسلشر و همهپسند برای سرگرم شدن به همراه دو فیلم کلاسیک سیاهوسفید که از جهات مختلف ارزش سینمایی قابل توجهی دارند.
۵۶ سال زمان بین تاریخهای اکران قدیمیترین و جدیدترین فیلمهای حاضر در این مقاله قرار میگیرد و معلوم نیست آنها با چند هزار کیلومتر فاصله از یکدیگر در بخشهای متفاوتی از کرهی زمین فیلمبرداری و تولید شدهاند. اما همانقدر که فیلمهای اول و آخر این فهرست به اشکال متفاوت توانایی ارائهی سرگرمی یک بار مصرف و فراموششدنی را دارند، فیلمهای دوم و سوم هم نشان میدهند که چهقدر هنرمندهای متفاوت میتوانند موضوعاتی یکسان را به زیبایی بررسی کنند. در نتیجه اگر جدیدترین مقالهی معرفی فیلم سینمایی میدونی یا همان «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» ۱۷۴ شامل یک موضوع کلی باشد، بدون شک این است که هنر سینما چهقدر بیاندازه میتواند هنر انواعواقسام آدمها، انواعواقسام فرهنگها و انواعواقسام زمانهها را به تصویر بکشد و اهداف بسیار متفاوتی از انجام این کار داشته باشد.
(2006-I Know What You Did Last Summer (1997
برخی از آثار سرگرمکنندهای که در یکی از زیرژانرهای وحشت قرار میگیرند، واقعا در گذر زمان سرگرمکنندگی خود برای گروهی از مخاطبان را از دست نمیدهند. فیلمهای I Know What You Did Last Summer و I Still Know What You Did Last Summer هم که به ترتیب در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ میلادی اکران شدند، دقیقا چنین آثاری هستند و همچنان اسلشرهای نوجوانانهی عامهپسندی به حساب میآیند. حتی قسمت سوم این مجموعه یعنی I'll Always Know What You Did Last Summer هم بهعنوان یک فیلم ترسناک اسلشر و حدودا ۹۰ دقیقهای از پس انجام وظیفهی خود برای سرگرم ساختن مخاطب برمیآید. زیرا این مجموعه در بهترین دقایق خود میداند که چگونه کلیشههای دلچسب را پیادهسازی کند و از ماجرایی غیرواقعگرایانه، روایت جالبی راجع به تلاش چند نفر برای زنده ماندن را بیرون بکشد.
این فیلمها همگی به تحقق پیدا کردن اتفاقات افسانهمانند برای چند جوان معمولی و سربههوا میپردازند؛ آدمهایی که مرتکب اشتباه میشوند، خطای خود را بهعنوان یک راز نگه میدارند و سپس میفهمند که احتمالا گذشته دست از سر آنها برنمیدارد. برای داغتر شدن قصه هم گاهی موقعیتهایی پیش میآیند که طی آنها شاهد شک کردن شخصیتها به یکدیگر هستیم و داستانی هیجانانگیزتر از قبل را دنبال میکنیم. خلاصه اگر بهدنبال فیلمهای ترسناک سرگرمکننده و کاملا خالی از هرگونه عمق میگردید و میخواهید کمی خوش بگذرانید، سراغ I Know What You Did Last Summer بروید. این فیلم بیدلیل از ۱۷ میلیون دلار بودجه به ۱۲۵ میلیون دلار فروش نرسید.
(The Asphalt Jungle (1950
جان هیوستون که نویسندهی بسیاری از فیلمهای کارگردانیشده توسط خود بود، با فیلم The Maltese Falcon جایگاهی ابدی در تاریخ سینمای نوآر را به نام خود زد. ولی این باعث نشد که پس از «شاهین مالت» او باز هم بارها هنر فیلمسازی خود را به رخ همگان نکشد و نشان ندهد که چهقدر در بازی گرفتن از بازیگرهای متفاوت استاد است. یکی از فیلمهای درخشان او را باید بدون شک The Asphalt Jungle با بازی مریلین مونرو دانست که به قصهی فردی تازه آزادشده از زندان و نقشهی او برای دزدی یک میلیون دلار جواهر میپردازد.
پس از آن که گروهی کوچک شکل میگیرد و همه مهیای دزدی میشوند، دیگر به نظر میرسد که هیچکس جلودار ثروتمند شدن چند خلافکار خردهپا نخواهد بود. اما طمع و گلولهای که نباید شلیک میشد، آرامآرام اوضاع را افتضاح میکنند و بدون آن که فیلم ذرهای شعاری شود، به یاد مخاطب میآورند که چهقدر انسان گاهی میتواند پوسیدگی روح خود را به نمایش بگذارد.
درام جنایی The Asphalt Jungle که فم فتال اثرگذار و در نوع پیچیدهای را در داستان دارد، مثال بارز قدرت سینما در اقتباس و بالاتر بردن میزان کشش قصه به کمک تصاویر است. مخصوصا وقتی نابودی قدم به قدم گروه و آدمهای حاضر در آن را میتوان درون جزئیات اجرای بازیگرها و چهرهی آنها مشاهده کرد.
(Gods of the Plague (1970
فیلم درام جنایی و سیاهوسفید ساختهشده توسط راینر ورنر فاسبیندر که با نام اصلی خود یعنی Götter der Pest هم شناخته میشود، یکی از نخستین آثار این کارگردان به حساب میآید؛ یکی از فیلمسازهای مهم آلمان در دوران بعد از جنگ جهانی که عمری طولانی نداشت ولی آثار سینمایی پرتعدادی ساخت. برگ برندهی کارنامهی سینمایی او هم آن بود که به خوبی نشان میداد این فیلمساز طی عمر خود منابع الهام متفاوتی داشت. در نتیجه تنوعی هنری و جذاب هم بین آثار او به چشم میخورد که اصلا باعث آسیب دیدن پیوستگی معنایی آنها نمیشود. زیرا او تقریبا همیشه بهنوعی مسائل بحثبرانگیز و مهم برای جامعه را وارد آثار خود میکرد و اینگونه فیلمهایی را تحویل میداد که به زمانهی خود محدود نمیشوند و بعضا همچنان دغدغههایی قابل لمس و مهم دارند.
در فیلم Gods of the Plague هم به مانند فیلم The Asphalt Jungle شاهد انسانی تازه بیرونآمده از زندان هستیم که در نگاه خود راهی جز بازگشتن به دوران داشتن درآمد با انجام کار خلاف ندارد. ولی او در این قصه که تقریبا همهی شخصیتهای آن تا حدی دارای ضعفهای اخلاقی هستند، هرگز نمیتواند در مسیری مشخص گام بردارد؛ چه زمانیکه میخواهد عشق اصلی زندگی را انتخاب کند و چه زمانیکه باید بین دوست و خانواده فقط به یکی اهمیت بدهد. اما فکر نکنید که درگیریهای ذهنی او فقط ازطریق دیالوگها یا اجرای بدنی بازیگر به نمایش درمیآیند. زیرا کارگردان بارها و بارها طوری با تصاویر خود قصه میگوید و بیصدا ما را به درک کامل وضعیت روحی و جسمی مرد میرساند که در انتهای فیلم با خود بگوییم Gods of the Plague یک فیلم سینمایی حقیقی است.
(The Emperor's New Groove (2000
انیمیشن «زندگی جدید امپراتور» یکی از آن محصولات والت دیزنی است که شاید به خوبی برخی از بهترین آثار این استودیو عمر نکرده باشد، اما همچنان خیلیها با آن خاطره دارند. زیرا با روایتی کمدی و جذاب از انسانی میگفت که در غرور خود غرق شده بود و سپس با کمک یک فرد خوشقلب و عادی توانست خوشبختی را از ابتدا پیدا کند. این وسط موسیقیهای شنیدنی و تحسینشدهی فیلم هم کمک فراوانی به سرگرم شدن مخاطب با قصهگویی آن میکردند.
The Emperor's New Groove راوی زندگی کوزکو است که با طلسم اشتباه دشمن شیطانصفت خود تبدیل به یک لاما میشود و حالا باید بهعنوان یک حیوان که توانایی حرف زدن را دارد، برای بازپسگیری تخت پادشاهی بجنگد. در نتیجه نهتنها کمدی تصویری معرکهای با محوریت تلاشهای خندهآور او برای زنده ماندن را در طول فیلم میبینیم، بلکه با داستانی ساده ولی معنیدار راجع به نبرد درونی کوزکو برای لمس دوبارهی انسانیت نیز روبهرو هستیم. انیمیشن The Emperor's New Groove یکی از آثار سینمایی خوبی است که تمام اعضای خانواده شانس سرگرم شدن با آنها را دارند و در عین حال باید پذیرفت که کودکان بیشترین لذت را از تماشای محصول مورد بحث میبرند.